ستون اصلى تولید؛ کارِ کارگر


خبرگزاری تسنیم: هر کشورى هرچه رشد مادى و ثروت دارد، از سرانگشت کارگر دارد. کارگر است که ثروت را تولید مى‏‌کند و رشد اقتصادى را به‌‏وجود مى‏آورد. اگر کارگر نباشد، همه طراحان و برنامه‏‌ریزان و متفکران اقتصادى، کارشان بیهوده خواهد ماند.

 

به‏‌مناسبت روز جهانى کار و کارگر و سال «اقتصاد و فرهنگ با عزم ملى و مدیریت جهادى»

مقام معظم رهبرى:

اساس اقتصاد، تولید است و ستون اصلى آن، قشر زحمتکش کارگر مى‌‏باشد.

 استقلال اقتصادى؛ جزو هدفهاى اسلامى‏
اسلام به ما نمى‏‌گوید که ما معنویت را ملاحظه کنیم اما از متن زندگى جامعه انسانى غافل بمانیم. ما باید براى استقلال امت اسلامى و براى عزت آن، همه تدابیر لازم را به‏‌کار ببریم که یکى از مهمترین آن‏ها، مسأله اقتصاد است. بنابراین، تلاش براى رشد و توسعه و اعتلاى جنبه اقتصادى دنیاى اسلام، از کارهایى است که بلاشک جزو هدفهاى اسلامى است.(25/6/1383)

چیستى استقلال اقتصادى‏
استقلال اقتصادى، یعنى ملت و کشور در تلاش اقتصادى خود روى پاى خود بایستد و به کسى احتیاج نداشته باشد. معنایش این نیست که ملتى که استقلال اقتصادى دارد، با هیچ‏کس در دنیا داد و ستد نمى‏‌کند، نه. داد و ستد، دلیل ضعف نیست. چیزى را خریدن، چیزى را فروختن، معامله‌‏کردن، گفتگوى تجارى کردن، این‏ها دلیل ضعف نیست، اما باید طورى باشد که یک ملت، اولاً نیازهاى اصلى خودش را بتواند خودش فراهم کند. ثانیاً در معادلات اقتصادى دنیا و مبادلات جهانى، وزنه‌‏اى باشد، نتوانند او را به‏‌آسانى کنار بگذارند، نتوانند او را به‌‏آسانى محاصره کنند، نتوانند او را به‌‏آسانى فرو دهند و هرچه مى‏‌خواهند، به او املا کنند. اقتصاد مستقل یک کشور، یعنى آن‏‌چیزى که کشور لازم دارد، در داخل کشور قابل تأمین باشد، کارخانه‏‌هاى کشور، همه کار کنند و کارگران کشور، کار را وظیفه انسانى و دینى و وجدانى خودشان بدانند.(15/2/1372)

استقلال اقتصادى در گرو تولید ملى‏
اگر این ملت بخواهد این استقلال سیاسى را، این عرض اندام فرهنگى را در مقابل سلطه‌‏گران عالم حفظ کند، باید پایه‏‌هاى اقتصادى خود را محکم کند؛ این، ریشه دواندن استقلال در کشور است و این وابسته است به تولید، به کار، به شکوفایى کار، به نوآورى در بخشهاى مختلف کار.(4/2/1387) در زمینه‏‌هاى کار اقتصادى، عمده تلاش را باید روى تولید برد. اساس مسأله، تولید است.(5/6/1382) تولید، اساس اقتصاد است؛ قائمه اقتصاد در کشور است.(26/5/1390) تولید چه در عرصه صنعت، چه در عرصه کشاورزى، از اهمیت درجه اول برخوردار است. کشورى که تولید نداشته باشد، خواهى نخواهى وابسته است.(8/2/1389) اگر تولید ملى شکل نگرفت، استقلال اقتصادى این کشور تحقق پیدا نمى‌‏کند و اگر استقلال اقتصادىِ یک جامعه‌‏اى تحقق پیدا نکرد - یعنى در مسأله اقتصاد نتوانست خودش تصمیم بگیرد و روى پاى خود بایستد - استقلال سیاسى این کشور تحقق پیدا نمى‌‏کند و اگر استقلال سیاسى یک جامعه‌‏اى تحقق پیدا نکرد، بقیه حرفها، جز حرف، چیز دیگرى نیست.(10/2/1391)

دو بال تولید ملى؛ کار و سرمایه ملى‏
سرمایه عِدل کار است. اگر سرمایه نباشد، کار تحقق پیدا نمى‏‌کند؛ این‏ها دو تا بالند که تولید ملى با این دو بال حرکت مى‏‌کند. سرمایه ایرانى هم احترام دارد، کار ایرانى هم احترام دارد. نتیجه سرمایه و کار عبارت است از تولید ملى. این باید تحقق پیدا کند.(10/2/1391)

ستون اصلى تولید؛ کارِ کارگر
اگر ما دنبال توسعه اقتصادى هستیم، باید کار را تقویت کنیم، بدون کار نمى‏‌شود. مرتب صحبت از سرمایه‌‏گذارى است، بنده نقش سرمایه‌‏گذارى را قبول دارم، بدون سرمایه‌‏گذارى هم کارى صورت نمى‌‏گیرد، اما سرمایه‏‌گذارى یک رکن کار است، رکن اساسى، کارِ کارگر است.(15/2/1378) قشر کارگر زحمتکش، ستون اصلى تولید در کشور هستند.(5/4/1368) قشر کارگر، حیات مادّى کشور، تولید کشور و تأمین زندگى ملت در دست او است.(13/2/1373)

لزوم اهتمام ویژه به کار و جامعه کارگرى‏
ما امروز دنبال استقلال اقتصادى هستیم، دنبال رهاشدن کشور از وابستگى به نفت هستیم. امروز مى‏‌خواهیم در وضع اقتصادى کشور ترتیبى داده شود که پایین‌‏آمدن فلان مقدار از قیمت یک بشکه نفت، نتواند در کشور ما این همه تأثیر بگذارد. این کارها چگونه ممکن است؟ اگر ما بخواهیم خودمان را از نفت بى‏‌نیاز کنیم، غیر از این است که باید به محیط کار، به جامعه کارگرى، به مسأله کارگاهها و به مسأله آموزش کارگران اهتمام ویژه‌‏اى بشود؟!(15/2/1378)

وجه لزوم تجلیل از قشر کارگر
الف. رشد اقتصادى در گرو کار کارگر
تجلیل از کارگران از دو جهت است؛ یکى به خاطر این است که هر کشورى هرچه رشد مادى و ثروت دارد، از سرانگشت کارگر دارد. کارگر است که ثروت را تولید مى‏‌کند و رشد اقتصادى را به‌‏وجود مى‏آورد. اگر کارگر نباشد، همه طراحان و برنامه‏‌ریزان و متفکران اقتصادى، کارشان بیهوده خواهد ماند. آن عنصر و عاملى که همه فکر و هدفها و برنامه‏‌ها و پیشرفتهاى علم اقتصاد را در مقام عمل تحقق مى‏‌بخشد، سرپنجه کارگر است. پس کارگر حق بزرگى به گردن همه آحاد ملت دارد، به خاطر این‏که محصول کار او است که زندگى مردم را به‏‌طور روزبه‏روز و عملى و فعلى سامان مى‌‏دهد.(14/2/1379)
ب. تجلیل از کارگر؛ تجلیل از کار
جهت دوم که از کارگر تجلیل مى‏‌کنیم، این است که تجلیل از کارگر، تجلیل از کار است، کار بسیار مهم است. چقدر بیکارى به بشریت خسارت مى‏‌زند؛ چه بیکارى بر اثر تنبلى و عدم همّت شخص باشد، چه بر اثر این باشد که او قادر به کار نیست، چون کار وجود ندارد. پس کار یک ارزش و یک عبادت حقیقى است. عامل حقیقى و واقعى براى پیشرفت یک کشور، کار است. بنابراین، ما از کارگر تجلیل مى‏‌کنیم، تا از کار تجلیل شود.(14/2/1379)

فرهنگ «تجلیل از کار و کارگر» در اسلام‏
الف. عمل صالح بودن کار
نفس «کار» از نظر اسلام، عمل صالح است. این‏که «انّ الانسان لفى خسر الّا الّذین آمنوا و عملوا الصالحات»؛ این عمل صالحى که انسان را از خسران خارج مى‏‌کند، این فقط نماز خواندن و روزه گرفتن و زیارت رفتن و ذکر گفتن نیست؛ آن‏ها هم هست، اما کارِ وظیفه زندگى را خوب انجام دادن هم عمل صالح است و یکى از مهم‏ترین‌هایش «کار» است.

ب. بوسه بر دستان کارگر
مسؤولان و مردم باید شأن و اهمیت نقش (کارگر) را درک کنند و بدانند که کارگر شأن معنوى و انسانى بالایى در جامعه دارد. در نظام ارزشى اسلام، پولداربودن اصلاً ارزش نیست، حتّى بسیارى از خصوصیات نفسانى، جزو ارزشها به‏‌حساب نمى‏‌آید، اما کارگر بودن - ولو براى خودش کار کند - یک ارزش است و اگر کارِ انجام‏‌شده، در پیش‌برد زندگى جامعه مؤثر باشد، ارزش آن مضاعف خواهد شد، به‌‏همین‌‏خاطر، رسول اکرم(ص) دست کارگر را بوسید. دست کارگر (را) بوسیدن، امتیاز مادّى براى کارگر محسوب نمى‌‏شود، اما براى او یک امتیاز معنوى است، زیرا شأن کارگر را در جامعه بالا مى‌‏برد.(5/4/1368)
ج. «هذه ید لاتمسّه النار»
در روایت وارد شده است که اگر پیغمبر(ص) مى‏‌دید یک آدم جوانى و قادر بر کارى نشسته است، تنبلى مى‌‏کند و کار انجام نمى‏‌دهد، مى‌‏فرمود: «سقط من عینى»؛ از چشمم افتاد. کار، عمل صالح است. شنیده‌‏اید، پیغمبر(ص) دست این صحابى را دید زمخت و پینه‏‌بسته است. گفت: چرا دستت این‏طور است؟ گفت: یا رسول اللّه! من با این دست کار مى‏‌کنم. پیغمبر(ص) این دست را گرفت و بوسید و فرمود: «هذه ید لاتمسّه النار»؛ آتش، این دست را لمس نمى‏‌کند.(6/2/1385)

وظایف کارگران‏
الف. وجدان کارى‏
سفارشى که به شما (کارگران) دارم، این است که کیفیّت کار را باید روزبه‏‌روز إن‏‌شاءاللّه بهبود ببخشید. این‏که ما در (چند) سال قبل، از وجدان کارى گفتیم، نکته خیلى مهمّى است. وجدان کارى، تعبیرى از قبیل وجدان سیاسى و وجدان علمى است. معناى این کلمه این است که آن کسى که مشغول کارى است، یک احساس وجدانى نسبت به کار پیدا کند و خود را در قبال آن کار مسؤول بداند. این غیر از مسؤولیت در قبال کارفرما است؛ یک چیز دیگر است. علاوه بر جنبه شرعى و جنبه انسانى و تعهّد، در قبال خودِ کار، انسان خودش را مسؤول بداند که کار را درست، کامل، قوى و بهترین انجام دهد؛ چه بالاى سر او کسى باشد و چه نباشد. این، معناى وجدان کارى است.(10/02/1376)
ب. اتقان در کار و درست انجام دادن آن‏
شما کارگران باید توجه داشته باشید که ادامه حیات شرافتمندانه ملت عزیز ایران و حفظ و تداوم شعارها و مواضع با ارزش نظام جمهورى اسلامى در مقابل قلدرهاى عالم و استکبار جهانى، با کار و تلاش شما میسر است. بایستى این‏کار را مخلصانه و دلسوزانه و خوب انجام دهید.
از رسول اکرم(ص) نقل شده است که فرمود: «رحم اللَّه امرء عمل عملا فأتقنه»، یعنى رحمت خدا بر آن آدمى که کار را با محکم‌‏کارى انجام دهد. شما باید کار خود را به بهترین وجه عرضه کنید. بدانید که تلاش شما پیش خدا محفوظ است، حال آن کارفرماى دولتى و غیر دولتى، تلاش شما را درک بکند یا نکند و پاداش مناسب را بدهد یا ندهد. البته باید تلاش شما را درک کنند و متناسب با آن پاداش بدهند. نفس این محکم‌‏کارى، مطلوب خداى متعال است و ما باید این ارزش را در نظر داشته باشیم.(5/4/1368) شما اگر یک پیچ را مى‏‌گردانید و سفت مى‏‌کنید، اگر یک چرخ را مى‏‌چرخانید، اگر جایى یک بخیه مى‏‌زنید، اگر ماشینى را گریس‌کارى مى‌‏کنید، اگر کتابى را چاپ مى‏‌کنید، اگر کتابى را مى‌‏نویسید، هر چه هستید و هر که هستید و هر جا کار مى‏‌کنید، باید سعى کنید کارى را که انجام مى‏‌دهید، درست انجام دهید، کامل انجام دهید، محکم انجام دهید و کم نگذارید.(15/2/1372)
وظایف دولت در قبال قشر کارگر
درباره مسأله کارگر آنچه لازم است، این است که در محدوده امکانات دولت - نه بیش از امکانات؛ به همان اندازه‌‏اى که توان اجرایى دولت و کشور اجازه مى‏‌دهد - قوانین طورى تنظیم شود و سیاستهاى اجرایى طورى ترتیب داده شود که کارگر، هم احساس امنیت شغلى کند و هم احساس کند که ارزش کار او فهمیده شده است. از یک طرف به حق کارگر رسیدگى شود، از طرف دیگر هم طورى عمل نشود که سرمایه‏‌گذار از استخدام کارگر احساس وحشت کند. هر دو طرف قضیه را باید واقع‏‌بینانه و حکیمانه مشاهده کرد تا نتیجه آن، هم امنیت شغلى کارگر و هم دستیابى او به حقوق حقه خود شود.(12/2/1383)
مشکلات مربوط به خصوص قشر کارگر، این چیزهایى که به معیشت کارگران یا به حرمت کارگر، احترام کارگر یا به مهارت کارگر یا به امنیت شغلى کارگر مربوط مى‏‌شود، این چیزها را که ما مى‏‌فهمیم و مسؤولان دولت بحمد اللّه شناسایى کردند، این‏ها را با جدیت دنبال کنند. این مشکلات و گره‌‏هایى که از ناحیه مسائل تأمین اجتماعى یا از ناحیه قراردادهاى موقت و امثال این‏ها و یا از ناحیه ضعف مدیریت بعضى از مدیران کارخانجات - که منجر به بیکارى کارگر مى‏شود - پیش مى‌‏آید، این‏ها را یکى‏‌یکى با حوصله، با تدبیر و با پیگیرى مستمر حل و باز کنند، مشکلات جامعه کارگرى حل خواهد شد.(6/2/1385)
انتهای پیام/