وضعیت ”جهادی“

خبرگزاری تسنیم: «مدیریت + جهادی» در سه گام تحقق می‌یابد؛ گام اول، تجهیز یک جهان‌بینی و تشخیص منابع، متکی بر آموزه‌های الهی توأم با ایمان و توکل به خدا. گام دوم، هدف‌گذاری‌های بلند عقیدتی خداپسندانه و گام سوم، تخصیص منابع، با شجاعت، توکل، پرهیزگاری...

متن یادداشت اختصاصی تسنیم با عنوان وضعیت ”جهادی“ به قلم  حامد حاجی‌حیدری استادیار دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران به شرح ذیل است:
hajiheidari@PhiloSociology.ir

’’... با یک گروه نخبه سیاسی، که اعتماد مردم را جلب می‌کند، بی‌پرده با مردم سخن می‌گوید، وضعیت آرمانی حکیمانه‌ای ترسیم می‌نماید، و مسائل مردم را به درستی ریشه‌یابی می‌کند، و بر مبنای احساس تعهد اخلاقی و الهی، به مردم در مورد رفع مسائل تضمین می‌دهد، وارد کردن کشور به یک فاز جهادی، و تأمین عزم ملی به سهولت تحصیل خواهد شد.»


░▒▓ قضیه
از یک جهت، شعار امسال قدری غافل‌گیر کننده بود؛ خصوصاً از باب «فرهنگ» و «عزم ملی» و «مدیریت جهادی»، و بویژه دو فقره اخیر.
در زمانه‌ای سخت‌تر، در وانفسای هشتاد و هشت، فرمان این بود که هر کسی هر جا هست، همو، همان جا، کار خود را درست انجام دهد، نه بیشتر. در آن وقت «جهاد» اعلام نشد. ولی امروز، «عزم ملی» و «مدیریت جهادی»، معنای ویژه‌ای برای نخبگان سیاسی دارد و علی الاصول باید داشته باشد.
عزم ملی و وارد کردن کشور به فاز جهادی، مستلزم خارج شدن از شرایط عادی و مأنوس زندگی روزمره، و «به خط شدن» و «بر خط شدن»، به منظور انجام کارهای فوق‌العاده است.
خروج مردم از موقعیت عادی و ورود به موقعیت فوق‌العاده، مستلزم ارکانی است که گروه‌ها و نخبگان سیاسی این جامعه باید آن را فراهم نمایند، و پرسش من این است که آیا تشکل‌ها و نخبگان سیاسی متبوع آن‌ها، هم‌اکنون در موقعیت انجام چنین رسالتی هستند؟
ارزیابی فعلی من این است: نه؛ نخبگان سیاسی این جامعه، هم‌اکنون در موقعیت انجام چنین رسالتی نیستند.

░▒▓ برهان
برای آن که مردم، انگیزه و اطمینان و انرژی لازم برای خروج از وضعیت معمول زندگی را به دست آورند، باید، نخبگان سیاسی چهار تکلیف مهم را به انجام رسانند:

• ابتدا، نخبگان سیاسی، به صراحت و فارغ از ملاحظات اضافه، سیر تاریخی گذشته و از آن مهم‌تر آینده‌ی زیست مردم خود را ترسیم کنند و جایگاه آن‌ها را در این پیوستار تعریف نمایند.
• در ثانی، نخبگان سیاسی باید بتوانند یک وضع آرمانی روشن و قابل درک ترسیم کنند، طوری که مردم، آن را واقع‌بینانه و در عین حال، ارزشمند تلقی نمایند.
• ثالثاً، توضیح روشنی در مورد علل مشکلات و دشواری‌های موجود ارائه دهند.
• و چهارم این که نخبگان سیاسی، شخصاً و مشخصاً به مردم تضمین دهند که با پیروی از یک برنامه می‌توان بر مشکلات و دشواری‌ها فایق آمد و به آرمان دست یافت.

تنها اگر، گروه‌های سیاسی و نخبگان متبوع آن‌ها، بتوانند این بسته کامل را که یک محصول جامع سیاسی است، تولید کنند، می‌توان از جامعه انتظار داشت که از وضعیت معمول زندگی خارج شود، و برای انجام یک کار بزرگ، مهیا و به خط شود. و...
... و به گمان من، میزان ابهام در فضای سیاسی، به قدری بالاست که بعید است که یک گروه یا یک نخبه سیاسی بتواند، روایتی جامع از رویدادها ارائه دهد، طوری که مردم پاسخ سؤالات خود را در آن روایت ببینند و چشم‌انداز مشخصی از آینده در حکایت او بیابند.
بویژه سه موضوع وجود دارد که در حال حاضر، بار اصلی ابهام در فضای سیاسی را به دوش می‌کشد و هیچ گروه یا نخبه سیاسی نیست که در جریان یک خودسانسوری، به خود اجازه دهد فارغ از محافظه‌کاری و بی‌پرده، در مورد آن‌ها به مردم توضیح دهد: موضوع مفاسد اقتصادی و مماشات با مرتکبان آن، مسائل سال هشتاد و هشت و مماشات با مرتکبان آن، و ارزیابی درست و منصفانه‌ای نسبت به پدیده دشوار احمدی‌نژاد.
هر روایت رضایت‌بخشی در مورد مسیری که ملت ما تا کنون و خصوصاً طی دهه اخیر پیموده است، و مهم‌تر، آن چه در آینده خواهد پیمود، باید به روشنی در مورد این سه موضوع، موضع بگیرد، و واقع آن است که من در گروه‌های سیاسی و نخبگان متبوع آن‌ها، کسی را نمی‌شناسم که بتواند، بی‌پرده، در مورد هر سه موضوع، دیدگاهی جامع و فارغ از تناقض و به دور محافظه‌کاری به دست دهد.
البته، مردم، کم و بیش، در مورد این موضوعات، تأملات خود را دارند و با هم راجع به آن‌ها گفت و گو می‌کنند. این موضوعات در میان مردم مسکوت نیست، و مردم هر یک قضاوت خود را راجع به این سه دارند. ملاحظه‌کاری‌های دو جانبه و چند جانبه میان گروه‌های سیاسی و نخبگان متبوع آن‌ها مانع از آن می‌شود که سیاستمداران، بتوانند نسخه‌ای معقول و یکپارچه در باب مسائل کشور ارائه دهند، طوری که مخاطب عامی در برخورد با گفتار سیاست‌مداران، کمی تا قسمتی احساس ناگوار تحمیق شدن را متحمل می‌شود. فی‌المثل، همه مردم می‌دانند که وقتی نخبگان سیاسی از پدیده‌ای مثل «مهدی هاشمی» یا «کرسنت» سخن می‌گویند (که از قضا هر سه ابهام را یکجا در خود دارد)، واقعیاتی را پنهان می‌کنند و تا وقتی که یک گروه یا نخبه سیاسی پدید نیاید که برداشتی بی‌پرده، حکیمانه، و جامع، در مورد این دست پرونده‌های ساکت ارائه دهد، بعید است که جامعه بتواند به اتکاء او از وضعیت زندگی معمول خود خارج شود.
انجام رسالت و تکلیف اول، از چهار تکلیف نخبگان سیاسی در راستای شعار امسال، اهمیت محوری دارد، طوری که اگر این دشواری از سر راه برداشته شود، و گروه‌های سیاسی بتوانند به تعارفات بین خود با یکدیگر و مردم خاتمه دهند، آن گاه انجام سه تکلیف پسین چندان دشوار نخواهد بود، و با یک «مدیریت جهادی»، به سهولت صورت خواهد گرفت.
«مدیریت» در یک تعریف عمومی، عبارتست از تشخیص منابع موجود، ترسیم اهداف، و تقسیم و تخصیص منابع موجود طوری که کارآمدترین طریق برای تحقق بهینه اهداف میسر شود. و «جهاد»، مستند به آیات کریمۀ نحل/ 125، نساء/ 75، حج/ 39- 41 و 78، نساء/ 148، شعراء/ 227، توبه/ 24، فرقان/ 52، و ممتحنه/ 1، عبارتست از «پشت سر گذاشتن» امور مأنوس در زندگی از قبیل والدین، فرزندان، برادران، همسران، ثروت، منازل، در راه محبوب یکتا، «به هدف» انجام مسؤولیّت‌های اجتماعى، رزم در راه خدا و در راه خوارشمردگان، و ممانعت از سر فرود آوردن در مقابل کافران و ظالمان و خصم جنگ‌جو، برای اقامه نماز و زکات  و امر به معروف و نهی از منکر، و حفظ صومعه‏ها، دیرها، کنشت‌ها و مساجد که در آنجا فراوان یاد خدا مى‏شود، «با اتکال و ایمان» به این که خداوند نیرومندى فرا دست است و پایان کارها از آن خداست.
ملهم از این مفهوم «جهاد» که از پایه‌های آموزه‌های اسلامی است، و با امعان نظر به تعریف مذکور از مفهوم «مدیریت»، می‌توان گفت که «مدیریت + جهادی» در سه گام تحقق می‌یابد؛ گام اول، تجهیز یک جهان‌بینی و تشخیص منابع، متکی بر آموزه‌های الهی توأم با ایمان و توکل به خدا. گام دوم، هدف‌گذاری‌های بلند عقیدتی خداپسندانه، و گام سوم، تخصیص منابع، با شجاعت، توکل، پرهیزگاری اخلاقی، و به دور از نفع‌طلبی شخصی است.

░▒▓ فرجام
با باور من تحقق «عزم ملی»، بر چهار رکن، و تحقق «مدیریت جهادی»، در سه گام میسر است، و در این هفت مسیر، هیچ چیز به اندازه گلوگاه اول حیاتی نیست. با یک گروه نخبه سیاسی، که اعتماد مردم را جلب می‌کند، بی‌پرده با مردم سخن می‌گوید، وضعیت آرمانی حکیمانه‌ای ترسیم می‌نماید، و مسائل مردم را به درستی ریشه‌یابی می‌کند، و بر مبنای احساس تعهد اخلاقی و الهی، به مردم در مورد رفع مسائل تضمین می‌دهد، وارد کردن کشور به یک فاز جهادی، و تأمین عزم ملی به سهولت تحصیل خواهد شد.
عزم ملی با بیان «صریح و صادقانه و حکیمانه نخبگان سیاسی با مردم» + «ترسیم یک وضعیت آرمانی روشن و قابل درک» + «ارائه توضیح روشنی در مورد علل مشکلات و دشواری‌های موجود» + «تضمین نخبگان به مردم برای فایق آمدن به دشواری‌ها دستیابی به آرمان‌ها»، به دست می‌آید.
مدیریت جهادی هم با «دیدگاه توحیدی و متوکل» + «هدف‌گذاری‌های بلند توحیدی» + «تخصیص منابع عادلانه» تحقق می‌یابد.
هوالعلیم