اوکراین؛ داستان یک جدایی


خبرگزاری تسنیم: اگرچه مطالبات غیر هویتی نقش بسیاری در تعیین نوع نگرش مردم اوکراین ایفا می‌کنند اما در اکثر مواقع و بالاخص در تصمیمات کلان آنچه مشخص می‌کند فرد در کدام طرف ایستاده محل جغرافیایی زندگی وی و البته زبانی است که به آن تکلم می‌کند.

به گزارش گروه بین‌الملل خبرگزاری تسنیم؛ تحولات اوکراین در روزهای اخیر شتاب تندی گرفته است. رئیس‌جمهور از کشور خارج شده است، دولت موقت در کیف تشکیل شده و اعلام کرده ماه مارس انتخابات برگزار خواهد کرد، در شبه‌جزیره کریمه که برخوردار از اکثریتی روس است درباره استقلال از اوکراین همه‌پرسی انجام خواهد شد و از هر گوشه کشور زمزمه‌های جدایی‌طلبی و تجزیه به گوش می‌رسد.

چگونه انقلاب نارنجی اوکراین در سال 2004 که با فریاد‌های دموکراسی‌خواهی و نزدیکی بیشتر به غرب آغاز شد پس از چند سال فروکش کرده و بار دیگر حامیان روسیه بر سر کار آمدند. و چگونه اقدامات سیاستمداران طرفدار روسیه که رقبای خود را در زندان افکنده و خرسند از پایان کار نارنجی‌ها به قراردادهای میلیادی با روسیه می‌اندیشند کار را به جایی رساند که رئیس‌جمهور هم‌فکرشان از پایتخت فراری شده و کشور به سراشیبی تجزیه نزدیک می‌شود.

آنچه بیش از اختلاف نظر‌های سیاسی در اوکراین بر رویدادها تأثیر می‌گذارد مرزبندی‌های هویتی و قومی است که این کشور را به دو جناح بزرگ تقسیم کرده است. اگرچه مطالبات غیر هویتی نیز نقش بسیاری در تعیین نوع نگرش مردم این کشور ایفا می‌کنند اما در اکثر مواقع و بالاخص در تصمیمات کلان آنچه مشخص می‌کند فرد در کدام طرف ایستاده محل جغرافیایی زندگی وی و البته زبانی است که به آن تکلم می‌کند.

و اما داستان اوکراین چنین است: ویکتور یانکویچ توانست در انتخاباتی مجادله‌برانگیز در سال 2004 به عنوان رئیس‌جمهور برگزیده شود. اما اعتراضات به چگونگی برگزاری انتخابات و ادعاهای تقلب انتخاباتی بخش‌های زیادی از کشور بالاخص کیف و غرب را در بر گرفته و منجر به جنبشی شد که از آن تعبیر به انقلاب نارنجی می‌شود. یانکویچ در انتخابات دیگری که پس از این اعتراضات برگزار شد بازنده میدان گشت اما عدم موفقیت دولت بعدی در عمل به وعده‌هایی که داده بود و نیز اختلافات درونی در اردوگاه غربگرایان باعث شد یانکویچ باردیگر در سال 2010 به عنوان رئیس‌جمهور انتخاب شود.

 

انتخابات سال 2004 اوکراین که منجر به پیروزی غرب‌گرایان شد

تقسیم‌بندی آراء بین مناطق حامی نزدیکی به روسیه و نیز مناطق طرفدار اروپا مشخص است

اما یانکویچ در نوامبر گذشته با رد معاهده ادغام بیشتر در اتحادیه اروپا و سپس پذیرش کمک مالی 15 میلیون دلاری روسیه، جهان را شگفت‌زده کرد. انتقال یولیا تیمشنکو، نخست‌‌وزیر سابق و رقیب انتخاباتی یانکویچ در سال 2010، از زندان به خارج از کشور از جمله شرایط اروپایی‌ها برای انعقاد این توافق بود و البته یانکویچ که تیمشنکو را رقیبی خطرناک می‌دانست حاضر به پذیرش چنین شرطی نبود. البته نباید از یاد بریم که یانکویچ پیش از فسخ قرارداد با اتحادیه اروپا به روسیه سفر کرده و با ولادیمیر پوتین دیدار کرد و یقینا وی  از اهرم هویج و چماق برای رویگردانی یانکویچ از این معامله استفاده کرده است.

بسیاری از اوکراینی‌ها در غرب کشور، که از قبل نیز وی را رئیس‌جمهوری فاسد و اقتدارگرا می‌دانستند، واکنش تندی به این مسأله نشان دادند. آنها معتقد بودند که یانکویچ با انعقاد قرارداد مالی با روسیه کشور را به کرملین فروخته است و بدین ترتیب اعتراضات شروع شد.

انتخابات سال 2010 اوکراین که منجر به پیروزی جناح طرفدار روسیه شد

در این انتخابات نیز تقسیم‌بندی آراء بر اساس شکاف‌ در هویت ملی اوکراینی‌ها کاملا مشهود است

در اواسط ماه ژانویه تصویب قوانین برای محدود کردن تظاهرات باعث تشدید فضای ناآرام اوکراین و بالاخص کیف شد. لغو این قانون نیز آبی بر آتش نبود و هر لحظه بر خشونت‌ها افزوده می‌شد. علی‌رغم توافقی بین دولت و مخالفان با میانجی‌گری لهستان و آلمان، تظاهرات کنندگان میدان استقلال را که هم‌‌اکنون میدان اروپا نامیده می‌شد ترک نکردند و خواهان برکناری یانکویچ شدند. چندین روز بعد یانکویچ پایتخت را به سمت شرق کشور ترک کرده و سپس عازم روسیه شد.

هم‌اکنون شکاف در جامعه اوکراین بیش از هر زمان دیگری رخ نموده است. خیزش‌های مردمی در این کشور و جهت‌گیری‌های توده‌ها در این کشور بسیار متأثر از بافت هویتی آن است. امروز غرب اوکراین بر طبل اتحاد با اروپا می‌کوبد و شرق و جنوب بر شیپور نزدیکی به روسیه می‌دمد. حتی شبه‌جزیره کریمه که از دیرباز از اکثریت قابل توجهی روس برخوردار بوده و محل استقرار ناوگان روسیه در دریای سیاه است، اخیرا با تصویب قانونی در پارلمان استقلال از اوکراین را به همه‌پرسی خواهد گذاشت تا شاید خطوط نامرئی هویتی تبدیل به مرزبندی‌های سیاسی بر روی نقشه شوند. اما چگونه کشوری تا بدین حد دچار اختلاف است؟

قضیه از این قرار است: اوکراین از زمانی که در سال 1991 استقلال یافت، دچار بحرانی در هویت ملی خود بوده است. بخشی از این بحران ناشی از وضعیت جمعیتی است اما مهمتر این است که اوکراین چگونه کشوری می‌خواهد باشد. اوکراینی‌ها درباره این مسأله دچار اختلاف نظر هستند و این اختلاف نظر منجر به شکل‌گیری عرصه سیاسی آنها شده و به بحران کنونی انجامیده است.

داستان بحران هویت ملی اوکراین ریشه در فتح این سرزمین توسط روسیه در 250 سال قبل دارد. حاکمان روسیه از کاترین کبیر گرفته تا جوزف استالین سعی داشتند تا نیمه شرقی اوکراین را که دارای منابع طبیعی وافر و زمین‌های حاصل‌خیر است تبدیل به منطقه‌ای روسی سازند. روس‌های زیادی به این منطقه کوچانده شده و قوانینی تصویب شد تا تکلم به زبان روسی جایگزین زبان اوکراینی شود.

بر اثر این اقدامات هم‌اکنون تعداد زیادی از اوکراینی‌ها بالاخص در نیمه شرقی به زبان روسی سخن گفته و خود را دارای پیوندهای تاریخی و فرهنگی با روسیه می‌دانند. اما در بخش غربی، اکثریت اوکراینی زبان‌ها رنج‌های دوران شوروی را از یاد نبرده و خود را بیشتر کشوری اروپایی می‌دانند. بنابراین تفاوت‌ها چیزی بیش از مسائل زبانی است.

این تفاوت‌ها همیشه در عرصه سیاسی اوکراین نقش داشته‌اند. در هر انتخاباتی کشور بین دو اردوگاه نامزد طرفدار روسیه که آراء شرق را با خود دارد، و نامزد طرفدار اتحادیه اروپا، که از حمایت غرب برخوردار است، تقسیم می‌شود. البته در انتخابات مسائل داخلی نیز نقش بسیار پررنگی را ایفاء می‌کنند اما بحران هویت ملی مشخص کننده اصلی جهت‌گیری‌ها در انتخابات است.  در انتخابات  سال‌های 2004 و 2010 نیز همین مرزبندی‌ها بود که آراء کاندیداها را مشخص می‌کرد و نگاهی به چگونگی تقسیم آراء بین نامزدها در این انتخابات به خوبی بیانگر تأثیر هویت زبانی بر انتخاب‌های سیاسی است.

هنوز میراث شوروی در اوکراین پابرجا است. اندی هاندر، مدیر مؤسسه اوکراین در لندن، می‌‌گوید: "اگر از مردم در غرب بپرسید می‌گویند ما اوکراینی هستیم." در شرق آنها احتمالا خواهند گفت: "ما اهل شوروی هستیم." اوکراینی‌ها در شرق غربی‌ها را تنبل‌هایی می‌دانند که تنها به اعتراض در خیابان‌ها می‌اندیشند در حالی که شرق به سختی در معادن ذغال‌سنگ و کارخانه‌های ذوب فلزات کار می‌کند تا اقتصاد زنده بماند. بر روی یکی از پلاکاردها در یک راهپیمایی طرفداران یانکویچ چنین نوشته شده بود: "ما کار می‌کنیم، شما اعتراض."

در عرصه بین‌المللی صف‌آرایی بازیگران تأثیرگذار نکته تعجب‌برانگیزی نداشت. روسیه تحولات کیف را رویدادهایی نامشروع، غیرقانونی و کودتاگونه دانست. وزیر خارجه روسیه از سازمان امنیت و همکاری در اروپا خواست تا خیزش احساسات "ناسیونالیستی و نئوفاشیستی" در غرب اوکراین را "قاطعانه" محکوم کند. نیروهای نظامی روسیه در غرب این کشور و نزدیکی مرزهای اوکراین به حالت آماده‌باش در آمدند تا برخی تحلیلگران از احتمال تکرار سناریوی گرجستان در اوکراین خبر دهند.

از سوی دیگر آمریکا نیز رئیس‌جمهور فراری اوکراین را فاقد اختیارات دانسته و جو بایدن، معاون رئیس‌جمهور، طی اظهاراتی که علنا نشان از به رسمیت شناخته شدن دولت موقت اوکراین است از لزوم حمایت از دولت جدید کیف برای برقراری نظم سیاسی و اجتماعی در کشور سخن گفته است. جان کری، وزیر خارجه آمریکا، نیز  اعلام کرده که پوتین باید به اوکراینی هایی که خواستار تغییر در کشورشان هستند، توجه داشته باشد. وی همچنین هشدار داد که مسکو باید در تصمیمات خود در قبال تحولات اوکراین، "خیلی مراقب" باشد.

اروپایی‌ها نیز به مانند آمریکا حمایت علنی خود را از دولت موقت این کشور اعلام کرده‌اند. نهادهای اروپایی اعطای کمک‌های مالی به اوکراین را بررسی می‌کنند و سیاستمداران کشورهای قدرتمند اتحادیه اروپا خواهان احترام به خواسته‌های مخالفینی شده‌اند که اکنون قدرت را در کیف در اختیار گرفته‌اند. البته این حمایت‌های اروپایی به معنای این نیست که اوکراین در آینده‌ای نزدیک از مزایای عضویت در اتحادیه اروپا برخوردار خواهد شد. همانگونه که یک تحلیلگر اروپایی بیان داشته:

"در این میان و در پس چشم اندازهای گل و بلبل و رنگین اوکراینی‌ها درباره اتحادیه اروپا یک حقیقت تلخ و ناخوشایند نهفته است و آن این است که اتحادیه اروپای بحران زده نه جا و نه علاقه‌ای به عضویت کشوری مانند اوکراین در این اتحایه ندارد."

"تجربه‌های تلخی که اتحادیه اروپا با اعضای جدید خود از جمله بلغارستان، رومانی و اخیرا کرواسی داشته است نشان می‌دهد که اروپا اصلا در شرایطی نیست که امید مردم این کشورها از جمله یک زندگی بهتر برای همه نه فقط برای قشر خاص، سرمایه‌گذاری‌های مداوم و سودآور خارجی و ارتقاء صنعت مستقل و کشاورزی را برآورده کند."

صرف‌نظر از تأثیر بازیگران بین‌المللی بر تحولات اوکراین و اینکه چگونه و تا چه حد قدرت‌های منطقه و جهان در حمایت از نیروهای مطلوب خود در اوکراین فعالیت خواهند کرد باید بیاد داشت که روز به روز بر انشقاق هویتی در بین مردم اوکراین افزوده می‌شود. ممکن است تجزیه اوکراین از شبه جزیره کریمه و یا جایی دیگر آغاز شود، کشورهایی جدید به نقشه جهان افزوده شوند و دیوارها بین مردمانی که سالیان طولانی در کنار یکدیگر زندگی کرده‌اند برافراشته شود. عکس این مطلب نیز کاملا محتمل است. شاید مخالفین و طرفداران دولت یانکویچ و نیز حامیان خارجی آنها به توافقی در چارچوب مرزهای کنونی اوکراین دست یابند و نگرانی‌ها درباره تجزیه این کشور برطرف شود.

اما سیر تحولات اکنون به سمت شکاف هویتی فزاینده در اوکراین پیش می‌رود. هویت ملی در طول تاریخ و مدت زمانی طولانی پدیدار شده و عناصر تشکیل دهنده آن نیز مدتی زمانی مدید به حیات خود ادامه می‌دهند. اگر هم‌اکنون حس تنفر و جدایی بین مردم شرق و غرب اوکراین حاکم است، باید انتظار داشت که این پدیده در تحولات جاری و آتی کشور نقشی اساسی داشته باشد. اکنون آتش تفاوت‌های هویتی هر لحظه شعله‌ورتر شده و حس خود در برابر دیگری در این کشور قوی‌تر می‌گردد. این امر در کنار یک مشوق خارجی - مثلا تصمیم روسیه برای حمایت از نیروهای جدایی‌طلب - می‌تواند تمامیت ارضی اوکراین و نقشه سیاسی این کشور را به شدت تهدید کند. اکنون باید منتظر ماند تا ببینیم بازیگران داخلی و خارجی عرصه سیاسی اوکراین چه سرنوشتی برای این کشور رقم می‌زنند. 

مهدی سیاری

انتهای پیام/