مدیریت جهادی - مدیریت اشرافی


خبرگزاری تسنیم: مدیریت جهادی که در نام گذاری امسال جای ویژه ای دارد، یکی از این مفاهیم است. شأن نزول و شرایطی که منجر به این تصمیم شد، از نگاه جریانات مختلف، متفاوت است.

به گزارش گروه "رسانه‌های دیگر" خبرگزاری تسنیم، تولید مفاهیم نو در عرصه سیاسی- اجتماعی از شاخص های پویایی یک اندیشه است. تولید مفاهیم می تواند یک اندیشه را ماندگار، عمیق و گسترش دهد. تعمیم جهاد به عرصه های علمی، فرهنگی، اقتصادی و مدیریتی یکی از مهم ترین عرصه های تولید مفاهیم در انقلاب اسلامی است، مزین شدن مقولات به واژه «جهاد» هم شاخص انقلابی گری را در خود دارد و هم بر کارآمدی تأکید می کند.

مدیریت جهادی که در نام گذاری امسال جای ویژه ای دارد، یکی از این مفاهیم است. شأن نزول و شرایطی که منجر به این تصمیم شد، از نگاه جریانات مختلف، متفاوت است. برخی آن را متناسب با شرایط و نیاز کشور می دانند و برخی آنان را به مختصات و ویژگی های جریان حاکم بر دولت ارجاع می دهند. طرح مدیریت جهادی به صورت طبیعی این سؤال را به ذهن متبادر می کند که نقطه مقابل آن چیست؟ نوع مدیریت دیگری که آن را نمی پسندیم و کشور را به مدیریت جهادی ارجاع می دهیم، چیست؟ تعارض و چالش مدیریت جهادی با کدام مدیریت است؟ شاید در نگاه اول این مسئله به ذهن برسد که مدیریت جهادی نقطه مقابل «مدیریت کلاسیک» است که در کتاب ها و رشته مدیریت طرح می شود.

مثل «مدیریت مشارکتی»، «مدیریت آمرانه» و... اما اگر بخواهیم با مختصات و شرایط بومی ایران نقطه ای را در مقابل مدیریت جهادی طرح نماییم، قطعاً آن مدیریت «مدیریت اشرافی» خواهد بود. مدیریت اشرافی چیست؟ مدیریت اشرافی با «مدیریت اشراف» متفاوت است. مدیریت اشراف مربوط به طبقه ای است که از جهت مادی دارای تمکن بالا هستند و ریخت و پاش های گسترده ای در حوزه شخصی خود دارند و از جهت سبک زندگی در ترازی فراتر از میانگین جامعه خویش زندگی می کنند. اگر به سبک زندگی آنان نگاه کنیم، مفهوم اشرافیت را کاملاً لمس می کنیم، اما منظور از مدیریت اشرافی الزاماً به معنی این دسته یا حاکمیت طبقه اشراف نیست. مدیریت اشرافی مقوله دیگری است. به زعم نگارنده مدیریت اشرافی آن است که ما با جیب بسیار پر و خزانه عالی کشور را اداره نماییم. بدین معنی که همه امکانات و پول کشور را به صورت وافر در اختیار بگیریم سپس به کار مشغول شویم و خود را نیز موفق معرفی نماییم. اما مدیریت جهادی یعنی با حداقل امکانات به حداکثر کار و تلاش دست یابیم. کمبودها را با تلاش مضاعف، تغییر در اولویت ها، تمرکز منابع، گذشت از حق خویش و خویشان به پیش ببریم.

شراط مدیریت جهادی تلقی میدان جهاد از وضعیت عمومی کشور است و تا میدان جهاد متصور نباشد مدیریت جهادی هم قابل فهم و اعمال نیست. از همین جا است که می توان گفت افرادی که انقلاب اسلامی را یک پروژه تمام شده می دانند و با تبدیل آن به نهاد، صرفاً به جمهوری اسلامی فکر می کنند نمی توانند مدیریت جهادی نمایند، زیرا وضعیت فوق العادگی کشور را باور نمی کنند یا نمی خواهند تفسیری اینگونه از آن ارائه دهند. اعتقاد به تحول در مفهوم جهاد از دیگر شروط مدیریت جهادی است. کسانی که جهاد را صرفاً به بدیل هایی مانند بدر، خیبر، حنین، فتح المبین، بیت المقدس، کربلای 5 و والفجر 8 ارجاع می دهند، قطعاً تحول در مفهوم جهاد و تعمیم آن به عرصه سیاست و فرهنگ و اقتصاد را نپذیرفتند که اگر اهل حوزه باشند می توان آنان را به عدم درک از «فقه پویای شیعه» متهم نمود. مدیران جهادی کسانی هستند که به تعبیر امیرالمؤمنین کمترین خرج را برای حکومت اسلامی و بیشترین نفع را برای جامعه مسلمین دارند. کسانی را به همکاری می گیرند که کم توقع و پرکار باشند. در عین برنامه ریزی و کار کارشناسی اسیربروکراسی های خانمان سوز نمی شوند. با ریخت و پاش کلان به اتمام یک پروژه افتخار نمی کنند. عمل جهادی شان صرفاً در مقابل دوربین ها نیست. تا یک تراوش ذهنی، ایده یا پیشنهادی را اخذ می کنند به عنوان خبر آن را به رسانه سرازیر نمی کنند. مدیریت جهادی خروجی عینی، کم هزینه و پرمنفعت دارد. قله مدیریت جهادی اثبات کارآمدی اسلام در عرصه سیاسی – اجتماعی و اقتصادی است. کارآمدی مذکور سپس به الگویی منطقه ای و جهانی تبدیل خواهد شد و الهام بخشی خود را به رخ گفتمان غالب (غرب) خواهد کشید.

یکی دیگر از شرایط تحقق مدیریت جهادی ورود جوان ترها به عرصه های اجرایی و عملیاتی کشور است. معنی این حرف به کارگیری یک جوان 20 ساله به عنوان وزیر نیست اما یک مدیریت 40 ساله در میدان جهاد بهتر از یک مدیر 70 ساله می تازد.

اکنون به مفهوم مدیریت اشرافی و مدیریت جهادی که در بدو این نوشتار آورده شده برگردیم. آیا از وضعیت موجود مدیریتی کشور می توان توقع مدیریت جهادی داشت؟ رئیس جمهور محترم و وزرا به صورت مستمر به تدابیر مقام معظم رهبری لبیک می گویند و حتماً علاقه مند به تحقق فرامین هستند. اما آیا شرایط تحقق فرامین را در جغرافیای وظایف خود هموار می بینند؟ اگر در عمل اتفاقی نیفتد و همچنان دولت ما منتظر وصول پول های کلان برای اداره کشور باشد از مدیریت جهادی دور شده ایم. مدیریت جهادی خلاصه این جمله معروف امام است که «لازمه انقلابی بودن، تحمل سختی هاست»، تحملی که ملت ایران را در نگاه امام برتر از ملت رسول الله در عهد حجاز و ملت امیرالمؤمنین در کوفه معرفی کرد. این تحمل انقلابی امروز در مدیریت کشور لازم است. نقد مدیریت اشرافی معمولاً در دستور کار جریانات انقلابی – دانشجویی نیست. ورود به نقد گفتمانی این سبک مدیریتی می تواند به دو قطبی مدیریت جهادی – اشرافی منجر شود که ماحصل آن ارزش گذاری مثبت بر مدیریت جهادی توسط توده و تبدیل آن به گفتمان غالب خواهد شد.

انتهای پیام/
خبرگزاری تسنیم: انتشار مطالب خبری و تحلیلی رسانه‌های داخلی و خارجی لزوما به معنای تایید محتوای آن نیست و صرفا جهت اطلاع کاربران از فضای رسانه‌ای بازنشر می‌شود.