نسبت‏ یابى شعار سال ۹۳ با نقشه راه انقلاب اسلامى‏

خبرگزاری تسنیم: هیچ طرحى بدون در نظر گرفتن یک پیوست فرهنگى مبتنى بر الگوهاى بومى، ملى و دینى نمى‌‏تواند در مسیر موفقیت قرار بگیرد. این نکته‌‏اى است که غرب در تمامى محصولات و کالاها و حتى دانش وارداتى به دیگر کشورها لحاظ نموده است.

به گزارش خبرگزاری تسنیم، رهبر معظم و فرزانه انقلاب اسلامى، سال 1393 را با عنوان «اقتصاد و فرهنگ با عزم ملى و مدیریت جهادى» نامگذارى کردند. بدون تردید این نامگذارى را نمى‌‏توان جدا و بى‌‏ارتباط با کلیدواژه‏‌ها و گفتمان‏‌سازى‏‌هاى راهبردى و استراتژیک رهبر معظم انقلاب طى سال‏هاى اخیر دانست، بلکه باید خاطرنشان کرد که قاطبه این کلیدواژه‌‏هاى اساسى، مکمل یکدیگر بوده و در ذیل یک چارچوب نظرى و گفتمانى مستحکم و خردمندانه جاى مى‏‌گیرند و در این میان اساس و هدف اصلى طرح چنین چارچوبى، تحقق «الگوى ایرانى - اسلامى پیشرفت» است. نامگذارى‏‌ها و ریل‌‏گذارى‌‏هایى مانند «اقتصاد مقاومتى»، «حماسه اقتصادى»، «حرکت به سمت اصلاح الگوى مصرف» و... نیز در همین راستا و به‌عنوان الزامات و بایسته‌‏هاى تحقق چنین الگوى بى‏‌نظیرى در دنیا صورت مى‏‌گیرد.با این حال، طرح و تأکید ویژه بر مسأله «فرهنگ» در بره‌ه‏اى از زمان که کشور بنا به دلایلى از جمله برخى کاستى‌‏هاى مدیریتى و هم‏چنین تا حدى «تحریم‏ها» از مشکلات اقتصادى رنج مى‌‏برد، علاوه بر اهمیت ذاتى فرهنگ و سرمایه‌‏گذارى ویژه دشمن علیه ملت ایران در این عرصه، ناظر به ظهور و بروز پدیده‏اى جدید در حوزه اقتصاد و توسعه است که بیم آن مى‌‏رود برخى تئورى‏هاى ناکارآمد و انحرافى، در عرصه مدیریتى و اجرایى کشور سارى و جارى شود که بدون تردید لطمات فرهنگى و هویتى آن بسیار بیشتر و عمیق‌‏تر از لطمات اقتصادى خواهد بود.

در باب اهمیت دو رکن «فرهنگ» و «اقتصاد» به‌‏عنوان تکیه‏‌گاه‏هاى پیشرفت کشور، خصوصاً در سال جارى که بدین عنوان نام‏گذارى شده است، سخن بسیار رفته است، اما مى‌‏توان از منظرى ژرف‏‌تر به بررسى نسبت این دو حوزه‌‏ى مهم و به‌‏طور کلى شعار سال با اهداف کلان و نقشه راه انقلاب اسلامى پرداخت.

 

«اقتصاد و فرهنگ با عزم ملى و مدیریت جهادى» عنوانى است که مقام معظم رهبرى براى سال 93 برگزیدند. استخدام مفاهیم فرهنگ و اقتصاد در کنار یکدیگر در شعار امسال بیانگر آن است که این دو مهم، لازم و ملزوم یکدیگرند و تحقق و تعالى یکى بى دیگرى میسر نیست. فرهنگ بستر و زمینه‌‏ى تحقق و تعالى دیگر حوزه‏‌ها، از جمله حوزه‌‏ى اقتصادى به‏‌شمار مى‏‌رود و بدون فراهم آمدن زیربناى فرهنگى مناسب با عزمى ملى و مدیریتى جهادى، نمى‌‏توان تحقق اقتصاد مقاومتى را چشم‏‌انتظار بود.

براساس فرمایشات حضرت آیت‌‏الله خامنه‌‏اى، فرهنگ به‏‌منزله هوایى است که تنفس مى‌‏کنیم و این مسأله یکى از اساسىی‌‏ترین زیرساخت‏هاى تحقق سایر اهداف جامعه‌‏ى اسلامى، از جمله اقتصاد مقاومتى است. به عبارت دیگر، بن‏مایه‌‏هاى فرهنگى، روح و بال پرواز جامعه در پیمودن مسیر تعالى است؛ چراکه فرهنگ یعنى باورهاى مردم، ایمان مردم، عادات مردم و آن چیزهایى که مردم در زندگى روزمره با آن سروکار دائمى دارند و الهام‌‏بخش آنان در حرکات و اعمالشان است.

  رخنه‏‌هاى فرهنگى؛ مسیر ورود چالش‏هاى اقتصادى‏

استقلال، عزت‏مدارى و قرار نگرفتن تحت تأثیر قدرت‏ها، موجب شده است تا طى سال‏هاى اخیر، یک جنگ تمام‏‌عیار اقتصادى علیه کشور و مردم ایران شکل بگیرد؛ جنگى که پیش‏‌نیازش ایجاد تغییرات فرهنگى در جامعه‌‏ى ایرانى و تغییر الگوى مصرف به سمت‏‌وسوى اسراف و زیاده‏‌روى در مصرف و با هجمه‏‌هاى فرهنگى براى تغییر «سبک زندگى» مردم کشورمان بوده است.

تغییرات ناخوشایند سبک زندگى در جامعه‌‏ى اسلامى ایران، نکته‌‏اى است که تذکر رهبر انقلاب را در پى داشت چراکه موجب ضعیف‌‏شدن و آسیب‌‏پذیرى جامعه‏‌ى اسلامى مى‌‏شود و در پى آن، دشمنان از این نقطه‏‌ضعف براى ضربه‏‌زدن به جامعه‏‌ى ایران بهره مى‌‏گیرند.

بر همین اساس، نگرشى اجمالى در نام‏گذارى سال‏هاى اخیر از سوى رهبر معظم انقلاب، لزوم توجه به دو نکته‌‏ى اساسى اقتصاد و فرهنگ را متذکر مى‏‌شود؛ نام‏گذارى‏‌هایى‌که مؤید اصلاح ساختارهاى فرهنگى جامعه همچون اصلاح الگوى مصرف، همت و کار مضاعف، حمایت از تولید ملى و سرمایه‌‏ى ایرانى به‌‏عنوان زمینه‏‌ها و پیش‏‌نیاز خلق حماسه‌‏ى اقتصادى و دستیابى به رفاه اجتماعى شایسته‌‏ى جامعه‌‏ى ایران است.

با وجود این، به‌‏دلیل برخى نقاط ضعف و هم‏چنین تهاجم فرهنگى گسترده‌‏اى که علیه جامعه‌‏ى ما وجود دارد، حماسه‌‏ى اقتصادى نیز که بخش اعظم آن مبتنى بر فرهنگ، سبک زندگى، باورها و عادات مردم است، آن‏گونه که باید، محقق نشده است. از همین‌‏رو، رهبر معظم انقلاب با تکیه بر عزم ملى و لزوم مدیریت جهادى، سال جارى را «اقتصاد و فرهنگ با عزم ملى و مدیریت جهادى» نام‏گذارى فرمودند.

اما الزامات بحث فرهنگ در دستیابى به اقتصاد مقاومتى چیست؟ چه نقشه‌‏ى راهى ما را به این مهم مى‌‏رساند؟ تقسیم وظایف در حوزه‏‌ى مسؤولان، مدیران، دستگاه‏هاى فرهنگى و مردم چگونه باید باشد؟ چه شاخص‏هایى در این مسیر وجود دارد که اندازه‏‌گیرى آن‏ها نمایش‌‏دهنده و تضمین‏‌کننده‌‏ى سلامت مسیر پیموده‏‌ شده است؟ و در نهایت راهکارهاى دستیابى به عزم ملى و مدیریت جهادى براى رسیدن به یک فرهنگ درست و پیاده‌‏سازى اقتصاد مقاومتى چیست؟ این‏ها سؤالاتى است که در مواجهه با عنوان سال جدید، با آن‏ها برخورد خواهیم کرد.

 

   پیوست فرهنگى، تضمین موفقیت هر طرح‏

فرهنگ بستر شکل‌‏گیرى و خیزش هر نوع حرکت علمى، اقتصادى، اجتماعى و سیاسى است. به این ترتیب، هیچ طرحى بدون در نظر گرفتن یک پیوست فرهنگى مبتنى بر الگوهاى بومى، ملى و دینى نمى‌‏تواند در مسیر موفقیت قرار بگیرد. این نکته‌‏اى است که غرب در تمامى محصولات و کالاها و حتى دانش وارداتى به دیگر کشورها لحاظ نموده است.

از همین رو، از یک عروسک باربى وارداتى گرفته تا پیچیده‏‌ترین کتاب‏ها و مباحث علوم انسانى، همه و همه پیوست‏هایى فرهنگى دارند که با ابزار رسانه به جوامع دیگر راه مى‌‏یابد تا تکمیل‏‌کننده‏‌ى زنجیره‏ایی باشد که این کالاهاى صنعتى، علمى یا فرهنگى براى آن تدارک دیده شده است. هدف نهایى تمام این کالاها هم تغییر در فرهنگ و سبک زندگى جوامع است، زیرا از رخنه‌‏هاى فرهنگى، بهتر و راحت‌‏تر مى‌‏توان بر جامعه‌‏اى تسلط یافت و اهداف استعمارى را پیگیرى کرد.

با نگاهى دقیق‏تر به مقوله‌‏ى تحریم‏هاى اقتصادى و فضاسازى‏هاى رسانه‌‏اى که در پى آن از سوى رسانه‏‌هاى غربى رخ داد، مى‌‏توان به‌‏روشنى دریافت حتى بحث‏هاى اقتصادى و تحریم علیه ایران نیز با پیوست‏هاى فرهنگى همراه بوده است. این مسأله، لزوم طرح مباحث فرهنگى را در کنار مسائل اقتصادى و پیگیرى این مباحث را به موازات اقتصاد در کشور بیشتر به رخ مى‏‌کشد.

به عبارت دقیق‏‌تر، اقتصاد مقاومتى خود از جنس فرهنگ است و فرهنگ غنى ایرانى اسلامى، مقاومت و تدبیر در مسائل اقتصادى را بیان مى‌‏کند و از آنجایى که رعایت اصل سنخیت در مقابله، بهترین راهکار است، براى مواجهه با تهاجم فرهنگى و پیوست‏هاى فرهنگى طرح‏هاى سیاسى و اقتصادى غرب علیه کشورمان باید از راهکارهایى از همان جنس بهره بگیریم.

 

  تغییر فرهنگ؛ بهترین راه سلطه‏

در جامعه‌‏ى امروز ما، به دلایل متعددى، اقتصاد به یکى از مهم‏ترین مسائل کشور تبدیل شده است. موضوعات اقتصادى به‏‌دلیل پیوستگى با معیشت و رفاه اجتماعى، به‌‏نوعى در تمامى جوامع داراى اولویت است و با توجه به تکانه‌هاى اجتماعى و زیرورو شدن‏‌هاى اقتصادى، جامعه‏‌اى مى‏‌تواند در زمینه‏‌هاى اقتصادى موفق عمل کند که اقتصادش به تعبیر مقام معظم رهبرى، درون‏زا، برون‏گرا، مردمى، دانش‏‌بنیان و عدالت‏‌محور باشد تا بتواند در برابر هرگونه تهدید و آسیبى مقاوم بوده و به معناى تمام و کمال، اقتصاد مقاومتى به‏‌حساب بیاید. اما برقرارى چنین اقتصادى در کشور نیازمند برخى الزامات و پیش‏‌نیازهایى است که بخشى از آن، سخت‏‌افزارى و بخشى دیگر نرم‌‏افزارى است.

فرهنگ در حقیقت بخش نرم‏‌افزارى تحقق اهدافى همچون اقتصاد مقاومتى به‏‌شمار مى‌‏رود؛ همان‏گونه که براى ایجاد وابستگى اقتصادى یا سیاسى نیز نخستین گام دشمنان، انحراف فرهنگ و باورهاى مردم به سمت‌‏وسویى است که بتواند ضربه‏‌هایى جدى به جوامع وارد نمایند. به عبارت دیگر، دشمن با رخنه‌‏هاى فرهنگى در جامعه نفوذ مى‌‏کند و با تغییر ارزش‏ها و نگرش مردم نسبت به استقلال یا هویت ملى و ایرانى، اسطوره‏‌هاى غیربومى را در ذهن آنان پرورش داده و با وابستگى اقتصادى و سپس تحمیل تحریم مى‌‏کوشد تا آن جامعه را به زانو درآورده و منابع آن کشور را به نفع خود چپاول کند.

 

الگوى اسلامى - ایرانى پیشرفت و نقش مدیریت جهادى و عزم ملى‏

در حالى که کشورهاى غربى درصدد تحمیل الگوى غربى براى توسعه و نوسازى‌‏اند، مقام معظم رهبرى با تشریح الگوى اسلامى - ایرانى پیشرفت، بسترهاى لازم براى تحقق توسعه بومى کشور را فراهم نمودند. الگوى اسلامى - ایرانى، مدلى از توسعه است که با نفى توسعه به شیوه غربى و تأکید بر توانایى‏‌ها و ارزش‏هاى بومى جهت پیشرفت، قابل تحلیل است.

عزم ملى مى‏‌تواند به بهره‏‌ورى و استفاده بهینه از منابع ملى و بومى بینجامد و با استفاده از عزم ملى مى‏توان زمینه‏‌هاى توسعه بومى را فراهم نمود. توسعه‌‏اى که با عزم ملى حاصل شود، توسعه‌‏اى خودمحور و مبتنى بر باورهاى ملى، قومى و اسلامى یک ملت است.

مدیریت جهادى عنصر کلیدى در تحقق الگوى اسلامى پیشرفت است که بدون این مدیریت نمى‏‌توان به الگوى اسلامى - ایرانى توسعه نائل شد. عنصر جهادى در تحقق توسعه ایرانى - اسلامى، نوعى‌‏توسعه بی‌بدیل است که منحصر به امت اسلامى است؛ چراکه جهاد یکى از ویژگى‏‌هاى تفکر اسلامى و بنا بر روایات اسلامى، درى از درهاى بهشت است.

برعکس، در الگوى غربى بیشترین تأکید بر جنبه مادى توسعه و عدم توجه به مقوله ارزش‏هاست و از آنجا که جهاد بخشى از معنویات امت اسلامى است، بنابراین در الگوى توسعه غربى به مانند دیگر مولفه‌‏هاى ذهنى - ارزشى جایى ندارد.

 

  نقشه‌‏ى راه انقلاب اسلامى چیست؟

انقلاب اسلامى ایران صرفاً یک رویداد سیاسى نیست که در بهمن 1357 وقوع یافته باشد بلکه آنچه در 22 بهمن روى داد، نشانه و آغازگر راهى بود که داعیه‌‏اى بلند داشت و آرمان‏هایى متعالى را در سر مى‏‌پروراند. گستره‏‌ى زمانى این انقلاب به یک روز و یک سال و حتى یک نسل ختم نمى‌‏شود و جغرافیاى آن به مرزهاى ترسیم‌‏شده براى ایران اسلامى محدود نمى‏‌گردد.

با نیم‌‏نگاهى به شعارها و گفتمان کلى انقلاب اسلامى و رهبر کبیر آن، حضرت امام خمینى(ره)، روشن مى‌‏شود که افق بینش این انقلاب، تحولى «جهانى» و «دُورانى» را مطالبه کرده و مى‏‌کند. تحولى که تعالى نوع بشر را در مسیرى که توحید و پیام وحى معین مى‏‌کند، جست‏‌وجو مى‏‌کند. در هنگامه‌‏اى که خودبسندگى انسان، گمراهى جوامع بشرى را به اوج رسانده بود، پیام توحیدى انقلاب اسلامى، چراغ راه مسیرى شد که نویدبخش «احیاى فطرت الهى درون انسان» است.

با چنین نگرشى، ایستایى انقلاب اسلامى، خود بزرگ‏ترین چالش براى اصل آن به‏‌شمار مى‏‌آید و حرکت و پویایى آن، لازمه‌‏ى بقاى آن است. اما به کدام سو و از کدام مسیر؟ فهم دقیق این پرسش و پاسخ صحیح به آن، یکى از مهم‏ترین بایسته‌‏هاى تداوم حرکت انقلاب اسلامى است.

رهبر معظم انقلاب اسلامى، حضرت امام خامنه‌‏اى(مدظله‌‏العالى)، این مسیر را به‏‌مثابه‌‏ى یک فرآیند دانسته و مى‌‏فرمایند: «فرآیند تحقق هدف‏هاى اسلامى، یک فرآیند طولانى و البته دشوارى است. به‏‌طور نسبى انسان به آن اهداف نزدیک مى‏‌شود، اما تحقق آن‏ها بسیار طولانى است.» (بیانات امام خامنه‏‌اى، 21 آذر 80)

از منظر معظم‌‏له این مسیر، فرآیندى پنج‌‏مرحله‏‌اى است که نهایتاً به شکل‌‏گیرى تمدن بین‌‏المللى اسلامى مینجامد. در توضیح این فرآیند، ایشان مى‏‌فرمایند: «ما یک انقلاب اسلامى داشتیم، بعد نظام اسلامى تشکیل دادیم، مرحله‌‏ى بعد تشکیل دولت اسلامى است، مرحله‌‏ى بعد تشکیل کشور اسلامى است، مرحله‌‏ى بعد تشکیل تمدن بین‏‌الملل اسلامى است.» (بیانات امام خامنه‌‏اى، 8 شهریور 83)

بدین‌‏ترتیب هدف مشخص و معین حرکت انقلاب اسلامى، شکل‌‏گیرى تمدن بین‌‏المللى اسلامى است و در میانه‌‏ى این راه، گام‏هاى «1. انقلاب اسلامى، 2. نظام و حکومت اسلامى، 3. دولت اسلامى 4. کشور و جامعه‌‏ى اسلامى و 5. تمدن بین‌‏المللى اسلامى» قرار دارد. مرحله‌‏ى اول را مى‏‌توان بر پیروزى انقلاب اسلامى در بهمن 1357 هجرى خورشیدى و سقوط نظام ستم‏شاهى منطبق نمود. مرحله‌‏ى دوم یعنى نظام اسلامى را مى‏‌توان با برپایى جمهورى اسلامى ایران از طریق همه‏‌پرسى اصل نظام و نیز تصویب و همه‌‏پرسى قانون اساسى جمهورى اسلامى ایران انطباق داد. چنان‏که حضرت امام(ره) در پیام خود به مناسبت 12 فروردین، روز جمهورى اسلامى، از این روز با تعبیر به‌‏یادماندنى و قابل تأمل «نخستین روز حکومت الله» یاد مى‌‏کنند. با حاکمیت امام امت و ولایت مطلقه‌‏ى امر، مرحله‌‏ى دوم این فرآیند تکمیل گشت و بدین‏‌ترتیب، آیه‌‏ى شریفه «اللّهُ وَلِىُ‏ّ الَّذِینَ آمَنُواْ یُخْرِجُهُم مِّنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّوُرِ» محقق گشت و ایران اسلامى از حاکمیت و ولایت طاغوت به سیطره‌‏ى ولایت ولى خدا بازگشت.

اما این‏ها کافى نبوده و نیست. این دو مرحله تمهیدى براى تحقق اهداف عالى این نهضت بود که نگاهى فرامکانى و فرازمانى دارد. آنچه مى‌‏تواند اهداف فراایرانى انقلاب را تحقق بخشد، الگوسازى و الهام‌‏بخشى در وراى مرزهاى جمهورى اسلامى ایران است که در دو گام «دولت اسلامى» و «جامعه‌‏ى اسلامى» بروز و ظهور مى‏‌یابد.

  حلقه‏‌هاى مفقوده‌‏ى تمدن‏سازى‏

«دولت اسلامى» به معناى اسلامى‏‌شدن صرفاً قوه‌‏ى مجریه نیست، بلکه در اینجا دولت به مفهوم کلیت کارگزاران اجرایى، تقنینى، نظارتى و قضایى و نیز رویه‏‌ها و مقررات حاکم بر حکومت است. روشن است که پس از گذشت 35 سال، على‏‌رغم برپایى نظام اسلامى، هنوز نظامات اقتصادى، ادارى و اجرایى کشور به معنا و مفهوم حقیقى کلمه «اسلامى» نشده‌‏اند. علاوه بر این‏ها، مى‌‏توان گفت در شئون اجرایى دولت و کشور، مهم‏ترین چالش کارآمدى کشور، «کارآمدى اقتصادى» است. به این معنا که ستانده‌‏هاى نظام اقتصادى کشور منطبق و متناسب با داده‌‏هاى آن نیست. اینجاست که مى‌‏توان فهم نمود چگونه است که برون‌‏دادهاى سامانه‌‏ى مذکور با موازین و جهت‌‏گیرى‏هاى کلى اقتصادى کشور غیرمتناسب است.

«جامعه‌‏ى اسلامى» نیز متناسب با تحول اجتماعى براساس هدف‏گذارى شکل‌‏گیرى «حیات طیبه‌‏ى اسلامى» است؛ یعنى نوعى از زندگى فردى و اجتماعى بشر که در آن، سعادت دنیوى و اخروى او، در کنار یکدیگر تحقق یافته باشد. چنین جامعه‌‏اى اولاً به معنا و مفهوم حقیقى کلمه «اسلامى» است، ثانیاً الگوى «کارآمدى فرهنگى اجتماعى» نظام اسلامى در آن بروز و ظهور یافته است و نهایتاً کارآمدى فرهنگى و اجتماعى به حوزه‌‏ى «کارآمدى نظام سیاسى» تسرى مى‌‏یابد و زمینه براى الهام‌‏بخشى تام و اکمل جمهورى اسلامى ایران براى ایجاد تمدن بین‌‏المللى اسلامى مهیا خواهد شد.

رهبر معظم انقلاب در تبیین این موضوع مى‌‏فرمایند: «اگر دولت به معناى واقعى کلمه اسلامى شد، آن‏گاه کشور به معناى واقعى کلمه اسلامى خواهد شد، عدالت مستقر خواهد شد، تبعیض از بین خواهد رفت، فقر به‏‌تدریج ریشه‌‏کن مى‌‏شود، عزت حقیقى براى مردم به‏‌وجود مى‌‏آید، جایگاهش در روابط بین‌‏الملل ارتقا پیدا مى‌‏کند. این مى‏‌شود کشور اسلامى.» (بیانات امام خامنه‌‏اى، 12 آذر 79)

در جاى دیگرى ایشان مى‏‌فرمایند: «بعد از این مرحله، مرحله‌‏ى تلألؤ و تشعشع نظام اسلامى است؛ یعنى مرحله‌‏ى ایجاد کشور اسلامى. اگر این مرحله به وجود آمد، آن‏وقت براى مسلمان‏‌هاى عالم، الگو و اسوه مى‏‌شویم: «لتکونوا شهداء على النّاس.» (همان، 21 آذر 80)

معظم‌‏له در بیان دیگرى، کشور اسلامى را چنین معرفى مى‏‌کنند: «کشور اسلامى یعنى کشورى که اسلامِ حیات‏‌بخش، اسلامِ نشاط‌آور، اسلامِ تحرک‏‌آفرین، اسلامِ بدون کج‌‏اندیشى و تحجر و انحراف، اسلامِ بدون التقاط، اسلامِ شجاعت‏‌بخش به انسان‏ها و اسلامِ هدایت‌‏کننده‌‏ى انسان‏ها به‌‏سوى علم و دانش بر آن حاکم است. اسلامى که با همان شکلى که در قرن اولِ اسلامى به آن عمل شد، توانست یک مجموعه‌‏ى پراکنده را به اوج تمدن تاریخى و جهانى برساند و تمدن و دانش او بر دنیا سیطره پیدا کند. سیطره و تسلط علمى به‌‏دنبال خود عزت سیاسى هم مى‏‌آورد، رفاه اقتصادى هم مى‏آورد، فضایل اخلاقى هم مى‌‏آورد، اگر کشور به معناى واقعى کلمه اسلامى شود.» (همان، 28 مرداد 84)

 

  در کجاى مسیر هستیم؟

با گذشت بیش از چندین سال از ترسیم نقشه‌‏ى راه فوق براى انقلاب اسلامى توسط رهبر معظم انقلاب، کارآمدى و اثربخشى این مسیر در تحقق اهداف متعالى، روزبه‏‌روز روشن‏‌تر مى‏‌شود؛ به‌‏گونه‌‏اى که در تعیین جهت‌‏گیرى‌‏هاى کلان و مقطعى کشور، برنامه‌‏ریزى براى حرکت در این مسیر گام‏‌به‌‏گام به‌‏وضوح مشاهده مى‏‌شود. در چند سال اخیر، نام‏گذارى و تعیین شعار سال، عناوینى همچون «اصلاح الگوى مصرف»، «جهاد اقتصادى»، «تولید ملى، حمایت از کار و سرمایه‌‏ى ایرانى» و «حماسه‌‏ى اقتصادى» و نیز نام‏گذارى دهه‌‏ى چهارم به‏‌عنوان «عدالت و پیشرفت» در مجموع کارآمدسازى نظام اقتصادى اسلام را نوید مى‏‌دهد که در نهایت شکل ‏گیرى دولت اسلامى را نوید مى‌‏دهد.

لازم به ذکر است هرچند گام تشکیل دولت اسلامى قبل از گام جامعه‌‏ى اسلامى مطرح شده است، اما این بدان مفهوم نیست که تحقق دومى لزوماً منوط به اتمام مرحله‌‏ى قبلى است، بلکه با آغاز تلاش براى دولت‏‌سازى اسلامى، بایستى زمینه را براى حرکتى فرهنگى اجتماعى براى جامعه‌‏سازى اسلامى آماده ساخت. این‏چنین بود که على‌‏رغم آن‏که در اجراى نقشه‌‏ى راه انقلاب اسلامى هنوز در مرحله‏ى دولت اسلامى هستیم، در سال 1391، امام خامنه‌‏اى(مدظله‏‌العالى) در دیدار جوانان خراسان شمالى، با طرح موضوع «سبک زندگى ایرانى اسلامى» گام چهارم این مسیر دشوار را آغاز نمودند.

البته از منظرى دیگر نیز مى‏‌توان به این مسأله نگریست. با شروع روند بیدارى اسلامى در غرب آسیا و شمال آفریقا، زمینه‌‏هاى محیطى براى الهام‌‏بخشى منطقه‌‏اى جمهورى اسلامى ایران مهیاتر شد و به نظر مى‌‏رسد اینجا مسؤولیت انقلابیون اسلامى ایران از گذشته سنگین‌‏تر شده است. اگر در گذشته تحقق تمدن بین‌‏المللى اسلامى دشوارتر و دور از دسترس‌‏تر پنداشته مى‌‏شد، امروز فرصتى فراهم آمده تا با نمایان‏‌سازى کارآمدى نظام اقتصادى، فرهنگى و اجتماعى و سیاسى اسلامى، الگویى براى شکل‌‏گیرى تمدن اسلامى در سطح منطقه و جهان ارائه شود.

  مدیریت جهادى‏

یکى از اساسى‏‌ترین ارکانى که مى‏‌تواند فرهنگ ناب ایرانى اسلامى را در مسیر اصلى‌‏اش جارى سازد و به تحقق اقتصاد مقاومتى منجر شود، برخوردارى از یک مدیریت جامع براساس معیارهاى بومى، ارزش‏هاى ملى و باورهاى مذهبى است. تجربه‌‏ى چنین مدیریتى در پیروزى انقلاب اسلامى و سال‏هاى آغازین این برهه‌‏ى تاریخى به رهبرى امام خمینى(ره)، گویاى کارآمدى برقرارى یک نظام مدیریتى سالم با تکیه بر باورها و ارزش‏هاى اسلامى است.

جارى‏‌شدن مدیریت جهادى در ساختار جهاد سازندگى و هم‏چنین دفاع از تمامیت جمهورى اسلامى ایران در هشت سال دفاع مقدس، آن هم با دست خالى و در برابر حمایت‏هاى همه‌‏جانبه‌‏ى تمامى قدرت‏هاى استکبارى جهان از رژیم بعثى عراق، نمایانگر کارآمدترین شیوه‌‏ى مدیریت در کشور ماست که متأسفانه بعد از پایان جنگ، این شیوه‌‏ى مدیریتى در هیاهوى دوران سازندگى به فراموشى سپرده شد و شیوه‌‏هاى مدیریتى غیربومى و مبتنى بر علوم انسانى وارداتی‌‏غرب جایگزین آن شد که در پى آن، نگاه اومانیستى و لیبرالیستى جاى نگاه ارزش‌مدارانه و اسلامى در شیوه‌‏هاى مدیریتى کشور را گرفت.

در حالى که انتظار مى‏‌رفت این مدل موفق تئوریزه شده و مبناى ساختار مدیریت کشور در همه‌‏ى بخش‏ها قرار گیرد و با ورود به آموزش عالى، مدیرانى جهادى براى مدیریت آینده‌‏ى کشور تربیت شوند اما هم‌‏اکنون نظام آموزش عالى براساس آموزه‏‌هاى مدیریتى غربى، به تربیت مدیر مى‌‏پردازد.

بر این اساس، شاید بتوان دلیل برخى کم‏کارى‏ها و وادادگى‏‌ها در حوزه‏‌هاى گوناگون و ایجاد رخنه‌‏هاى فرهنگى در جامعه را به چنین موضوعى نسبت داد چراکه «الناس على دین ملوکهم». رهبر معظم انقلاب نیز با تأکید بر اهمیت رفتار مسؤولان در شکل‏‌گیرى فرهنگ عمومى جامعه مى‌‏فرمایند: بسیارى از زیاده‏‌روى‏‌ها و ریخت‌‏وپاش‏ها در رفتار مردم، به‏‌خاطر نگاه کردن به رفتار آن کسانى است که آن‏ها را «بزرگ‏ترها» مى‏‌دانند. اگر اسراف در بین سطوح بالا نباشد، در بین مردم هم اسراف کم خواهد شد.

  مؤلفه‌‏هاى مدیریت جهادى‏

در حال حاضر، کارهاى بزرگى در پیش داریم و بنا به تأکید رهبر انقلاب، فاصله‌‏ى بسیار زیاد کنونى با آنچه شأن ایران سربلند و پرافتخار است، جز با همت بلند، امید بى‌‏پایان و تلاش همه‌‏جانبه‌‏ى ملى نمى‌‏توان این فاصله‌‏ها را پیمود. به بیان رهبر انقلاب، با حرکت عادى و احیاناً خواب‌‏آلوده نمى‏‌شود پیش رفت و کارهاى بزرگ را انجام داد، بلکه در اینجا نیازمند همت، تحرک جهادى و مدیریت جهادى هستیم. مدیریت جهادى نیز عزمى ملى مى‏‌خواهد؛ همچنان‌‏که یک مدیر جهادى خود پیشتاز تمامى عرصه‏‌ها بوده و فرهنگ قناعت به‏‌عنوان یک ارزش اسلامى و الهى در تمامى رفتارها و سکنات وى قابل لمس خواهد بود. احیاى مدیریت جهادى امرى است که در سایه‌‏ى تحول و بومى‏‌سازى علوم انسانى رخ مى‏‌دهد و در واقع نیازمند بازگشت به سبک زندگى ایرانى اسلامى و اصلاح رخنه‌‏هاى فرهنگى بیگانگان در فرهنگ جامعه‌‏ى امروزى ماست.

 

  گام حساس، اما دشوار 93

در مجموع مى‌‏توان گفت مهم‏ترین موضوع امروز پیش روى کارگزاران نظام و نخبگان ایران اسلامى، تحقق «دولت اسلامى» و «جامعه‏‌ى‌ اسلامى» است. حال با این تفاصیل مى‌‏توان به نسبت نقشه‌‏ى راه کلى انقلاب اسلامى و هدف سال 1393 پى برد. سال 1393 سالى است که حلقه‌‏ى سوم و چهارم تمدن‏سازى انقلاب اسلامى با یکدیگر تلاقى یافته‌‏اند و مأموریت همه‌‏ى کارگزاران و نخبگان کشور هم‌‏افزایى و همکارى جهت تحقق هر دو این گام در کنار یکدیگر است. اقتصاد و فرهنگ در عین حال که به ترتیب، مسأله‌‏ى اصلى دولت اسلامى و جامعه‌‏ى اسلامى هستند، در کنار یکدیگر الگوى کارآمدى از نظام اسلامى در حوزه‌‏هاى اقتصادى، فرهنگى، اجتماعى و سیاسى نمایان مى‏‌سازند که چهره‌‏اى الهام‏‌بخش در جهان اسلام و نویدبخش ظهور تمدن بین‌‏المللى اسلامى است. به تعبیر امام خامنه‌‏اى، «از این مرحله که عبور کنیم، بعد از آن، دنیاى اسلامى است. از کشور اسلامى مى‏‌شود دنیاى اسلامى درست کرد. الگو که درست شد، نظایرش در دنیا به‌‏وجود مى‌‏آید.» (بیانات امام خامنه‌‏اى، 12 آذر 79) «وقتى کشور اسلامى پدید آمد، تمدن اسلامى به‌‏وجود خواهد آمد؛ آن‏وقت فرهنگ اسلامى فضاى عمومى بشریت را فراخواهد گرفت.»

در عین حال، باید مورد تأکید قرار گیرد که برداشتن یک‏باره‌‏ى این دو گام حساس و راهبردى، نیازمند به‏‌کارگیرى ظرفیت‏هاى ویژه‌‏اى است که شاید در حالت عادى بروز و ظهور نیابد. تأکید بر دو عنصر «عزم ملى» و «مدیریت جهادى» مى‌‏تواند اشاره به آن باشد که اولاً دشوارى مسیر پیش رو نیازمند اراده‌‏اى جمعى و اجماعى از سوى همه‌‏ى نخبگان، کارگزاران و دلسوزان نظام است و ثانیاً برگ برنده‏اى که همواره نظام در مقاطع حساس و دشوار به آن دست یازیده است، یعنى «حرکت و مدیریت جهادى»، این امکان را مى‌‏دهد که این حلقه‌‏ى وصل فرآیند تمدن‏سازى تکمیل گردد.

در این میان، آنچه مى‏‌تواند به‏‌کارگیرى این عناصر حیاتى را تسهیل کند، بهره‌‏گیرى از ظرفیت عظیم و بى‌‏همتاى نیروى جوان کشور و به تعبیرى، نسل سوم انقلاب اسلامى است؛ نسلى که علاوه بر برخوردارى از توانمندى جوانى، تربیت‌‏یافته‌‏ى نظام اسلامى بوده و اکنون زمان نقش‌‏آفرینى ویژه‌‏ى آن فرارسیده است. تأکید امام خامنه‌‏اى بر حمایت از اقدامات خودجوش جوانان در حوزه‌‏ى فرهنگ نیز مؤید همین معناست. با توجه بدان‏چه مورد بررسى قرار گرفت، مأموریت کلان کشور در سال 93 جایگاه ویژه‌‏اى در اهداف متعالى انقلاب اسلامى دارد و امید است با عزم و همت مسؤولان، نخبگان و عموم امت، حلقه‌‏ى وصل تمدن‏سازى تکمیل گردد.

انتهای پیام/