زمانی برای خداحافظی با روزهای خاکستری نشر
خبرگزاری تسنیم: به جای مقایسه سطحی نمایشگاه با نمایشگاهای بزرگ دنیا به نکاتی فکر کنیم که در دسترستر هستند، چرا که هر کاری از پله اول شروع میشود و راهی برای پریدن به پله آخر نیست. ادبیات ایران در منطقه (جدای ترکیه) هنوز قدرت مطلق است.
خبرگزاری تسنیم: افشین شحنهتبار
با فرا رسیدن زمان برپایی نمایشگاه کتاب تهران این سوال پیش میآید که تفاوت این نمایشگاه با نمایشگاههای بزرگ و جهانی در دیگر کشورها چیست؟ سوالی با پاسخهای مشابه. قصد داریم از نگاهی متفاوت به این مقوله نگاه کرده و از جهتی موضوع را نظاره کنیم که خوب و بد با نگریسته شود.
این ایام روز شادی ناشران و علاقهمندان به کتاب و در مقابل روزهای خاکستری رکود کتابفروشیها به فروش در شهر تهران است. اگر از دیدگاه مثبت نظارهگر این رخداد باشیم آن را بسیار مفید و خونی دوباره در شریان بازار نشر کشور میدانیم. به هر جهت شور و شوقی قابل توجه در طول برگزاری ایجاد میشود، هر جایی صحبت از کتاب است مصلی بوی کاغذ و جوهر میگیرد. روزنامه، رادیو، تلویزیون، نیز به نوعی رنگ کتاب به خود میگیرند، حرکتی بزرگ و کم نظیر و حتی بزرگترین به نوبه خود در آسیا.
چنین به نظر میرسد که نباید با مقایسه آن با نمایشگاه های بزرگ کتاب جهان نکات مثبت و بهتر بگوییم حیاتی آن را نادیده گرفت.اما نمایشگاه کتاب تهران در اصل فستیوال بزرگ کتاب است و در نوع خود یکی از بزرگترینها در دنیا چه از نظر مساحت چه از لحاظ مخاطب. این نمایشگاه به نوعی شبیه فستیوال کتاب لسآنجلس، البته در وسعتی بسیار بیشتر و یا شبیه نمایشگاه کتاب پاریس که در آن فروش کتاب برای ناشر آزاد است، میباشد و به این ترتیب نوع مخاطبین اینگونه نمایشگاهها از خاص به عام تبدیل شده و یا به نوعی یک فروشگاه عظیم کتاب برای همه قشر و همه سنین در میان عامه مردم برپا میشود، در صورتی که در نمایشگاهی همچون فرانکفورت تنها مکانی برای مبادله و خرید و فروش حق رایت و نشستهای ادبی و آشنایی اصحاب ادبیات جهانی با یکدیگر است.
البته همت برای جهانی شدن این نمایشگاه همیشه وجود داشته است، اما مشکلاتی از جمله تحریمها مانعی برای جهانی شدن خواهد بود که البته در آینده حل خواهد شد. پس به این ترتیب مقایسهای اینگونه کاری اشتباه خواهد بود و زحماتی که برای برگزاری این نمایشگاه کشیده میشود، زیر سوال خواهد رفت. علاوه بر آن از جهتی دیگر؛ حال که چنین امکاناتی را برای این رخداد بزرگ فرهنگی فراهم شده است، بهتر است با دیدن ظرفیتهای موجود به جای نگریستن صرف به آسیبها، از تمامی ظرفیتهای موجود برای تبادل فرهنگی و ادبی استفاده کنیم. این نمایشگاه مناسبترین زمان برای دعوت از بزرگان ادبیات و ناشرین دنیا به کشور است و میتواند دید منفی القا شده توسط رسانههای جهتدار غربی را خنثی کند.
تجربه ثابت کرده که هر فردی که به ایران سفر میکند، با ذهن و خاطرهای متفاوت باز میگردد و بزرگان سیاست به این امر واقف هستند که قدرت ادبیات و کتاب برای به رخ کشیدن توان و فرهنگ یک کشور غیر قابل گذشت است و تمامی کشورها برای این مهم سرمایههای چشمگیری هزینه کرده و البته به نتایج بزرگی نیز رسیدهاند.
به عنوان ناشری که در امر صادرات ادبیات و معرفی نویسندگان ایرانی و آثارشان سالهاست که فعالیت داشته هنوز نگاه دولت و وزارت فرهنگ را به این مقوله جدی و در حد نام ایران نمیدانم. هنوز مدیران فرهنگی پی به قدرت نفوذ ادبیات نبردهاند و بیشتر از آن به راحتی میگذرند، آن را جدی نمیگیرند، برنامهها بلند مدت نیست، حرکتها سلیقهای و کور است. بد نیست که بدانیم دولت انگلیس در دهه 30 میلادی با قدرت ادبیات داستانی و برنامهریزی صحیح جلوی نفوذ کمونیست را به کشورش گرفت و از نگاهی دیگر باید فرهنگ کتابخوانی را به مردم در این دوران ارزشمند آموخت.
وسیع شدن ابعاد تأثیرگذاری نمایشگاه کتاب تهران را تنها نباید در سطح اجرایی آن نگاه کرد، بلکه میتوان با فرهنگسازی صحیح و اصولی از جزئیترین ابعاد جامعه آغاز کرد. برای نمونه مخاطبان در زمان برپایی این نمایشگاه میتوانند نسبت به آشنایی فرزندان خود با کتاب بپردازند. میتوان از این جهات خود را به نمایشگاههای بزرگ کتاب دنیا نیز نزدیک کرد. در این نمایشگاه میتوانیم ببینیم که چطور والدین کتاب را به جزئی از زندکی کودکان خود تبدیل میکنند. باید ببینیم که مردم در کشورهای پیشرفته چگونه جای پیتزا پول جیبشان را خرج کتاب میکنند. باید یاد بگیریم که چطور میشود نویسندههای خود را به مردم دنیا شناساند. ما نویسندههای بزرگ کم نداریم. با قلمی زیبا و خاص که قدرت جهانی شدن دارند، ولی آنها در چرخه کوچک بازار نشر کشور اسیر شده و تنها با حرکتی بزگ و با برنامهریزی در سطح کلان کشوری می توانند، معرفی شوند.
پس بیاییم جای مقایسه سطحی نمایشگاه کتاب تهران با نمایشگاهای بزرگ دنیا به نکاتی فکر کنیم که در دسترستر هستند، چرا که هر کاری از پله اول شروع میشود و راهی برای پریدن به پله آخر نیست. ادبیات ایران در منطقه (جدای ترکیه) هنوز قدرت مطلق است. اما گامی جدی برای نمایاندن این قدرت به خارج از مرزهای ایران نکردهایم، این در حالی است، که کشورهای حاشیه خلیج فارس با برپایی نمایشگاههایی بسیار مدرن همچون نمایشگاه شارجه و ابوظبی قصد جهانی شدن دارند و البته تا حدی نیز موفق بودهاند، ولی پشتوانه غنی در ادبیات ندارند. به همین جهت این حرکات هرچند رنگی ولی پوک است و در مقابل ایران با سابقه بزرگ در ادبیات با اسطورههای بزرگ و تکرار نشدنی همچنان یک واردکننده دست و پا بسته در ادبیاتاند. شما خود میتوانید شمارشی سرانگشتی از کتابهای ترجمه شده به فارسی و یا برعکس آن پی به صحت این گفته ببرید.
انتهای پیام/