اقتصاد مقاومتی اساس استقلال ایران است

خبرگزاری تسنیم: فعال سیاسی اصلاح‌طلب با تأکید بر "ما اقتصاد مقاومتی را اساس استقلال ایران می‌دانیم" تصریح کرد: اصلاً به‌نظر من استقلال بدون استقلال اقتصادی معنا ندارد.

سعید لیلاز فعال سیاسی اصلاح‌طلب و کارشناس مسائل اقتصادی در گفت‌وگو با خبرنگار سیاسی خبرگزاری تسنیم با بیان "من می‌خواهم از جایی شروع کنم که شما بدانید که من اقتصاد مقاومتی را حداقل به‌اندازه یک نظریه می‌فهمم و می‌توانم برایتان تئوریزه کنم" گفت: هر زمان که در ایران حکومت‌ها نیرومند شدند و از شکل‌بندی‌ها یا فرماسیون‌ها و یا اتحادیه‌های بین المللی سرپیچی کرده‌اند، هرگاه ما در طول تاریخ نیرومند شدیم سر از اطاعت نیروهای جهانی پیچیدیم.

وی افزود: در تمام 400 سال گذشته هرگاه دولت‌ها یا رژیم‌ها در ایران نیرومند شدند، با آن دولت‌های محور که ما حول محورشان می‌چرخیدیم زاویه دید پیدا کردیم و سر از اطاعتشان پیچیدیم. بنابراین در ذات مناسبات ژئوپولیتیک و تاریخی ایرانی‌ها نوشته شده که ایران نمی‌تواند عضو هیچ‌یک از اتحادیه‌های جهانی باشد.

به‌گفته استاد دانشگاه شهید بهشتی، آنهایی که ایران را در ذهن و نگاه خود یک کشور وابسته به غرب یا هم‌پیمان با آن می‌دانند به ریشه‌ها و زمینه‌های ژئوپولیتیک و تاریخی توجه نمی‌کنند که هرگاه در ایران حکومت‌ها موازنه برقرار کردند موفق بودند و هرگاه این موازنه به هم خورده چه در صحنه داخلی چه در صحنه بین‌المللی شکست خوردیم. حالا این موازنه یا می‌تواند مثبت یا منفی باشد.

*** ایران نمی‌تواند به یکی از بلوک‌های قدرت جهانی وابسته باشد

"یک مثال بزنم؛ مثلاً ما در دوره صفویه، بین قدرت‌های جهانی موازنه مثبت داشتیم و در دوره قاجاریه هم در نظام بین‌المللی موازنه مثبت داشتیم. امیر کبیر موازنه منفی داشت، مرحوم مصدق هم موازنه منفی داشت. جمهوری اسلامی هم موازنه منفی دارد. اینکه این موازنه منفی یا مثبت باشد آن‌قدر اهمیت ندارد، آنچه مهم است این است که ایران نمی‌تواند به یکی از بلوک‌های قدرت جهانی وابسته باشد".

لیلاز در پاسخ به سؤالی مبنی بر "تعبیر حرف‌های شما همان مسئله استقلال است" گفت: احسنت! به‌لسان شما استقلال می‌شود.

"هرگاه ما این استقلال و برقراری موازنه را کنار گذاشتیم، آسیب دیدیم, مثل دوره شاه که او یک‌جانبه گرایی را پیشه کرد و شکست خورد. آقای احمدی‌نژاد هم به‌سمت شرق یک‌جانبه گرایی کرد و شکست خوردیم، یا در دوره شاه به‌سمت غرب رفتیم و سعی کردیم که هم‌پیمان و وابسته این‌ها باشم ولی شکست خوردیم؛ علت این امر هم در ذات مناسبات و ژئوپولیتیکی ایران است".

فعال سیاسی اصلاح‌طلب با بیان اینکه موقعیت جغرافیایی و ژئوپولیتیکی ایران به‌گونه‌ای است که نمی‌تواند در پیوند استراتژیک با یک قدرت یا کشوری قرار بگیرد، تصریح کرد: مثلاً ما از چین خیلی دور هستیم و یا نمی‌توانیم جزو دولت‌های هم‌پیمان با روسیه باشیم، زیرا ما با روسیه حداقل در سه نقطه اختلاف نظرهای اساسی داریم؛ یکی قفقاز و یکی آسیای میانه و یکی هم حوزه دریای خزر است.

وی افزود: به‌دلیل اینکه ما با روسیه در این سه حوزه اختلاف نظر ژئوپولیتیک داریم هرگز نمی‌توانیم هم‌پیمان او شویم و اولین دعوا بر سر خزر به فروپاشی هم‌پیمانی ما می‌انجامد. همچنین ما نمی‌توانیم با اتحادیه اروپا بر سر مسائل ایدئولوژیک هم‌پیمان شویم. شما ممکن است فکر کنید که چون جمهوری اسلامی هست این‌گونه است، در حالی که اختلاف ایدئولوژیک به این دلیل نیست، زیرا ما در دوره شاه هم با اتحادیه اروپا مشکل ایدئولوژیک داشتیم.

*** استقلال در پیشانی ایرانی نوشته شده است

لیلاز اضافه کرد: ما با ایالات متحده نمی‌توانیم هم‌پیمان شویم زیرا ما با آمریکا بر سر منطقه نفوذ بر خلیج فارس مسئله داریم. ما مناطق نفوذی در خاورمیانه داریم که آمریکایی‌ها هم ادعا دارند و ما بر سر این مناطق با آمریکایی‌ها درگیر هستیم، مثل لبنان، خلیج فارس، در آینده عراق و افغانستان. بنابراین به‌دلیل اینکه این‌ها حوزه‌های نفوذ استراتژیک و ژئوپولیتیک ایران هستند ــ این‌هایی که می‌گویم کاملاً فراتر از نظام‌های حاکم بر ایران است، دارم درباره مناسبات ژئوپولیتیک بسیار ژرف صحبت می‌کنم ــ بنابراین ایران نمی‌تواند یک کشور وابسته یا پیوسته یا هم‌پیمان باشد، استقلال در پیشانی ایرانی نوشته شده است.

این فعال سیاسی اصلاح‌طلب با بیان اینکه بعضی کشورها هم در دنیا مانند ایران هستند؛ نه آن‌قدر بزرگ‌اند که بتوانند به‌راحتی ابرقدرت شوند یا نه آن‌قدر کوچک هستند که بتوانند وابستگی به یک قدرت جهانی را در خودشان هضم کنند، اظهار داشت: بعضی کشورها مثل برزیل یا هند این‌طور هستند، نه خیلی بزرگ‌اند و نه خیلی کوچک‌اند؛ نظام‌های مستقلی هستند که نه می‌توانند برای خودشان ابرقدرت و نه وابسته باشند.

*** اقتصاد مقاومتی  یک «اجبار» است که از آن گریزی نداریم

کارشناس مسائل اقتصادی با تأکید بر "من اساس استقلال را اقتصاد می‌دانم" گفت: هیچ استقلالی بدون اقتصاد معنا ندارد. من می‌گویم که اقتصاد مقاومتی یا آن‌چیزی که من اسم آن را استقلال اقتصادی می‌گذارم، نه‌تنها خیلی مهم است بلکه اولاً اساس هر استقلال دیگری است و ثانیاً برای ایران یک امر انتخاب شونده یا به‌قول آمریکایی‌ها یک گزینه روی میز نیست، بلکه این یک اجباری است که ما از آن گریز و گزیری نداریم و نخواهیم داشت.

وی افزود: ایران باید از نظر اقتصادی مستقل باشد، از اوایل 1340 بود که شاه مناسبات اقتصادی خودش را با بلوک شرق تقویت کرد، زیرا هرچقدر به آمریکایی‌ها، به آلمانی‌ها یا فرانسوی‌ها فشار می‌آورد و خواهش می‌کرد و مذاکره می‌کرد، آنها حاضر نشدند به ایران ذوب‌آهن بدهند تا اینکه شاه مجبور شد سراغ شوروی برود و البته آمریکایی‌ها خیلی ناراحت شدند ولی شاه علی‌رغم میل آنها این کار را کرد، برای اینکه آنها حاضر نبودند به ایران صنعت ماشین‌سازی بدهند.

لیلاز با بیان "ما ماشین‌سازی و تراکتورسازی یا آهنگری یا صنعت ذوب فلزات را از بلوک شرق آوردیم" اظهار داشت: بلوک غرب به هیچ وجه حاضر نبود این صنایع را به ما بدهد. هرگونه وابستگی ــ ما بالاتر از وابستگی شاه به آمریکا نداریم ــ ولو شدیدتر باز منجر به این خواهد شد که تکنولوژی‌های مدرن را به ما نخواهند داد و ما باید همواره یک نگاهمان به دنیای جهان خارج باشد. به همین دلیل ضرورت اقتصاد مقاومتی خیلی خیلی قبل‌تر باید مطرح می‌شد.

*** اساس استقلال ایران اقتصاد مقاومتی است

فعال سیاسی اصلاح‌طلب با تأکید بر "ما اقتصاد مقاومتی را اساس استقلال ایران می‌دانیم" تصریح کرد: اصلاً به‌نظر من استقلال بدون استقلال اقتصادی معنا ندارد و آن چیزی که مقام رهبری فرمودند، اسم آن اقتصاد مقاومتی است ولی نهایت فرمایش ایشان «استقلال اقتصادی» است. اگر شما محتوای ابلاغیه ایشان را ملاحظه کرده باشید، می‌بینید که ایشان در واقع حرف از بستن این اقتصاد ندارند؛ خود ایشان هم در سخنرانی نوروزشان به‌روشنی گفتند که من دنبال اقتصاد درون‌گرا نیستم بلکه دنبال اقتصاد درون‌زا هستم.

کارشناس مسائل اقتصادی خاطرنشان کرد: به‌نظر من اقتصاد درون‌زا، اقتصادی است که در چارچوب‌های اقتصاد آزاد حرکت می‌کند و دولت حداقل ممکن نقش را دارد, نه‌اینکه اصلاً نقش نداشته باشد؛ نقش آن فقط جایی است که بخواهد نظارت و هدایت کند و آن زمانی که به‌اصطلاح بازار شکست می‌خورد. وقتی بازار شکست خورد دولت ناچار به دخالت شود، اشکالی ندارد ولی این نباید داوطلبانه باشد و منجر به کوچک شدن بخش خصوصی شود، یعنی اتفاقی که در 8 سال گذشته افتاد.

لیلاز با بیان "اگر ما بتوانیم اقتصاد را در چارچوب اقتصاد آزاد قرار دهیم و روندهای سرمایه‌گذاری بخش خصوصی را احیا کنیم و زمینه مشارکت همه را به دست آوریم موفق خواهیم شد" گفت: اقتصاد مقاومتی بدون برقراری یک نظم دموکراتیک که در آن همه مردم و همه آحاد ملت و همه افکار بتوانند در چارچوب قانون اساسی و نظام جمهوری اسلامی احساس مشارکت واقعی در تعیین سرنوشت خود کنند، ممکن نخواهد بود، یعنی با این نگاه خودی و غیرخودی، اقتصاد مقاومتی امکان ندارد.

وی افزود: تا زمانی که نظام ما به‌دنبال وفاداری بیش از کارآمدی می‌شود، بدیهی است که به اقتصاد واقعی مقاومتی و استقلال اقتصادی دست نخواهیم یافت و این‌ها وقتی تحقق پیدا می‌کند که ما بتوانیم در واقع کارآمدی را مقدم بر وفاداری بنشانیم، زیرا وفاداری در قلب آدم‌هاست و آدم‌ها تا زمانی که تظاهر نکنند، ممکن است شما نفهمید که این‌ها وفادار هستند یا خیر، در حالی که کارآمدی چیزی است که خودش را نشان می‌دهد.

***درگیری غرب با ایران با مذاکرات تمام نمی‌شود

کارشناس مسائل اقتصادی با بیان "نگرانی من این است که مفهوم استقلال اقتصادی به‌شکل کاملاً روشن و به‌صورت یک نظام منسجم نباشد و تصور شود که ما با گرفتن بعضی از ضرورت‌های استقلال مقاومتی و رها کردن بعضی دیگر می‌توانیم مسئله را حل کنیم" اظهار داشت: اگر کسی فکر می‌کند که درگیری ایران با غرب به این زودی حل می‌شود یا حتی با این مذاکرات تمام می‌شود و یا حتی بعد از کنار رفتن نظام جمهوری اسلامی، پایان می‌یابد کاملاً اشتباه است، یعنی دیر یا زود باید ایران به‌سمت نیرومند شدن اقتصادی رود.

*** اقتصاد مقاومتی یعنی اینکه باید وابستگی متقابل ایجاد کنیم

لیلاز با بیان "فهمی که من از اقتصاد مقاومتی دارم، یعنی اینکه دنبال ایجاد وابستگی متقابل باشیم" تصریح کرد: من معنی اقتصاد مقاومتی را وابستگی متقابل می‌دانم؛ اگر ما موفق شده بودیم که رویه برنامه سوم و چهارم توسعه را ادامه دهیم و این اختلالی که در 8 سال شده اتفاق نیفتاده بود، غرب نمی‌توانست این بلا را سر ما بیاورد که الآن آورده است.

استاد دانشگاه شهید بهشتی اظهار داشت: ترکیه در تحریم‌های ایران شرکت نکرد، زیرا اقتصاد ترکیه به اقتصاد ایران وابسته بود، اگر ما این کار را با همه دنیا می‌کردیم، همه کشورها مثل ترکیه رفتار می‌کردند، مثل آن‌چیزی که الآن در مورد روسیه اتفاق افتاده است. آیا هسته‌ای شدن ایران برای جامعه جهانی امری بدتر و وخیم‌تر بود تا این‌که روسیه بخشی از یک سرزمین را بلعید و می‌بینیم واکنش‌های بین‌المللی به روسیه بیشتر دوستانه است، زیرا روسیه نیرومندتر از ایران است.

انتهای پیام/*