آوینی،تعهد و هنرمندانی که هنر نمی‌دانند


خبرگزاری تسنیم: آوینی در رد این اندیشه که هنر و هنرمند به چیزی متعهد نیست گفته است: «آنان که در کار هنر مدعی «عدم تعهد» شده اند درست در این داعیه خویش نیندیشیده اند اگر نه، در می یافتند که گریز از تعهد در عالم محال است.»

به گزارش گروه "رسانه‌های دیگر" خبرگزاری تسنیم، سراج 24 نوشت؛ امروز هرکس تا قلم در دست بگیرد و طرحی بکشد و دوبین را بروی سه پایه تنظیم کند صفت "هنرمند" را دارا می شود و این استفاده لفظی از واژه عمیق هنرمند است که جامعه هنردوست را با هنر بیگانه کرده و هر چه توسط برخی بی هنران ساخته می شود مورد تشویق و سوت برخی سیاه لشگران قرار می گیرد.

هنری که در اندیشه انقلاب و اسلام بود همان حرفی بود که سید مرتضی آوینی بارها آن را بر زبان و عمل خویش راند تا شاید گوش شنوا پیدا شود .

شهید آوینی هنر واقعی را با الهام گیری از معارف اسلامی آن چنان توصیف می کند که با فطرت و حقیقت انسانی در هماهنگی کامل است.

آوینی حقیقت هنر را اینگونه معرفی کرده است که: حقیقت هنر نوعی معرفت است که در عین حضور و شهود برای هنرمند مکشوف می گردد و این کشف، تجلی واحدی است که از یک سو در محتوا و از سوی دیگر در قالب هنر ظاهر می شود . . . هنر از حیث محتوا نوعی معرفت است و از این قرار عین حکمت و معرفت پس چگونه می توان مظاهر مختلف حیات انسان را، علم و حکمت و هنر و فلسفه و دین را آن چنان که امروز معمول است از یکدیگر جدا کرد . هنر از لحاظ مضمون و محتوا عین تفکر و حکمت و عرفان است و تنها در نحوه بیان و تجلی از آنان متمایز است.

حال آنکه بسیاری از مدعین هنر راهی جز این را برگزیده اند که همان هنر غرب است.هنری که وابسته به نفس است و سید مرتضی نیز اینگونه توصیف کرده است: هنر غربی حدیث نفس است، نه حدیث شیدایی حق، هنر غرب بیان خودپرستی انسان امروز است، هنری شیطانی است . حال آن که هنر حقیقی حدیث شیدایی حقیقت است . تمدن غربی در جستجوی بهشت زمینی است . سیر تاریخی هنر در غرب با غایتی این چنین طی شده است و در هر یک از ادوار قالب هایی که برای کار هنری اتخاذ شده لاجرم مظهر همان روح تاریخی است که آن دوره را از سایر ادوار متمایز می سازد.

برخی به ظاهر هنرمند امروز هنر را در غالب زمینی و نفسانی دریافته اند و زیر بار تعهدی این چنینی نرفته اند و شهید آوینی در رد این اندیشه که هنر و هنرمند به چیزی متعهد نیست گفته است: «آنان که در کار هنر مدعی «عدم تعهد» شده اند درست در این داعیه خویش نیندیشیده اند اگر نه، در می یافتند که گریز از تعهد در عالم محال است.»

«هنرمند باید اهل درد باشد و این درد نه تنها سرچشمه زیبایی و صفای هنری بلکه معیار انسانیت است . آدم بی درد هنرمند نیست که هیچ اصلا انسان نیست. اگر هنرمند نسبت به تاریخ و سرنوشت انسان و هویت فرهنگی خویش متعهد باشد دیگر در پیله حدیث نفس خفه نخواهد شد، بال های پروانگی اش خواهد رست و پیله مقتضیات زمان و مکان را خواهد درید، چرا که انسان هم می تواند محاط در متقضیات زمان و مکان باشد و هم محیط بر آن، انسان هم می تواند محکوم تاریخی باشد و هم سازنده آن .»

«هنرمندان (امروز) هرگز در جستجوی «حکمت » نیستند، آنها تنها سعی دارند که در «تکنیک » کار خویش «مهارت » بیشتری پیدا کنند و لکن آنچه در تکنیک و قالب کاری هنری آنها به مشابه محتوا اظهار می شود چیست، اگر حکمت نیست؟ می گویند: ما احساسات خویش را بیان می کنیم . اما مگر بیان احساسات انسان و اعتقادات او هیچ نسبتی نیست؟ این توهم ناشی از یک اشتباه حکمی یا فلسفی است که در عصر رخ داده است . معمول است که انسان را به دو ساحت مجزا و مستقل از یکدیگر تقسیم می کنند: عقل و احساس آن گاه علم را متعلق به ساحت عقل می پندارند . و هنر را متعلق به ساحت احساس و نسبت و رابطه عقل و احساس را نیز معقول عنه می گذارند .»

حال با نگاهی گذرا به اندیشه این شهید بزرگوار به عنصر فراموش شده تعهد و هنر حقیقی پی می بریم و آنان که مدعیان هنرمندی و هنرورزی هستند را به مطالعه اندیشه های به حق این سید شهیدان اهل قلم فرا می خوانیم.

انتهای پیام/
خبرگزاری تسنیم: انتشار مطالب خبری و تحلیلی رسانه‌های داخلی و خارجی لزوما به معنای تایید محتوای آن نیست و صرفا جهت اطلاع کاربران از فضای رسانه‌ای بازنشر می‌شود.