سالروز مبارک قطع رابطه ایران و آمریکا

خبرگزاری تسنیم: بار دیگر برای مردم و جوانان انقلابی آشکار شد که غرب و آمریکا صرفا به دنبال بهانه‌جویی از ایران اسلامی هستند و نمی خواهند گامی به نفع مردم ایران دربردارند.خوب است مردم بصیر ایران چشم خود را بیشتر باز کنند و بهتر ببینند.

به گزارش خبرگزاری تسنیم، در آستانه بیستم فروردین ماه سالروز قطع رابطه ایران و آمریکا و علیرغم حسن نیت ایران در مذاکرات هسته ای چند ماهه اخیرتا جایی که آژانس بین المللی انرژی اتمی هم عملکرد ایران را مورد تایید قرار داد، متاسفانه در همین هفته، شاهد چند اتفاق تازه بودیم؛ یکی اینکه فرمانده نظامی آمریکا باز هم از گزینه نظامی روی میز سخن گفت و دادگاهی نمایشی در آمریکا حکم به مصادره ساختمان 500 میلیون دلاری متعلق به برخی شرکت های ایرانی در این کشور داد.از سوی دیگر همانگونه که پیش بینی می شد که مسائل ایران و غرب منحصر به هسته ای باقی نماند، اتحادیه اروپا قطعنامه‌ای در مورد راهبردهای پیشنهادی مداخله‌جویانه اتحادیه اروپا در قبال ایران را تصویب کرده و طی آن ادعا نمود: وضع حقوق بشر در ایران همچنان با نقض نظام‌مند حقوق اولیه ادامه دارد و ایران همچنان با نهادهای حقوق بشری سازمان ملل همکاری نمی کند و به گزارشگر ویژه ویزای ورود نمی دهد!!! گزارشگری که منابع اطلاعاتی‌اش را تروریست‌ها و منافقین کوردل تشکیل می دهند. بار دیگر برای مردم و جوانان انقلابی آشکار شد که غرب و آمریکا صرفا به دنبال بهانه جویی از ایران اسلامی هستند و نمی خواهند گامی به نفع مردم ایران بردارند. خوب است مردم بصیر ایران چشم خود را بیشتر باز کنند و بهتر ببینند.هنور همچنان حتی نمی توانیم در چارچوب مذاکرات هسته ای بخش ناچیزی (550 میلیون دلار) از میلیاردها دلار پول خود را از طریق شبکه بانکی نقل و انتقال دهیم.هنوز شرکت های بین المللی برای فروش کالا به ایران تحت فشار قرار دارند. هنوز اجازه ورود قطعات هواپیما که جان مردم و زنان و کودکان را به خطر انداخته، نمی دهند.این در حالی است که برخی پیشرفت های هسته ای و راه‌اندازی چرخ سانتریفیوژهای بسیار پیشرفته را متوقف کرده ایم و چرخ کارخانه هایمان هنوز گرفتار رکود و بیکاری هستند.

آمریکایی ها از همان ابتدا، انقلاب اسلامی ایران را در تضاد با اهداف استکباری خود می دیدند و هیچ وقت حاضر نشدند بزرگترین تحول سیاسی قرن بیستم را که ملت ایران قاطعانه آن را ایجاد کرده اند به رسمیت بشناسند. راهبردهای آمریکا اعمال فشار و تشدید آن در طول زمان است تا از یک طرف ملت ایران را تضعیف کند و از طرف دیگر برای پیگیری اهداف خود نمایندگانی را در داخل ایران پیدا کنند. اما آمریکایی ها باید بدانند که ملت ایران هرگز دشمنی های آنها را فراموش نمی کند و حافظه تاریخی ملت ایران قدرتمند و هوشمند است. آمریکایی ها در پی افزایش خطی فشار و تهدید هستند و چون می دانند آن سوی تهدیدها هیچ اقدام نظامی و عملی وجود ندارد خیلی آرزومندند که این تهدیدها جواب دهد. آمریکایی ها در فتنه 88 هم گرفتار محاسبات اشتباهی شدند و فکر می کردند ملت ایران از نظام خود و آرمانها و ارزش های الهی خود خسته شده اند اما این طور نبود. آمریکایی ها در پی هدفمند کردن تحریم های خود هستند و از سال 88 این تحریم ها زیاد شده است و عملیات اطلاعاتی و سایبری را گسترش داده اند و از جریانی خاصی در داخل کشور حمایت می کنند تا افکار آنها را در داخل نمایندگی کنند.

سلطه امریکا از قبل انقلاب اسلامی
از فاصله سال‏هاى 1332 تا 1357 حاکمیت آمریکا بر ایران شکل تازه‌‏اى یافت و این بار دولت در مقابل ملت ایران قرار گرفت. رفت و آمدهاى شاه به آمریکا و بازدید رؤساى جمهور آمریکا از ایران ادامه داشت و در این سال‏ها دولت ایران کاملا وابسته و در اختیار آمریکا بود، به‌‏نحوى که آمریکاییها بر تمام مسائل ایران مسلط بودند. در این دوران بود که مبارزات ضد آمریکایى ابتدا و به‌ظاهر علیه نظام سلطنتى پهلوى شکل گرفت، اما واقعا و ماهیتاً این اعتراضات براى ‏قطع سلطه آمریکا بر ایران بود.پس از ترور جان اف کندى در سال 1963 (1342) و جایگزینى لیندن جانسون، آمریکا در پى کسب امتیازات ویژه‌‏اى براى نظامیان خود در ایران برآمد و طرح قضیه اعطاى مصونیت قضایى به نظامیان آمریکایى در ایران مطرح شد که با مخالفت شدید جامعه ایران و روحانیت مواجه گردید و جرقه نهضتى عظیم زده شد که در نهایت به‌‏سرنگونى حکومت پهلوى انجامید.پس از این دوران خریدهاى تسلیحاتى ایران از آمریکا افزایش یافت به‌‏طورى که در دهه 50 ایران یکى از مهم‏ترین متحدان نظامى آمریکا در خلیج فارس به شمار مى‌‏رفت.بین سال‏هاى 197178 - یعنى فقط در عرض هشت سال آخر سلطنت محمدرضا پهلوى- میزان خرید سلاح از آمریکا به رقم نجومى 19 میلیارد دلار بالغ شد.در این سال‏ها آمریکایى‏‌ها تحلیلى نادرست از مبارزات مردم ایران داشتند، اما سال‏هاى 56 و 57 و در دوران ریاست جمهورى جیمى کارتر، وقایع به‌‏گونه‌‏اى دیگر رقم خورد و انقلاب اسلامى به واقعه‌‏اى عجیب براى دولت آمریکا بدل شد که دو کشور را به شرایطى استثنایى سوق داد.
قطع رابطه از سوی امریکا بود
کار‌تررئیس جمهور وقت امریکا پیش از قطع رابطه با ایران، چند مرحله اقدامات سیاسی و اقتصادی علیه جمهوری اسلامی ایران به عمل آورده بود. در نخستین عکس‌العمل، روز 22 آبان 1358 دستور توقیف کلیه دارایی‌های ایران در بانک‌های آمریکایی و شعبه‌های خارجی آن را صادر کرد و خرید نفت از ایران را متوقف ساخت. در 13 آذر، پانزده عضو شورای امنیت تحت فشار آمریکا به اتفاق آرا قطعنامه شماره 457 را در محکومیت اشغال سفارت آمریکا در تهران منتشر کردند. ارجاع موضوع گروگان‌گیری به دیوان بین‌المللی دادگستری در لاهه از دیگر اقدامات آمریکا بود. رأی این دیوان نیز روز 24 آذر علیه ایران صادر شد و 15 قاضی این دادگاه به اتفاق آرا جمهوری اسلامی ایران را به دلیل تصرف سفارت آمریکا (بخوانید جاسوسخانه) را محکوم کردند. در نهم دی 1358، شورای امنیت سازمان ملل تحت فشار آمریکا قطعنامه 461 را در موضوع مجازات‌های اقتصادی علیه ایران تصویب کرد و تا 17 دی به ایران مهلت داد تا گروگان‌های آمریکایی را آزاد کند. علاوه بر این بسیاری از مفسران آمریکایی نیز از نیروی موسوم به «واکنش سریع» که در 11 دی 1358 به دستور کار‌تر در خلیج فارس شکل گرفت به عنوان عکس‌العمل واشنگتن در مقابل واقعه تصرف سفارت آمریکا در تهران یاد کردند. دستور قطع رابطه با ایران 17 روز قبل از مداخله نظامی آمریکا در منطقه طبس با هدف آزادسازی گروگان‌ها اتخاذ شد. جیمی کار‌تر پس از صدور فرمان قطع رابطه، در سخنانی اعلام کرد دیپلمات‌های ایرانی 24 ساعت فرصت دارند خاک آمریکا را ترک کنند.
اسناد خیانت و جاسوسى آمریکا علیه ملت ایران‏
پس از تسخیر لانه جاسوسى توسط دانشجویان از برگ‏‌هاى پاره‌‏شده اسنادى که در آن‏جا پیدا شد 70 جلد کتاب به‌‏دست آمد که حاکى از آن بود که آمریکایى‏‌ها همواره در سفارتخانه‌‏شان پس از پیروزى انقلاب در تدارک براى براندازى‌‏نظام اسلامى یا وابسته کردن ایران به ایالات متحده بودند که این بخشى از کارنامه جنایت آمریکایى‌‏هاست.
اموال بلوکه شده ایران‏
انقلاب که پیروز شد به آمریکایى‏‌ها گفته شد،میلیاردها دلار پول که شاه به‏‌عنوان خرید سلاح به شما داده یا پولش را پس بدهید یا سلاح خریدارى شده را تحویل دهید. آن‏ها با زورگویى گفتند نه پول را مى‏‌دهیم و نه سلاح را! بعد هم رفتند دنبال براندازى در ایران از طریق تجهیز منافقین و لیبرال‏ها و اغتشاش در کردستان و گنبد و بلوچستان و... سپس وقیحانه شاه را پناه دادند و اموال غارت شده ملت توسط دربار پهلوى را بر نگرداندند. طبیعى است با قهر ملت در 13 آبان سال 58 روبه‌‏رو شدند و لانه فسادو جاسوسى آن‏ها توسط دانشجویان پیرو خط امام(ره) تسخیر شد. آمریکایى‌‏ها به‌‏جاى درس آموزى و عبرت از مناقشات فى مابین باز بناى خصومت نهادند، با آن‏که تدبیر شده بود با آزادى گروگان‏ها و توافق تحت عنوان قرارداد الجزایر، روابط دو کشور عادى شود اما باز کسانى در واشنگتن مسیر دیپلماسى خارجى آمریکا را از ریل عقلانیت خارج کردند و با تجهیز و تمهید صدام و چند کشور عربى نگون بخت، جنگ تحمیلى را براى سرنگونى نظام جمهورى اسلامى تدارک دیدند. امروز استراتژیست‏‌هاى آمریکایى حیرت‏‌زده نگاه مى‏‌کنند که از میان این همه توطئه و دسیسه و نیرنگ و بدخواهى علیه ملت، نظامى در ایران مستقر است که به لحاظ استحکام نه تنها نیرومندتر از همیشه است بلکه الهام‌‏بخش نهضت‏هاى رهایى‌‏بخش در جهان اسلام و نیز حتى‏‌ جوامع دیگر و به‌‏ویژه جوامع سرمایه‌‏دارى است.آن‏ها حیرت‏‌زده پیشرفت‏هاى عظیم ایران را مى‏‌بینند و اشتیاق ملت ایران در فتح قلل علمى و فناورى‏هاى نوین را شاهدند و باز بر طبل رشک، حسد، کینه‏‌توزى و خصومت‌‏ورزى‌ ‏مى کوبند. جالب اینجاست در اوج این دشمنى‏‌ها دست دوستى براى برقرارى ارتباط هم دراز مى‏‌کنند.
عملیات طبس‏ و امدادهای غیبی
دولت آمریکا در انتخاب بعدى، اقدام نظامى را در ایران در نظرگرفت اما عملیات نظامى آمریکا در سحرگاه سوم اردیبهشت 59 در طبس با شکست مواجه شد. در تیر 59 کارتر دست به طراحى یک کودتا به نام کودتاى نوژه زد، اما آن هم ناکام ماند.
  قطع روابط از ناحیه آمریکا بود
سرانجام واشنگتن تحریم‏هایى علیه ایران وضع کرده، روابط خود را با ایران قطع کرد و اموال ایران را بلوکه ساخت.کارتر نتوانست نظر مردم آمریکا را براى بار دوم به خود جلب کند و چند ماه بعد، جاى خود را به رونالد ریگان داد.
  جنگ تحمیلى با حمایت آمریکا
ریگان نیز دست از سیاست خصمانه علیه ایران برنداشت و سیاست براندازى انقلاب ایران از طریق جنگ را در پیش گرفت و معتقد بود جنگ پایه‌‏هاى نظامى، اقتصادى و مالى جمهورى اسلامى را در منطقه ضعیف مى‌‏کند و در نهایت باگذشت زمان جمهورى اسلامى ساقط مى‏‌شود.آمریکا در جریان جنگ ایران و عراق اقدامات متفاوتى از جمله اعطاى کمک‏هاى نظامى و تسلیحاتى فراوان به عراق انجام داد، اما در نقطه‌‏اى سال 1365 سعى کرد با طرح ماجراى‏‌ایران کنترا روابط را با ایران بهبود ببخشد که این امر حاصلى جز رسوایى براى دولتمردان این کشور نداشت.
  اوج خصومت جنگى‏
سال 66، آمریکا در جنگ دریایى با ایران و حمله به پایانه نفتى رشادت و رسالت، کشتى تجارى ایران ارج و در نهایت انهدام هواپیماى مسافربرى ایران در تیر 67، اوج خصومت خود را با ایران نشان داد و سرانجام ایران در تیر 67 قطعنامه 598 را پذیرفت و جنگ پایان یافت. پس از پایان جنگ عراق با ایران، تصور آمریکایى‏ها این بود که دولت ایران براى بازسازى مجدد به غرب و آمریکا مراجعه خواهد کرد و عملا سیاست‏هایش را نسبت به آن‏ها تعدیل خواهد کرد، اما این‏گونه نشد. در سال 1368 بنیانگذار جمهورى اسلامى امام خمینى(ره) رحلت کرد و در آن زمان دولت آمریکا امیدوار بود با ایجاد بحران جانشینى، پس از امام در کشور اختلاف ایجاد و در نهایت کشور فرو بپاشد که بازهم به نتیجه نرسید.
  براندازى از درون‏
از این رو مرحله سوم دشمنى آمریکا با ایران از سال 68 تا سال 88 آغاز شد. دولت کلینتون سال 72 روى کار آمد، ولى ‏هیچ‏گونه تغییرى در سیاست آمریکا نسبت به ایران نداد و سال 73 تحریم‏هاى همه‏‌جانبه را علیه ایران وضع کرد در نهایت قانون داماتو در کنگره آمریکا تصویب شد که براساس آن هر شرکتى که در ایران سرمایه‌‏گذارى مى‏‌کرد از امتیازات بانک‏هاى آمریکایى و بهره‏‌مندى از سرمایه‌‏گذارى در بازار مالى ایالات متحده منع مى‏‌شد.
  محور شرارت کردن ایران و صدور قطعنامه‏‌هاى پى در پى‏
بعد از دوران کلینتون در دوران بوش پسر، وى نیز به بهانه از بین رفتن برج‏هاى دوقلو و مبارزه با تروریسم فصل نوینى را در سیاست خارجى این کشور گشود و نه تنها انعطافى در مواضع کشورش در قبال ایران نداد، بلکه ایران را در محور شرارت قرار داد.پس از آن آمریکا که از سال 77 نسبت به دستیابى ایران به سلاح‏هاى کشتار جمعى اظهار نگرانى‏ مى‌‏کرد به این رفتار خود شدت بخشید وسرانجام پرونده هسته‌‏اى ایران را به شوراى حکام آژانس بین‌‏المللى‌‏انرژى اتمى برد.با روى کار آمدن دولت نهم سال 84 و موضعگیرى‏‌هاى رییس‏‌جمهور جدید موجب شد دولتمردان آمریکا یکى از سخت‏ترین مواضع خود را علیه ایران اتخاذ کنند. برنامه هسته‌‏اى مسؤولان، روابط ایران و آمریکا را چنان تحت تأثیر قرار داد که آمریکا پرونده ایران را از آژانس به شوراى امنیت برد و به‏‌صورت پى‌‏درپى سه قطعنامه علیه ایران صادر شد. هم‏چنین شروع مجدد غنى‌‏سازى در نیروگاه نطنز و ساخت تاسیسات هسته‌‏اى دیگر موجب تقابل بیشتر دو کشور شد تا جایى که حتى چند دور مذاکرات مستقیم محدود نمایندگان دو کشور در عراق بر سر مسائل امنیتى این کشور نیز نتوانست تأثیرى بر نزدیک شدن دیدگاه‏‌هاى دو کشور نسبت به یکدیگر شود.
  اوباما و ادامه جنگ‏افروزى‏هاى بوش‏
با روى کار آمدن باراک اوباما سال 2008 (1387) وى تلاش کرد نشان دهد مى‌‏خواهد از شیوه برخورد دولت جورج بوش فاصله بگیرد و سیاست گفت‌‏وگو با ایران را در پیش بگیرد، اما در عمل همان سیاست‏هاى رفتارى را دنبال مى‏‌کرد.او در نخستین روز ریاست جمهورى خود خطاب به ایرانیان گفت دستانش را به‌‏سوى آن‏ها دراز کرده اما گذشت زمان نشان داد این دستان دراز شده چیزى جز تشدید تحریم‏‌ها و سیاستى که در غرب از آن به سیاست چماق و هویج یاد مى‏‌شود، در پى نداشت.در عین حال، طى سال‏هاى گذشته آمریکا بحث براندازى از درون را به‌‏عنوان اصلى‏‌ترین برنامه خود در قبال ایران در پى گرفت و این مسأله را با استفاده از گسترش تحریم‏‌ها و پیگیرى بحث هسته‌‏اى دنبال کرد.
حال با انتخاب مجدد اوباما در کاخ سفید موضوع گفت‌‏وگوهاى دوجانبه با ایران مطرح شده است و آمریکا آن‏‌را راه حلى براى پایان دادن به چالش هسته‌‏اى ایران عنوان مى‌‏کند. این درحالى است که به نظر مى‌‏رسد اوباما همچنان با سیاست تشدید تحریم‏‌ها و همراه کردن کشورهاى بیشترى سعى خواهد کرد با زبانى نرم و با ترساندن اروپا و کشورهاى منطقه از حمله نظامى اسرائیل به ایران یا ایجاد یک درگیرى نظامى گسترده در خلیج فارس، کار خود را از طریق فشارهاى اقتصادى پیش ببرد.
ترس آمریکا از اسلام سیاسى‏
از سال 1388 به بعد، آمریکا دشمنى با ایران را علنى‏‌تر کرده است. آن‏ها تصورشان این است که این بار براندازى را از اقداماتى مثل تحریم‌‏ها و گسترش تبلیغ علیه ایران به‏‌ویژه با پیگیرى بحث هسته ‏اى دنبال کنند. به عبارت دیگر مى‏‌خواهند با این اقدامات در رفتار دولت ایران تغییر به‏‌وجود بیاورند. ترسى که آمریکایى‏‌ها از گسترش اسلام سیاسى دارند، یک واقعیت است، زیرا اگر اسلام سیاسى در دنیا گسترش یابد، قطعاً سلطه‌‏ى قدرت‏هاى بزرگ دچار یک چالش بسیار پرهزینه خواهد شد و نهایتاً هم معلوم نیست که بتوانند به سلطه‌‏طلبى‌‏هاى خود در سطح بین‌‏المللى‌‏ادامه بدهند. بنابراین چالش ایران و آمریکا براى مدتى طولانى ادامه خواهد داشت و این تصور اشتباه است که برخى معتقدند اگر ما مقدارى از مواضع خود عقب نشینى کنیم، دولت آمریکا هم از دشمنى با ما دست برمى دارد. به این دلیل که دولت آمریکا حتى یک موضع‌‏گیرى سیاسى ساده‏ى دولتى را هم نمى‌‏تواند تحمل کند و نسبت به آن واکنش نشان مى‏‌دهد و این رفتار نشانه‌‏ى خوبى براى خروج از چالش نیست.
  سازماندهى فتنه 88
رئیس جمهور آمریکا یک سال پس از فتنه 88 با ارسال گزارشى، اقدامات واشنگتن را در حوزه جنگ نرم علیه جمهورى اسلامى ایران در فتنه سال 88، براى کنگره و سناى آمریکا شرح داد.باراک اوباما در گزارش خود که براى رؤساى کنگره و مجلس سناى‏‌آمریکا- نانسى پلوسى و جوزف بایدن- ارسال شده، شرح مفصلى از اقدامات ضدایرانى دولت خود در حوزه اطلاع‌‏رسانى ارائه کرده است. براساس گزارش اوباما، مجموعه این اقدامات تحت عنوان بندى به اصطلاح قانونى با نام بند 1264 (قانون قربانیان سانسور ایران) انجام مى‌‏شود. براساس گزارش اوباما، محور اصلى عملیات رسانه اى کاخ سفید علیه ایران، نهادى دولتى به نام «شوراى پخش مدیران» (BBG) است و شبکه خبر فارسى‏‌صداى آمریکا (PNN) و رادیو فردا متعلق به رادیو آزاد اروپا/ رادیو آزادى (RFE/RL) از جمله رسانه‌‏هایى هستند که در این پروژه نقش دارند و به ادعاى اوباما، ایرانى‏‌ها از این طریق مى‌‏توانند به اخبار سانسور نشده و بى‌‏طرفانه دست یابند. در این میان تلویزیون شبکه خبر فارسى صداى آمریکا و رادیو فردا نیز به‌‏صورت 24 ساعته به پخش برنامه و اخبار مى‌‏پردازند.در ادامه این گزارش به تلاش دوچندان آمریکایى‏‌ها براى دامن زدن به ناآرامى‏‌ها در ایران، درست روز بعد از انتخابات اشاره شده است. گزارش اوباما در این زمینه تصریح مى‏‌کند: «روز بعد از انتخابات شبکه خبر فارسى صداى آمریکا دو برنامه جدید را در دستور کار خود قرار داد تا به ایرانیان درباره حوادث کشورشان اطلاع‌‏رسانى کند. در یک «برنامه صبحگاهى جدید» یک «گزارش ویژه» دو ساعته قرار داده شد که به اخبار انتخابات و حوادث پس از آن مى‌‏پرداخت.» در گزارش اوباما سه منبع اصلى براى تأمین محتواى برنامه‌‏هاى ضدایرانى رسانه‏‌هاى دولتى آمریکا ذکر شده است. این منابع عبارتند از؛ «1) تصاویر ویدئویى تهیه شده توسط شهروندان روزنامه نگار ایرانى؛2) تلفن‏هاى بینندگان از داخل کشور و تشریح آنچه دیده بودند؛ و 3) گزارش‏هایى از واکنش‏هاى ایرانیان خارج از کشور و هم‏چنین واکنش‏هاى رسمى کشورهاى مختلف از جمله آمریکا.» فرکانس‏هاى ماهواره‏اى جدید، یک مسیر اینترنتى حفاظت شده، توئیتر و فیس بوک از دیگر ابزارهایى بودند که واشنگتن در فتنه سال 88 از آن‏ها براى گسترش اغتشاشات استفاده کرد. در گزارش دولت آمریکا در مورد این ابزارها آمده است؛ «اداره «شوراى مدیران پخش»، به‌‏منظور پشتیبانى از برنامه‏‌ها، فرکانس هاى‌ ‏ماهواره‏اى جدیدى را پیش بینى نمود تا از قبل بر انسداد فرکانس‏هاى امواج پخش اخبار توسط دولت ایران پیش دستى نماید. هم‏چنین یک مسیر اینترنتى حفاظت شده و منحصر به فرد براى ایرانى‏‌ها تعبیه گردید تا تصاویر ویدئویى خود را به شبکه خبر فارسى صداى آمریکا ارسال نمایند. خدمات وب سایت «تویتر» نیز به صفحات وب سایت «فیس بوک» و وبلاگ‏ها افزوده شد.» على رغم شکست این اقدامات، گزارش اوباما نشان مى‌‏دهد آمریکا از توطئه علیه جمهورى اسلامى دست نکشید، و به‌‏دنبال گسترش و تنوع بخشیدن به گزینه‌‏هاى خود بود.
مذاکرات هسته ای چند ماهه اخیر ایران نمونه ای دیگر از بی اعتمادی به امریکا
مذاکرات هسته ای ایران و کشورهای 1+5درسال 92 نمونه ای دیگر از بی اعتمادی به امریکا بود. قبل از شروع این مذاکرات دو دیدگاه متفاوت - و بلکه متضاد- در عرصه سیاسی کشور وجود داشت. دیدگاهی که آمریکا را قابل اعتماد می دانست و با چشم بستن بر جنایات بی وقفه آمریکا و متحدانش علیه ایران اسلامی، بر این باور بود که چالش هسته‌ای بیش از 10 ساله ریشه در بی اعتمادی آمریکا به فعالیت هسته ای کشورمان دارد و با بی انصافی غیرقابل توجیه، ریشه کینه‌توزی های دشمن نسبت به ایران اسلامی را در سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران - بخوانید ایستادگی سی و چند ساله در برابر زورگویی‌ها و باج خواهی های آمریکا - آدرس می دادند! اثبات این واقعیت که «آمریکا قابل اعتماد نیست» را بایستی یکی از بزرگترین دستاورد مذاکرات هسته ای سال 92 دانست. این دستاورد بزرگ، نقشه راه دشمن را که بدون درک و فهم دقیق از آن نمی توان حرکت موفقی داشت، روشن تر و دقیق تر از همیشه پیش روی مردم و مسئولان نظام گذاشت. برخی از افراد نسل های چهارم و پنجم انقلاب که شاید تحت تأثیر گزارش ها و اطلاع رسانی های یکسویه و مغرضانه دشمن، چهره واقعی آمریکا را آنگونه که هست احساس نمی کردند و برخی از طیف ها در نسل های اول و دوم که کینه توزی‌ها و جنایات آمریکا را فراموش کرده بودند، در پی این دستاورد به ماهیت واقعی و جنایتکارانه شیطان بزرگ پی بردند و به این نتیجه قطعی رسیدند که پیروزی، میوه مقاومت و صلابت است و نه کوتاه آمدن در مقابل باج خواهی های حریف.
مذاکرات هسته ای و وضع تحریم های جدید
آمریکایی ها در حالی که توافقنامه ژنو را امضا کرده اند تحریم‌های جدید را نیز افزایش داده‌اند و به حداقل‌های این توافق پایبند نبوده‌اند اما اگر به مذاکره روی آورده‌اند به علت تضعیف تاریخی و سیاسی آنهاست. آنها خیلی امیدوارند که بتوانند از ظرفیت این مذاکرات به اهداف خود برسند اما بی اعتمادی ملت ایران بسیار ریشه‌دار و عمیق‌دارتر از آن است که آنها تصور می کنند. ملت ایران به راحتی به دولتمردان آمریکایی اعتماد نخواهد کرد چون آمریکایی ها از همه راهبردهای ممکن از جمله ترور شخصیت‌های سیاسی و همچنین ترور دانشمندان هسته ای تا پشتیبانی از جنگ تحمیلی عراق و هزاران راهبرد دشمنانه کرده است.
هدف نهایی امریکا براندازی از هر طریق ممکن است
آمریکایی ها هدف مشترکی دارند و آن هم براندازی نظام جمهوری اسلامی ایران و حکومت اسلامی است اما درباره تاکتیک‌ها و راهبردهای تحقق این هدف خود اختلاف نظرهایی دارند. امروز هم مشاهده می شود که کنگره آمریکا در فکر تشدید تحریم‌ها است اما اوباما می گوید آن را وتو خواهد کرد این تنها اختلاف روش است نه اختلاف هدف. چون آمریکایی ها نتوانستند نظام جمهوری اسلامی ایران را ساقط کنند و تهدیدهای نظامی آنها هم تنها یک طبل توخالی است و نمی توانند اقدام نظامی کنند به مذاکره روی آوردند و می‌خواهند از ظرفیت مذاکره برای تحقق اهداف پلید خود استفاده کنند. آمریکایی ها در پی افزایش فشار بر حکومت و ملت ایران اسلامی و در انتظار تاثیر گذاری تحریم ها هستند اما از طرف دیگر از رشد و پیشرفت هسته ای صلح آمیز جمهوری اسلامی ایران هراس دارند به همین علت می خواهند این دو مسیر را به طور متوازن پیش ببرند. اما ملت ایران در چند ماه اخیر به خوبی پی برده است که این آمریکایی ها غیر قابل اعتماد هستند و هر گز به حرفها و توافق نامه‌هایی که امضا کرده اند پایبند نیستند و نخواهند بود. تهدیدهای نظامی آمریکا هم به اعتقاد خودشان تنها یک تهدید است و می دانند که اگر اقدام نظامی کنند به قول خود آمریکایی ها کشتی هایشان غرق خواهد شد.

خزانه‌داری آمریکا لغو تحریم 14 شرکت پتروشیمی ایران را مشروط کرد
خزانه داری آمریکا با صدور اطلاعیه‌ای، لغو تحریم های 14 شرکت پتروشیمی ایران در راستای اجرای توافقات ایران و 1+5 را علام کرد. ابتدای آذرماه سال جاری بود که ایران و گروه 1+5 در ژنو توافقنامه ای امضا کردند تا طبق آن دو طرف، اقدامات داوطلبانه ای را در بازه زمانی 6 ماهه اجرایی کنند.بر این اساس، امریکا و اتحادیه اروپا موظف به لغو تحریم های صادرات پتروشیمی ایران و تعلیق تحریم خدمات مرتبط شدند.
برخوردهای خصمانه  امریکایی ها بعد از مذاکرات
شلدون آدلسون بزرگترین حامی مالی جمهوری‌خواهان در دانشگاه یشیوا هم در شهریورماه اعلام می‌کند: امریکا باید قبل از شروع مذاکره با تهران در خصوص برنامه هسته‌ای ایران را با« بمب هسته‌ای» هدف قرار دهد(30/6/92)
باراک اوباما تهدیدات علنی از نوع امریکایی را کمتر از دو هفته بعد از تهدیدات اولیه‌اش در دیدار با نخست‌وزیر رژیم صهیونیستی اظهار کرد: تهران باید صداقت خود را با اقداماتش ثابت کند... همه گزینه‌ها از جمله «گزینه نظامی» روی میز باقی می‌ماند. (9/7/92)
دانکن هانتر، عضو کمیته نیروهای مسلح کنگره هم به مانند دیگر سیاسیون امریکایی تأکید می‌کند: فکر می‌کنم اگر ما مجبور باشیم ایران را بزنیم نباید با نیرو‌های زمینی عمل کنیم بلکه این کار را باید با «بمب اتمی» تاکتیکی انجام دهیم تا آنها را برای یک دو یا سه دهه به عقب برانیم. (15/9/92)
رئیس‌جمهور امریکا بار دیگر در (16/9/92) به صراحت ایران را تهدید به حمله نظامی می‌کند: اگر ایران به توافق پایبند نماند تحریم‌ها را افزایش می‌دهیم و آمادگی برای «گزینه نظامی» وجود دارد.
وزیر امور خارجه این کشور هم هماهنگ با رئیس دولتش در (19/6/92) بیان می‌کند: اگر ایران هر بخشی از توافقنامه را نقض کند همه پیشرفت‌ها متوقف می‌شود و امریکا می‌تواند «به صورت نظامی» پاسخ دهد. جان کری همچنین در گفت‌وگو با العربیه، شبکه اختصاصی سعودی تأکید می‌کند: ایران باید اندوخته اورانیوم5/3 درصد خود را محدود کند. ایران نباید واجازه ندارد رآکتور اراک را تکمیل کند. ایران اگر توافق را کنار بگذارد «گزینه نظامی» در پیش گرفته خواهد شد‌(5/11/92).
پاسخ هتاکانه آمریکا به حسن نیت تیم مذاکره ‏کننده ایران در مذاکرات اخیر
معاون وزیرخارجه رژیم خودبرتربین آمریکا در اظهارنظرى نژادپرستانه اظهار داشته که فریبکارى در DNA ایرانیان نهفته است!وندى شرمن که مسؤول هیئت آمریکایى‏‌ها در مذاکرات هسته‌‏اى با جمهورى اسلامى ایران را نیز بر عهده دارد پیش از این نیز در گفت‌‏وگو با رسانه‏‌ها اعلام کرده بود که هیچ‏کس در کابینه آمریکا قائل به «حق غنى‌‏سازى» براى جمهورى اسلامى در هیچ سطحى نیست!
اینها شمه‌ای از پاسخ‌های در خور توجه امریکایی‌ها نسبت به دیپلماسی تازه ماست که متاسفانه همچنان از طرف مقامات رسمی وزارت امور خارجه بدون پاسخ مانده است.
امریکایی‌ها را آنگونه که هستند ببینیم
آیا «تهدیدات پیاپی» غرور ملی ما را خدشه‌دار نمی‌کند و اعتبار بین‌المللی ما را به سخره نمی‌گیرد، آیا وعده هفتگی امریکایی‌ها مبنی بر عقوبت دادن ایران گونه‌ای از «تحقیر» را برای جامعه ایرانی و دولت برآمده از رأی‌شان به همراه ندارد؟
7بار تهدید نظامی در 5 ماه دیپلماسی لبخند
ثبات اندیشه‌های امریکایی‌ها در مورد ایران جایی سر باز می‌کند که مقامات سیاسی این کشور در یک اقدام بی‌نظیر- در طول تاریخ 34 ساله انقلاب اسلامی- در طی پنج ماه اخیر هفت بار جمهوری اسلامی ایران را تهدید به حمله نظامی کرده‌اند. چنانچه مشاهده می شود تاریخ روابط ایران و آمریکا طی دهه های گذشته، نمونه های بسیار روشن و متقنی از عهد شکنی و تزویر مقام های آمریکایی در مواجه با حسن نیت و گام های اعتماد ساز مقام های ایرانی را، در دل خود ثبت و ضبط کرده است.
استراتژی لبخند پاسخ خوبی به تحقیرهای امریکا نیست
تنها مروری اجمالی بر آن‌چه تاکنون و در پی برگزاری نشست‌هایی با گروه موسوم به 1+5 صورت گرفته گواه این واقعیت است که غرب و آمریکا آن‌چه را خود می‌پسندند، فریاد می‌کنند و کمترین واکنش و اهمیتی به «مذاکره » به مفهوم ماهو به مذاکره نشان نمی‌دهند.در این باره می‌توان مصادیق فراوانی ارائه کرد اما تنها نحوه آزاد سازی پول‌های بلوکه شده ایران و نحوه چگونگی تعاملات اقتصادی میان ایران و غرب بهترین مصادیق این واقعیت کتمان‌ناپذیر است. باید مدیران اجرایی دستگاه دیپلماسی ایران اسلامی – هسته‌ای این واقعیت را در ذهن خود مرور کنند که غرب و در راس آن آمریکا در نهایت سو‌ءاستفاده از استراتژی «لبخند» برآمده‌اند و آن‌گونه در برابر ایران صف‌آرایی کرده‌اند که میزان حقد و کینه آنان به راحتی قابل رویت است. بر هیچ متعهد منصفی پوشیده نیست که در این میدان که حریف تنها زبان زور می‌فهمد و سعی دارد بر طبل زورگویی خود بکوبد. باید محکم و قاطع‌تر از گذشته سخن گفت. زورگویان تنها زبان زور می‌فهمند.
آمریکا در مذاکرات ژنو، به ایرانی ها توضیح داد که تحریم های از پیش اعمال شده همچنان ادامه دارد که شامل اضافه کردن شرکت ها و افراد جدید به فهرست تحریم ها می شود. ایرانی ها به هنگام امضای توافقنامه ژنو، از این موضوع آگاه بودند.کاخ سفید در واشنگتن اعلام کرد افزایش شرکت ها و افراد تحت تحریم های اقتصادی علیه ایران، نقض کننده هیچ یک از بخش های توافق میان ایران و گروه 1+5 در ژنو نیست. کاخ سفید اضافه کرد: تصمیم آمریکا برای توقیف دارایی های شرکت هایی در پاناما، سنگاپور، اوکراین و ایران با استناد به تحریم ها و مجازات هایی انجام شد که از قبل از توافق ژنو وجود داشتند. وزارت خارجه و خزانه داری آمریکا پس از مذاکرات اخیر در دولت جدید مجازات ها (تحریم های) جدیدی را علیه تعدادی از شرکت های ایرانی و خارجی به اتهام دور زدن تحریم ها برای کمک کردن به برنامه هسته ای ایران اعمال کردند. وزارت دارایی آمریکا تعدادی از اشخاص و شرکت ها را از اروپا و خاورمیانه که طرف معامله با ایران بودند، مورد تحریم قرار داده است.به موجب این تحریم ها، این شرکت ها نمی توانند با نظام مالی آمریکا در ارتباط باشند و بر اساس اطلاعیه وزارت دارایی آمریکا، اموال تحریم شدگان در آمریکا توقیف خواهد شد و شهروندان آمریکایی از معامله با آن ها منع می شوند.این دومین بار از زمان توافق هسته ای ژنو در سوم آذر است که آمریکا افراد و شرکت هایی را به علت نقض تحریم های ایران در فهرست تحریم های خود قرار می دهد.
هسته ای بهانه است؛ از هسته ای به حقوق بشر ومسائل دیگر
یک مقام ارشد آمریکایی علی‌رغم پیشرفت‌ مذاکرات هسته‌ای بین تهران و شش قدرت جهانی، ایران و ابن"اقدامات بی‌ثبات‌کننده" آن را یک منبع نگرانی برای واشنگتن خواند. رودز، معاون مشاور امنیت ملی آمریکا، در حالی که باراک اوباما، رئیس‌جمهور آمریکا، را در سفر به عربستان سعودی همراهی می‌کند به گزارشگران گفت: "ما به روشنی بیان خواهیم کرد در حالی که توافق هسته‌ای با ایرانی‌ها را ادامه می‌دهیم، نگرانی ما درباره سایر رفتارهای ایران در منطقه - حمایت از اسد، حمایت از حزب‌الله، اقدامات بی‌ثبات کننده در یمن و خلیج [فارس] - ادامه خواهد داشت." رودز در ادامه گفت که گفتگوهای کنونی بین ایران و گروه 1+5 تنها بر برنامه هسته‌ای این کشور متمرکز هستند.  او گفت: "گفت‌وگوهای هسته‌ای می‌توانند یکی از تهدیدات پیش روی ثبات منطقه‌ای را حل و فصل کنند اما در همین حین فشارها درباره سایر مسائل را ادامه خواهیم داد."
ایران تا به امروز با حسن نیت وارد مذاکره با گروه 1 + 5 شده و به اذعان آژانس بین المللی انرژی اتمی، جمهوری اسلامی به تعهدات خود در توافق ژنو عمل کرده است. انتظار ما این است که اروپا و آمریکا از اعلام مواضعی که به روند مذاکرات و توافقات به عمل آمده آسیب وارد می کند، بپرهیزند.
تصویب راهبرد مداخله‌جویانه اتحادیه اروپا در قبال ایران
 اتحادیه اروپا به عنوان متحد امریکا نیز قطعنامه‌ای در مورد راهبردهای پیشنهادی مداخله‌جویانه اتحادیه اروپا در قبال ایران را تصویب کرد .طبق سند منتشر شده از سوی این کمیته، ادعا شده است: درحالی که انتخابات ریاست جمهوری ایران بر اساس استانداردهای اتحادیه اروپا برگزار نشده است، با این حال روحانی اعلام آمادگی کرده است تا گشایش های بیشتر و سازنده ای با غرب برقرار کند؛ در این شرایط در کنار توافق هسته‌ای مسائل دیگری از جمله موضوع حقوق بشر و امنیت منطقه‌ای نیز باید بین اتحادیه اروپا و ایران مورد گفت‌وگو قرار گیرد.در ادامه این سند ادعا شده است: وضع حقوق بشر در ایران همچنان با نقض نظام مند حقوق اولیه ادامه دارد، و ایران همچنان با نهادهای حقوق بشری سازمان ملل همکاری نمی کند و به گزارشگر ویژه ویزای ورود نمی دهد.


مصادره ساختمان 500 میلیون دلاری "میدتاونِ" ایران از سوی آمریکا
به موجب حکم یک قاضی فدرال آمریکا، ساختمان اداری "میدتاون" نیویورک که محل استقرار تعدادی از شرکت‌های ایرانی بود مصادره شده و از عواید حاصل از فروش آن بخشی از غرامت کسانی که "قربانیان تروریسم" خوانده شده‌اند، پرداخت خواهد شد. در پی صدور حکمی از قاضی دادگاهی در ناحیه منهتن این شهر مجبور به تخلیه این ساختمان (با قیمتی بیش از 500 میلیون دلار) و واگذاری آن به نهادهای فدرال امریکا برای پرداخت غرامت به تعدادی از شاکیان که در دادگاه مدعی شده بودند از "اقدامات تروریستی ایران شامل حملات یازده سپتامبر" آسیب دیده‌اند‌، شدند.در حکم صادره از سوی کاترین فارست قاضی فدرال ناحیه منهتن آمده است که این شرکت‌ها بایستی ساختمان را تحویل دهند زیرا (این شرکت‌ها) به عنوان پیشخوان و جلودار دولت ایران عمل کرده و در نتیجه طبق قوانین فدرال جزئی از دولت ایران هستند.
  شروط ایران‏ برای گفتگو محقق نشده است
مقام معظم رهبرى حتى راهبرد منطق گفتگو با ملت ایران را شفاف بیان کردند اما آمریکا به‌‏دلیل تقلب در گفتگو از درک این منطق عاجز است.رهبر معظم انقلاب فرمودند:
- آمریکایى‏ها دست از زورگویى و شرارت بردارند
- به حقوق ملت ایران احترام بگذارند
- در امور داخلى ایران دخالت نکنند
- از فتنه‌‏گران در ایران حمایت نکنند و از آتش‌‏افروزى در منطقه پرهیز کنند
- نظام مقدس جمهورى اسلامى را به رسمیت بشناسند
این‏ها جزء شروط اولیه مذاکره با ایران است. اگر نشانه‌‏هایى از پذیرش این شروط در رفتار دیپلماسى آمریکا بروز کند، طبیعى است راه براى گفتگو باز مى‌‏شود.
نظر امام درباره  قطع رابطه امریکا و ایران
امام خمینی نیز درباره  قطع رابطه امریکا و ایران در همان روزهای قطع رابطه اول انقلاب (19 فروردین 59) فرمودند: ملت شریف ایران، خبر قطع رابطه بین ایران و امریکا را دریافت کردم و اگر کارتر درعمر خود یک کار کرده باشد که بتوان گفت به خیر و صلاح مظلوم است، همین قطع رابطه است. رابطه بین یک ملت به‌پا خاسته برای رهایی از چنگال چپاولگران بین المللی با یک چپاولگر عالَمخوار، همیشه به ضرر ملت مظلوم و به نفع چپاولگر است. ما این قطع رابطه را به فال نیک می‌گیریم؛ چون که این قطع رابطه دلیلی بر قطع امید امریکا از ایران است. ملت رزمنده ایران این طلیعه پیروزی نهایی را که ابرقدرت سفاکی را وادار به قطع رابطه - یعنی خاتمه دادن به چپاولگریها - کرده است، اگر جشن بگیرد حق دارد. ما امیدواریم که نابودی سرسپردگانی مثل سادات و صدام حسین به‌زودی انجام گیرد و ملتهای شریف اسلامی به این انگل‌های خائن، آن کنند که ملت ما با محمدرضای خائن کرد؛ و به دنبال آن برای آزاد زیستن و به استقلال تمام رسیدن، قطع روابط با ابرقدرتها خصوصاً امریکا نمایند. من کراراً گوشزد نموده‌ام که رابطه ما با امثال امریکا، رابطه ملت مظلوم با جهانخواران است.
علت قطع رابطه با آمریکا  از نظر امام خمینی (ره)
1/1 خوی استکباری آمریکا: وضع کنونی یعنی قطع رابطه ی ما با امریکا اول این را بیان می کند که این وضع، نتیجه ی رفتار و وضع طبیعی استکبار امریکایی است، در واقع، نتیجه ی مظلومیت ملت ایران است.حرف دوم این است که مذاکره با امریکا، هیچ فایده ای برای ملت ایران ندارد.حرف سوم این است که مذاکره و رابطه ی با امریکا، برای ملت ایران ضرر دارد.
2/1 اسلامیت نظام: حالا یک کشوری در همه‌ی زمینه‌ها در زمینه ی اقتصادی، صادرات، واردات، در زمینه ی سیاستهای فرهنگی، در زمینه ی رابطه با کشورهای دنیا حرف امریکا و دستور امریکا و امر و نهی امریکا را به حساب نیاورد، این خیلی برای استکبار سخت است.با ایران دشمنی شان بر سر این است و همه ی حرفهای دیگر بهانه است. حالا ما چرا زیر بار امریکا و هیچ ابرقدرت دیگری نمی رویم؟ چون مسلمانیم.
2 استقبال از قطع رابطه: از روزی که این مردک ساده دل بی تجربه‌ی خام بازی خورده با افتخار اعلام کرده است که می خواهد روابط اقتصادی امریکا را با ایران ممنوع کند، بنده از ته دل خوشحال شدم، از چند جهت: اولا اینها تا حالا مرتب با سالوس و ریا، کار می کردند که بعضی گوشه و کنار می‌گفتند: اینها اینقدر هم با ما دشمن نیستند. آخر، وقتی شما می گویید «مرگ بر آمریکا» این شعار بد است، عیب است و زشت است.می خواستند این فریاد «مرگ بر امریکا» را که مردم ما از ته دلشان بیان می شود آن را در گلوها خفه کنند.حالا دیگر مردم وقتی که در مقابل یک چنین صراحتی قرار گرفتند، در هر جای کشور هستند، راحت فریاد دلشان را می کشند و فریاد می زنند: «مرگ بر امریکا» .
3 ضرر رابطه با آمریکا: رابطه و مذاکره، برای ملت ایران و برای نهضت جهانی مضر است.اولین ضرر این است که امریکاییها با ورود در این میدان، این طور تفهیم خواهند کرد که جمهوری اسلامی از همه ی حرفهای دوران امام و دوران جنگ و دفاع مقدس و دوران انقلاب صرف نظر کرده و گذشته است. اولین چیزی که امریکاییها ادعا می کنند، این است.اولین مطلبی که در دنیا شایع می کنند، این است که انقلاب اسلامی تمام شد و پایان گرفت، با اینکه الان، هیچ چیز نشده، همین حرفها را زمزمه می کنند!
4 مزایای قطع رابطه: به برکت رهبریهای امام خمینی، جمهوری اسلامی ایران در مدت 15 سال قطع رابطه با امریکا رشد بسیار کرده و موفقیتهای بزرگی داشته است که قطعا اگر با امریکا رابطه داشتیم، نمی توانستیم این گونه موفق عمل کنیم. امام خمینی می فرمودند: اینجا مملکتی بود که هواپیمای امریکایی، داخل ایران خلبان داشت، پرواز می کرد، همافر و افسر فنی تعمیرش می کردند، اما هیچکدام جرأت نداشتند ابزار این هواپیما را باز کنند و ببینند چه شکلی است اسمش هم تعمیر کار بود.وقتی ابزارش خراب می شد، باید به امریکا می بردند و آن جا تعمیر می کردند و برمی گرداندند.اجازه ی تعمیر ابزار هواپیمای امریکایی به تعمیرکار ما که با آن هواپیما سر و کار داشت داده نمی شد.در این کشور همین نیروهای مسلح، همین مردم توانستند به برکت همان تحریم‌ها و به برکت همان جلوگیریها این پیشرفت عظیم را در این زمینه پیدا کنند.
5- آمریکا، عامل آشوب در جهان:امام خمینی به صراحت آمریکا را ام الفساد معرفی می کند. ایشان می گویند: «آمریکا نمی خواهد منطقه آرام باشد.» ایشان آمریکا را عامل اصلی جنگ تحمیلی، حمله دولت عربستان به زائران ایرانی در روز 9 مرداد سال 66 ، ترورهای های منافقین (سازمان منحله مجاهدین خلق) در اویل دهه 60، ناآرامی های کردستان و بسیاری از مناقشات می دانند و می گویند: «هر جا آمریکا نتواند خودش دخالت کند ایادی اش را می فرستد که لااقل بین مردم نفاق بیندازند».امام خمینی آمریکا را دشمن شماره جهان اسلام و عامل اصلی تفرقه می داند و می گوید: «در رأس تمامی مسائل اسلامی قضیه مواجهه با آمریکا است.»19 در جای دیگر می گوید: « تمام گرفتاری های مسلمین از آمریکا است» 20 جای دیگری ایشان غرب را عامل عقب ماندگی شرق می داند و می گوید: « تمام گرفتاری های شرق از جانب اجانب است. الان تمام گرفتاری های ما از آمریکاست.»
امام خمینی (ره) در 25 فروردین 1359 در پاسخ به نامه ژان پل دوم (رهبر کاتولیک های جهان) که از اشغال سفارت امریکا در تهران و برهم خوردن رابطه دو کشور ابراز نگرانی کرده بود، نامه ای به این شرح نوشتند.از دعای شما به درگاه خداوند متعال برای ملت مبارز ما شکرگزارم؛ لکن متذکر می‏‌شوم که جناب شما از انگیزه‏‌های تیره‌‏گی های دیگر و مشکلات خطرناک بزرگتر که مرقوم داشته‏‌اید نگران نباشید، که ملت اسلامی ایران از مشکلاتی که در این قطع روابط به وجود آید استقبال می‌‏کند و از خطرهای بزرگتر که مرقوم شده است، هراس ندارد. و آن روز برای ملت ما خطرناک است که روابطی نظیر روابط رژیم خائن سابق تجدید شود. و با امید به خدای متعال تجدید نخواهد شد.من از جنابعالی با نفوذ معنوی که بین ملت مسیح دارید می‌‏خواهم که دولت امریکا را از عواقب ستمگری‌ها و زورگویی‌ها و چپاولگری ها بترسانید؛ و آقای کارتر را که با شکست نهایی مواجه است، نصیحت کنید که با موازین انسانی با ملت هایی که می‏‌خواهند استقلال مطلق داشته باشند و وابسته به هیچ قدرتی در جهان نباشند رفتار کند، و از تعلیمات‏ حضرت مسیح- سلام اللَّه علیه- پیروی نماید و خود و دولت امریکا را بیش از این در معرض رسوایی قرار ندهد. از خداوند متعال سعادت مستضعفین جهان را خواستار و قطع ایادی ستمگران را امیدوارم.
امام خمینی از معدود رهبران بزرگی است که با وجود آثار شفاهی و کتبی فراوان، نمی‌توان در بیاناتش آراء ضد و نقیض یافت. کلام ایشان در طول نیم قرن مبارزه هرگز نچرخیده و همواره آنچه را حقیقت می دانست با تاکیدات فراوان بر زبان جاری می ساخت. سرواژه‌های اندیشه امام مانند اسلام ناب ، مبارزه با ستمکاران ، دفاع از مستضعفان ، حمایت از فلسطین و کرامت انسان هرگز در بیان ایشان حرکت سینوسی نداشته است. یکی از این موارد بنیادین، نحوه برخورد با آمریکا است.  دولت «آمریکا» به علت رفتار استکباری و عملکرد استعماری خود در برابر ایران و کشورهای جهان سوم در کلام امام همواره مورد عتاب و استنطاق است. صحیفه‌ی امام سرشار از عتاب آشکار رهبر کبیر انقلاب اسلامی به دولت آمریکا است. اوج این خشم و عتاب در صفحه 84 جلد 17 صحیفه آمده است: «دنیا باید آمریکا را از بین ببرد و الا تا اینها هستند این مصیبت ها در دنیا زیاد هست.»
آیا رابطه با آمریکا خطر او را براى ما کم مى‏‌کند؟
مقام معظم رهبرى مى‌‏فرمایند: رابطه‌‏ى سیاسى با آمریکا براى ما مضر است. اولاً خطر آمریکا را کم نمی‌کند. آمریکا به عراق حمله کرد؛ در حالى که با هم رابطه‌‏ى سیاسى داشتند، سفیر داشتند؛ این آن‏جا سفیر داشت، آن هم اینجا سفیر داشت. رابطه که خطر جنون‌‏آمیز و سیطره‌‏طلبانه‌‏ى هیچ قدرتى را از بین نمی‌برد. ثانیاً وجود رابطه براى آمریکائى‏‌ها - نه امروز، همیشه اینطور بوده - وسیله‏‌اى بوده است براى نفوذ در قشرهاى مستعد مزدورى در آن کشور. انگلیسى‏‌ها هم همین طور بودند. انگلیسى‏‌ها هم در طول سالیان متمادى سفارتخانه‌‏شان مرکز ارتباط با سفلگان ملت بود؛ کسانى‏‌که حاضر بودند خودشان را به دشمن بفروشند. سفارتخانه‌‏ها یکى از کارهایشان این است...این‏ها این خلأ را در ایران دارند؛ احتیاج به پایگاه دارند، و پایگاه ندارند؛ این‏ را مى‏‌خواهند. احتیاج به رفت و آمد آزاد و بى‏‌دغدغه‌‏ى مأموران جاسوسى و مأموران اطلاعاتى‏شان و ارتباطات نا مشروع آن‏ها با عناصر سفله و مزدور دارند؛ اما این ‏را ندارند. ارتباط، این‏ را براى آن‏ها تأمین مى‏‌کند.
چرا با آمریکا مذاکره نمى‌‏کنیم؟
مذاکره‌‏ى در سایه‌‏ى تهدید و فشار، مذاکره نیست. یک طرف مثل ابرقدرتها بخواهد تهدید بکند و فشارى بیاورد و تحریمى بکند و یک دست آهنى‌‏اى را نشان بدهد و از آن طرف هم بگوید خیلى خوب، بنشینیم پشت میز مذاکره! این مذاکره، مذاکره نیست. اینجور مذاکر‌ه‌‏اى را ما با هیچ کس نمی‌کنیم. آمریکا همیشه با این چهره براى مذاکره وارد میدان شده است.
  راهبرد جدید امریکا
راهبرد جدید امریکا که توافق ژنو هم مولود آن است، اساساً بر چند اصل استوار است: 1 ــ نخست اینکه امریکا تصور می‌کند دولت ایران نیازمند توافق است و برای شرایط «عدم‌توافق» هیچ سناریویی ندارد.2 ــ دوم، تأکید بر این اصل که اساساً این تحریم‌ها بود که دولت ایران را پای میز مذاکره آورد و وادار به امتیازدهی کرد؛ بنابراین فقط تحریم‌هاست که دولت را پای میز نگه خواهد داشت تا توافق موقت بدل به یک توافق دائمی شود که در آن زیرساخت غنی‌سازی صنعتی ایران به‌شدت محدود (و در واقع برچیده) می‌شود.3 ــ از دید امریکا، تا زمانی که توافق نهایی حاصل نشده، نباید اجازه داد چارچوب کلی رژیم تحریم‌ها به‌نحوی آسیب ببیند که محاسبات دولت ایران درباره ضرورت پایبند ماندن به توافق و تداوم مذاکرات را دگرگون کند.4 ــ امریکایی‌ها معتقدند تازه توافق نهایی هم که حاصل شود، نوبت به تغییر دادن محاسبات ایران در موضوعات غیرهسته‌ای خواهد رسید که برای حصول آن بیش از هرچیز به تحریم‌ها نیاز است. این اصول، در تمامی اظهارات مقام‌های امریکایی هفته‌های گذشته از اوباما بگیرید تا رایس، کری و شرمن بدون استثنا تکرار شده و مهم است بدانیم که درباره آنها میان امریکا و اسرائیل هم هیچ اختلاف نظری وجود ندارد.از این منظر، هیچ عجیب نیست که دولت امریکا به تشدید تحریم‌ها علیه ایران ادامه بدهد، بلکه به‌عکس، منطقی است که فرض کنیم سفت و سختتر کردن تحریم‌ها بخشی اساسی از راهبرد امریکاست. از مدتها قبل این ارزیابی وجود داشت که اگر رفتار دولت ایران به‌گونه‌ای باشد که غرب را به این جمع‌بندی برساند که فشار ناشی از تحریم‌های موجود و ترس از تحریم‌های بیشتر در آینده تغییر دهنده محاسبات، سیاست‌ها و پیشنهادهای ایران است، تنها چیزی که عاید ما خواهد شد فشار بیشتر است و بس. این تحلیل مستقیماً از ارزیابی 35ساله ماهیت دولت امریکا و منطق سیاست‌گذاری آن درباره ایران برمی‌خیزد که هیچ نشانه‌ای دال بر دگرگون شدن آن هم در دست نیست.دولت امریکا رفتار فعلی دولت ایران را نتیجه استراتژی ایجاد تغییر محاسباتی خود می‌داند که ستون فقرات آن رژیم تحریم‌ها بوده است. وقتی به‌دست خود دشمن را به این جمع‌بندی می‌رسانیم که راهبردش درست بوده، نباید توقع داشت که این راهبرد را کنار بگذارد. حتی اگر تحریم‌ها در برخی حوزه‌های خاص تعدیل شود ــ که برای تولید فشار اجتماعی به‌منظور سوق پیدا کردن دولت به‌سمت توافق جامع، خواهد شد ــ باز هم روشهایی دیگر و حوزه‌هایی جدیدتر برای حفظ رژیم تحریم‌ها پیدا خواهند کرد چراکه سودمندی آن را عمل اثبات‌شده می‌بینند.
تازه ترین تهدید آمریکا
رئیس ستاد مشترک ارتش آمریکا در تازه ترین تهدید که روز سه شنبه هفته جاری اعلام شد گفت که ارتش آمریکا متعهد به تأمین گزینه نظامی علیه ایران است. ژنرال "مارتین دمپسی" رئیس ستاد مشترک ارتش آمریکا پس از دیدار با "بنی گانتز" همتای اسرائیلی خود در اورشلیم اعلام کرد که دو طرف در مورد مقابله با تهدیدات بلند‌مدت موجود در منطقه و چگونگی تبدیل آنها به فرصت‌ (برای بهره‌برداری) بحث و گفتگو کردند.دمپسی در پاسخ به سؤالات خبرنگاران در مورد توقف برنامه هسته‌ای ایران اظهار داشت: رئیس جمهوری باراک اوباما تصریح کرده است که اجازه نخواهد داد ایران به سلاح هسته‌ای دست یابد. وی در ادامه گفت: "نقش من به عنوان یک مقام ارشد نظامی اطمینان از این موضوع است که گزینه نظامی را در اختیار وی (اوباما) قرار دهیم تا در صورت لزوم برای تحقق تعهداتش (از آن) استفاده کند و ما آن را انجام خواهیم داد."گانتز افزود: همکاری بین نیروهای نظامی دو طرف همچنان پابرجا و مستحکم باقی خواهند ماند.
با این همه جنایت و در کنار آن این همه گستاخى و گفتن این جمله که «همه گزینه‌‏ها روى میز است» چطور مى‏‌شود به این کشور اعتماد داشت، آیا مى‌‏توان به سخنان آنان اعتماد کرد، آیا آنان به اصل یا اصولى خود را ملزم و پایبند مى‏‌دانند؟ یا این‏که بعدا مثل هزاران معاهده و تعهد دیگر مثل در اختیار قرار دادن قطعات هواپیما از بار مسؤولیت آن شانه خالى مى‏‌کنند؟
صنعت دفاعی موفق را تقویت کنیم
تجهیز و تقویت نیروهای مسلح به فناوریهای بومی و نظامی می تواند در پاسخ گویی به تجاوز دشمنان بسیار موثر باشد. این موضوع در شرایط حساس حاکم بر منطقه که احتمال عملی شدن هر نوع تهدید سخت، نرم یا نیمه سخت علیه منافع جمهوری اسلامی از سوی دشمنان تقویت شده است، خود نقطه قوتی است که در تغییر معادلات و روند تصمیم گیری های نظامی اثربخش و قابل توجه به نظر می رسد. توانایی پاسخگویی به هر نوع تهدید و تجاوز گری از سوی آمریکا و رژیم صهیونیستی که امروزه به انواع تسلیحات کشتار جمعی مجهز می باشند؛ علاوه بر همدلی و هماهنگی مردم و نیروهای مسلح و اطاعت پذیری آنان از فرماندهی معظم کل قوا، نیازمند برخورداری از تجهیزات و تسلیحات بومی مناسب و همگام با فناوری های نوین نظامی در سطح نیروهای مسلح نیز می باشد. لذا همانطور که دشمنان نظام با صرف بودجه های کلان و استفاده از متخصصین برجسته همواره درصدد بهره گیری از تسلیحات و تجهیزات نظامی برتردر راستای گسترش شعاع تجاوز و تهدید به دیگر کشورها هستند و همواره با برگزاری رزمایش ها برای حفظ آمادگی خود تلاش می کنند؛ نیروهای مسلح جمهوری اسلامی نیز با هدف مقابله با دشمنانی از این طیف که حد و مرزی برای خویش قائل نیستند، نیازمند برخورداری از توانمندی های نظامی در سطح بالاتر از دشمنان می باشند.لذا برخورداری از آمادگی لازم برای دفع تجاوزهای احتمالی، کاهش قدرت مانور دشمن و مقابله با انواع تهدیدات در شرایط مختلف، ضروری به نظر می رسد. درهمین رابطه فرمانده معظم کل قوا در دیدار- روزچهارشنبه 27 مرداد - با مسئولان و کارگزاران نظام درباره تهدید نظامی آمریکا تأکید کردند:«اگر این تهدید عملی شود، میدان مقابله ملت ایران فقط منطقه ما نخواهد بود بلکه این مقابله، میدان گسترده تری خواهد داشت».
نفوذ صهیونیسم و لابی اسرائیل اصلی ترین شاخص بی اعتمادی به آمریکا
در واقع مولفه لابی اسرائیل و نفوذ صهیونیسم در ارکان سیاسی ایالات متحده به عنوان اصلی ترین شاخصه بی اعتمادی ملت ایران در قبال آمریکا، با تغییری مواجه نشده است و احتمالا تا سالها راهنمای عمل کاخ سفید در قبال منطقه خاورمیانه و نیز ایران خواهد بود. مگر این که در خصیصه اصلی تولید کننده تضاد میان ایران و آمریکا، که همانا مسئله اسرائیل است، تغییری رخ دهد که بروز چنین تحولی نیز بعید می نمایاند.در واقع نیروی پیش برنده سیاست کلان ایالات متحده در منطقه؛ تقریباً به طور کامل به روابط سیاسی داخلی آمریکا و به ویژه فعالیت های "لابی اسراییل" وابسته است. هیچ گروهی موفق نشده تا این اندازه سیاست خارجی ایالات متحده را از مسیر منافع ملی آن کشور دور کند .تجربه تاریخی که منجر به انباشت بی اعتمادی شده است، آمریکا را غیر منطقی و عهد شکن نشان می دهد. از سوی دیگر اصلی ترین معیار برای صحت ادعای آمریکا را باید در اصلی ترین ستون سیاست خارجی آمریکا، یعنی اسرائیل و نقش لابی صهیونیست، مورد بررسی قرار داد. واضح است که تغییر در راهبرد جهانی و خاورمیانه ای آمریکا، وهم چنین تغییری در شدت و ضعف  نقش لابی اسرائیل در آمریکا رخ نداده است.
عاقبت چهار کشوری که به آمریکا اعتماد کردند، چه شد؟
تاریخ نشان می‌دهد که آمریکایی‌ها هیچ‌گاه به وعده‌های خود عمل نکرده و هر‌گاه رهبر کشوری و علی‌الخصوص روسای‌جمهور کشورهای مسلمان سعی در نزدیکی با غرب و آمریکا داشته‌اند‌، دیر یا زود امنیت داخلی و نظام سیاسی کشورشان از هم پاشیده است. مقام معظم رهبری هر‌گاه صحبت از مذاکره و یا گفت‌و‌گوی مستقیم با آمریکا به میان آمده است‌، از غیر «قابل اعتماد» و عهدشکن بودن این کشورسخن گفته‌اند‌. ایشان حتی زمانی که صحبت از نرمش قهرمانانه در سیستم سیاست خارجی کشورمان به میان آوردند‌، بر این مسئله تاکید کردند که نباید فراموش کنیم که رو‌به‌روی ما چه کسی قرار گرفته است و هدف اصلی او از مذاکره با کشور و یا برخی انعطاف‌های مقطعی چیست.  نگاهی به عملکرد سیاست خارجی آمریکا در هر دوره‌ ریاست جمهوری، مهر تائیدی بر سخنان مقام معظم رهبری است. تاریخ نشان می‌دهد که آمریکایی‌ها هیچ‌گاه به وعده‌های خود عمل نکرده و هر‌گاه رهبر کشوری و علی‌الخصوص رهبران و روسای جمهور کشورهای مسلمان سعی در نزدیکی با غرب و آمریکا داشته‌اند‌، دیر یا زود امنیت داخلی و نظام سیاسی کشورشان از هم پاشیده است‌. از عاقبت لیبی و توافقش با آمریکا برای تسلیم همه جانبه برنامه هسته‌ای‌اش گرفته تا کره شمالی و عراق و مصر همه نشان‌دهنده نتیجه اعتماد بی‌چون و چرا به آمریکا هستند؛ کشوری که منافع ملی‌اش را به تمام وعده‌های و قوانین بین‌المللی ترجیح می‌دهد و از بیان کردن این مسئله در تریبون‌های عمومی هم ابایی ندارد‌. لیبی و برنامه هسته‌ای قذافی برای کشورش نمونه بارزی از عهدشکنی و غیر قابل اعتماد بودن آمریکا بود‌. معمر قذافی به دلیل دنبال کردن برنامه‌های هسته‌ای‌اش به شدت از لحاظ دیپلماتیک تحت فشار قرار گرفته و تحریم‌های زیادی از طرف آمریکا و متحدان غربی‌اش علیه او اعمال شده بود. از یک سو تحریم‌ها بود و از سوی دیگر فشارهای دیپلماتیک و قرار گرفتن نام این کشور در فهرست کشورهای حامی اقدامات تروریستی‌.

انتهای پیام/1