از خرافات کوزه شکنی تا ملاقه زنی در چهارشنبه سوری خراسانی‌ها

خبرگزاری تسنیم: آئین‌های خرافاتی ملاقه‌زنی، فال گوش ایستادن، کوزه شکنی جزو آداب و رسومی بود که در ایام نوروز مردم خراسان شمالی آن را اجرا می کردند.

به گزارش خبرگزاری تسنیم ازبجنورد, البته آداب و رسوم های دیگری همچون خان بازی نیز در این روزها رواج داشت که آن نیز این روزها کمتر اجرا می شود.

پریدن از روی آتش در شب چهارشنبه سوری از مراسمی است کم کم جای خود را به آتش بازی ها و ترقه بازی ها داد.

ملاقه زنی

پسران در چهارشنبه آخر سال، چادری سر می کردند و سر و رویشان را می پوشاندند. آن وقت ملاقه به دست به در خانه‌ها می رفتند و با خواندن ترانه‌ها و شعر محلی، از صاحب خانه پیش پیش، عیدی می گرفتند.

در این روز نوای ترانه "خله خله خلتمه به، سوا گلیم یمرتمه به"   "خاله خاله عیدی بده، فردا می‌آم تخم‌مرغ بده" و یا "خله ‌خله خلته گلده، اینچنه کلچه گلده" "خاله خاله عیدیم را بده، کیسه‌ای آمد کلوچه‌ای بذار" هر شنونده ای را از خانه به کوچه فرامی خواند.

پریدن از آتش کوچکی که در گوشه حیات یا کوچه درست شده بود، از دیگر جشن های آخرین چهارشنبه سال در آن روز ها بود.

مردم از روی آتش می پریدند و می خواندند: "چله چخته بهار گلده، خربزه و خیار گلده" " چله‌رفت و بهار آمد خربزه و خیار آمد".

مردم آتشی که در شب چهارشنبه آخر سال برپا کرده بودند را تا صبح روشن نگاه می داشتند تا بهره بیشتری از سرخی آن که نشانه سلامتی هم جسم و هم روان است، ببرند.

موقع پریدن از آتش می‌خواندند: "زردی من از تو، سرخی تو از من".

آن موقع اعتقاد داشتند با این کار هم زردی و بیماری های جسم را از خود دور می کنند و هم زنگار ها و کینه های دل و روح را از خود دور می کنند.

فال گوش ایستادن

فال گوش ایستادن هم یکی دیگر از آئین آخرین چهارشنبه سال در گذشته ها بود.

غروب آخرین چهارشنبه سال، دختران و زنان و یا هر آرزو به دلی، نیت می‌کرد و از خانه بیرون می‌رفت.

سر چهار راه که نمادی از دشواری‌ها بود می‌ایستاد، به صحبت رهگذران گوش می کرد و به نیک و بد گفتن و تلخ و شیرین صحبت کردن رهگذران تفال می‌زد اگر حرف های خوش دلنشین و شاد می‌شنید رسیدن به مراد و آرزو را در سال نو ممکن می‌پنداشت.

البته همه می دانستند که رسیدن یا نرسیدن به مراد بسته به این چیزها نیست اما این امر سبب شده بود تا مردم سعی کنند در این روز از بدی ها حرف نزنند، پشت سر هم غیبت نکنند و یا کسی را با حرف هایشان آزرده خاطر نکنند. تا مبادا کسی فال گوش ایستاده باشد و از شنیدن حرف ها تا یک سال ناامید شود.

کوزه شکنی

شب آخرین چهار شنبه سال اهل خانواده دور هم می نشستند و بعد از کلی صحبت های خوب و خوش، مقداری زغال به نشانه سیاه بختی، کمی نمک به نشانه شور چشمی و یک سکه به علامت تنگدستی در کوزه‌ یا ظرف شیشه ای می‌اندختند و هر یک از افراد خانواده آب دهان خود را در کوزه یا طرف شیشه ای می ریختند یک بار آن را دور سر خود می‌چرخاند و آخرین نفر، کوزه را بر سر بام یا در خانه می‌برد و آن را به کوچه پرتاب می‌کرد و می شکست.

آنها معتقد بودندبا این کار بلا، تیره بختی، شوربختی و تنگدستی از خانه و خانواده دور می‌ شود.

صبح روز بعد کوچه ها و دم درخانه ها پر بود از کوزه و شیشه های شکسته و این یعنی شکست ناامیدهای ها که در چهارشنبه ازبین می رفت.

چهارشنبه‌سوری که می شد، جوانان به بام همسایگان می‌رفتند و از روی روزنه‌ بالای اتاق یا لوله بخاری شال را به درون می‌انداختند و صاحب خانه می‌بایست هدیه‌ای در شال می‌گذاشت.

بوی اسفند و کندر، پاشیدن گلاب تمام دل خوشی های مردم آن زمان بود.

انتهای پیام/