سردار فتوحی: اطاعت از ولایت فقیه رمز پیروزی در تمام دوران انقلاب اسلامی است


خبرگزاری تسنیم: فرمانده سپاه الغدیر یزد رمز پیروزی رزمندگان ایران در هشت سال دفاع مقدس برابر دشمنان اسلام را عمل به آیه آخر سوره فتح دانست و گفت: اطاعت از ولایت فقیه رمز پیروزی در تمام دوران انقلاب اسلامی است.

به گزارش خبرگزاری تسنیم از یزد، برگزاری یادواره 100 شهید آماد و پشتیبانی یزد بهانه‌ای شد تا با یکی از افتخارات انقلاب اسلامی ایران، از فرماندهان هشت سال دفاع مقدس و نمونه واقعی یک بسیجی به گفت‌وگو نشسته و دری به تاریخ انقلاب باز کرده و یادی از روزهای جهاد و ایثار و مقاومت کنیم.

گفت‌وگویی که گاه با خنده‌های بلند و گاه با نگاه‌های پر از دلتنگی انجام شد، دلتنگی دوستان و یارانی که سال‌هاست در یاد و خاطره این مرد جهاد و ایثار نقش بسته است.
 
خنده‌هایی که گواه زیبایی‌های بی‌پایان و عشق و محبت رزمندگان بود و گاه هم دلیلی بر اقتدار و صلابت جبهه حق علیه باطل و ایستادگی و مقاومت ملت غیور و ولایی ایران اسلامی در برابر یک دنیا کفر بود.

سردار اکبر فتوحی فرمانده سپاه الغدیر استان یزد گفت‌وگوی خود را با صلوات بر مرجع عالیقدر تشیع، رهبر معظم انقلاب نائب بر حق امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف حضرت امام خامنه‌ای مدظله العالی و صلوات بر امام و شهدا به ویژه شهدای آماد و پشتیبانی شروع کرد.

در ادامه مشروح گفت‌و‌گوی تفصیلی خبرگزاری تسنیم با سردار فتوحی را مرور می‌کنیم.

تسنیم: به عنوان نخستین سئوال لطفا در ارتباط با یادواره شهدای آماد و پشتیبانی یزد بفرمایید که این یادواره به چه صورت برگزار می‌شود؟

بسم الله الرحمن الرحیم، خدا را شاکر هستیم که به ما توفیق داد و شهدای عزیز تدارکات به ما اجازه دادند تا یادواره شهدای آماد و پشتیبانی را برگزار کنیم.

این دومین یادواره‌ای هست که به زمان آن نزدیک می‌شویم، اولین یادواره شهدای آماد و پشتیبانی سپاه الغدیر استان یزد، چند سال پیش در یزد برگزار شد.

میزبان این کنگره و یادواره شهرستان ولایت‌مدار بافق هست و خدا را شکر که جلسات آن برگزار شده است و کارهایی که باید انجام شود تقسیم کار شده و مهمتر از همه، اجماع علما، حوزه علمیه بافق و در راس همه، نماینده ولی فقیه و امام جمعه محبوب شهرستان بافق انجام شده و این یادواره به یاری خدا 25 اردیبهشت برگزار می‌شود.

تسنیم: الان بیش از 20 سال از دوران دفاع مقدس می‌گذرد و یک یا دو نسل پس از جبهه‌های حق علیه باطل و دوران هشت سال دفاع مقدس در ایران اسلامی زندگی می‌کنند، با گذشت این سال‌ها، چه ضرورتی دارد که یادواره شهدا را برگزار کنیم؟

بهترین جواب برای این سوال بیانات ولی فقیه است، مقام معظم رهبری که حرف ایشان حرف قرآن و خدا و ائمه معصومین علیهم السلام است، در این رابطه و راجع به شهدا و کسانی که یادواره برگزار می‌کنند و یاد شهدا می‌کنند و احترام به شهدا می‌گذارند، می‌فرمایند "امروز فضیلت زنده نگاه داشتن یاد شهدا کمتر از شهادت نیست".

پس اهمیت موضوع و نیاز نسل امروز و حفظ و نگهداری یاد و خاطره شهدا و زنده کردن آن فضیلتی کمتر از شهادت ندارد.

باز ایشان راجع به کنگره شهدا می‌فرمایند که "هر جا سخن از کنگره شهداست، بدانید که بنده دلم آنجاست".

تسنیم: در دوران هشت سال دفاع مقدس گروه‌های مختلفی در این عرصه حضور داشتند و با در دست گرفتن جان خود، از انقلاب اسلامی ایران و این آب و خاک دفاع کردند و هر گروه هم از ویژگی‌های خاص خود بهره داشتند، یکی از این گروه‌ها، نیروهای آماد و پشتیبانی بودند، در ارتباط با این گروه بفرمایید که چه ویژگی شاخصی داشتند؟

تا جایی که بنده شاهد نقش آماد و پشتیبانی بودم و در ستادهای آماد و پشتیبانی بودم و تدارکات جبهه را دیدم، شهدای عزیز سپاه الغدیر، این عزیزان برنامه‌های علمی داشتند.

علاوه بر اعتقاد، تقوا و اخلاص، آنها می‌آمدند در جبهه تا ببینند فرمانده میدان و فرمانده خط مقدم جبهه چه چیزی نیاز دارد، این از ویژگی‌های آماد و پشتیبانی سپاه الغدیر یزد که آن موقع یک تیپ مستقل بود به حساب می‌آمد.

این عزیزان به خط مقدم می‌آمدند تا ببینند فرمانده خط الان چه مشکلی دارد و اگر تابستان خوزستان هست، چه چیزی نیاز دارد، اگر در زمستان کردستان هست، چه نیازی هست؟

این که وضعیت در شلمچه هست، در زید هست، در جزایر مجنون به سر می‌برند یا در هر وضعیتی که بودند، آماد و پشتیبانی نیاز آنها را می‌دید، چون وضعیت جزایر مجنون با شلمچه فرق می‌کرد.

در کردستان هم مناطق مختلف با هم تفاوت داشتند، در شرائط مناطق پر از برف، شرائط با بانه و سنندج و دیگر شهرها فرق داشت و این که می‌گویم به میدان می‌آمدند، برای این بود که به صورت علمی کار را شناسایی کنند و فعالیت خود را انجام دهند.

یا برای مثال در کمین، خب یزدی‌ها هم که معروف به کانال کندن بودند و مغنی‌ها اقدام به کندن کانال می‌کردند، مثلا ما کمینی که دستمان بود، آب گرفته بود و تا زانو در آب می‌رفت.

من یادم هست که یکی از همین شهدای آماد و پشتیبانی که یادواره آنها را می‌خواهیم برگزار کنیم، خودش آمد و با زانو رفت در آب و رفت در کمین و برگشت گفت من مشکل را حل می‌کنم.

وی میلگرد را به همراه یک دستگاه جوش آورد و چهارپایه مستطیل درست کرد، 20 سانتی متر پایه، عرض تقریبا 30 سانتی‌متر و طول هم تقریبا به صورت زیگزاگی که کانال را کنده بودند، تعیین کرده بود، برخی طولش یک متر بود، بعضی دیگر 40 سانتی متر بود.

این را درس کرد و ما گفتیم برای چه؟ آورد و گذاشت در کمین و دیگر پوتین‌های بچه‌ها که می‌خواستند راه بروند، تر نمی‌شد.

ببینید آب را که نمی‌شد آنچا کشید که، برای همین بود که می‌گویم آنها کارشان علمی بود و مهندسی کار می‌کردند.

همین شهدایی که الان به ما اجازه دادند یادواره برگزار کنیم، مثلا تیپ الغدیر، خب ما در تمام شروع عملیات‌ها مشکل نداشتیم اما در فردا صبح و پاتک‌های دشمن مشکل داشتیم، تک‌هایی که می‌زد، نیروهای آماده و مخصوصی که تا سه چهار روز و حتی تا دوماه حمله می‌کرد ما مشکل داشتیم.

حتی ماشین اصلا نمی‌توانست در خط غذای گرم ببرد، همین شهدا آمدند و طرح قابلمه دادند، قابلمه‌های کوچکی که چفت هم داشت و ای کاش چند تا از آنها اینجا بود که شما هم می‌دیدید.

غذای گرم را در قابلمه‌های پنج نفره، چهار نفره و سه نفر در گونی می‌کردند و اطاق راننده تویوتا را برداشته بودند و این گونی‌ها را در عقب تویوتا گذاشته بودند و به هر کدام از آنها یک طناب آویزان کرده بودند که این طناب روی زمین کشیده می‌شد.

ماشین که به سنگر می‌رسید، این طناب را می‌گرفتند و می‌کشیدند و غذا برای آنها می‌افتاد پایین و از آن غذای گرم استفاده می‌کردند.

این قابلمه که روحی بود هم آسیب نمی‌دید و به این صورت غذای گرم به آنها می‌رسید.

تسنیم: تمام این طرح‌ها مربوط به آماد و پشتیبانی سپاه الغدیر بود؟

سپاه الغدیر، بچه‌های پشتیبانی سپاه الغدیر این طرح را دادند و اجرا کردند، این که می‌گویم علمی کار می‌کردند، برای همین است.

مثلا برای روز بعد از عملیات که پاتک‌ها و تک‌های دشمن زیاد می‌شد و حتی کسی نمی‌توانست سر از سنگر بر دارد و سنگری حتی وجود نداشت، اینها برای غذا بردن در خط، از این قابلمه استفاده می‌کردند و اگر هم کج می‌شد مشکلی نداشت به غذا آسیبی نمی‌رسید.

تا اینجای کار را بررسی کرده بودند و به این صورت کار می‌کردند که مشکلی ایجاد نشود.

تسنیم: در ارتباط با دیگر اقدامات بفرمایید، آیا نوع غذا هم تفاوتی داشت؟

بله، مثلا در کردستان هوا سرد بود، یا ما برای شناسایی شلمچه، هوای اهواز و خوزستان در زمستان در صبح زود و شب هنگام، سرد بود و غواص‌ها و نیروهای اطلاعات و عملیات ما که باید در آب می‌رفتند یا در کردستان آنهایی که باید برای شناسایی می‌رفتند، طرح دادند در مورد نوع غذا که مثلا عسل محلی خوب آورده بودند و به آنها می‌دادند که بدن‌هایشان، گرم بشود.

غذا هم اینطور نبود که همه یک غذا بخورند، هر جبهه غذای خاص خودش را داشت، البته غذای درست و طرح همان جبهه هم بود.

باز برایتان از کارهای علمی آنها بگویم، راجع به جسم غذا و آب و هوا، درست است که عشق بود، اما رشت و مازندران بهترین آب و همه و جزایر مجنون بدترین آب و هوا را داشت، تیپ 25 کربلا از آن آب و هوا در این جا طاقت داشتند.

یا همین یزد که هوایش گرم بود، در کردستان سرد طاقت داشتند، این نبود که نیروی بومی هر منطقه را استفاده کنیم و سردسیر در سردسیر و گرمسیر در گرمسیر باشند.

عشق و علاقه سبب این تحمل می‌شد اما بچه‌های تدارکات آمده بودند در کارخانه کنسرو سازی میبد یک خط را تغییر دادند و گوشت شتر با گوساله را با هم مخلوط می‌کردند و کنسرو درست می‌کردند یعنی هم گرم و هم سرد را در کنسرو می‌گذاشتند.

از ویژگی‌های نیروهای پشتیبانی جنگ، ستادهای پشتیبانی این بود که یک خط کارخانه را تغییر دادند، گوشت گرم و سرد را با هم کنسرو کردند تا کسی که می‌خورد، با مشکل مواجه نشود.

این طرح هم ویژه افراد اطلاعات عملیات، غواص‌ها و دیده‌بان‌ها بود که یا باید در آب حرکت کنند یا در هوای سرد باشند.

تسنیم: طرح این موضوع هم مربوط به تیپ الغدیر بود؟

بله، این طرح را هم حضرت آیت‌الله مدرسی از روحانیون بزرگ استان و امام جمعه موقت یزد دادند که به پدر رزمندگان معروف بودند.

باز از لحاظ حضور در صحنه و اینکه می‌دیدند، کارشناس هم همراهشان داشتند که این خط چه چیزی برای پشتیبانی نیاز دارد؟ حالا غیر آب و غذا و چراغ و پوشاک و اینها، باز خودشان می‌آمدند تا نیاز را ببینند.

تعمیرگاه سیار راه انداختند، ماشین در خط که خراب می‌شد، یک تعمیرگاه سیار داشتند، دیگر همانجا ماشین را تعمیر می‌کردند مگر اینکه حتما باید ماشین به پشت جبهه انتقال می‌دادند.

تسنیم: با وجود این تعمیرگاه سیار، آیا نیروهای تدارکات فکری برای تعمیرگاه ثابت هم در جبهه کرده بودند؟

ما یک بنه داشتیم که تعمیرگاه بود اما این ماشین، تعمیرگاه غیر از بنه بود، اینها یک ماشین درست کرده بودند که آچار و قطعات و همه چیز داخلش داشت و وقتی که مشکلی پیش می‌آمد، نمی‌گفت بکسل کنید بیاورید عقب تا تعمیر شود، بلکه خودشان همانجا تعمیرات را انجام می‌دادند.

اینها بیشتر نیروهای فنی شهرستان بافق بودند که در سنگ آهن کار می‌کردند و فنی بودند، یا راننده بودند، یا مکانیک و تعمیرکار بودند و اینکه بافق به عنوان میزبان انتخاب شده به دلیل این است که نیروهای بافق فنی و حرفه‌ای بودند و نقش زیادی در این زمینه داشتند.

باز از برنامه‌هایی که برای ما بود و جاهای دیگر هم دیده می‌شد، آوردن امکانات پشتیبانی پشت خط اول بود، سوله‌هایی که در بنه‌ها درست کرده بودند، حمامی که راه انداخته بودند، تعمیرگاه و آرایشگاهی که داشتند، یعنی فرمانده گردان پشت سرش در خط اگر کسی می‌خواست استراحت کند، آماد و پشتیبانی آنجا یک سوله بزرگ به نام نمازخانه درست کرده بود، می‌خواست آرایشگاه برود همان‌جا کنارش برود همان‌جا کنارش برود و نیازی به شهر نبود، می‌خواست حمام برود همان‌جا بود، تعویض روغن همان‌جا بود، لباس می‌خواست بگیرد، لباس هم آنجا آورده بودند.

هر کاری که رزمنده داشت، فرمانده گردان، فرمانده خط ما خیالش راحت بود که در کنارش هست، مهمات در کنارش بود و او فقط فکرش به فکر دشمن و عملیات بود و اینکه طرح بدهد که چطور هدفش را بتواند به دست بگیرد.

فکر پشت جبهه نداشت، حتی امداد و بهداشت، نیروهایی که نیاز به درمان سرپایی داشتند حتی همان‌جا یک مکانی درست کرده بودند که سریع این کار را انجام می‌دادند، اینها همه از فعالیت‌هایی بود که پشتیبانی انجام می‌داد.

تسنیم: آماد و پشتیبانی یزد ویژگی خاصی داشت که بتوان به آن اشاره کرد؟

از ویژگی‌های آماد و پشتیبانی استان یزد این بود که تیمی بودند، فردی نبودند، مثلا تیمی که می‌آمد به جبهه یا پشت جبهه یا همینجا، مثلا کارشناس بهداشت، خیاط، آریشگر، تعمیرکار، مکانیک و متخصص حتی مهمات هم به همراه داشتند.

بچه‌ها می‌آمددند و یک بنه را در دست می‌گرفتند و همه کارها را انجام می‌دادند.

تسنیم: به طرح آماد و پشتیبانی برای غذای مناطق سرد اشاره کردید، برای مناطق گرم چه تمهیداتی شده بود؟

مثلا یکی از کارهایی که بچه‌های آماد و پشتیبانی یزد در پشت جبهه‌ها در دست گرفتند، نیاز غذایی آنها بود، در خوزستان هوا گرم بود و احتیاج به دوغ بود، اما در آن زمان کارخانه دوغ و این موارد به این صورت نبود.

بچه‌های آماد و پشتیبانی چه کار می‌کردند؟ ماست را برمی‌داشتند و به قول یزدی‌ها ماستینه می‌کردند، سردخانه‌ای در همین آماد و پشتیبانی یزد درست کرده بودند و در آن ماست می‌بستند.

ماستی که درست شده بود را در کیسه‌های سفید می‌کردند و آویزان می‌کردند، آب ماست گرفته می‌شد و به آن نعنا هم می‌زدند و در بسته‌های پنج کیلو، چهار کیلو یا 10 کیلو می‌گذاشتند و به هر سنگری در خط می‌دادند.

این هم می‌توانست صبحانه باشد، هم می‌توانست آب بزند و هم می‌توانست کمتر آب بزند و به عنوان ماست مصرف کند، ببنید با این کار سه نیاز رزمنده را برطرف کرده بودند.

حالا اگر می‌خواستند ماست را بفرستند یا ترش می‌شد و یا خراب می‌شد، این ماستینه یا همان ماست چکیده یک هفته یا دو هفته می‌ماند و خراب هم نمی‌شد.

تسنیم: غیر از غذا در چه زمینه‌ای برنامه‌ریزی در آماد و پشتیبانی تیپ الغدیر یزد شده بود؟

یکی دیگر از اقداماتی که انجام داده بودند، خیاط خانه‌ای بود که راه انداخته بودند، یک خط کارخانه را تغییر داده بودند و یک لباس مخصوص می‌دوختند، یعنی اگر کسی نیروهای یزد را می‌دید، پیراهنی بر تن داشت که معروف به طرح عاصی‌زاده بود.

عاصی‌زاده اولین فرمانده تیپ الغدیر بود اما پیش از این مسئول اطلاعات عملیات لشگر هشت نجف اشرف بود، کنار سپهبد شهید کاظمی فعالیت می‌کردند.

نیروهای یزد هم آن موقع در لشگر هشت نجف اشرف بودند و بعدا به عنوان فرمانده تیپ الغدیر شد، آن موقعی که مسئول اطلاعات عملیات بود، آمد یزد همین تدارکاتی‌های خیاط را صدا زد و گفت من اینطور پیراهنی می‌خواهم بدوزی برایم.

این لباس یک پیراهن بود، به جای این که بلوز بپوشند و عرق کنند، پیراهن می‌پوشیدند، پیراهن رنگ خاک، شلوار هم از شلوار‌های خاکی بسیجی بود و این معروف بود و جبهه اینطور شده بود که به راحتی شسته می‌شد، حالت بسیجی داشت و رنگ خاک هم بود.

یعنی اصلا یک خط کارخانه را عوض کردند و شروع به دوختن این نوع پیراهن کردند، ببینید یک کارخانه را در این راستا آوردند و برنامه ریختند برای اینکه یک پیراهن مخصوص بدوزند.

باز موضوع دیگری که این تیم داشت این بود که روحانی هم همراه خودشان داشتند که مسائل شرعی بگویند، برنامه بگویند.

تسنیم: آموزش هم به آماد و پشتیبانی مربوط می‌شد؟

بله، ما مشکل راننده لودر و بولدوزر داشتیم که پایه یک داشته باشد و تخصصی کار کند، باز از نیروهای آماد و پشتیبانی یزد وقتی نشستند فکری و علمی کارکردند.

مشکل راننده پایه یک داشتیم هم اتوبوس، هم کامیون و هم کمپرسی‌ها، حالا یک رزمنده سنگر دارد و می‌تواند بر روی زمین خیز بگیرد اما راننده که نمی‌توانست، راننده لودر کجا می‌توانست خیز بگیرد؟

اینها مجروح و شهید می‌شدند و نیاز به جایگزین برایشان داشتیم، پشتیبانی سپاه الغدیر یزد آمدند و با جهاد سازندگی قرارداد بستند، یک منطقه پشت گلزار شهدای یزد مشخص کردند، همین آماد و پشتیبانی که کارشناس موتوری و راهنمایی و رانندگی و آموزش دهنده همراهشان بود کسی که شمه رانندگی داشت و پایه دو داشت و می‌دانستند که قرار است پایه دو داشته باشند، می‌آوردند اینجا و دو ماه یا سه ماه به آنها آموزش می‌دادند.

آنها که برای لودر بود، اینجا یادشان می‌دادند، آنهایی که کامیون بود اینجا یادشان می‌دادند، بیل مکانیکی بود اینجا یادشان می‌دادند و گواهی هم به آنها می‌دادند.

پس مشکل راننده بیل مکانیکی، لودر، بولدوزر، بیل مکانیکی، گلیدر و دیگر خودروهای اینچنین را ما نداشتیم و در اینجا این نیروها به صورت کامل تامین می‌شدند، این از برنامه‌های آماد و پشتیبانی سپاه الغدیر یزد بود.

تسنیم: یعنی در صورت نیاز به جایگزین برای راننده‌ها حتما از متخصص این کار استفاده می‌شد؟

این نیاز را ما به وسیله آموزش فقط می‌توانستیم حل کنیم که انجام شد چون نمی‌شد که یک نفر به صورت آنی بنشیند پشت این ماشین‌ها و کار کند و باید حتما دوره‌های لازم را گذرانده باشد.

اینجا آمدند با راهنمایی و رانندگی هماهنگ کردند، جهاد سازندگی را دخیل کردند و آموزش‌های تخصصی را دادند و به هر کسی هم اجازه ندادند که پشت این ماشین‌ها بنشیند.

می‌خواهم بگویم که نیروهای آماد و پشتیبانی، هم رزمی بودند، هم تخصصی بودند در کارشان و متخصص بودند و هم فکری بودند و افرادی علمی و دینی بودند.

نیروهای آماد و پشتیبانی استان یزد یکی از ویژگی‌های برجسته‌ای که داشت این بود که هم در خط مقدم، هم در پشت خط و هم در اینجا نیرو، برنامه و کار داشت که انجام دهد.

حتی نوع کفش هم انتخاب کرده بودند، عجب، همه پوتین دارند! آمده بودند با همین سنگ آهن بافق هماهنگ کرده بودند، یک نوع کفش دارند این‌ها که مخصوص معدن هستند، پنجه این کفش‌ها، آهن داخلش دارد، رویش چرم است و داخلش آهن به صورت نعلی است که اگر سنگی چیزی خواست روی آن بخورد، روی آهن بخورد و به پا آسیب نرساند.

 

این کفش سنگین هم بود، برای بعضی از نیروها از این کفش‌ها می‌دادند، مثلا کسانی بودند که با حفر کانال کار داشتند، جایی که زیاد گلوله می‌بارید یا موتورسواران که زیاد ترکش می‌خوردند، از این کفش‌ها داشتند.

اینجا هم از این کفش‌ها برای ما گذاشته بودند که به نیروها بدهیم و در کردستان هم که بیشتر نیروها می‌آمدند و می‌خواستند از کوه و سنگلاخ بالا بروند، از این کفش‌ها استفاده می‌کردند.

یک جمع‌بندی که بخواهیم بکنیم، هم از لحاظ غذا، هوای سرد هوای گرم، نیروهایی که اطلاعات عملیات هستند، دیده‌بان هستند، غواص هستند، هم از لحاظ لباس و خوراک و پوشاک و هم از لحاظ احتیاجاتی که در جببه بود آماده می‌کردند، هم راننده و مکانیک و برنامه‌هایی که بود.

نتیجه این می‌شد که فرمانده خط دغدغه پشت خط را نداشت و فقط در فکر دشمن بود که چطور بجنگد، چه طور طرح و آموزش بدهد، خط را حفظ کند و عملیات انجام دهد.

در واقع نیروهای آماد و پشتیبانی با اقداماتی که انجام داده بودند، یک قوت قلبی بودند برای این افرادی که در داخل خط مقدم فعالیت می‌کردند.

تسنیم: غیر از پیراهن و کفش، آیا پوشش خاص دیگری برای رزمنده‌ها انجام شده بود؟

یکی دیگر از برنامه‌هایی که اینها داشتند و یادم نرود، در جبهه پشه بود و مگس‌های آنجا هم بگز بودند، این پیک‌هایی که باید سوار موتور بشوند که خبر فرمانده را انتقال بدهند، این پیک‌ها سوار موتور بودند، یک پشه می‌آمدند داخل چشمشان و یا زمین می‌خوردند و یا به چشمشان آسیب وارد می‌شد.

یک نوع چفیه رفتند بافتند که حالت توری بود، این مخصوص این افراد بود، روی کل سر می‌انداختند، جلوی چشمشان را نمی‌گرفت اما پشه هم داخل چشمشان نمی‌رفت.

تا اینجای کار را من یادم هست که کار کردند و موتورسوارها دیگر می‌توانستند به راحتی موتور را گازش بدهند و بروند.

چون واقعا پشه‌های آنجا اذیت می‌کردند، حتی جلوی گونی‌ها، سبز شده بود صبح که نگاه می‌کردیم برای این پیک‌ها و اگر نبود، آنها را اذیت می‌کرد.

تسنیم: در ارتباط با شهدای آماد و پشتیبانی بیان شده که شناسایی آنها سخت است به دلیل ویژگی‌هایی که دارند و مطمئنا تعداد آنها بیشتر از 97 نفر است، آیا برنامه‌ای برای شناسایی تمام این شهدا دارید؟

با توجه به اینکه ما یک تمرکزی داشتیم کسانی که مسئولیت داشتند، 97 نفر هستند که از شهرستان مسئولیت داشتند، حکم داشتند و مسئول بودند، اما اینها هر کدام در جببه همراه داشتند.

آنها هم به دنبال این هستند که خانواده تدارکات، خانواده آماد و پشتیبانی را شناسایی کنند، برای یک نفر که نبوده است، گفتم اینها تیمی فعالیت کردند، آن افراد را هم شناسایی می‌کنند و قطعا بله تعداد آنها بیش از این موارد است.

تسنیم: در ارتباط با انتقال غذا به خط در زمان پاتک‌های دشمن توضیح دادید، لطفا بیشتر توضیح دهید و اینکه مشکل آب آنها را هم آیا می‌شد به همین وسیله حل کرد یا راهکار دیگری داشتید؟

از برنامه‌هایی که هیچ زمانی یادم نمی‌رود، نقش نیروهای آماد و پشتیبانی در جبهه است، من رفتم در عملیات کربلای 5 و پاتک‌ها هم شروع شده بود و تا غذای گرم داخل خط نمی‌رفت، دشمن خیال می‌کرد خط تثبیت نشده است.

آمدم و به آماد و پشتیبانی گفتم که راننده چه کسی داری؟ افراد را قطار کرد و گفت اینها راننده هستند، گفتم راننده کسی است که امروز غذای گرم را به خط ببرد، هنوز خاک ریز وضع نشده بود.

دو نفر از اینها دست بلند کردند و گفتند من؛ گفتم نه، باید طرحتان را بیاورید که چطور می‌خواهید ببرید و دو ساعت هم به آنها وقت دادم، حالا این موضوع ساعت هفت صبح بود.

سر دو ساعت دیدم که آمد، پرسیدم طرحت چیست؟ دیدم یک تویوتایی که بود، اتاق راننده را برداشته بود و 20 لیتری‌های آب را هم عقب تویوتا انداخته بود و به هر کدام یک طناب وصل داشتند و طناب‌ها روی زمین کشیده می‌شود، همان قابلمه‌ها را هم داخل گونی‌ها گذاشته بود و طناب داخل آن کرده بود.

گفتم چه کار می‌کنی با اینها، گفت من با سرعت می‌روم، به آنها که میرسم، سرعتم را کم می‌کنم، اینها روی زمین که خوابیدند، فقط این طناب را می‌گیرند و این 20 لیتری و قابلمه روی زمین می‌افتد و غذای گرم می‌رسید به آنها، ببینید اینطوری طرح دادند.

خودم رفتم به مسئول خط گفتم به بجه‌هایت بگو یک ماشین می‌آید شما از هر چند نفری یک نفر باشد که طناب بگیرد و هیچ کار دیگری نکند، به خود راننده هم گفتم آخر که می‌روی ترمز نکن، فقط برو و دور بزن و برگرد، حق این که ترمز کنی نداری چون گلوله می‌خوری فقط دور بزن و سریع برگرد.

این هم می‌رفت و همین کار را می‌کرد، و طناب را که رزمنده ها می‌گرفتند، هم آب و غذا برای آنها از ماشین به پایین می‌افتاد.

تسنیم: شناسایی طناب غذا و آب چطور انجام می‌شد، آیا راهی بود که اشتباهی انجام نشود؟

بله، طناب‌های آنها فرق داشت، طناب آب یک رنگ بود و طناب غذا یک رنگ دیگر بود، می‌گرفتند می‌افتاد زمین، درب عقب تویوتا هم باز بود و مشکلی از این بابت نداشتیم.

دشمن هم رفت و گفت آقا این‌ها خطشان تثبیت شده و غذا و آب و ماشین به خط آمد، در خطشان و دشمن آتشش را کم کرد ولی با این راهکاری که ارائه شده بود.

تسنیم: یعنی تا زمانی که پشتیبانی خط را تثبیت نمی‌کرد، دشمن هنوز حمله می‌کرد؟

بله، دشمن هنوز خیال می‌کرد، حتی روحیه خودمان هم تضعیف می‌شد، اما این ماشین که به خط می‌آمد، قوت قلبی بود برای رزمنده‌ها و می‌گفتند ببین دارند به ما کمک می‌کنند، آب می‌آورند، غذا می‌آورند دشمن هم می‌دید خط تثبیت شده و از آتشش کم می‌کرد.

یعنی می‌خواهم بگویم که اینها با برنامه و فکر و طرح بود و هست موارد زیادی که در این زمینه اتفاق افتاده بود.

یا مثلا ما خودمان در سد گتوند، که خب به تیپ الغدیر داده بودند، به ما داده بودند که آموزش غواصی بدهیم و آنجا بچه‌های اطلاعات عملیات و غواصی و تخریب بودند.

خب می‌آمدند کسانی که می‌خواستند غواصی ما را و نحوه آن را بفهمند، فهمیدیم که بناست کار ما لو برود، آن طرف سد یک زمین کنار کوه افتاده بود و بچه‌ها گفتند می‌خواهیم به آن طرف برویم.

گفتم آب و سد هست و اینکه بخواهند بروند و بیایند خیلی مشکل است، این که می‌گویم تیم، تیم آمد آنجا و گفت من برق را به آن طرف می‌برم، گفتم بابا می‌دانی این سد چقدر عمق دارد؟ خب چطور می‌خواهی تیر برق را ببری؟ گفت راهش باما، آمدند میله را زدند در آب و برق را از این طرف به آن طرف برای بچه‌ها بردند، فقط ما می‌دیدیم که با قایق می‌رفتند.

دیگر کلا آموزش به آن طرف رفت و هر کسی که می‌آمد هم متوجه نمی‌شد که چکار می‌کنند، آنها برق هم داشتند، در همه جا قضیه به همین صورت بود.

تسنیم: از نیروهای بومی و افرادی که توانایی جنگ هم نداشتند استفاده می‌کردید؟

حتما، یک موضوعی را در این رابطه تعریف کنم برایتان، کردستان ما برای عملیات نصر هفت، تیپ الغدیر جنوب بود و به کردستان رفت، آنجا در ارتفاعات برای حمل وسایل و مهمات نفر نمی‌توانست تویوتا هم نمی‌رفت، باید با قاطر می‌بردیم.

قاطر‌هایی گرفته بودیم، یک گورهان و فرمانده گورهان و اینها که قاطرها پالان می‌خواستند اما کسی بلد نبود درست کند، همین پشتیبانی جنگ آمد و گفت ما پالان را حل‌می کنیم.

اعلام کردند پالان دوز و در ابرکوه چند جای دیگر که اینها پالان الاغ می‌دوختند، آمدند، سفال هم آوردند، این یک هنر هم هست.

یک تیمی بودند به عنوان پالان دوز و آمد آنجا در سقز سفال هم آنجا آوردند و اینها هم آمدند در سقز شروع کردند به پالان‌دوزی و یک تیم تخصصی پالان‌دوزی ایجاد کردند.

ما نیاز به این پالان‌ها داشتیم چون در هر چیز که مهمات را می‌گذاشتیم، پاره می‌شد و واقعا سخت بود، پالان‌هایی هم که کردها برای قاطرهایشان داشتند، به درد ما نمی‌خورد و یک خورده تزیینی بود و به درد ما نمی‌خورد.

این جالب بود که حتی برای قاطر هم یک تیم تخصص آمد و هر وقت می‌رفتیم پهلوی آنها، می‌گفتیم خیاط خانه قاطرها، و اینجا یادم هست که هم سبب خنده بود و هم قشنگ یک کانتینر به آنها داده بودند که پر از سفال و روکش پالان و جوالدوز بود که نشسته بودند و با توجه به اینکه برای جبهه بود، یک حالی می‌کردند و می‌دوختند و این هم ماجرای قاطرها بود که مطرح شد.

تسنیم: الان بحث اقتصاد مقاومتی، عزم ملی، مدیریت جهادی با توجه به نام‌گذاری سال، بسیار مطرح است، و یکی از ویژگی‌های جبهه‌های حق علیه باطل و نیروهای ما داشتن همین ویژگی‌ها بود، لطف کنید و بفرمایید این ویژگی‌ها چگونه در زمان جببه‌ها نمود داشت؟

باز من از حماسه‌هایی بگویم که تاکید خود من روی این بحث است نیروهای آماد و پشتیبانی با توجه به اینکه امکانات مردم می‌فرستادند برای جبهه، اما نسبت به بیت‌المال حساب و کتاب داشتند و رودروایسی نبود و حیف و میل نمی‌کردند و هر امکاناتی جای خودش مصرف می‌شد.

برای نمونه، مسئول آماد و پشتیبانی آن زمان، سردار شهید رفیعیان هستند که اهل بهاباد یزد هستند، ایشان آماد و پشتبانی تیپ الغدیر بودند و تیپ الغدیر هم امکانات خیلی داشت و مردم خیلی زیاد می‌فرستادند.

یکی از فرمانده گردان‌ها به نام سردار شهید انتظاری که معروف هم هستند، ایشان پیش از عملیات بدر در موقعیت بدر، یعنی بعد از موقعیت برونسی، پادگان شهید عاصی زاده، در جاده اهواز اندیمشک، این جنگل‌های سمت چپ را ما گرفته بودیم و گردان‌هایمان آنجا بودند و به نام موقعیت بدر هم گذاشته بودیم.

این سردار شهید آمد و یک چادر اضافه می‌خواست، مشخص بود که گورهان چند چادر باید داشته باشد، خود فرمانده گورهان یک چادر باید داشته باشد، یک چادر اضافه می‌خواست.

این آقای رفیعیان به او این چادر اضافه را نمی‌داد، آمد پهلوی من و گفت بابا من فقط یک چادر اضافه می‌خواهم، ما نوشتیم که آماد و پشتیبانی که البته آن موقع تدارکات می‌گفتند، ما نوشتیم تدرکات یک چادر به فرمانده گورهان آقای انتظاری بدهید.

ایشان آمد پهلوی من، آن موقع هم که درجه و این موارد نبود، گفت حاج اکبر، یک چادر به او بدم یا یک میلیون پول بدهم؟

گفتم پول می‌خواهد چه کار کند؟ گفت بیا اینجا، آن موقع را می‌گویم‌ها، الان اگر بگوییم یک میلیون شاید کسی بگوید این که چیزی نیست، اما آن موقع واقعا خیلی زیاد بود.

او به من گفت وقتی من یک چادر به او بدهم، می‌آید می‌گوید، یک برزنت و کفی برای ته چادر، قیمتش این است، چند پتو داخل چادر می‌خواهد بگذارد، مشخص است این هم قیمتش این است، چهارتا الوار می‌خواهد بغل چادر و زیر چادر بگذارد، قیمتش این است، یک تانکر آب برای جلوی چادر می‌خواهد، دو تا آفتابه، یک بیست لیتری، یک چراغ والن، یک چراغ فانوس می‌خواهد، آقا جمع زد و دیدیم یک میلیون تومان می‌شود.

گفت شما می‌گویید یک چادر، آخر یک چادر به چه درد او می‌خورد؟ اینها را هم او می‌خواهد، گفتیم آقا اصلا نمی‌خواهد اینها را بدهی، رفتم به فرمانده گورهان دقیق گفتم ببین یک میلیون می‌شود، او هم گفت نمی‌خواهم.

یعنی می‌خواهم بگویم حساب دستشان است، خیلی خوشحال شدم که انقدر دقیق هستند، چیزی می‌آمد اما دقیق بودند، پس یکی از کارهایی که می‌کردند، حساب و کتاب و دقت بود، هیچ موقع من این خاطره از سردار شهید رفیعیان که نامه من را گرفت و به فرمانده گورهان نگفت نمی‌دهم، آمد کنار خودم، من را توجیه کرد، گفت حساب و کتاب این است را فراموش نمی‌کنم، این شهید یک درس بزرگی به من داد.

آن زمان اقتصاد مقاومتی بود، دوم با مدیریت جهادی بود، الان هم در جنگ نرم ما، همین باید حاکم باشد، سپاه الحمدالله در اقتصاد مقاومتی با مزیتی که بچه‌های سازندگی داشتند، موفق بوده، حالا کار نداریم که دولت وسط نیامده ولی انشاالله می‌آیند، ما با بچه‌های سازندگی کلی جلوی تحریم‌ها را گرفتیم و آنچه که خودمان در روستا و در شهر می‌توانستیم آماده کنیم، بدون اتکا به مواد اولیه خارج دارند آماده می‌کنند.

از لحاظ نژاد مرغ و جوجه هست که داروهای خارجی نخواهد، پرورش ماهی، بوقلمون، شترمرغ و به علاوه برنامه‌های اقتصادی دیگر، الان هم تنها راه همین است.

از برنامه‌های دیگری که در زمان جنگ داشتیم، استفاده از امکانات بومی منطقه عملیات بود و همه امکانات از استان نمی‌آمد، اگر کالایی، چیزی در آن منطقه و در شهر نزدیک منطقه جنگی بود، از آنها تهیه می‌کردند که از راه دور نیاورند.

ما یک موقعیتی داشتیم به نام شهید انتظاری که کنار کارون بود، همین تیم کشاورزی آماد و پشتیبانی آمد آنجا و آنجا را زیر کشت گندم برد.

در خوزستان، بعد از جاده صاحب الزمان، بین جاده صاحب الزمان و پادگان حمید، سمت راست طرف کارون این منطقه وسیع را زیر کشت گندم بردند و حتی گندم را به سیلو هم می‌بردند، خودمان آردش را استفاده می‌کردیم، مازادش را به سیلو دادیم و آن موقع تشویقمان کردند و یک تراکتور به ما دادند.

موقع هندوانه همینطور، و ذرت، بردند زیر کشت ذرت که یادم هست می‌گفتند گراز هست و می‌ترسیدند شب‌ها برای آب می‌گفتند که گراز می‌آید.

این را می‌گویند اقتصاد مقاومتی، آن منطقه به یک منطقه کشاورزی تبدیل شد، پس ما گندم را خودمان تولید می‌کردیم توسط آماد و پشتیبانی، آرد می‌شد، خودمان استفاده می‌کردیم و مازادش را هم به سیلوی اهواز می‌دادیم.

تسنیم: بحث بحث جبهه و اقتصاد مقاومتی است، الان هم این بحث مطرح است و در برابر این بحث، اتکا به کمک‌های خارجی به ویژه ارتباط با آمریکا از طرف عده‌ای به صورت گسترده تبلیغ می‌شود، طبیعی است که مشکلات ایران در آن زمان با وجود حملات نظامی دشمن بسیار زیاد بوده، آیا عدم ارتباط با آمریکا برای اقتصاد ایران مشکلی داشت و اینکه رویکرد امام خمینی(ره) و شهدا نسبت به این موضوع چه بود؟

آمریکا شیطان بزرگ است، 500 سال است که غرب، اروپا، لیبرال به مردم دنیا دروغ گفته‌اند، آنها جوانان را به عنوان تمدن غرب به سمت شهوت، به سمت بی دینی و شیطان‌پرستی بردند.

جمهوری اسلامی انقلاب اسلامی به امر امام خمینی(ره) مردم را همانند پیامبران و امامان علیهم السلام به سمت خداپرستی بردند، الان دنیا بیدار شده است، فرهنگ غرب و لیبرال در حال فروپاشی است و دیگر جوابگو نیست.

انقلاب اسلامی امروز در جهان حرف اول را می‌زند، اسلام ناب محمدی صلی الله علیه و آله و سلم، در جهان حرف اول را می‌زند، این است که اینها دارند دست و پای آخر خود را می‌زنند و خودشان هم می‌دانند.

جوانان امروز، جوانان جهان، گمشده خودشان را در اسلام ناب پیدا کردند، الگویشان انقلاب اسلامی است، و این دارد در کل جهان گسترش پیدا می‌کند.

کسانی هم که در داخل کشور هوادار آنها هستند، بدانند که اینها فایده‌ای ندارد، از نقشه‌های پنهان شیطان بزرگ آمریکا امروز این است، جهان، بدون ملیت آمریکا آمریکایی شود.

یعنی نوع لباس پوشیدن آمریکایی، نوع لهجه‌ها آمریکایی، فرهنگ فرهنگ لیبرالی، با این برنامه و نقشه دارند کار می‌کنند و نقشه پنهانی آنها هم در همین موضوع است.

با سه محور هم در این زمینه وارد شده‌اند، یک محور اطلاعات به گونه‌ای که خبرها از آن آنها باشد و با استفاده از شبکه‌ها، رادیوها، ماهواره‌ها خبر هر چه آنها گفتند باشد و همه اطلاعاتشان را از آنها بگیرند، الان می‌گویند حقوق بشر، همه همراه آنها هستند.

دوم بحث اقتصاد است که اقتصاد هم باید اقتصاد آمریکایی باشد با بانک‌هایی که دارند و سومین موضوع هم فرهنگ است که آنها می‌خواهند فرهنگ همه آمریکایی باشد، این نقشه آنهاست.

برای فرزندان ما بازی‌هایی رایانه‌ای که درست کردند، تا یک دختر خانم تعصب به چادر دارد، امتیاز نمی‌گیرد، چادرش را که برداشت، امتیاز می‌گیرد، تا یک جوان، یک پسر به اعتقادات مذهبی‌اش در بازی پایبند است امتیاز نمی‌گیرد وقتی دست برداشت از این اعتقادات، امتیاز می‌گیرد، آنها از همه جا شروع به حمله کرده‌اند.

رویکرد آنها این است که بانوان جهان باید آمریکایی شوند بدون داشتن شناسنامه آمریکایی، اما این دیگر جوابگو نیست، جمهوری اسلامی و انقلاب اسلامی می‌گوید جهان مسلمان شود، دینش اسلام و آن هم اسلام ناب محمدی صلی الله علیه و آله و سلم باشد.

یادواره شهدا، زنده کردن یاد شهدا، الگو گرفتن از شهدا هم در عرصه فرهنگی، هم سیاسی، هم اقتصادی و هم عرصه علمی نقش بسیار مهمی در این زمینه دارد.

یادواره شهدا با اجازه خود شهداست و حضور خود شهدا در این مراسم‌ها برای دادن هدیه به شرکت کنندگان و برآورده کردن حاجت شرکت کنندگان انجام می‌شود.

پس ما بهتر است حاجت‌های بزرگ از آنها بخواهیم چون شهدا بزرگ هستند و حاجت هم می‌دهند، در مراسمات هم بهتر از دیگران و بهتر از خود ما، ما را می‌بینند.

راه شهدای کربلا اطاعت از ولایت علوی علیه السلام بوده است و شهدای انقلاب ما اطاعت از ولایت فقیه است، پس راه شهدا اطاعت از نائب امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف، مرجع عالیقدر جهان تشیع، حضرت امام خامنه‌ای مدظله‌العالی است.

تسنیم: به نظر شما دلیل و رمز اصلی پیروزی انقلاب اسلامی ایران در برابر جهان استکبار در هشت سال دفاع مقدس چه بود؟

نسل امروز حق دارد این را بپرسد که رمز موفقیت ما، رمز موفقیت شهدا، رمز موفقیت رزمندگان و فرماندهان در هشت سال دفاع مقدس چه بوده است؟ ما که هیچ چیز نداشتیم اما دشمن همه چیز داشت، هم تکنولوژی پیشرفته، هم کارشناس، هم پشتیبانی قوی، آنها همه چیز داشتند و یک سنگر انتخاب کرده بودند به نام صدام و داخل این سنگر همه کشورها بودند.

داخل این سنگر آنها همه چیز داشتند، از سلاح، مهمات، امکانات، فکر، تکنولوژی و همه چیز وجود داشت، نسل امروز حق دارد بپرسد ما که هیچ چیز نداشتیم، پس چطور در برابر آنها پیروز شدیم؟

رمز موفقیت اجرای عملی آیه آخر سوره فتح است، امروز هم در جنگ نرم که دشمن را شکست داده‌ایم و می‌دهیم، اجرای همین آیه است که خداوند می فرماید" أَشِدَّاء عَلَى الْكُفَّارِ رُحَمَاء بَيْنَهُمْ".

آنچه از شهدا به ما گفته‌اند، بعد اخلاقی آنها بوده است، چطوری سلام می‌کرد، دست می‌داد، احوال می‌پرسید، برخوردش در مدرسه که درس می‌خواند، با پدر و مادر، با مسجد، با همسایگان، یا در جبهه چگونه بود، نمازش چطور بود، نماز شبی که می‌خواندند، قبرهایی که کنده بودند شب‌ها راز و نیاز می‌کردند، واکس کفش می‌زدند، خوش اخلاق بودند، کلا این‌ها همه بعد اخلاقی آنهاست که بیان شده است.

قسمت اول این آیه رمز پیروزی که بتوانید در مقابل دشمنان أَشِدَّاء عَلَى الْكُفَّارِ باشید و با دوستان رُحَمَاء بَيْنَهُمْ، راز و نیاز و توسل و شب زنده‌داری، قرآن و توکل به خداست.

اما قست دوم آیه که کمتر گفته شده، شناخت دقیق دشمن است، برآورد دقیق، برآورد اطلاعات عملیات، برآورد آماد و پشتیبانی، نیروی انسانی، تجزیه و تحلیل، فکر و تشکیل اتاق فکر و اتاق جنگ و نوآوری، خلاقیت، آموزش است.

پس اگر بخواهیم در مقابل دشمنان أَشِدَّاء عَلَى الْكُفَّارِ و در مقابل دوستان رُحَمَاء بَيْنَهُمْ راهش این است که شب زنده داری کنیم و توسل داشته باشیم و توکلمان به خدا باشد، این یک باب موضوع است.

دومین موضوع شناسایی دشمن، آموزش، برآورد، خلاقیت، نوآوری، ابتکار عمل است که کمتر گفته شده است، هر دو با هم که گفته شد، می‌توانیم در مقابل دشمن بجنگیم و او نتواند به ما نگاه چپ کند و با دوستان هم می‌توانیم رحما باشیم.

پس نتیجه اینکه رمز موفقیت ما در هشت سال دفاع مقدس، یا عزیزان آماد و پشتیبانی که الان یادواره برای آنها برگزار می‌کنیم، رمز موفقیت آنها، اجرای آیه آخر سوره فتح بوده است.

گفت‌وگو از فرشاد براتی

انتهای پیام/