سکوت در برابر «آمریکا تنها ناخدای کشتی دنیا»؛ سیاست همیشگی گولنیستها
خبرگزاری تسنیم: سکوت، اصلیترین موضع جریان گولن در برابر قرآن سوزی است. عدم مطالبه و اعلام موضع در برابر پایمال شدن حقوق زنان بیوه و کودکان یتیم مسلمان در کشورهایی که آمریکا و رژیم صهیونیستی به آنجا حمله کرده، از اعتراضات مسلمانان به جریان گولن است.
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، برهان الدین داغ از فعالان فرهنگی اسلام گرا در ترکیه و آلمان است. او طی فعالیتهای فرهنگی خود با جریان گولن مراودات و برخوردهای قابل توجهی داشته است. سلسله یادداشتهایی از او در رسانههای مختلف جهان منتشر شده و او در این نوشتهها به ویژگیهای اخلاقی و عملکردی این جریان پرداخته است.
بخشی از این یادداشتها پیش از این به صورت پراکنده در برخی رسانهها و عموماً رسانههای خارجی منتشر شده است.برای آشنایی بیشتر با جریان گولن که یکی از جریانات عجیب و نوظهور در میان فرق اسلامی برشمرده میشود تلخیصی از این مطالب را در ادامه میخوانید:
رفتار بدبینانه و بدون تسامح نسبت به مسلمانان:
یک از کلماتی که از زبان این جماعت نمیافتد، کلمه خوشبینی است. همان طور که خود فتح الله گولن نیز گاهی استاد خوشبینی معرفی میشود. اما خوشبینی در برابر چه کسی؟ نرمش و تسامح او در مقابل غیر مسلمانان امری معلوم است. گولن هنگام برخورد با مسیحیان و یهودیان، احترام و نزاکتی بسیار از خود نشان میدهد. اما خود من شخصاً این صحنهها و رفتارها را از سوی وی در برابر مسلمانان ندیدهام. زمانی یکی از دوستانم که حافظ قرآن بود شیفته اینان شد و از طرف جماعت، راهی چیمکنت قزاقستان گردید. از او پرسیدم واقعاً هدف از این فعالیتها چیست. جوابش دشمنی با فارس و عرب و حرکت در مسیر ملی گرایی ترکی بود. میگویم شما اگر ملی گرا هستید، مانند حزب حرکت ملی آشکارا و مردانه از نظریات خود دفاع کنید، چرا دین را وسیله ناسیونالیسم خود میکنید؟
بی توجهی به مشکلات امت و اولویت دادن به جماعت و ملی گرایی به جای اخوت اسلامی:
در مسائلی نیز که مربوط به تمامی مسلمین است، این جماعت چه در داخل کشور و چه در خارج از آن دیده نشده که با دیگر گروههای اسلامی همکاری کند و یا دست به اعتراض بزند. از جمله هنگامی که با انحلال مدارس امام خطیب و ممنوعیت حجاب، صدها هزار زن و دختر از تحصیل، کار و به طور خلاصه از حقوق و آزادیهای اساسی محروم شدند، موقعی که کلاسهای قرآن را بستند و یا فعالیت حزب مرحوم نجم الدین اربکان که خدمات زیادی را در حق همه مردم، اسلام و اسلام گرایان انجام داده بود را ممنوع کردند و نیز در وقایع مشابه، شاهد بودیم که تمام مسلمین به نوعی اعتراض کردند؛ اما جماعت، گویی مهر سکوت به دهانش زده بود. حتی در زمان انحلال حزب فضیلت، رهبران جماعت در مورد شیوه دور کردن منسوبین نگاه ملی از سیاست، به سیاستمداران لائیک و کمالیست آن دوره مشاوره میدادند. در اینجا نمیخواهیم وارد جزئیات این موضوع بشویم.
من به عنوان کسی که در رهبریت سه تشکل عمده مسلمانان در آلمان عضویت دارم، تا به حال شاهد نبودهام که جماعت گولن واکنشی در برابر مشکلات مسلمانان از جمله در لبنان، فلسطین، عراق و افغانستان داشته باشد و یا در مقابل جنایات صهیونیستها، مستکبرین و حتی سلفیها اعتراض نماید. جماعت در اعتراضات و راهپیماییهایی که در واکنش به سوزاندن قرآن، توهین به رسول خدا و موارد مشابه برگزار شده، علناً شرکتی نداشته است. یک اعتراض و یک راهپیمایی، سادهترین چیزی است که در مخالفت با ظلم انجام میشود و این اعتراض همانا پایینترین مرتبه ایمان است.
مهربانی در برابر غیر مسلمین و ناملایمتی عجیب در مواجهه با مسلمین:
تعداد کودکان کشته شده در فلسطین خیلی بیشتر از تمام کشتههای اسرائیل است. اما همه میدانیم که استاد فتح الله پس از زخمی شدن چند کودک یهودی به دنبال اصابت یکی دو موشک صدام به اسرائیل، چگونه آه و ناله میکرد. چه کسی دیده که او در مقابل کشته شدن صدها هزار مسلمان فلسطینی، لبنانی و عراقی، بیوه شدن یک میلیون زن و یتیم شدن سه میلیون کودک، اعتراضی داشته باشد؟ وقتی که ناموس و مقدسات مسلمانان زیر پا گذاشته می شود، آیا گولن یک بار توضیحی در این باره داده و یا محکوم کرده است؟ در سال 1987 زمانی که حجاج ایرانی در مکه به قتل رسیدند باز نشنیدیم که او این کشتار را محکوم کند. امروز جهان اسلام تبدیل به پایگاهی بزرگ برای آمریکا شده و این اهمیتی برای گولن ندارد. آیا تا به حال دیده اید که او در کنار یک عالم مسلمان نشسته باشد؟ ولی با علمای دیگر ادیان از بارتلموس بگیرید تا پاپ، با ذوق و شوق نشست و برخاست می کند. نکند عزت و شرف را در کنار آنان می جوید؟
پذیرفتن ضمنی گسترش صهیونیسم در جهان اسلام و چشم پوشی بر مظالم آن:
می دانیم که مسیحیان صهیونیست در جهان وجود دارند. اینها منافع ملی خود را فدای اسرائیل میکنند. اگر در آلمان به صدر اعظم کشور دشنام دهی مجازاتی ندارد، اما اگر اعتراضی به اسرائیل و صهیونیسم داشته باشی باید حسابش را نیز خوب پس بدهی. به همین صورت و متأسفانه مسلمانان صهیونیست هم وجود دارند. این افراد تنها در ترکیه نیستند. کسانی که در خاورمیانه با تخریبات و سیاستهای خود راه را برای اسرائیل باز میکنند و به برتری نظامی آن کمک میرسانند و نیز کسانی که با اغتشاشات داخلی، قدرت نظامی کشورهای اسلامی را تضعیف کرده و در بین مسلمین باعث نفاق و درگیری میشوند، از هر مشرب و مذهبی که باشند، در ردیف مسلمانان صهیونیست جای میگیرند. جالب اینکه روزنامههای اسرائیل آشکارا اعلام میکنند که حوادث اخیر ترکیه (درگیری های حزب عدالت و توسعه و جریان گولن) از دو جهت به نفع آنان است. از یک طرف به ایران ضربه اقتصادی وارد میشود و از طرف دیگر دولت ترکیه تضعیف میگردد. در مورد نزدیکی اسرائیل با فتح الله گولن نیز باید گفت که استاد محترم هیچ موقعی اسرائیل را محکوم نکرده و علیه آن سخنی بر زبان نیاورده است. در رویداد مربوط به ماوی مرمره هم موضعی در حمایت از رژیم صهیونیستی گرفته بود.
بیگانه شمردن دیگر مسلمانان و دوری گزیدن از آنان به نام جماعت:
همان طور که انسان ها پیرو دین بزرگان خود هستند، منسوبین جماعت نیز بی توجهی نسبت به مسائل امت را از استادشان فتح الله گولن به ارمغان برده اند. ساختار جماعت به گونهای شده که هرچه قدر هم تخصص داشته باشید اگر مورد قبول آنان واقع نشوی درهای خود را به رویتان باز نمیکنند و این نقطه شروع بیگانه دیدن مسلمانان دیگر است. متأسفانه این بیماری جماعتگرایی در بین خیلی از گروه های اسلامی ریشه دوانیده و اگر پای جماعت و حزب به میان آید، تخصص، راستی و تقوا در درجه دوم اهمیت قرار میگیرد.
اسلام اما میگوید که امانت را به اهلش بسپارید نه به جماعت، حزب و یا طریقتی خاص. افرادی هم که در سال های اخیر به خاطر منافع خویش وارد جماعت شده بودند اینک دارند دسته دسته از آن خارج میشوند. چرا که ورق روزگار برگشته و به فرموده امام علی (ع)، «دنیا عبارت از دو روز است، یوماً لک و یوماً علیک.»
استفاده ابزاری از دین برای ملی گرایی:
در اسلام یگانگی دین و ملت وجود ندارد. تاریخ نیز دین محسوب نمیشود. این دو ویژگی، خاص یهودیت هستند. اما هدف استاد فتح الله و جماعتش، استفاده از اسلام برای ناسیونالیسم ترکی است. او در برابر اختلاف ترک و کرد در ترکیه مواضعی خطرناکتر از ناسیونالیستهای دو آتشه داشته و میگوید یا کردها را آسیمیله کنید و یا بکشید. البته به طور کلی اسلام گرایان حرفی برای گفتن در این باره نداشتند و راه حلی ارائه ندادند؛ برعکسِ جماعت که همواره به اختلافات دامن میزنند.
مدارسی که اینان به نام اسلام برپا کردهاند، آیا واقعاً آموزههای اسلامی در آنها تدریس میشود؟ علی بولاچ (از نویسندگان برجسته ترکیه) میگوید که من در این مدارس جایی برای نماز خواندن پیدا نکردم. برای فعالیت های مذکور پول ملت را می گیرند اما اولین چیزی که در مدارس آموزش داده می شود، ترانه های ترکی و مارش استقلال ترکیه است. واقعاً آموزش این موضوعات به یک فرد آفریقایی در کجای دین آمده است؟ ما شاهد بودهایم که جناب گولن موقع صحبت از پادشاهان عثمانی اشک بر چشمانش جاری میشود، اما با به میان آمدن بحث کربلا میگوید که یزید آن قدرها هم ظالم نبوده و فضیلتهای او را میشمارد.
اولویت دادن به مادیات:
بر خلاف بیانات قرآن و شیوه زندگی پیامبران که همواره تأکید بر سادگی دارند و فقرا را محترم میشمارند، این جماعت همیشه سعی میکند که به ثروتمندان نزدیک شده و آنان را جذب نماید. همانگونه که محمت بارلاس نیز در روزنامه صاباح مینویسد، هرگاه موضوع سخن، مادیات باشد، جماعت به راحتی بر اصول اسلامی و برادری چشم میپوشد. به همین صورت گشایش مدارس در چهل و هشت کشور از پنجاه کشوری که طلا تولید می کنند، تصادفی نیست. مدارس، درسخانه ها و تشکلاتی از این نوع، همگی فرزندان اشخاص مرفه را آموزش داده و اساس آنها بر پایه ثروت اندوزی استوار شده است. البته که روی سخن من با رهبران جماعت است و گرنه خیلی از مسلمانان پاک و درستکاری هستند که تنها از روی احساسات پیرو فتح الله گولن شده اند. افرادی که به مساجد می روند ارتباط چندانی با جماعت ندارند. چرا که جماعت برای پیشبرد اهداف خود زیاد هم از مساجد استفاده نمیکند، مسجد جایی است که فقیر و غنی در آن یکسانند و این موضوع با ساختار جماعت مطابقت نمی کند، مساجدی که در تاریخ اسلام و شروع حرکت پیامبر در مدینه جایگاه ویژه ای داشته است. منسوبین خاص جماعت البته با کمک های حزب عدالت و توسعه در این چند سال اخیر از زندگی ای که اصحاب صفه پیامبر در کنار مسجد داشتند دور شده و زندگی لوکس و ویلایی را ترجیح داده اند. اساساً دعوای اینها نیز با موضوع درسخانه ها و مدارس خصوصی شروع شد که حزب حاکم تصمیم گرفت جریان پول به سوی جماعت را پایان بخشد. بنابراین ادعای اینان در مورد عدالت و مانند آن بیشتر شبیه مزاح می ماند. در ضمن موضوع فقط مختص به جماعت نیست و خیلی از اشخاص دیگر در طول حاکمیت حزب عدالت و توسعه به ثروت های نجومی دست یافتند نیز وارد در این معادله هستند.
تقدیس رهبران جماعت در حد بت درست کردن از آنان:
جناب گولن با شخصیت بت گونه ای که به هوادارانش داده، تصویری نژادپرست، ناسیونالیست و بیگانه از دیگران از جماعتش ترسیم کرده است. تکبر و خوار شمردن کسانی که خارج از جماعت هستند به رویه ای معمولی تبدیل شده است. گویی غیر از استاد فتح الله، علمای دیگر چیزی از اسلام نمی فهمند. این افراد به جای اصول اسلام، اشخاص را مقدس می شمارند؛ مثلاً نورجی ها برای بدیع الزمان سعید نورسی شخصیتی فرابشری قائل می شوند. طوری وی را تبلیغ می کنند که گویا نوشته های وی در نتیجه الهامات الهی بوده است. اکنون آثار فتح الله گولن نیز مانند آثار سعید نورسی تبلیغ می گردد. حتی اینگونه القاء می شود که گولن رفته رفته جای استادش بدیع الزمان را نیز می گیرد. با اینکه فتح الله افندی به دلیل اینکه سعید نورسی کرد می باشد و طبیعتاً با تمایلات تورانی (ترکستان بزرگ) گولن مطابقتی ندارد، باز از نام وی سوء استفاده می کند. این را هم باید اشاره کرد که بر خلاف اندیشه های تفرقه افکنانه جماعت، بدیع الزمان همواره بر اتحاد مسلمین به ویژه اتحاد شیعه و سنی تأکید داشته است.
همنشینی با ارباب قدرت و بی توجهی به مردم:
اگر به فتح الله گولن باشد، نبایستی حضرت موسی (ع) با فرعون، حضرت عیسی (ع) با رومیان و حضرت محمد (ص) با مشرکین مکه مبارزه می کردند. جناب گولن دنیا را مانند کشتی ای می بیند که آمریکا نیز ناخدای آن است و میگوید که به هر قیمتی که باشد بایستی در کنار آمریکا بود. آیا اسلام به این نوع دیدگاه ها راضی می شود؟ اسلامی که همواره تأکید می کند که ولایت کفار را قبول نکنید و مؤمنان را ولی خویش قرار دهید. این وضعیت همچنین شامل حال آنهایی هم می شود که خود را یکی از رهبران پروژه خاورمیانه بزرگ می دانند. ملت ترکیه به خوبی می داند که سرنوشت کسانی که با قدر قدرت ها نشست و برخاست می کنند چه می شود. حافظه تاریخی آنان می گوید که اوایل قرن بیستم که آلمان به قدرتی در جهان تبدیل شد و پاشاهای عثمانی به هواداری از آلمانها پرداختند، چه بر سرشان آمد. گولن افندی نیز باید از این تاریخ درس بگیرد و بداند که آمریکا برای همیشه به عنوان قدرت مستکبر جهان مطرح نخواهد بود.
تحریف ها و وارونه جلوه دادن وقایع:
از دیگر خصوصیات جماعت، تحریفات آن است که هم در حوزه علوم است و هم در حوزه حقایق. تحریفاتی مانند دشمن جلوه دادن دوست و دوست جلوه دادن دشمن. مدام بر طبل اهل کتاب می کوبند و توجهی به اخوت و محبت اهل قرآن ندارند. کاش برادران مسلمان خود را حداقل به اندازه اهل کتاب ارج و قرب نهند. قرآن به ما می گوید که مؤمنین در میان خود متواضع و دوست باشند و در برابر دشمنان نیز استوار و محکم بایستند. اینها نیز درست برعکس، در برابر کافران متواضع هستند تا جایی که در بلژیک به خاطر ناراحت نشدن ساکنین یک شهر، کلمه محمداً رسول الله را از اذان حذف کردند. اما در برابر مؤمنین چنان فتنه انگیزی می کنند که در مورد تهیه نوارهای جنجالی از افراد و تفتیش در زندگی خصوصی آنان دست سازمان سیا را از پشت بسته اند. فتح الله گولن در یکی از مجلات خود نوشته: برای جلوگیری از نفوذ ایران و دیگر کشورهای اسلامی در آذربایجان، در راستای استفاده مردم این کشور از الفبای ترکی و عدم استفاده از الفبای عربی، تلاش های زیادی کردم. حال شما ببینید که از نظر وی الفبای اسلام می شود الفبای عربی و الفبای لاتین می شود الفبای ترکی. در حالیکه 16 دولت و امپراتوری ترک، همگی از الفبای اسلامی استفاده کرده اند. جماعت همچنین در برابر امام خمینی، جمهوری اسلامی و مکتب اهل بیت بیشترین مخالفت را از خود نشان داده و با دشمنان آنها وارد همکاری شده است.
سخن درباره جماعت گولن زیاد است و این پرونده همچنان ادامه خواهد داشت. این مطالب تنها بخشی از مواضع و رویکردهای این جریان است که از زبان برخی نزدیکان این فرقه و گروه منتشر شده است.
انتهای پیام/