هدف از نوسازی کارگزاران با فتنهگران چیست؟
خبرگزاری تسنیم: در ایران نیز کارگزارن با معرفی نمودن خود به عنوان تکنوکرات به ویژه در سالهای موسوم به "سازندگی" سعی کرد چهره ای منطبق بر الگوی حاکم بر غرب از خود به نمایش گذارد.
به گزارش گروه "رسانههای دیگر" خبرگزاری تسنیم، پایگاه خبری تحلیلی نما طی گزارشی نوشت؛ غلامحسین کرباسچی که چندی پیش با مصاحبه در خصوص چگونگی حضور در انتخابات مجلس دهم، دور جدید فعالیت های خود را کلید زد؛ به تازگی با مصاحبه با یک هفته نامه اصلاح طلب، خبر از بازسازی کارگزاران داد. آنچه بیش از همه توجه ها را به خود جلب می کرد؛ حضور برخی چهره های موثر در فتنه 88 در میان اسامی مطرح شده بود.
به گزارش نما این در حالی است که طبق ماده 7 قانون احزاب، کسانیکه بموجب احکام دادگاهها طیق موازین اسلامی از حقوق اجتماعی محروم شده و یا می شوند از حق شرکت در هیئت رهبری احزاب منع شده اند.
اگرچه کرباسچی در پاسخ به این پرسش که "آیا در سال 93 با کارگزاران جدید مواجه خواهیم بود؟" گفته است که "کارگزاران جدید نه؛ بلکه کارگزاران بازسازی و نوسازی شده." اما به نظر می رسد که جمله قبلی وی به صورت تلویحی نشان از جدایی بخشهایی از کارگزارن دارد. "خیلی از دوستان قبل در شورای مرکزی حضور دارند علاوه بر آنها از چند نفر از خانمهای فعال سیاسی و کارآفرین، چند تن از روزنامهنگاران و فعالان رسانهای از اهل سنت و چند تن حزب در شهرستانها و یکی از اعضای سابق دفتر تحکیم وحدت دعوت کردهایم که به حزب بپیوندند".
*کارگزاران چگونه ایجاد شد؟
روزهای زمستان 1374 که کم کم شور و شعفی از انتخابات مجلس پنجم یافته بود، حضور گروهی تحت عنوان «کارگزاران سازندگی ایران» را در حالی حس کرد که "شعار سازندگی" شعار غالب دولت بود و اساسا هاشمی دولت خود را با این نام می شناخت.
شکل گیری حزب کارگزاران در حقیقت واکنشی بود از سوی این قشر به عدم پذیرش برخی از چهره ها از سوی جامعه روحانیت مبارز برای حضور در لیست انتخاباتی جامعه که دارای اختلافات اساسی با مبانی تفکری جامعه روحانیت بودند و اولین بار احتمال تشکیل چنین جمعی در همان جلسه از سوی هاشمی رفسنجانی طرح گردید و خواستار راه دادن نام پنج نفر از کاندیداهای خود از جمله عبدالله نوری، مرتضی الویری و مجید انصاری در فهرست انتخاباتی "جامعه روحانیت مبارز تهران و تشکلهای همسو" گردید که مورد پذیرش واقع نشد.
پس از آن بود که اعلامیه مذکور که در حقیقت بیانیه اعلام موجودیت این حزب بود، صادر شد. در ذیل آن اعلامیه 16 نام دیده می شد که اغلب چهره های آشنایی بودند و سالها سابقه حضور در قدرت را داشتند و در آن زمان همگی از اعضای هیات دولت محسوب می گشتند. آقازاده، زنگنه، ترکان، غرضی، نجفی، کرباسچی ، فروزش، محمدخان، مهاجرانی، نوربخش، محمد هاشمی، مرعشی، امراللهی، کلانتری، هاشمی طبا و علی هاشمی.
اسم گذاری این حزب در ابتدا موجب اعتراض بسیاری دیگر از کارگزاران نظام گردید و ناگزیر تا رسمی شدن و کسب پروانه، برای فرار از مشکلات حقوقی آن، از عنوان «جمعی از کارگزاران سازندگی ایران» استفاده می گردید.
بیانیه نخست آن را 10 نفر از وزراء، 4 نفر از معاونان رییس جمهور، رییس کل بانک مرکزی و شهردار تهران امضا کرده بودند که به خوبی بیانگر آن بود که مدیران اجرایی کشور با تشکیل باندسیاسی، قصد بسط قدرت خود به دیگر عرصه های حاکمیت را داشتند تا شرایطی فراهم آورند که در مسند قدرت باقی بمانند. به عبارتی کارگزاران در نگاه موسسین آن کارکرد حزبی به معنای متداول آن که وظیفه «کادرسازی» و «مدیرپروری» دارد را نداشت و تنها وجه اشتراک موسسین بقای در قدرت بود؛ کرباسچی دبیرکل کارگزاران در این باره چنین می گوید:" کارگزاران، یک گروه سیاسی دارای آیین نامه و اساسنامه نیست، بلکه به سبب ضرورتهای مقطعی دوران انتخاب مجلس به وجود آمد، یعنی ما بر اساس ضرورتهایی که در مقاطع مختلف انقلاب پیش می آید فعالیت می کنیم." (روزنامه اخبار، 12/6/75)
در چنین شرایطی برخی از بزرگان نظام به موسسین این حزب هشدار دادند و نسبت به مشکلات احزاب دولت ساخته برای کشور احساس خطر نمودند، در پی این هشدارها در همان ابتدای امر برخی از وزیران موسس حزب انصراف خود را از حضور تشکیلاتی در کارگزارن اعلام کردند، گرچه همواره همراهی موثر برای این حزب نوپا به حساب می آمدند. با این حساب شش عضو غیر وزیر، محسن نوربخش، عطاءالله مهاجرانی، ، غلامحسین کرباسچی، مصطفی هاشمی طباء، علی هاشمی بهرمانی و محمد هاشمی بهرمانی به عنوان رییس، اعضای هیات موسس حزب کارگزاران سازندگی شدند و این حزب به صورت قانونی ثبت شد و در آغاز نیز فرم عضویت برای مردم به در خانه ها پست نمود تا حزبی فراگیر جلوه کند، اما عملا حزبی نخبه گرا گشت.
حزب کارگزاران که از تحصیل کردگان و یا تحصیل نکردگان با ژست تحصیل کردگی تشکیل شده بود با پناه بردن به نام تکنوکرات (technocrat) سعی بر القای چهره ای علمی از خود نمود و در این میان رقیبان خود را با برچسب «جوانان انقلابی دیروز» و با اتهام نداشتن سواد آکادمیک طرد کرد.
*اولین حضور در انتخابات:
پس از کشمکش های اولیه، فهرستی با عنوان «جمعی از کارگزاران سازندگی ایران» برای مجلس پنجم معرفی گردید. در این فهرست که نام عبدالله نوری در صدر آن قرار داشت نام افراد اصولگرایی همچون حضرات آیات موحدی کرمانی، دری نجف آبادی ، ناطق نوری، مرحوم ابوترابی و ... نیز گنجانده شد تا پروژه فریب تکمیل گردد. گرچه آنها از این حمایت تبری جستند اما حجم گسترده تبلیغات کارگزاران که تا آنزمان بی نظیر بود از یکسو و کمبود وقت برای روشنگری در این زمینه فرصت را به دست کارگزاران داد. حزب تازه تاسیس در مرحله اول توانست نامزد اختصاصی خود فائزه هاشمی که دختر رییس جمهور وقت بود را با شعارهای فمنیستی همچون آزادیهای اجتماعی برای زنان در غالب آزادی دوچرخه سواری در کنار ناطق نوری رییس مجلس دوره چهارم در مرحله اول به مجلس بفرستد. هرچند صرف هزینه های هنگفت برای تبلیغات خانه به خانه کارگزاران تحت عنوان نامه تشکر کرباسچی و فائزه هاشمی از مردم تهران نتوانست در راه یابی دیگر چهره های اختصاصی کارگزاران همچون شهرداران مناطق (تاجران، تقوی منش و ...) و یا یاران استراتژیکی همچون مهدی حجت و الویری موثر افتد.
*تکنوکراتها یا فن سالاران:
با ظهور و بسط تکنولوژی جدید و گسترش دامنة نفوذ آن، “سن سیمون” نویسندة سوسیالیست فرانسوی (1825) این نظر را مطرح کرد که با غلبه یافتن تکنوکراسی (نظام تکنیک)، تکنوکراتها یا فنسالاران (کسانی که اداره و کنترل نظام تکنیک مدرن را بر عهده دارند) قدرت یافتهاند. واقعیت این است که از دهههای پایانی قرن نوزدهم، همة مظاهر تمدن مدرن به سیطرة تکنیک و تکنوکراسی درآمد و اساساً تفکر، در نحوی تکنیکگرایی منحل شد. به لحاظ اجتماعی نیز طبقة نوظهوری که آشنایان و راهبران تکنیک جدید بودند (تکنوکراتها) قدرت گرفتند و ولایت تکنیک و سیطرة نظام تکنیک، همه چیز را به رنگ خود درآورد.
سن سیمون در کتاب "راهنمای صاحبان صنایع" از پیدایش دولتهایی خبر داد که به اداره اموال بیش از اداره انسانها توجه دارند. این شخص قائل به عقیده ای مبنی بر "همه چیز از طریق صنعت و همه چیز برای صنعت" بود. او نهایتا جامعه ای را پیش بینی می کند که توسط قدرت سیاسی که کاملا در دست فن سالاران است، سازماندهی و اداره می شود.
لیبرالیسم کلاسیک در خود مایههای تکنیکی بسیار داشت، اما سیطرة تمامعیار تکنوکراتها در عصر امپریالیسم نحوی نظام مبتنی بر انحصارات بزرگ خصوصی و دولتی – که با برنامهریزیهای بسیار دقیق تکنیکی و بدون بهرهگیری از تفکر اداره میشوند – پدید آورد و تکنوکراتها و روشنفکران و سیاستمداران در یکدیگر ادغام شدند و تکنوکراتها به عنوان یک طبقة اجتماعی، صاحب قدرت و ثروت زیادی شدند و یا با سرمایهداران پیوند خوردند و یا در خدمت آنها درآمدند. اصطلاح “تکنوکراسی” در سال 1919 میلادی توسط “ویلیام هنری اسمیت” نویسندة آمریکایی مطرح گردید. چند سال بعد “هووارد اسکات” در حمایت از نظریة حکومت تکنوکراتها، کتاب “مهندسان و سیستم قیمت” را نوشت. این اصطلاح در دهة شصت قرن بیستم، در فرانسه نیز رواج گستردهای یافت. تکنوکراتها یک طبقة اجتماعی ذینفوذ جامعة مدرن هستند که پس از “زرسالاران” (سرمایهداران)، قویترین طبقة متنفذ اجتماعی در جوامع مدرن میباشند و طیف بالایی از آنها سهیم در قدرت بورژوایی هستند.
نظریه پردازان بسیاری در غرب سال ها به توصیه و بسط تکنوکراسی پرداختند.
در ایران نیز کارگزارن با معرفی نمودن خود به عنوان تکنوکرات به ویژه در سالهای موسوم به “سازندگی” سعی کرد چهره ای منطبق بر الگوی حاکم بر غرب از خود به نمایش گذارد. اگرچه داعیه داران تکنوکراسی در ایران منحصر به این حزب نیستند. تکنوکراتهای حکومتی و غیر حکومتی ایران علیرغم برخی اعتقادات و ظواهر مذهبی، اندیشههای سکولاریستی دارند و مروّّج نئولیبرالیسم و کرنش در مقابل نظام جهانی سلطه و عدول از آرمانهای انقلاب و در پیشگرفتن طریق شبه مدرنیته در ایران هستند.
عملکرد کارگزاران اگرچه بیش از آنکه منطبق بر الگوهای تکنوکراسی باشد بیشتر بیانگر هدف بودن قدرت برای آنها بود. برای نمونه می توان به عملکرد یکی از اعضای شاخص و موسس آن اشاره نمود. در آستانه انتخابات 76 مهاجرانی رسما خواستار تغییر قانون اساسی برای امکان کاندیداتوری هاشمی برای سومین بار در انتخابات شد اما اندکی بعد در دوره وزارت ارشادش در برابر موج ترور شخصیت رفسنجانی توسط هم پیمانانش، سکوت اختیار کرد وحتی گاه میدان را نیز برایشان مهیا نمود.
* منابع مالی
درباره منابع مالی این حزب هیچ اطلاع رسمی موجود نمی باشد. اگرچه تبلیغات گسترده کارگزاران که ذکر برخی از آن رفت و جلوی برخی از آنها همچون تبلیغات بر روی اتوبوس ها نیز گرفته شد، بیانگر منابع عظیم مالی بود. شاید از همین جهت بود که وقتی غلامرضا قبه با محکومیت 25 میلیاردی توسط دادگاه مواجه شد، بسیاری معتقد بودند قلک کارگزاران شکسته شده است.
شفاف ترین اطلاع رسانی که در این زمینه شده را محمد عطریانفر عضو سابق کارگزاران چندی پیش در گفتگو با ویژه نامه "تحزب الهی" هفته نامه شما گفت: " برای تبلیغات انتخابات مجلس پنجم، کارگزاران از شخصیتهای سرمایهدار و پولداری که در حوزه فعالیت اقتصادی نقشی داشتند و با این تفکر به لحاظ سیاسی همسویی داشتند، کمک میگرفت. از این طریق تصور میکنم حداکثر 3 میلیارد تومان پول جمع شد. منابع تأمینش افرادی بهخصوص در حوزه صنعت بودند. در این قضیه میتوانید ایرادی داشته باشید که چه کسی این مذاکرات را کرده؟ مثلاً میتواند یکیاش آقای کرباسچی باشد… آقای کرباسجی که نمیرفت از دوستان قم در زمان طلبگیاش پول جمع کند! از موقعیتی که به عنوان شهردار تهران داشته احتمالاً 6 تا 10 نفر پیمانکار پولداری را که در فعالیتهای مدیریت شهری و ساختوساز شهری بودند، صدا میکردند و دیگران از طرف آقای کرباسچی مذاکره میکردند که شما آمادگی کمک دارید؟ آنها میگفتند بله و از این طریق دریافت میشود که این تفکر راه افتاده است. فرضاً آقای وزیر صنعت - که یادم نیست چه کسی بوده- فلان صنعتگر پولدار را صدا میکرده. آیا طبیعتاً این آقایی که مذاکره میکند و آن آقایی که پول را میدهد، تحتتأثیر شرایطی که این آقا به عنوان موقعیت حاکم دارد نیست؟آیا روی این حساب که فردا از آن طرف درخواستی دارد و برای اینکه پاسخ مثبت بدهد کمک میکند؟ این عیب قضیه هست و الان هم وجود دارد. کسی هم نتوانسته برایش راهکاری پیدا کند."
* کارگزاران و لیبرالیسم
بسیاری تشکیل کارگزاران را حاصل تنگ نظری جامعه روحانیت و جدا شدن بخشی از حامیانشان از ایشان می دانند ؛ به عنوان نمونه روزنامه جمهوری اسلامی در سال 1380 در سرمقاله خود با عنوان "باز هم خبط سیاسی!" تلویحاً به چگونگی شکل گیری حزب کارگزاران سازندگی اشاره کرده و با یادآوری انتخابات دوره پنجم مجلس و عدم پذیرش افراد پیشنهادی هاشمی در لیست "روحانیت مبارز" نوشت: "آن پیشنهاد منطقی بر اثر اصرار برخی عناصری که قاعدتاً امروز احساس پشیمانی می کنند، نادیده گرفته شد و با برخوردهای نادرستی که حتی تکرار آن ملال آور است، به دیگری هایی ختم شد و بعداً با طرد تعمدی بخشی از نیروهای مؤثر نظام، به مراحل حیرت انگیزی انجامید."
اما به نظر می رسد کارگزاران از ابتدا راهی جدای از جامعه روحانیت داشت . به عنوان نمونه آنچه کارگزاران را چندی پیش دیگر بار بر سر زبانها انداخت، مواضع اخیر سخنگوی این حزب، حسین مرعشی بود. وی در اوایل دولت نهم که رویکردهای مذهبی عیان داشت، به صراحت اعلام کرد که حزبش دارای نگرش لیبرال دمکرات است. پس از این سخنان هیاهوی بسیار در این خصوص صورت گرفت. اندکی بعد در جلسه ای که در منزل عبدالله نوری (از نقاط مشترک کارگزاران با دیگر اصلاح طلبان) شکل گرفته بود و افرادی همچون ابراهیم یزدی، موسوی لاری، اشکوری، حجاریان، سعید لیلاز و ... نیز حضور داشتند؛ سخنران جلسه عبدالکریم سروش با انتقاد از اصلاح طلبان که معتقد بود به دین سنتی عمل می کنند و خمسشان را به کسانی می دهند که نگاهشان با اصلاح طلبان متفاوت است، خواستار کار اثباتی در ایجاد فقه جدید و کلام جدید شد و گفت: " بالاخره روشنفکری باید تکلیف خودش را با یکسری مسائل روشن کند، دوستان ما هنوز ذهنشان نسبت به سکولاریزم روشن نیست... هنوز راجع به لیبرالیسم و غرب ذهنها روشن نیست... برچسب غرب زده برای این است که من و شما را بترسانند، از چه می ترسیم؟ من خیلی خشنود شدم وقتی شنیدم پاره ای از کارگزاران صریحا اعلام کردند ما لیبرال هستیم، بسیار خوب شتر سواری که دولا دولا نمی شود ..." وی در این سخنرانی بارها از ضرورت افشای مخالفت با نگاه رایج به اسلام سخن گفت و این اقدام کارگزاران را ستود؛ این در حالی است که عبدالله نوری خود یکی از چهره های اصلی بحث بر انگیز در فهرست پیشنهادی هاشمی به جامعه روحانیت بود.
اندکی بعد مرعشی از تهیه کردن مقدمات انتشار مبانی فکری این حزب در قبال نسبت « لیبرالیسم» و « اسلام» در قالب یک مانیفیست خبر داد.مرعشی همچنین، اخباری را که اخیرا در باره اختلافات درونی این حزب در محافل سیاسی منتشر شده ، تکذیب کرد. اخباری که حکایت از آن داشت در پی مطرح شدن بحث لیبرال دمکرات بودن این حزب توسط مرعشی، اختلافاتی در میان اعضا شکل گرفته و حتی به مشاجراتی در جلسه شورای مرکزی انجامیده است.
این در حالی بود که بسیاری از اعضای شاخص کارگزاران نسبت به موضع مرعشی انتقاد داشتند. این امر تا آنجا پیش رفت که روزنامه کارگزاران که قرار بود ناشر افکار حزب باشد مورد رضایت هیات سیاسی حزب کارگزاران قرار نگرفت و در چند مورد محمد هاشمی در مصاحبه با نشریات جناح محافظه کار از این که ناشران روزنامه متمایل به اصلاح طلبان هستند ابراز گله مندی کرد و گفت که روزنامه را عده ای اشغال کرده اند و به حزب ربطی ندارد.
اختلاف درونی رهبران حزب کارگزاران سازندگی از ابتدای تاسیس این حزب بین دو دسته [یک طرف غلامحسین کرباسچی که جناح متمایل به اصلاح طلبان را رهبری می کند و طرف دیگر محمد هاشمی که منتقدین جناح اول را نمایندگی می کند] وجود داشته است. این اختلاف در همان اوایل به این ترتیب حل شد که کرباسچی دبیرکل و محمد هاشمی رییس دفتر سیاسی باشد. اما به دنبال محکوم شدن غلامحسین کرباسچی و دستگیری و زندانی شدن وی عملا حزب کارگزاران منحل شد، با این توضیح که برای انحلالش نیاز به جمع شدن اعضای مرکزی و امضای یک اعلامیه وجود داشت که چنین امری امکان پذیر نمی شد. در این میان، محمد هاشمی از ابتدا اساس کار خود را بر استفاده از انتقاد از این حزب گذاشته در عین حال از عنوان رییس دفتر سیاسی هم هرگاه لازم بود استفاده کرده است. وی حتی در این فاصله نتوانسته سه برادر زاده ای را که در شورای مرکزی دارد، به خود جلب و راضی کند. محسن، فائزه و علی هاشمی در موقعیت های مختلف بیش تر به جناح مدرن تمایل نشان داده اند، و کوشش های حسین مرعشی برای نزدیک کردن مواضع محمد هاشمی به دیگران ناموفق مانده است.
*فراز و نشیب کارگزاران:
حزب کارگزاران به جز وارد نمودن فائزه هاشمی به مجلس پنجم، هیچ توفیق درخشان دیگری نیافت. با شکست کارگزارن در مرحله دوم انتخابات و دست نیافتن آنها به ریاست یا نایب رییسی مجلس پنجم به رغم تمام لابی هایشان، به زودی بحث انتخابات سال 1376 مطرح گردید. اولین گزینه کارگزاران تمدید دوره ریاست جمهوری هاشمی بود که تلاشی بی حاصل می نمود. کارگزاران در این دوره رویکردی آشکار به سوی چهره های مقابل جامعه روحانیت مبارز یافته بود. علاوه بر سخنان فائزه هاشمی، اقدام آیتالله هاشمی رفسنجانی در انتصاب «علیاکبر موسوی خوئینیها» مدیر مسئول روزنامه سلام که به عنوان رییس دفتر مطالعات استراتژیک ریاست جمهوری به نوعی در راستای پرورش کانون تفکر اصلاحطلبی تفسیر میشد و در سالهای رکود سیاسی جناح موسوم به چپ برخی «نام»های حساسیت برانگیز این جناح از جمله سعید حجاریان، محسن کدیور و عباس عبدی در دفتر مطالعات استراتژیک ریاست جمهوری به آرامی مشغول گشتند و همین امر زمینه نزدیکی دو گروه را فراهم ساخت.
از همین رو بود که کارگزاران پس از بی حاصل یافتن طرح برخی گزینه های مطلوب خود، به دفاع تمام قد از خاتمی برخاست. در این امر حتی پدر معنوی این حزب نیز با آنها همراه بود. خطبه روز جمعه 27 اردیبهشت 1376 هاشمی رفسنجانی هرگز از خاطر یاران خاتمی نخواهد رفت. در شرایطی که شعار کنایهآمیز و طنزگونه «بنویسیم خاتمی، بخوانیم ناطق» به سرعت از قلم و زبان مرحوم گلآقا (کیومرث صابری فومنی) به سراسر جامعه ملتهب ایران منتقل شده بود و جناح چپ (جناح دوم خرداد بعدی) با مرکزیت ارگان رسانهای خود، روزنامه سلام، افکار عمومی را نسبت به احتمال تقلب وسیع انتخاباتی برانگیخته بود، آیتالله هاشمی رفسنجانی یک هفته مانده به انتخابات هفتمین دوره ریاست جمهوری چنین گفت:
«... اینگونه آدمی که سالها برای کشور خدمت کرده، امروز هم پست و مسئولیت دارد و آینده هم میخواهد خدمت کند و شورای نگهبان هم او را به عنوان صالح پست ریاست جمهوری قبول کرده است، بدنام کردن چنین کسی چه معنا دارد و چه جوابی آدم پیش خدا میتواند بدهد؟
بقیه و همهی مسئولان اجرایی و ناظران باید واقعاً این کار را بکنند که همان چیزی که رأی مردم است بیاید توی صندوق و همان هم خوانده شود و همان هم اعلام شود. ممکن است کسی فکر کند که حالا اگر ما تغییراتی بدهیم و شخص مقبولی که خودمان به آن ایمان داریم میآید سر کار، این یک نفعی است برای جامعه. ولی این کار ضرر بنیانی دارد. اعتماد مردم را ضعیف کردن، بزرگترین جنایت است به ملت و نظامی که میخواهد به اتکای مردم این همه مشکلات را حل کند.»
خطبه دوم روز جمعه 27 اردیبهشت 1376 ضربه سنگینی بر رقیب اصلی سید محمد خاتمی یعنی علی اکبر ناطق نوری وارد آورد و در افکار عمومی شائبهی احتمال تقلب گسترده انتخاباتی را تقویت کرد و یکی از اصلی ترین نقاط قوت تیم جنگ روانی خاتمی برای کسب آرا شد. کارگزاران که رسما از خاتمی حمایت کرده بود توانست سهم نسبتا خوبی از کابینه را به خود اختصاص دهد، اما نام کارگزاران از اذهان رفت و حتی شایعه عضویت اعضای شاخصی همچون کرباسچی و مهاجرانی در حزب جبهه مشارکت فراگیر شد. کمی بعد روزنامه بهار در تاریخ 23 خرداد 1379، از قول محمد عطریانفر از چهره های شاخص کارگزاران نوشت:" کارگزاران در یک موقعیت تاریخی قرار گرفته اند و ماموریت تاریخی کارگزاران به پایان رسیده است." این در حالی است که عطریانفر در انتخابات شورای شهر اول بخشی از سهم کارگزاران را نمایندگی می کرد. حتی الویری شهردار منتخب این شورا که قرار بود به حامیان خود یاری رساند نیز در مصاحبه ای از عدم ارتباط خود با کارگزاران سخن گفت و بدین ترتیب در فضایی که پدرخوانده کارگزاران مطرود اصلاح طلبان بود، نام این حزب نیز به فراموشی گرایید تا در انتخابات دومین دوره شورای اسلامی شهر تهران و به میان آمدن موضوع وزن کشی احزاب اصلاح طلب، کارگزارن ناگزیر شد فهرستی مستقل ارائه دهد.
همه اذعان داشتند که مجادلات سیاسی شورا را به بی راهه ای کشاند که جز پرتگاه انحلال مقصدش نبود. همه تحلیلگران از کاهش مشارکت مردم سخن می گفتند. انحلال و تشنج فقط پایان راه شورای شهر تهران نبود بلکه در بسیاری از شهرهای بزرگ دیگر هم سیاسی کاری نتیجه ای جز ناکارآمدی به بار نیاورده بود و در این میان احزاب اصلاح طلب به هیچ توافقی برای ائتلاف دست نیافتند.
حزب مشارکت سرلیست خود را مصطفی تاج زاده قرار داده بود و کارگزاران با محوریت شعار بازگشت کرباسچی از مهندس آشوری و غلامرضا قبه معاونان محکوم شده در دادگاه کرباسچی به عنوان صدر لیست استفاده کرد. این بار حتی ملی مذهبی ها هم چند لیست داده بودند تا به قول خودشان در آزادترین انتخابات جمهوری اسلامی به مقام وکالت شورا دست یابند اما در کنار لیست های احزاب معروف یک لیست هم با عنوان ائتلاف آبادگران ایران اسلامی قرار داشت که در صدر آن دو چهره اصول گرا دیده می شد و در نهایت این اصولگرایان بودند که در شورای اسلامی شهر تهران پیروز میدان گشتند. اما این شکست نقطه امیدی و عبرتی برای کارگزاران گشت. از یک سو مشخص گردید بر خلاف تصور آنها مردم کرباسچی را یک قهرمان در ساخت تهران نمی پندارند و محکومان دادگاه کرباسچی دارای محبوبیت سیاسی نیستند، اما از سوی دیگر قرار گرفتن نام آشوری بلافاصله پس از نام تاج زاده سرلیست اصلی ترین لیست رقیب اصلاح طلب آنها ، امید بازگشت با نام اصلی خود را در آنها زنده کرد اگرچه آشوری تنها 17 هزار رای در تهران به دست آورده بود.
از آن تاریخ ورود چهره های مختلف با نام عضو شورای مرکزی کارگزاران در مصاحبه ها به مرور قوت گرفت. نامهای نه چندان شاخصی همچون حسین مرعشی، یدالله طاهر نژاد، جهانبخش خانجانی، هدایت الله آقایی و حتی اسحاق جهانگیری که برخی او را مشارکتی می پنداشتند. در این میان بیشترین مصاحبه ها با عنوان عضو شورای مرکزی کارگزارن از آن محمد عطریانفر بود که روزی خبر مرگ این حزب را داده بود. اگرچه کارگزاران در انتخابات های بعدی نیز توفیق چندانی به دست نیاورد اما توانست تمام کسانی را که روزی بر علیه پدرخوانده اش رجز می خواندند، به عنوان حامی وی در انتخابات 1384 در مقابل احمدی نژاد به میدان آورد تا بار دیگر وزن خود را به هم جناحی های اصلاح طلب خود اعلام نماید.
* برخی از چهره های تاثیرگذار کارگزاران:
غلامحسین کرباسچی: وی در سال 1332 در قم متولد شد و دانشجوی رشته ریاضی بود که به علت زندانی شدن در سال 1350 تحصیلاتش ناتمام ماند. وی سابقه سابقه تحصیل در حوزه علمیه قم را نیز دارد و گویا مدتی لباس روحانیت می پوشیده است.
در دوران جنگ رئیس سیاسی – عقیدتی ژاندارمری جمهوری اسلامی بود و مدتی نیز استاندار اصفهان شد. پس از پایان جنگ در سال 1368 از استانداری اصفهان به شهرداری تهران منتقل شد و "طرح جامع شهر تهران" را که در زمان شهرداری غلامرضا نیک پی شهردار دوران شاه طرح ریزی شده بود ، زنده کند که از آن جمله طرح ایجاد فرهنگسرا ها بود که موجب انتقادات فراوانی شد که عملکرد او را در جهت تضعیف پایگاه فرهنگی مساجد ارزیابی می کردند، این موضوع به دلیل شباهت با طرح "کاخ جوانان" دوران شاه و برخی عملکردهای فرهنگسرا ها تا حد زیادی فراگیر شد و سبب تغییرات در مکانیسم آنها گشت .
وی در دوران شهرداری تهران و در جریان اقدامات خود از حمایت شدید هاشمی رفسنجانی بر خوردار بود تا آنجا که در دوران وی برای اولین بار شهردار تهران امکان حضور در هیات دولت را در کنار وزرا و معاونان رییس جمهور یافت. این وضعیت تا انتصاب احمدی نژاد به شهرداری تهران ادامه داشت. در سال 1377 از سوی غلامحسین محسنی اژهای به اتهام جرایم مالی محاکمه و زندانی شد. کرباسچی سرانجام پس از طی مدتی حبس، با دخالت هاشمی رفسنجانی و خاتمی و تقاضا از رهبری و دستور رهبر معظم انقلاب از زندان آزاد شد.
وی که دبیرکل حزب کارگزاران است با تجربه روزنامه همشهری در سال 79 روزنامه هممیهن را منتشر ساخت که پس از 63 شماره توقیف شد ، این روزنامه از اواخر اردیبهشت 86 با تیمی متشکل از بسیاری از روزنامه نگاران که دارای سوء پیشینه بودند دوباره منتشر شد اما بار دیگر توقیف گردید. وی همینک نیز گاه به انتشار مقالات خود در روزنامه کارگزاران و هفته نامه شهروند مبادرت می ورزد.
سید عطاءالله مهاجرانی: وی که متولد اراک در سال 1333 است، در سال 1356 لیسانس تاریخ خود را از دانشگاه اصفهان گرفت و در سال 1359 از شیراز به عنوان جوان ترین نماینده به مجلس راه یافت و عضو هیات رئیسه شد.
در همین دوران نمایندگی فوق لیسانس تاریخ خود را از شیراز گرفت. وی پس از نمایندگی در سال 1363 به عنوان رایزن فرهنگی عازم پاکستان شد، اما در دولت دوم میرحسین موسوی، برای تصدی معاونت نخست وزیر در امور حقوقی و پارلمانی به ایران بازگشت. او در دو دولت هاشمی نیز معاون رئیس جمهور در امور حقوقی و پارلمانی بود. در این دوران بود که وی دکترای افتخاری از تاجیکستان و دکترای تاریخ از دانشگاه تربیت مدرس را دریافت نمود. از مشهور ترین جنجالهای سیاسی پیرامون وی درباره نظریه او مبنی بر ضرورت رابطه مستقیم با آمریکا بود که با نظر مستقیم رهبر معظم انقلاب سخن وی رد شد، اما به دستور ایشان کسی به او متعرض نشد.
او در دولت خاتمی به عنوان سخنگوی دولت و وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی تا سال 1379 مشغول به کار شد. مهاجرانی که به گفته خودش بیشترین بار توسعه سیاسی را برعهده داشت، در اولین روز اقامتش در ساختمان بهارستان شخصاً مجوز پخش فیلم های «دیدار» و «آدم برفی» را که قبلاً مجوز نداشتند، صادر کرد تا نشان دهد که با سرسختی در کارزار تساهل و تسامح حضور یافته است. در این دوران که حجم گسترده ای از تهاجم به مبانی اسلامی و انقلابی در عرصه های فیلم، تئاتر، مطبوعات و کتاب رایج شد، او یکبار استیضاح گشت اما با حمایت چهره های نزدیک به کارگزاران در مجلس همچون طه هاشمی از آن جان سالم به در برد تا سرانجام در برابر فشار افکار عمومی خود ناگزیر به استعفا شد. او سپس از سوی خاتمی به عنوان مشاور رئیس جمهور و رئیس مرکز بین المللی گغتگوی تمدنها منصوب شد، اما عملکرد او در این دوران آخرین میخ ها را بر تابوت نظریه گفتگوی تمدنهای خاتمی زد و در حالی که شایعات گسترده ای در خصوص زندگی خصوصی وی به وجود آمده بود، از این سمت نیز استعفا داده و به لندن رفت.
مهاجرانی که روزی کتاب "نقد توطئه آیات شیطانی " او به عربی و انگلیسی ترجمه شده بود، در روزهای پایانی اوجش شاهد ترجمه کتاب "تساهل و تسامح در اسلام" خود بود تا تصویری دقیق از عملکرد های یک کارگزارانی و تغییر مواضع بر اساس شرایط موجود را به ترسیم بکشد. آنچنان که در دوران وزارتش نیز اگرچه همواره به حمایت شدید از مطبوعات متخلف می پرداخت، اما اذهان عمومی فراموش نکرده اند که روزی که پست خود را در خطر دید چه حمله جانانه ای به آنها کرد و بعد از آن چگونه دوباره تغییر موضع داد. برخی مواضع اخیر مهاجرانی سبب شده که احتمال هایی در خصوص بازگشتش به ایران داده شود.
محمدعلی نجفی: متولد 1330 در موسسه تکنولوژی ماساچوست دوره کاشناسی ارشد و دکتری را طی نمود ولی به جهت فعالیت های مربوط به پشتیبانی از حرکت انقلاب اسلامی در ایران دفاع رساله دکتری خود را ناتمام گذاشته و به ایران بازگشت .وی در چندین دوره به عنوان وزیر آموزش وپرورش و وزیر آموزش عالی خدمت کرد. پس از دولت هاشمی با حکم سید محمد خاتمی به ریاست سازمان برنامه و بودجه انتساب یافت. او یکی از ارکان اصلی حزب کارگزاران سازندگی ایران است. حضور نجفی در شورای شهر تهران در انتخابات اسفندماه 1385 از اولین کدهایی بود که کارگزاران را به بازگشت امیدوار کرد. در روز 29 مرداد 1392 با استعفا از شورای شهر به دولت راه یافت اما این حضور دولت مستعجل بود و خیلی زود از معاونت رئیس جمهور و ریاست سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری استعفا کرد. دلیل این استعفا بیماری وی اعلام شد. وی همینک مشاور رئیس جمهور و دبیر ستاد هماهنگی اقتصادی است.
محسن نوربخش: نام وی با اقتصاد ایران و انواع شکل های دولتی و آزاد آن عجین گشته است. وی نیز مشغول به تحصیل در دانشگاه های آمریکا بود که بعد از سقوط رژیم شاه، وقتی تحصیلات خود را پایان داد، با دریافت دکترای اقتصاد به تهران برگشت و در دولت بنی صدر به پیشنهاد شهید رجایی رییس بانک مرکزی شد و تا دومین روز از سال 1382 زمانی که 59 سال داشت و به مرگی ناگهانی از جهان رفت، همچنان در آن سمت بود. نوربخش با پایان جنگ و آغاز ریاست جمهوری هاشمی رفسنجانی به عنوان وزیر دارائی و امور اقتصادی وارد کابینه وی شد اما مجلس پنجم که جناح محافظه کار در آن اکثریت یافته بود وی را در مقام وزارت نپذیرفت و به فاصله چند دقیقه از سوی هاشمی رفسنجانی به معاونت اقتصادی رییس جمهور انتخاب شد، مقامی که چندی بعد با رفتن وی از پست های اجرائی حذف شد و نوربخش بار دیگر به ریاست بانک مرکزی جمهوری اسلامی منصوب گردید. وی از سیاست آزاد سازی نرخ ارز تا تثبیت آن را اجرا نمود.
عبدالله نوری: وزیرکشور کابینههای نخست رفسنجانی و خاتمی و نخستین رئیس شورای شهر تهران بود. او که از جناح روحانیون مبارز به شمار میرفت، در کابینه دوم رفسنجانی از وزارت کنار گذاشته شد. در انتخابات دوره پنجم مجلس شورای اسلامی، در صدر فهرست کارگزاران و نیروهای خط امام، به عنوان نماینده مردم تهران برگزیده شد و تا به مدت یکسال رهبری فراکسیون اقلیت را در این مجلس بر عهده داشت. در سال 1376، پس از پیروزی خاتمی در انتخابات، نوری دوباره وزیر کشور شد، ولی پس از یک سال توسط اکثریت مجلس پنجم استیضاح شد. پس از استیضاح و برکناری از وزارت کشور، او روزنامه خرداد را منتشر کرد و چند ماه بعد، در اسفند 1377 با رای مردم تهران به عضویت شورای شهر درآمد. در تابستان 1378، برای امکان نامزد شدن در انتخابات دور بعدی مجلس، از شورای شهر تهران کناره گرفت، ولی اندکی بعد، بنابر شکایتهایی که از روزنامه خرداد شده بود، به 5 سال زندان محکوم کرد و در نتیجه رد صلاحیت گردید.
محمد هاشمی: برادر اکبر هاشمی رفسنجانی و متولد 1321 در رفسنجان است و مانند بسیاری از کارگزارانی ها در آمریکا تحصیل کرده است. ژست های سیاسی مشابه هاشمی می گیرد و غالبا از موضع سخنگوی وی صحبت می کند. وی سوابق اجرایی بسیار همچون قائم مقام و سرپرست وزارت امور خارجه ، ریاست سازمان صدا و سیما و معاونت اجرایی ریاست جمهوری را در کارنامه دارد. وی رییس هیات موسس و مسئول دفتر سیاسی حزب کارگزاران است اما با توجه به اختلافات گسترده است با برخی دیگر از چهره های حزب، احتمال می رود او در ترکیب جدید حضور نداشته باشد.
علی هاشمی: برادر زاده هاشمی رفسنجانی و عضو هیات موسس، عضو شورای مرکزی و دبیر کمیته تشکیلات کارگزارن است. او که متولد 1340 در رفسنجان است جوانترین عضو موسس محسوب می شود. دارای لیسانس زمینشناسی و فوقلیسانس علوم سیاسی است و سوابقی همچون دبیر دبیرستان، مشاور اقتصادی شهردار تهران، مدیرعامل شرکت گاز مایع ایران و معاون وزیر نفت در امور تولید را داراست. وی در مقاطع مختلفی به عنوان نماینده هاشمی حضور سیاسی داشته است.
در ماجرای مک فارلین و مراودات پنهانی برخی از عناصر رابط داخلی با آمریکایی ها در قالب دریافت سلاح و نیز دادن قول های مساعدی درباره کمک به آزادی گروگان های آمریکایی درلبنان که دارای ابعاد پیچیده ای است نام او در کنار محمد علی هادی نجف آبادی و فریدون وردی نژاد به چشم می خورد. رابطان آمریکا نظراتی را از این افراد مطرح ساخته اند که به سادگی نمی توان درباره آنها قضاوت کرد.
علی هاشمی از فعال ترین چهره های کارگزاران در مجلس ششم بود اما در انتخابات مجلس هفتم و هشتم که نامزد تهران بود، نتوانست آرای لازم را کسب نماید.
حسین مرعشی: متولد 1337، از خانواده هاشمی است و به غیر از استانداری کرمان مهمترین پست اجراییش مسئولیت دفتر هاشمی در ریاست جمهوری بوده است. دوره پنجم و ششم در مجلس از اصلی ترین عناصر کارگزاران محسوب می گردید. وی همینک عضو شورای مرکزی، جانشین دبیرکل و سخنگوی این حزب است، اما مواضع وی اغلب با چالش دیگر اعضای حزب مواجه می گردید و از این رو احتمال عدم حضور وی در ترکیب جدید می رود. وی از جمله محکومان فتنه 88 است.
محسن هاشمی: یکی دیگر از هاشمی های عضو شورای مرکزی کارگزاران است که بعدتر به آن وارد گردیده است. او متولد 1340 در قم است و فوقلیسانس مهندسی مکانیک خود را در دوران دفاع مقدس از بلژیک گرفته است. وی پس از مرعشی رئیس دفتر رئیس جمهور بود و سالهاست که با حمایت پدرش مدیرعامل مترو است. وی در دوران احمدی نژاد به دلیل غیبت غیرموجه و بدون مرخصی در ایام انتخابات از این سمت عزل شد اما بلافاصله قالیباف او را ابقا کرد. وی همچنین سرپرست دفتر رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام است و گردآوری و چاپ آثار پدرش را نیز بر عهده دارد.
محمد عطریانفر: وی که متولد 1332 در اصفهان است یکی از اصلی ترین چهره های رسانه ای کارگزاران محسوب می گردد که با راه اندازی روزنامه همشهری خدمات رسانه ای گسترده ای به آنان کرد. وی همچنین تعیین کننده خط مشی سیاسی روزنامه هایی همچون شرق، هم میهن و ... است و ارتباطات خوبی با برخی رسانه های انگلیسی دارد و از این جهت از چهره های شناخته شده کارگزاران برای افکار عمومی غرب است. او فعالیت رسانه ای خود را با حضور در شورای سردبیری کیهان در زمان مدیرمسوولی خاتمی آغاز کرد. از سوابق اجرایی او می توان به معاون سیاسی وزیر کشور و برخی مقام های اطلاعاتی او اشاره نمود. او همچنین عضو اولین شورای شهر تهران بود. از عطریانفر به دلیل عملکردش در جریان سازی های مختلف از سوی مطبوعات به عنوان عضو کمیته ایکس یاد می شود. او به دلیل ارتباطات فامیلی با برخی از اعضای ارشد منافقین نیز در مظان اتهام بوده است. عطریانفر مدعی است خیلی زود از عضویت در کارگزاران استعفا کرده است اما همکاری وی با این حزب ادامه داشت. عطریانفر نیز بر اساس حکم دادگاه از مجرمان فتنه 88 است.
حسین موسویان: متولد 1336 ، در سال 1355 به امید ادامه تحصیل راهی آمریکا شد، ولی با پیروزی انقلاب اسلامی به ایران بازگشت و در جهادسازندگی کاشان، تهران تایمز، وزرات ارشاد اسلامی، سازمان تبلیغات اسلامی به کار مشغول شد. وی خواهرزاده محلوجی از وزیران نزدیک به کارگزاران هاشمی است. موسویان که معاون مرکز تحقیقات استراتژیک مجمع تشخیص مصلحت نظام بود، در زمانی که حسن روحانی مسوولیت پرونده هستهای ایران را بر عهده داشت به عنوان عضو ارشد تیم مذاکره کننده هستهای بود و سخنگوی هیئت ایرانی به شمار میرفت. وی به اتهام ارتباط با بیگانگان در زندان اوین بازداشت شد ولی مدتی بعد با قرار وثیقه به مبلغ 200 میلیون تومان آزاد شد. برخی از اعضای برجسته کارگزاران در فاصله اندکی از بازداشت وی به دفاع از موسویان پرداختند. موسویان سرانجام توسط دادگاه محکوم گشت، هرچند به دلیل فقدان عنوان جرم "جاسوسی" در قوانین مدنی، جاسوس شناخته نشد.
* چرا ترمیم؟
آنچنان که شرح داده شد، کارگزاران نه به عنوان یک حزب مولد، بلکه به عنوان نقطه کانونی برای هم افزایی قدرت جمعی محدود شکل گرفت. همین امر سبب حضور دیدگاه های مختلفی در کنار هم شده بود که خروجی حزب را زیر سوال می برد. همچون حضور کرباسچی به عنوان رییس ستاد کروبی همزمان با حمایت حزبش از موسوی در انتخابات ! از سوی دیگر با ریزش های سیاسی و تنشهای داخلی، رویشی نیز صورت نگرفته بود تا آنجا که حسین مرعشی سخنگوی تعلیق شده حزب کارگزاران در گفتوگو با فارس درباره نازایی سیاسی در حزب کارگزاران گفته بود باید افراد فعلی در شورای مرکزی از دنیا بروند تا ما بتوانیم برای آنها جایگزین بیاوریم.
عطریانفر نیز در مصاحبه پیشتر ذکر شده گفته بود " اساساً کارگزاران سازندگی ماهیت حزبی نداشت و بر پایه یک رفتار حزبی شکل نگرفت... کارگزاران سازندگی یک طلوع انتخاباتی داشت و بیش از یک طلوع انتخاباتی در تاریخ سیاسی 25 ساله خودش نداشت... دچار دستهبندیهایی شد. این جریان به دلیل اینکه از ابتدا هویت غیرحزبی داشت، هیچگاه به عنوان یک جریان حزبی جدی و رسمی ظهور و بروز نداشت. " وی همچنین در ادامه می گوید " کارگزاران برخلاف تصور خیلیها پیکره گستردهای که مثلاً دههزار عضو داشته باشد، نبود، بلکه بیشتر نخبهگرایانی بودند که در کنار چندین اسم مطرح که یا در مرکزیت بودند یا حاشیه آن و میشدند مجموعه کارگزاران. یک بدنه هم وجود داشت از کارشناسی مدیریتهای میانی، متوسط و کمی متوسط یا بیش از متوسط که اینها به کارگزاران علاقمند بودند و بیشتر هم هویتشان هویت شهری بود و هویت شهریشان هم بیشتر به شهرهای کلیدی میخورد."
اما گویا آن بخش از هسته کارگزاران که خود را در پیروزی روحانی موثر می داند؛ راه چیدن محصول انتخابات 92 را تشکیل یک حزب موثر می داند. در مصاحبه اخیر غلامحسین کرباسچی در مورد تحولات و فعالیت این حزب اعلام کرده است: کارگزاران در مجموعه این سالها کم و بیش فعال بوده و نیروهای مختلفی در تهران و شهرستان جذب کرده است. در شرایط فعلی نیز احساس میشود فضا برای فعالیت و کار به لحاظ ذهنی و هم به لحاظ عملی در جامعه پیش از پیش فراهم است.
دبیرکل حزب کارگزاران به آخرین مصوبه شورای مرکزی و هیأت اجرایی این حزب اشاره کرده و گفته است که "بر اساس این مصوبه، شورای مرکزی ترمیم شده و بخشی از اعضای شورای مرکزی به دلیل استعفا یا هر دلیل دیگری حضور ندارند. از فیض وجود مرحوم دکتر نوربخش هم که محروم شدیم و در نتیجه مصوبه شد در مرحله اول برای ترمیم شورای مرکزی اقدام کنیم. بر اساس این تغییرات، تعداد اعضای شورای مرکزی کارگزاران به 31 یک نفر افزایش پیدا کرده است و نیروهای مختلفی در این مجموعه حضور دارند."
دبیرکل حزب کارگزاران در گفتوگویی که با مجله مهرنامه انجام داده بود، در مورد فاز بعدی این تشکل برای گسترش فعالیتهایش در استانها نیز اعلام کرد: در تلاش هستیم که نیروهای همسو با کارگزاران را در استانها منسجم کنیم و احتمالاً شوراها و دبیران استانی این حزب را ترمیم کنیم.
* چهره های جدید چه کسانی هستند؟
بر اساس این گزارش، اعضای جدیدی که به شورای مرکزی به این حزب اضافه شدند، عبارتند از: محمدحسین عادلی، سعید لیلاز، محمد قوچانی، علی جمالی، شهربانو امانی، فاطمه مقیمی، اعظم نوری، عباس علیخانی، علیاشرف افخمی، سیدافضل موسوی، غلامرضا پناه، سیدعبدالله حسینی، عباسعلی اللهیاری، فرزانه ترکان، خانم کفایتی، جهانبخش خانجانی، حجتالاسلام ملکی.
چهره هایی که عموما برای کارگزاران می توانند پوشش رسانه ای مناسب و یا تامین بودجه نمایند. شاید خالی از لطف نباشد برخی از آنها را به اختصار بررسی کنیم:
* سید محمدحسین عادلی: متولد 1331 در اهواز ، عضو شورای اقتصاد و سرمایهگذاری دانشبنیان دانشگاه آزاد اسلامی، در سالهای 1368 تا 1373 رئیس کل بانک مرکزی ایران و بعد از آن سفیر ایران در لندن. وی سفیر ایران در ژاپن و کانادا هم بوده و معاون اقتصادی وزارت خارجه نیز بوده است. اکنون دبیرکل اوپک گازی است . رئیس هیئت مدیره و مدیر عامل موسسه مطالعات «روند اقتصادی» را برعهده دارد. حضور وی گویا برای ترمیم صندلی خالی نوربخش است. همچنین وی در موسسه روند، تشکیلاتی از نیروی انسانی از مخاطبین دانشگاهی، شرکت ها و افراد دیپلمات فراهم آورده است که می تواند خلأ عدم کادرپروری کارگزاران را پوشش دهد.
* شهربانو امانی: متولد 1339 در ارومیه، نماینده دوره پنجم و ششم مجلس شورای اسلامی و نائب رئیس مجمع نمایندگان ادوار مجلس. سخنگوی خانه احزاب در مقطعی که به واسطه تقلب انتخابات ابطال شد. او را تا پیش از این بیشتر نزدیک به جبهه مشارکت معرفی می کردند. در پرونده فتنه 88 بازداشت و با قرار وثیقه آزاد شد و در دولت یازدهم مشاور امور زنان معصومه ابتکار رییس سازمان محیط زیست شد.
* علی اشرف افخمی: متولد 1329 و از چهره های شناخته شده نظام بانکداری کشور. رییس هیات مدیره گروه توسعه اقتصادی تدبیر، نایب رییس هیات مدیره شرکت سرمایه گذاری البرز، عضو هیات مدیره سرمایه گذاری شاهد، عضو هیات مدیره پتروشیمی باختر، رییس هیات مدیره پتروشیمی قائد بصیر و عضو هیأت مدیره بانک کارآفرین از آذرماه 84
* محمد قوچانی: متولد 1355 در رشت که از حضور در ارگان سازمان مجاهدین انقلاب رشد و ارتقا یافت. وی سردبیر روزنامه هایی همچون اعتماد ملی، شهروند امروز، روزنامه هممیهن و ایراندخت روزنامه آسمان بوده است و پیش از آن در روزنامههای زنجیره ای جامعه، نشاط و عصر آزادگان قلم می زد. وی سابقه بازداشت در سال 1379 و نیز سال 88 را در کارنامه دارد. او در دهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری از مهدی کروبی حمایت کرد و به واسطه تاثیرش در آشوب خیابانی 30 خرداد 88 بازداشت شد و پس از حدود 4 ماه با وثیقه آزاد شد.
* سعید لیلاز: متولد 1341 استاد دانشگاه شهید بهشتی، روزنامهنگار و تحلیل گر اقتصادی است و سردبیر روزنامه توقیفشده سرمایه بوده است. وی در جریان اعتراضات پس از انتخابات ریاستجمهوری 1388 دستگیر و به 9 سال زندان محکوم شد که در دادگاه تجدیدنظر به 6 سال کاهش یافت و در تیر 1392 نیز با توقف حکمش، آزاد شد.
* سیده فاطمه مقیمی: متولد سال 1337 در تهران، وی موسس و مدیر عامل شرکت حمل و نقل بین الملل است و به عنوان ثروتمندترین زن ایرانی شناخته می شود.
* جهانبخش خانجانی: متولد 1345. سخنگوی وزارت کشور در دوران اصلاحات در فتنه 88 به اتهام اجتماع و تبانی به قصد ارتکاب جرم علیه امنیت کشور و فعالیت تبلیغی علیه نظام جمهور یاسلامی و تشویش اذهان عمومی محاکمه و به 6 سال حبس محکوم شده بود. اعترافات خانجانی در دادگاه در قالب کتاب «نقش حزب کارگزان در فتنه 88» منتشر شده است.
خبرگزاری فارس در خبری نوشته بود در دولت یازدهم خانجانی در دفتر وزارتی ارشاد در طبقه چهارم ساختمان ارشاد مستقر شده و تمام کسانی که احتمال پست گرفتن آنها در رده معاون وزیر، مدیرکل و سایر سمتهای حساس در وزارت ارشاد باشد در ابتدا توسط این شخص مصاحبه خواهند شد و در صورت تایید وی مراحل بعدی گزینش را طی خواهند کرد.
با این وصف باید گفت که آیا این تغییرات که خبر از تقویت ارکان اقتصادی و رسانه ای حزب می دهد، قرار است در جهت توسعه تفکر تکنوکراسی و لیبرالیسم چه اقداماتی را در دستور قرار دهد؟ پاسخ این سوال شاید برای دغدغه مندان به آرمانهای نظام هشداری جدی تلقی گردد.
انتهای پیام/
خبرگزاری تسنیم: انتشار مطالب خبری و تحلیلی رسانههای داخلی و خارجی لزوما به معنای تایید محتوای آن نیست و صرفا جهت اطلاع کاربران از فضای رسانهای بازنشر میشود.