زخمه هایی بر تن فرتوت بازار تاریخی اراک + تصاویر


خبرگزاری تسنیم: بازار تاریخی اراک که نمادی از قدمت و تجارت اراک است این روزها باکم توجهی مسئولان و متولیان و شاید نداشتن برنامه دقیق توسعه آثار باستانی شکسته و فرتوت شده و شاید فراموش کرده ایم حفظ این بنا محفاظ برای حفاظت بجای بانی و مالک می طلبد.

به گزارش خبرگزاری تسنیم از اراک، ایران سرزمینی است که با دارا بودن جاذبه های گردشگری فراوان و نیز قدمت تاریخی خود گردشگران بسیاری را به سمت خود فرا می خواند.

در بین آثار تاریخی موجود در کشور بازارها نقش به سزایی در نمایان کردن آداب و روسوم ایران ایفا می کنند و از دیوار ها گرفته تا تک تک آجرهای خود می توانند به زبانی شیرین گذر زمان را برای بینندگان خود بازگو کنند.

در گذشته های قدیم ودر روزگارانی که هنوز مردم اسیر رنگارنگ های خیابان های پرعرض و طویل نشده بودند و چشمانشان به برق پاساژها عادت نکرده بود برای کسب درآمد و تهیه مایحتاج خود به هر کدام از این بازار ها می رفتند.

جایگاه بازار در دوره های قدیم به عنوان مکانی جهت درامد و رفت و آمد مردم به منظور تهیه موارد مورد نیاز خود ائم از خوراک، پوشاک بود که در بین مردم از اهمیت ویژه ای برخوردار بود.

در این روزگار نقش بازار نقشی مهم در صنعت جذب توریسم است و با به کارگیری درست و بهره بری مناسب از این مکان های تاریخی می توان سالانه درآمد بسیار خوبی دراین راستا برای کشور فراهم کرد.

صحبت های استاندار در مراسم تجلیل از خادمان سفرنیز مبنی بر مرتب سازی بازار تاریخی اراک به منظور کشش بیشتر جهانگردان به این استان بود که محمدحسین مقیمی هم این مکان را نقطه شروعی برای معرفی پیشنه استان مرکزی دانست.

سرزمین ایران به سبب دارا بودن پیشینه قدیمی خود و با توجه به وسعت شهرهای آن دارای بازارهای بسیاری بود که یکی از این بازارها بازار تاریخی اراک است که در زمانی بیش از 2 قرن پیش مقارن با شکل‌گیرى شهر سلطان آباد (اراک کنونى) از سوى یوسف خان گرجى در دوران فتحعلى شاه قاجار ساخته شد.

این بازار در سال  1355 و با شماره 1285 در فهرست آثار ملی کشور به سمت رسیده اما باید گفت با وضعیت کنونی پیش آمده در این بازار شاید چند سالی دیگر از آثار تاریخی بودن آن باقی نماند و در سال های آینده به عنوان تصویری گنگ درذهن کودکانمان نقش بندد.

چهره بازار اراک در مقایسه با بازار های تاریخی دیگر درهم شکسته و پریشان است

به مرکز شهرکه  می رویم از روی تابلوهای نصفه ونیمه سراغ بازار به اصطلاح تاریخی را از مردمانش جویا می شویم و بعد از عبور از کنار پله های برقی خودمان را مقابل سر درش می بینیم.

سر را که بالا می گیریم بر روی کاشی های آبی رنگ با خطی نام سازنده و نیز تاریخ احداث این بنا حک شده است.

منظور یوسف خان گرجی است، همان سازنده بازار اراک که نمی داست بنایی که او سالها پیش بنا کرد امروزدیگر آن چهره شاد و دوست داشتنی را ندارد و در کاروانسراهایی که آن روزها پر رفت و آمد ترین مکان برای مردم بود امروز بیشتر شبیه به دخمه های خلوت و ازشکل افتاده نمانده است.

پاهایمان را به روی سنگ فرش های اول بازار می گذاریم سنگ فرش هایی که به تازگی در چند سال گذشته مرمت شده و و البته سنگ فرشهایی همچون سنگ فرشهای خیابانی که هیچ تشابه و سنخیتی با تاریخ بازار اراک ندارد.

با گذر در داخل بازار و عبور از گذر ها و کاروان سراهای شاید با خود بگویی زیاد هم این جا شبیه آن مکان های تاریخی که می گویند هم نیست.

یاد بازار تهران می افتی، آن بازاری که هنوز شکل قدیمی بودن خود را حفظ کرده و  مکانی که هنوز هم وقتی وارد آن می شویم می دانیم دنبال چه هستیم و برای خرید باید به کدام سرا و یا گذر سر زد.

عدم و جود نظم شغلی در بازار تاریخی اراک

در همین حال و هوا به عروس و داماد جوانی که برای خرید ازدواج به این جا آمده اند برخورد می کنیم که از لحن حرف هایشان مشخص می شود که ساکن اراک نیستند و از اطراف به این شهر آمده اند و خود را 24 و26 ساله معرفی می کنند که البته کلافگی در نگاهشان موج می زند.

وقتی کمی پای صحبتشان می نشینیم، می گویند: برای خرید لوازم عروسیمان به این جا آمده ایم ولی دچار سرگردانی شده ایم و به طور دقیق نمی دانیم چه چیز را کجا باید تهیه کنیم؟ ترتیب صنفی مشخصی وجود ندارد و همین نبود وحدت فروشگاهی علاوه براینکه سبب نبود رقابت و در نتیجه قیمت گذاری متفاوت شده، با این اوضاع خودمان هم سر در گم شدیم.

عروس در حالی که از این وضعیت دچار تشویش شده می افزاید: اگر چیدمان مغازه ها به نحوی بود که مشخص بود هر گذر مربوط به چیست می توانستیم در خرید هایمان برنامه ریزی بهتری داشته باشیم.

شاید هم گفته هایشان می توانست پیشنهاد خوبی برای مسئولان باشد، چرا که تقسیم بندی هر شغل در بازار به دنبال ایجاد نظم و هماهنگی اش خریداران را در یافتن اجناس مورد نیاز خودشان می توانست یاری بیشتری دهد و هر کدام می دانستند که محصول مورد نیاز خود را باید در چه مکانی بیابند.

از سوی دیگر سبب رونق بازار و کاروانسراهای قدیمی آن که امروز مطرود مانده اند نیز بوده و زمینه اشتغال و درامد مردم شهر می شد.

هم چنان در بازار در حال گذر هستیم و چشمانمان مشغول دیدن اندام تنیده و شکسته یادگار یوسف خان گرجی است و بطور تقریبا بیشتر شغل ها را می توانیم در بازار جست و جو کنیم که با پیروی از نظمی نا منظم در کنار یکدیگر مشغول درامد زایی هستند.

محل فروش سوغات اراک در محل هایی غیربازار است

مرد میانسالی را می بینیم که چشمانش به دنبال یافتن چیزی است و پیش از اینکه ما به سراغش رویم او به سمت ما می آید و با همان نگاه اول آدرسی از فروشگاه های فروش سوغاتی اراک از ما می گیرد.

با معرفی هایی که خودش می کند متوجه می شویم 52 ساله و از استان همدان است و برای سفر به اراک آمده و تاکنون هم از این شهر گذری نداشته است.

به او می گوییم چه کسی آدرس خرید سوغاتی های اراک که معروف ترین آنها شیره و فتیر است را داده که در پاسخ می گوید: هفته پیش به بازار زنجان رفته بودم و از آنجایی که معروف ترین سوغاتی این شهر چاقوست به بازار این شهر رفته و تعدادی از آن ها را برای خانواده و اقوام خریداری کردم.

وی می افزاید: با رفتن در بازار زنجان که یکی از بازارهای تاریخی ایران است ضمن دیدار یک فضای تاریخی و باستانی  طیف گسترده و متنوعی از محصولات و سوغاتی های این شهر را مشاهده کردم .

مرد میانسال با اشاره به بازار تاریخی زنجان گفت: به سبب اینکه هفته پیش توانستم سوغاتی مورد نظر خود را در بازار این شهر یافت کنم به اراک هم که سفر کردم برای یافتن سوغاتی این شهر خود را به بازار رساندم ولی هرچه جست وجو کردم به جز دیدن لباس فروشی های مختلف و مغازه های دیگر اثری از مغازه ای که محصول سوغاتی بفروشد را یافت نکردم.

فتیر سوغات مهم و معروف شهر اراک که البته تاکنون چندان معرفی نشده است

بیچاره پیرمرد نمی دانست که بازار اراک تنها نام بازار بودن را به یدک می کشد و بزرگ ترین مسئولیت خود را که همان بنایی تاریخی بودن و مرکزی برای فروش سوغات شهر که از مهمترین منابع درآمدی هرشهر و استان به شمار می رود را فراموش کرده است.

آدرسی خارج از بازار را به منظور تهیه سوغاتی مورد نظرش به او می دهیم و او با هزاران سوال که چرا باید بازار فاقد همچنین امکانی باشد از ما جدا می شود که البته به اوحق می دهیم که این جا را با دیگر بازار های شهر ها نظیر کرمانشاه، تبریز، زنجان، قزوین و اصفهان بسنجد هرچند رد بی برنامگی مسئولان دارای تمایزات فاحش و ملموس در این بازار تاریخی شهر اراک هستیم.

جای خالی فروش صنایع دستی در بازار تاریخی اراک

در عبور از مغازه های مختلف بازار هرچه را می بینی جز مغازه ای که در ان لوازم دستی استان مرکزی در ان فروخته شود، صنایع دستی که شاید بتواند صنعت توریسم را در این استان دست خوش تحول کرده و گرذشگران بسیاری را در خود جمع کند.

البته در یکی از گذر های بازار مکانی هست که با دارا بودن چند مغازه کوچک اقدام به فروش صنایع دستی شامل قلم زنی، چرم، لباس سنتی، جاجیم و گلیم می کند اما آنچه مسلم است، این موضوع بوده و هست که تعداد از مغازه ها نمی تواند پاسخ گوی نیاز استان آن هم با داشتن ظرفیت های بالای صنعت توریسم و گردشگری باشد.

وجود مکان کوچک تولیدات صنایع دستی در یکی از گذر های بازار برای فردی که برای اولین بار وارد این بازار می شود با توجه به فقدان تابلوهای مناسب راهنمایی می تواند ابزاری به منظور سردر گم کردن آنها باشد.

بهتر بود به جای اینکه تقریبا بیش از نیمی از بازار از مغازه های فروش انواع لباس فروشی های مختلف پر شود چندین مغازه هم در اختیار هنرمندان صنایع دستی باشد تا با فعالیت این واحدها گامی صحیح و تاثیر گذار در راستای تحقق اقتصاد مقاومتی و نیز جذب درامد و سرمایه از بخش صنعت توریسم و گردشگری استان نصیب بهشت مفاخر شود.

مریم .م 24 دانشجوی صنایع دستی در گفت و گو با خبرنگار تسنیم با اشاره به  فقدان جایگاه ویژه برای هنر و هنرمندان در بازار تاریخی اراک می گوید: وقتی می گوییم بازار تاریخی باید تاریخی از صنایع دستی را هم در گوشه و کنار ان بگنجانیم تا هر گردشگر و توریستی که چه از داخل ایران چه خارج از کشور به این مکان مراجعه می کند ضمن مشاهده زوایای تاریخی آن بتواند با خرید صنایع دستی قسمتی از قدمت ایران و نیز استان مرکزی را با خود به شهر و حتی کشورش انتقال دهد.

وی می افزاید: وقتی بازار اراک را با بازار قزوین کنار هم قرار می دهیم برای این همه مظلوم بودنش باید دلمان بسوزد که در نامدیریتی مسئولان و متولیان اینگونه نیازمند بخش احیاء و سی سی یو شده است.

مریم تصریح می کند: همیشه بناهای تاریخی مرجعی است برای هویت تاریخی و فرهنگی منطقه اما در بازار اراک، متولیان و مسئولان و حتی مردم شهر هرکدام به طریقی بدنبال کسب سود و درامد بیشتر هستند و این را می توان از تبدیل حمام قدیمی در گل مکان های بازار که به نام چهارسوق معروف است و تبدیل به پاتوق دختران و پسران جوان برای کشیدن قلیان شده فهمید.

دانشجوی هنرمند صنایع دستی می افزاید: در بازار تاریخی قزوین که قدم می زنی می توانی تنوع فراوانی از محصولات صنایع دستی این شهر را ببینی که این شهر با دارا بودن چنین مزیتی در بازار تاریخی اش توانسته سالانه در آمد بسیار خوبی از فروش صنایع دستی به گردشگران را نصیب خود کند.

وی با اشاره به ایجاد چنین امکانی در بازار اراک نیز می گوید: اگر بازار تاریخی اراک هم بتواند شرایطی را فراهم کند که هنرمندان مربوط به این شهر بتواند محصولات تولیدی خود را در این مکان عرضه کنند می توانیم شاهد پیشرفت های خوبی در حوزه صنایع دستی و گردشگری در استان باشیم چرا که بازار اراک با داشتن طرفیت های بالای خود می تواند بستری مناسب به منظور تحقق این اهداف باشد.

مغازه های بازار در هنگام بروز حادثه ایمن نیستند/ بازار را آب ببرد مسئولان درخوابند

وقتی با نگاه پرسشگر وارد بازار می شویم و به دقت به تمام ساختار آن نگاه می اندازیم، از تک تک آجرهای آن گرفته تا سنگ فرش های داخلش برایمان روایت گر حکایت تلخ فراموش شدگی آن است.

در عبور از بازار تاریخی اراک یک نکته جلب توجه گر است و آن سیم های آویزان شده از سر در مغازه ها است که آدم را یاد این می اندازد که دیوان نفیس حافظ را با برگه کاغذ چرکینی که پیشتر زیر سبزی استفاده کرده ایم جلد کنیم!؟!

در چندجایی هم گوله باری از سیم ها را می بینیم که بر سر بالایی یکی از طاق ها خودنمایی کرده و با جرات تمام حادثه ساز بودنشان را ببینده القا می کنند.

وارد یکی از سراها می شویم دیوارهای ریخته شده و آجرهای شکسته، گذرتاریخ را یادآورمان می شود.

دربالای درب ورودی نخستین مغازه از این سرا جمعی از سیم های برق در کنار هم جمع شده اند و مغازه دار که نگاهمان را می بیند به سرعت از پشت میزش به بیرون می جهد چهره فرطوتش گذر طولانی از عمرش را نشانمان می دهد که البته موهای سپیدش می تواند گواه بهتری برای اثباتش باشد.

خود را حبیب اله.ب 63 ساله معرفی می کند و  با اشاره به مدت مغازه داری اش در این سرا می گوید: سال های زیادی است که در بازار اراک مغازه دارم و قبل از من نیز پدرم این حرفه را داشت و من به نوعی وارث این حرفه هستم.

از او می پرسیم از این همه سیم های آویزان برسر ورودی مغازه اش نمی ترسد که تصریح می کند: شاید بترسیم ولی چه چاره ای داریم جز این که دعا کنیم هیچ وقت حادثه ای در این جا اتفاق نیفتد چرا که با بروز اولین حادثه سایر مغازه ها نیز درگیر می شوند.

حبیب اله.ب تصریح کرد: در این چند سالی که اینجا مغازه دار هستم به یاری خداوند حادثه ای رخ نداده ولی چند باری در دیگر گذر های این بازار اتفاقاتی همچون بروز حادثه آتش سوزی رخ داده است.

وی می افزاید: انگار مسئولان یادشان رفته که بازار چشم تاریخی شهر اراک است و به نوعی انعکاس دهنده تمامی زوایای این شهر را می توان در این مکان پیدا کرد.

پیرمرد دلش گرفته بود ازناملایمات برخی مسئولان که اقدامی درست در جهت احیای صحیح و اصولی بازار نکرده اند.

مغازه دار تصریح می کند: مشکلی که در احیا کردن بازار از سوی مسئولان نیز بسیار مشاهده می شود انجام اقدامات غیر اصولی آنان است که می توان به نمونه های سنگ فرش قسمت ورودی بازار اشاره کرد که در زمستان مشکلات رفت و آمدی بسیاری را برای شهروندان ایجاد کرد.

وی می افزاید: جمع آوری این سیم ها و مرتب سازی آنها از سوی نهادها و دستگاه های مربوطه نه تنها از بروز بسیاری از حوادث احتمالی جلوگیری می کند بلکه می تواند به زیبا سازی چهره شکسته بازار هم کمک شایانی کرده و جامه ای منظم بر آن پوشانید.

تبدیل بازار اراک  به پاساژ با شیشه های سکوریت وکرکره های برقی/ رنگی از تاریخ بررخسار بازار نماینده است

تقریبا به میانه های بازار که می رسیم سرمان پرمی شود از صدای آهنگ چندین سی دی فروش با آهنگ مجاز و غیرمجاز!!!

انگار دلمان بازار با حال و هوای قدیمی می خواهد، همان بازارهایی که در عکس ها و پوسترها دیده بودیم.

صدای چکش مس گران با آن نواهای خوشش جایش را داده به صدای آهنگ که هنگام عبور از کنار چندین لوازم اسباب بازی فروشی می شنویم.
بازار است اما همان حال و هوایش دیگر رنگ آن روزها را ندارد و شاید پنجره های چوبی قدیمی در چندین گذر که موریانه دیگر چیزی از آن را باقی نگذاشته تورا به آن سالها ببرد و گرنه بوی عطر فروشی های جدید که نمی گذارد مشامت بوی عطاران ساکن در بازار را جست و جو کند .

همین طور که با این افسوس ها قدم برمی داریم چشمانمان به مغازه دار لباس فروشی می افتد که مشغول بالا کشیدن کرکره مغازه است.

دستانش که این کار را نمی کند زحمت را به کرکره برقی داده و با فشار کنترل موجود در دستانش آن را در سرعت پلک زدنی بالا می برد.

وقتی به کرکره بالا می رود مغازه ای را می بینیم که پیش از این در مدرن ترین پاساژ ها چنین دکوراسیون و طراحی روزامدی را می بینیم نه در بازار قدیمی و تاریخی که باید براساس یک سناریوی فرهنگی باشد.

به سراغ مرد مغازه دار می رویم اما با پرسیدن سبب تعویض کرکره مغازه این گونه می گوید: 20 سال صاحب این مغازه هستم و چندسالی است که تغییر شغل داده ام و پیش از لباس فروشی، عطاری داشته ام.

وی می افزاید: در سال های قبل این جا عطاری داشته ام اما وقتی پسرم بزرگ شد اینجا را به لباس فروشی مدرنی تبدیل کرد و می گفت که دیگر زمان خیلی چیزها به سر آمده است.

فروشنده با اشاره به سبب تعویض کرکره اش نیز می گوید: کار تغییر کرکره مغازه ام توسط پسرم انجام شده که البته بعد از پیمودن مراحل قانونی و کسب اجازه از میراث فرهنگی این کار را انجام داده است.

وی می افزاید: با پیشرفت علم و تکنولوژی ما نیز باید در مسیر رشد و ترقی قرار گیریم و خود را با این پشرفت به روز کنیم.

حرف های پیرمرد دلم را گرفت که اگر آن طور که می گفت باشد دیگر چه اثری می ماند از آثار تاریخی و دیگر چگونه بگوییم که سنتی ماندنمان را حفظ می کنیم؟

سوال مهمتر اینکه مسئولان متولی به چه فکر و برنامه ای هستند که تن خسته بازار هرروز نحیف تر می شود؟

از این مغازه که بیرون می اییم به مغازه های از این دست زیاد برمی خوریم که نوع ساختارشان هیچ سنخیتی با تاریخ و قدمت بازار ندارد.

بنای تاریخی بازار حریم دارد یا ندارد، مساله این است

در کنار بازار تاریخی اراک ساختمان های بلندی را مشاهده می کنیم که وجودشان می تواند سند محکمی برای نقض قانون ضرورت حفظ حریم برای آثار باستانی و تاریخی باشد هرچند از مسئولان متولی میراث فرهنگی استان از این دست کارها زیاد دیده ایم و مهمترین آن در بیت تاریخی امام خمینی(ره) در خمین است که بناهای مشرف مدام با سایه انداختن بر بنای تاریخی بیت در این اثر تاریخی سرک می کشند.

در بازار تاریخی اراک نیز ماجرا به همان منوال بوده و ساختمان های بلندی که بدون رعایت حد مجاز قامت کشیده اند و بر سر بازار اراک سایه انداخته اند.

این جاست که نوک پیکان را باید به سمتی ببریم که مسئولان در حوزه ساخت و ساز شهری پاسخ گویی این نقص باشند.
البته با شیوه مدرن مدیران روابط عمومی دستگاه های متولی راه به جایی نمی بریم آنجا که میراث فرهنگی با استدلال فرط بالای کار پاسخگویی را منوط به مکتوب کردن سوالات و وقت قبلی می کند و متولیان شهری نیز برهمین منوال بنانهاده اند.

با این حال باید دانست که یکی دیگر از سبب های ایجاد این مساله بی توجهی از سوی واحد های نظارتی میراث فرهنگی است که باید به آنها گفت که از میراث فرهنگی کشور آن طور که باید حمایت می شده نشده و بازار اراک که نقطه ثقل جذب توریسم در این استان بوده به فراموش خانه های تاریخ سپرده شده است.

وجود این ساخت و ساز ها می تواند اثرات مخربی بر روی این میراث برجای بگذارد و سبب آسیب های بسیاری در آن شود به طوری که بیشتر ساختمان های بلند در معرض دید هستند تا بازار تاریخی و قدیمی اراک در دید مردم و مسافران استان باشد.

دل گرفته در بازار قدم برمی داریم و از بازار عبور می کنیم و گویا نه از این اثر باستانی که حتی بامیه فروش ها هم جایشان را به پسربچه هایی داده اند که فریاد میزنند آهای سمبوسه سمبوسه داغ و خوشمزه، بلکه رد فیلم های تاریخی و خاطرات پدر و مادر بزرگهایمان باید سراغی از تاریخ فرهنگ شهرمان بگیریم.

تاریخ شهری که در بی ذوقی تمام مسئولان شهری اش، یکی از قدیمی ترین محله های تاریخی اش در چند متری همین بازار تاریخی به ایستگاه پرتردد اتوبوسها تبدیل شده است!!!

وقتی این ها را می بینیم دیگر چه انتظاری داریم بازار همان شکل قدیمش باشد و دیگر چه توقعی داریم که مسئولان همچنان به فکر نجات بازار از فراموشی باشند و برای مردم هم فرقی نمی کند در بازار به دنبال جنسشان باشند یا در پاساژهای رنگارنگ شهر که روز به روز به تعدادشان افزوده می شود.

آنها می خواهند خرید کنند، پس چه فرقی می کند از کدام حال و هوا باشد اما اگر مسئولان متولی کمر تاشده بازار را راست نکنند از بازار خرابه ای بیش برای کودکانمان به میراث نمی ماند.

گزارش از مبین جلیلی، سمیه حبیبی

انتهای پیام/ ق