عقب نشینی آمریکا از افغانستان و سناریوهای احتمالی

خبرگزاری تسنیم: واشنگتن در حالی مسئله خروج نظامیان خود از کشور افغانستان را با حلول سال ۲۰۱۴ میلادی مطرح کرده بود که در این خصوص سناریوهایی مطرح می‌شود.

به گزارش گروه بین‌الملل خبرگزاری تسنیم، پایگاه خبری الجزیره در مقاله‌ای به قلم «مصباح الله عبد الباقی»، استاد دانشگاه و پژوهشگر امور افغانستان به بررسی مسئله «عقب نشینی آمریکا از افغانستان و سناریوهای احتمالی اجرای این اقدام» می‌پردازد و در این ارتباط می‌‌نویسد:

دولت آمریکا بارها از خروج نظامیان آمریکایی و هم پیمانانش از افغانستان با حلول سال 2014 میلادی سخن گفته است، اما بر کسی پوشیده نیست که برخی از نظامیان آمریکایی پس از این عملیات همچنان در افغانستان باقی خواهند ماند.

پس از اینکه «حامد کرزی»، رئیس جمهوری افغانستان امضای توافقنامه امنیتی افغانستان با آمریکا را رد کرد، مطبوعات آمریکایی گزارش‌هایی منتشر کردند که از بازنگری ارتش آمریکا در قضیه عقب نشینی از افغانستان سخن می‌گفتند تا به این طریق فرصت بیشتری به کاخ سفید بدهند تا دوره ریاست جمهوری کرزی به پایان برسد و سپس درباره توافقنامه امنیتی و همچنین خروج نظامیان آمریکایی پس از سال 2014 میلادی تصمیم گیری شود.

اینجاست که 3 سناریو پیش روی خروج نظامیان آمریکایی از افغانستان مطرح می‌شود که اجرای هریک از آنها نتایج مخصوص به خود را درپی دارد:

 

سناریو اول

 

سناریو اول اظهار می‌کند که دولت آمریکا در ترتیبات نظامیان خود در افغانستان بازنگری خواهد کرد. در این سنایو آمریکا برخی از نظامیان خود را از افغانستان خارج خواهد کرد و برخی دیگر را در برخی پایگاه‌ها و مواضعی که برای آنها در مناطق مختلف افغانستان احداث کرده، حفظ خواهد کرد. به نظر کارشناسان امر و صاحب نظران این سناریو ارحج و مورد نظر آمریکاست که به احتمال بسیار آن را به اجرا خواهد گذاشت، چون واشنگتن به خوبی می‌داند، خارج کردن تمام نظامیان آمریکایی از افغانستان با توجه به آینده غیر شفافی که در افق‌های افغانستان مشاهده می‌شود، به سود منافع و اهداف آمریکا در منطقه و جهان نیست.

دولت آمریکا براین باور است که دارای منافع و اهدافی حیاتی و استراتژیک در افغانستان است که برخی از آنها با آینده آمریکا به عنوان یک قدرت بزرگ در جهان مرتبط است و حفظ آنها با حفظ این جایگاه ارتباط مستقیم دارد.

 

مهمترین این منافع را می‌توان در موارد زیر ملاحظه کرد:

 

1. منافع امنیتی: واشنگتن بر این باور است که افغانستان منبع تهدید امنیت ملی این کشور در صورت خروج از آن است. چون براین باور است خروج نظامیان آمریکایی از افغانستان به معنای باز گذاشتن دست طالبان در تسلط بر افغانستان است و این امر این اجازه را به طالبان می‌دهد تا حملات مشابهی همانند حملات 11 سپتامبر 2001 علیه اهداف و منافع آمریکا چه در داخل و چه در خارج آن انجام دهد.

واشنگتن براین باور است که باورها و اعتقادات مذهبی تکفیری و تندرو گروه طالبان خطری بزرگ بر امنیت ملی آمریکا و جهان است. به همین منظور دولت آمریکا برنامه‌ای را با هدف تغییر بافت و ساختار مذهبی به خصوص مدارس دینی در افغانستان به اجرا گذاشته تا اوضاع مذهبی در این کشور را با وضع شیوه‌های جدید تدریس و تحصیل در مدارس و دانشگاه‌ها و از جمله وارد کردن الگوهای غربی تغییر دهد.

2. منافع استراتژیک: واشنگتن نمی‌خواهد تا کشورهای منطقه سلاح هسته‌ای در اختیار گیرند، به همین دلیل باید آنها را کشورهایی ناتوان و ضعیف از بعد اقتصادی نشان دهد. همچنین این منافع اقتضا می‌کند که مانع رشد و پیشرفت اقتصادی کشورهای منطقه، از جمله افغانستان آن هم در آینده نزدیک شود و این مهم با حضور نظامی آمریکا در برخی کشورهای منطقه مانند افغانستان و حمایت و پشتیبانی از احزاب و گروه‌های معارض دولت و مسلح کردن آنها امکان پذیر است.

3. منافع اقتصادی: ذخایر و معادن افغانستان که تاکنون بکر و دست نخورده باقی مانده‌اند، طمع بسیاری از کشورها برای بهره برداری از آنها را به دنبال داشته است. در این خصوص اکتشافات وزارت دفاع آمریکا تنها در 28 نقطه در کشور افغانستان نشان داده که ارزش معادن کشف شده در این نقاط بیش از 3 ترلیون دلار بوده است. در این ارتباط فرمانده سابق نظامیان آمریکایی در افغانستان می‌گوید که معادن افغانستان هوش از سر انسان می‌برد، از جمله معادن «لیتیوم» این کشور که به اعتقاد تحلیلگران موجب می‌شود تا آمریکایی‌ها را بیش از پیش به ماندن در افغانستان تشویق کند و این موضوعی است که درباره کشورهای عضو پیمان ناتو نیز صدق می‌کند.

این منافع ایجاب می‌کند که اوضاع بر همین منوال در افغانستان باقی بماند. اما برای ابقای این اوضاع بر منوال خویش چالش‌ها و موانعی برسر راه آمریکا و نظامیانش به چشم می‌خورد که مهمترین آنها عبارتند از:

1. فشارهای اجتماعی:دولت آمریکا و شخص «باراک اوباما»، رئیس جمهوری آمریکا از سوی جامعه بین المللی و جامعه آمریکا تحت فشارهای بسیاری به دلیل قتل‌ها و کشتارهایی است که نظامیان آمریکایی علیه مردم بی‌گناه افغانستان دست به آن می‌زنند.

از سوی دیگر دولت هم اکنون از سوی مردم این کشور نیز به شدت تحت فشار است، چراکه هفته‌ای نیست که مردم این کشور جنازه فرزندان خود را در تابوت‌های ارتش آمریکا و یا اینکه فرزندان خود را زخمی و معلول تحویل نگیرند، به ویژه آنکه برخی از این معلولیت‌ها دائمی و مادام العمر است. همچنین برخی از آنها به اسارت طالبان درامده و از سرنوشت آنها اطلاعی در دست نیست، آمارهای ارائه شده از سوی وزارت دفاع آمریکا نشان می‌دهد که از سال 2001 تا دسامبر 2012 میلادی 2.162 نظامی آمریکایی در افغانستان کشته و 19.541 نفر نیز زخمی شدند و این جدای نظامیانی است که دچار مشکلات روحی و روانی شدند و هم اکنون تحت درمان هستند.

2. فشارهای اقتصادی: جنگ افغانستان برای ارتش آمریکا طولانی‌ترین جنگ تاریخ این کشور به شمار می‌آید که بیش از یک دهه به درازا کشیده است، در این بین اگر حضور نظامی آمریکا در عراق را هم مد نظر قرار دهیم، خواهیم دید که این جنگ هزینه بسیاری بر اقتصاد آمریکا تحمیل کرده است که برخی گزارش‌ها از هزینه 6 میلیارد دلاری آمریکا در جنگ افغانستان سخن می‌گویند و این تنها هزینه‌های مستقیم جنگ را در بر می‌گیرد و هزینه غیر مستقیم جنگ در این گزارش لحاظ نشده است و همین موجب اعتراض‌های بی‌شماری در میان مردم آمریکا شده است.

 

با توجه به آنچه گذشت هم اکنون بهتر می‌توانیم اهداف نهفته در پس تلاش آمریکا برای امضای توافقنامه امنیتی با افغانستان را در ک کرد. در واقع دولت آمریکا تلاش دارد، هزینه حضور نظامی خود در افغانستان را متحمل خود دولت افغانستان کند که در این صورت دو هدف را محقق می‌کند، اول آنکه حضور نظامی خود در افغانستان را حفظ می‌کند و دوم اینکه بابت این حضور هزینه‌ای متحمل نمی‌شود و این موجب کاهش فشارهای اقتصادی و اجتماعی و اعتراض‌های مردمی روی دولت آمریکا نیز می‌شود. براساس این استراتژی باید گفت که جنگ در افغانستان برای سال‌ها ادامه خواهد یافت، چون منافع آمریکا در ادامه آن اقتضا می‌کند.

اگرچه بسیاری از کارشناسان این سناریو را سناریو ارجح و مورد تایید می‌دانند، اما این یک واقعیت است که ادامه حضور نظامیان آمریکایی در افغانستان به معنای ادامه جنگ‌های ویرانگر داخلی و عدم ثبات و استقرار در این کشور که مشابه آن را در یک دهه اخیر در این کشور شاهد بوده‌ایم.

این کارشناسان مهمترین پیامدهای ادامه حضور نظامیان آمریکایی در افغانستان در موارد زیر ملاحظه می‌کنند:

• عدم ثبات و استقرار در افغانستان:

ادامه حضور نظامیان آمریکایی در افغانستان این کشور را به میدان تسویه حساب‌های آمریکا و دیگر کشورهای منطقه تبدیل خواهد کرد. این درحالی است که کشورهایی همچون ایران، پاکستان، چین، روسیه وغیره وجود پایگاه‌های نظامی در افغانستان را تهدیدی برای منافع خود تلقی کرده و با حمایت از گروه‌های مخالف حضور نظامیان آمریکایی در این کشور با مقابله با این حضور خواهند پرداخت و به این ترتیب باید شاهد تشدید بیش از پیش اوضاع امنیتی در افغانستان و ادامه خشونت‌ها در آن باشیم.

 

• لطمه وارد شدن به تمامیت ارضی افغانستان:

ادامه بقا و حضور نظامیان آمریکایی در افغانستان براساس توافقنامه امنیتی بین دو کشور به معنای تاسیس و احداث پایگاه‌های نظامی آمریکایی در افغانستان که مغایر با حفظ تمامیت ارضی کشورهاست، این درحالی است که اغلب بندهای توافقنامه امنیتی در تعارض آشکار با تمامیت ارضی و حق حاکمیت ملی افغانستان قرار دارد.

• وابسته نگه داشتن آمریکا
در صورت ادامه حضور نظامیان آمریکایی در افغانستان این کشور به عنوان یک کشور جنگ زده همچنان به کمک‌های خارجی و بشر دوستانه از سوی سازمان ملل متکی باقی خواهد ماند و همچون 12 سال گذشته هیچ‌گاه نخواهد توانست موجبات رشد و پیشرفت خود را فراهم کند. این درحالی است که افغانستان در تمام طول این سال‌ها همواره بر کمک‌های بی‌حد و حصر خارجی تکیه داشته و توانسته براساس آنها به بقای خود ادامه دهد.

• محدودیت در روابط خارجی
حضور نظامیان آمریکایی در افغانستان به معنای محدودیت دولت افغانستان در برقراری رابطه با کشورهای دیگر است، چون این حضور آمریکایی بدون تردید بر تعامل افغانستان با کشورهای دیگر از جمله کشورهایی که آمریکا آنها را خصم و دشمن خود می‌داند، تاثیر خواهد گذاشت وبه این ترتیب افغانستان مجبور است در عرصه سیاست خارجی تابع سیاست آمریکا باشد.

• تهدید هویت مردمی و ملی افغان‌ها
حضور نظامیان آمریکایی و ایجاد پایگاه‌های جدید نظامی بدون تردید خطری بزرگ و ویرانگر علیه هویت مردم افغانستان است و دلیل این امر تفاوت‌های فرهنگی موجود بین فرهنگ افغان‌ها و غربی‌ها به طور عام و آمریکایی‌ها به طور خاص است.

 

سناریو دوم

بیرون کشیدن تمام نظامیان آمریکایی از افغانستان. این سناریو تاکید دارد که دولت آمریکا بدون توجه به عواقب بیرون کشیدن نیروهای نظامی‌اش از افغانستان فورا اقدام به خارج کردن آنها از این کشور کند و در این راه اتخاذ هیچ گونه تدابیری را برای افغانستان پس از خروج نظامیان آمریکایی اتخاذ نکند که در این صورت افغانستان را میان حکومت و گروه‌های معارض  میلح به حال خود رها می‌کند که در این صورت باید در انتظار افغانستانی باشیم که بر آن اختلافات و جنگ‌های داخلی و فقر اقتصادی و فساد حکومتی و قضایی سایه افکنده است و این یکی از مهمترین برنامه‌های آمریکا از زمان ورود به افغانستان در سال 2001 بود. به گونه‌ای که این کشور هموار تلاش داشت، شرایط را در افعانستان به نحوی رقم بزند که زمینه ادامه بقا و حضور آمریکا در آن وجود داشته باشد و در این راه اجازه هیچ گونه آشتی ملی و برقراری ثبات و استقرار در این کشور را ندهد، اگرچه توان برقراری آن را دارد.

این موضوعی است که در عرصه اقتصادی افغانستان نیز قابل ملاحظه است، به عبارت دیگر دولت آمریکا هیچ‌ گاه اجازه نخواهد داد که افغانستان دارای اقتصادی پیشرفته و متکی بر خود باشد و در این راه تلاش می‌کند با اجرای برخی طرح‌های زود بازده اقتصادی به هر طریق ممکن حضور خود در این کشور را توجیه کند. این امر در عرصه نظامی و تامین نیازهای تسلیحاتی ارتش و نیروهای مسلح افغانستان نیز صدق می‌کند و این موضوعی است که واشنگتن، کابل را به آن تهدید کرد و گفت که در صورت عدم امضای توافقنامه امنیتی نیازهای تسلیحاتی و نظامی ارتش افغانستان را تامین نخواهد کرد و خروج سریع نظامیان آمریکایی از این کشور و رها کردن اوضاع به حال خود در آن را به دنبال خواهد داشت. اگرچه این سخنان تنها در حد تهدید باقی خواهد ماند و هیچ گاه به استراتژی آمریکا تبدیل نخواهد شد، چون منافع آمریکا در ماندن در افغانستان ایجاب می‌کند.
در این سناریو هیچ گونه مصالحه و برقراری آشتی میان طرف‌های درگیر در افغانستان مد نظر قرار نگرفته است و این موجب می‌شود تا هریک از طرف‌های درگیر در افغانستان خواستار به دست گرفتن قدرت در کشور باشند و میان هیچ یک از آنها اعتماد و تفاهم واقعی وجود نداشته باشد که رهاورد چنین شرایطی درگیری بیش از پیش طرف‌ها با یکدیگر و غوطه‌ور شدن هرچه بیشتر افغانستان در جنگ‌های داخلی است که از یک دهه پیش تاکنون این کشور شاهد آن است.

این امری طبیعی است که درگیر شدن یک کشور در منازعات و درگیری‌های داخلی گسترش فقر و بی‌سوادی و فساد و خشونت را به دنبال خواهد داشت، به ویژه در کشور افغانستان که پیش زمینه حضور گروه‌های جنایتکاری همچون القاعده و طالبان دارد و باالطبع با حاکمیت چنین اوضاعی بر افغانستان باید در انتظار نابودی بیش از پیش این کشور را داشت.

 

سناریو سوم

 

خروج کامل نظامیان آمریکایی از افغانستان به همراه برقراری آشتی میان طرف‌های متخاصم و درگیر. در این سناریو خروج برنامه ریزی شده و دقیق نظامیان آمریکایی براساس برنامه زمانی معین و مشخص در نظر گرفته شده تا به این طریق شرایط لازم برای گفت‌وگو و مذاکره طرف‌های درگیر و ایجاد اعتماد متقابل بین آنها در کنار حمایت جامعه بین المللی از این گفت‌وگوها مد نظر قرار گرفته شده است، تا افغانستان به جای اینکه منبع تهدیدی علیه ثبات و استقرار در جامعه بین المللی باشد، به منبع امنیت و برقراری ثابت در این جامعه تبدیل شود.

برای اجرای این سناریو دولت آمریکا باید شرایط لازم برای مصالحه و آشتی میان طرف‌های درگیر در افغانستان را فراهم کند و اگر گفت‌وگو و مذاکره‌ای بین این طرف‌ها صورت می‌گیرد، گفت‌وگویی سازنده و جدی باشد و آمریکا با همه طرف‌های فعال در عرصه سیاسی افغانستان به صورت علنی و رسمی گفت‌وگو کند و فاصله خود با هریک از آنها را در یک اندازه حفظ کند.

در این راه لازم است که موسسات و نهادها و دستگاه‌های حکومتی مانند ارتش ملی و نیروی پلیس و دستگاه قضا و آموزش و سیستم بهداشت و خدماتی که در دهه گذشته در این کشور ایجاد شدند، همچنان حفظ شوند تا با از بین رفتن آنها کشور به نقطه صفر باز نگردد.

همچنین می‌بایست حد و حدودی برای دخالت کشورهای همجوار در نظر گرفته شود تا افغانستان به عرصه تاخت و تاز و تسویه حساب‌های کشورها و طرف‌های منطقه‌ای تبدیل نشود و این کشورها تنها در پی تامین منافع خود نباشند، بلکه منافع مردم افغانستان را هم در نظر بگیرند و در اصل تامین این منافع مورد نظر باشد.

به نظر می‌رسد که این سناریو، سناریو مورد نظر مردم افغانستان باشد، چون با تحقق آن شاهد پایان یافتن جنگ‌های داخلی در این کشور و پایان درد و رنج و مصایب مردم افغانستان و شاهد رشد و شکوفایی این کشور در تمام عرصه‌ها و زمینه‌ها خواهیم بود .

اجرای این سناریو پیش از هرچیز خواست و اراده دولت آمریکا و پس از آن کشورهای دارای منافع سیاسی در افانستان جهت اجرای آن را طلب می‌کند. همچنین طرف‌های مختلف افغانی نیز باید بخواهند که چنین سناریویی در کشور آنها اجرا شود و دریابند که منافع ملی بر منافع گروهی اولویت دارد.

این درحالی است که در اجرای این سناریو نمی‌توان خواست و اراده طرف‌های منطقه‌ای و جامعه بین المللی از جمله کشورهای همجوار افغانستان را نادیده گرفت و دریافت که وجود افغانستانی مستقل و بدون وابستگی نه تنها به سود این کشور بلکه به نفع تمام کشورها از جمله کشورهای همجوار افغانستان و منطقه است.

انتهای پیام/