سخنی با منتقدان توافقنامه ژنو و مخالفان آنان(۲)


سخنی با منتقدان توافقنامه ژنو و مخالفان آنان(2)

خبرگزاری تسنیم: خطاب به منتقدان توافقنامه ژنو نوشتم که حتی اگر برآیند توافقنامه را منفی می دانند، دیدن نقاط قوت در کنار نقاط ضعف از اصول نقد منصفانه و دلسوزانه است.

دریادداشت قبلی نکاتی را خطاب به منتقدان توافقنامه ژنو نوشتم و در این نوشته تلاش می کنم نقدی بر نحوه برخورد مخالفان آنان و همچنین به همین بهانه سخنی با رئیس جمهورمحترم فراتر از بحث توافقنامه ژنو داشته باشم :

1. خطاب به منتقدان توافقنامه ژنو نوشتم که حتی اگر برآیند توافقنامه را منفی می دانند، دیدن نقاط قوت در کنار نقاط ضعف از اصول نقد منصفانه و دلسوزانه است اما نباید یک واقعیت را انکار کرد که بخشی از مواضع تند منتقدان واکنشی است به بزرگنمایی غیرواقعی و سفیدنمایی های انجام گرفته از توافقنامه توسط مسئولان.

به یاد داریم که توافقنامه ژنو به گونه ای تصویر شد که گویا حاوی تمام مطالبات چندساله مردم ایران است، آقای دکتر روحانی در اولین لحظات با شور وشعفی ویژه، جلسه تجلیل از شهدای هسته ای گذاشت به رهبری نامه نوشت و بلافاصله آن را رسانه ای کرد، برخی مردان اقتصادی و اجرایی دولت آن را فتح الفتوح خواندند و همه مشکلات اقتصادی را حل شده ذکر کردند، رسانه های اصلاح طلب فضایی رویایی از آینده تصویر کردند، با کمال شگفتی حتی سیاستمدار کارکشته و مجربی چون آقای هاشمی رفسنجانی با امضای این توافقنامه کاراصلی را تمام شده دانست و بقیه مسیر را «روتین» اعلام کردو....همه این فضاسازی ها در حالی بود که مطالعه گذرای توافقنامه و تصریحات آقای ظریف و مخصوصا عراقچی نشان می داد در خوشبینانه ترین حالت ما به توافقی دست پیدا کرده ایم که مقدمه ای است برای مذاکرات بسیار سخت و پیچیده آینده. با گذر زمان ابهامات توافقنامه (که البته در جای خود می تواند نقطه ضعف محسوب نشود) نمود بیشتری پیدا کرد و مخصوصا مواضع متکبرانه آمریکایی ها فضا را واقعی ترکرد. طبیعی بود در این فضا گروه هایی اعم از منتقدان دلسوز یا منتقدانی که نیت های حزبی دارند، دربرابر تصویرسازی هایی که مبتنی بر واقعیت نیست واکنش تندتری نشان دهند خلاصه آنکه اگر دولت و رسانه های اصلاح طلب از ابتدا دستاوردهای توافقنامه را در اندازه واقعی خودش به جامعه ارائه می کردند نه مردم دچار سرخوردگی می شدند و نه فضای نقد درپاسخ به «سفیدنمایی غیرواقعی» به «سیاه نمایی غیرمنطقی» می گرایید.

2. این روزها فضای سنگینی علیه منتقدان توافقنامه ژنو که عده ای از آنان جلسه ای با عنوان «دلواپسیم» برگزار کردند، ایجاد شده است شاید نیاز نباشد مجدد توضیح دهم که من نه اصل برگزاری چنین جلسه ای را قبول دارم و نه با بخشی از مطالبی که در جلسه عنوان شده است موافقم و نه فضای موجود را فضای نقد دلسوزانه می دانم، اما براین باورم فضای سنگین تخطئه و تمسخر و برخورد غیراستدلالی که علیه این بخش از منتقدان و به بهانه آن ها علیه دیگر منتقدان شکل گرفته است روی دیگر همان سکه دو قطبی کردن فضایی است که در یادداشت دیروز ذکر کردم که در این فضای دوقطبی نه فقط منتقدان توافقنامه ژنو بلکه منافع ملی دچار آسیب جدی می شوند چرا که دولت توسط آقای دکتر روحانی و ظریف براساس منافع مردم ایران، خط قرمزهایی برای مذاکرات اعلام کرده است که برای پافشاری برآن ها باید فضایی منطقی حاکم باشد نباید شرایط به گونه ای باشد که اولا منتقدان منطقی در این فضای دو قطبی مجبور به سکوت شوند ثانیا این خط قرمزها دربرابر دیگر مشکلات کشور کم اهمیت تلقی شود(مطابق آنچه مخالفان «دلواپسان» در پیش گرفته اند) و ثالثا شکست خوردن مذاکرات شکست دولت و پیروزی منتقدان تلقی شود و در نتیجه دولت خود را مجبور به «نتیجه گرایی ظاهری» و فدا کردن منافع و مصالح مردم ایران ببیند. خلاصه آنکه همه آنچه منتقدان توافقنامه ژنو در نقد خود باید رعایت کنند، مخالفان شان نیز باید مورد توجه قرار دهند.

3. آنچه مایه تعجب است، نگاه تهدید محوری دولت به منتقدان است. قاعده دیپلماسی حکم می کند در مذاکرات هرطرف ظرفیت های متنوعی را برای بالابردن قدرت چانه زنی خود ایجاد کنند و یکی از مهم ترین این ابزارها مخالفت های داخلی با امتیازهایی است که از طرف مقابل مطالبه می شود. اگر به نوع رفتار طرف آمریکایی در دیپلماسی عمومی اش نگاهی بیندازیم می بینیم که آنها توانسته اند به خوبی از منتقدان خود مانند حزب محافظه کار آمریکا یا لابی صهیونیست چماقی بسازند برای پافشاری بیشتر در مطالبه امتیازات مورد نظر خود، به گونه ای که تیم مذاکره کننده هسته ای ایران در توجیه برخی رفتارهای غیرمنطقی مسئولان آمریکا به این مسئله اشاره می کند که این اظهارات برای پاسخ به جناح تندرو داخلی آمریکا است با این وصف این سوال همچنان باقی می ماند که طرف ایرانی به جای اینکه با الفاظی مانند «ان شاءا... برجریان افراطی پیروز می شویم» مرتب در مقام مقابله و ساکت کردن جریان منتقد دربیاید چرا با ضریب دادن به این جریان (حتی تندرو) از این فرصت برای بالابردن قدرت چانه زنی خود استفاده نمی کند به نظر می رسد دولت باید از موضعی بالاتر «فرصت چماق مخالفت های داخلی» در مذاکرات را به «تهدید مبارزه با رقیب سیاسی» تبدیل نکند.

4. اولین باری که آقای دکتر روحانی درباره منتقدان اعلام موضع کردند و برای آن ها صفت کم سواد انتخاب کردند با اینکه ایشان فردی گزیده گو و دقیق محسوب می شوند و با اینکه توقع از جایگاه رئیس جمهوری این است که بارمسئولیت سخنی را که گفته می شود بپذیرد، وظیفه دانستیم حمل برصحت کنیم و این اظهارات را «واکنشی» و از سر ناراحتی تلقی کنیم اما زمانی که در مراسم تجلیل از استادان و اعضای هیئت علمی نمونه کشوری تقریبا همان تفکر را با ادبیاتی دیگر مطرح کردند ، نگران شدیم که نکند فضای بسته سیاسی دوره قبل از دولت اصلاحات احیا شود. اینکه آقای رئیس جمهور از نقدها و به فرمایش چندروز پیششان نیش ها ناراحت شوند در جای خود طبیعی است اما اینکه رئیس جمهور در تقابل مستقیم با منتقدان آن ها را تحقیر کنند یا با ادبیاتی مشابه «مافعلا صبر می کنیم» یا «هنوز به آنجا نرسیده است که برخی مسائل را با مردم بگوییم» آن ها را تهدید کنند و از طرف دیگر مرتب در فضای عمومی به منتقدان تحت عنوان افراطی گری بتازند تنها نتیجه اش، نشان دادن کم بودن سعه صدر دولت است.

آقای رئیس جمهور حتما استحضار دارند که قرار نیست فقط کارشناسان جزو منتقدان باشند حتی یک روستایی عامی که ممکن است هیچ سوادی نداشته باشد نیز محق است که انتقاد کند و حتی طبیعی است که انتقادش غیرکارشناسی باشد مهم این است که دولت با انتقادها برخورد منطقی داشته باشد. انتقادهای صورت گرفته را می توان به سه دسته تقسیم کرد؛ دسته اول شبیه ماجرای مجلس مربوط به همسر رئیس جمهور، از جنس تخریب است که معمولا همراه دروغ، تهمت، شایعه پراکنی و...است. به عنوان یک رسانه ای معتقدم دولت دربرخورد با این دسته از رفتارها باید بی ملاحظه پیگیری قضایی را دردستورکار قرار دهد چرا که تا دروغ و تهمت و بی اخلاقی در سایت ها و رسانه های ما خریدار دارد جامعه روی سعادت را نخواهد دید. دسته دوم انتقاداتی است که دقیق است و حداقل شامل بخشی از حقیقت است، وظیفه دولت در مواجهه با این دسته، نه درشعار که در عمل پذیرفتن نقد و اصلاح امور است و تجربه نشان داده است که بعد از «پذیرفتن» و «اصلاح» افکارعمومی نقدشونده را ارج می نهند.

و دسته سوم نقدهای غیردقیقی است که البته هیچ سهمی از حقیقت نمی برند اما همراه دروغ و تهمت و بی اخلاقی نیز نیستند. دولت در مواجهه با دسته سوم باید شنونده خوبی باشد و با توضیحات مستدل، منطقی و کافی خود هم منتقد و هم افکارعمومی را قانع کند اما واقعیت این است که آقای روحانی و حامیان دولتی و غیردولتی ایشان بدون هیچ تفکیکی حتی در مواجهه با دسته سوم نیز ایجاد فشار سنگین رسانه ای را در پیش گرفته اند. به عنوان مثال در ماجرای مستند «من روحانی هستم» فارغ از درستی یا نادرستی این فیلم آنچه شاهد هستیم فضای سنگینی است که علیه این فیلم سازان ایجاد شده است در حالی که اگر در این فیلم بی اخلاقی صورت گرفته به صراحت باید کلید پیگیری قضایی آن توسط دولت زده شود و اگر نقدی نادرست شده است باید به صورت مستدل و دقیق موارد خلاف بیان شود در حالی که ما تا امروز جزفشار رسانه ای هیچ اقدامی از سوی نهادهای ذی ربط در دولت ندیده ایم خلاصه آنکه اگر دولت در برخورد با منتقدان همه را با یک چوب براند، هم فضای کشور رو به آرامش پیش نمی رود، هم نقص های واقعی آشکار نمی شود و هم روشنگری برای افکارعمومی ابتر می ماند.

5. زمانی که هیئت نظارت برمطبوعات هفته نامه 9 دی را توقیف و هنگامی که دکتر توکلی از تعطیل شدن این هفته نامه انتقاد کرد به ایشان پیامکی زدم و تاکید کردم مطالبی که این هفته نامه منتشر می کرد و شیوه ای که در پیش گرفته بود به گونه ای نیست که شما اعتبار خود را برای آن هزینه کنید. وی در جواب به من پیامکی زد که باید مراقب برخورد دولت با نقد بود و اجازه نداد که فضای رسانه ای بسته شود آن روز همچنان بر نظر خود مصر بودم اما واقعیت این است که امروز نسبت به موضع پیشین خود دچار تردید جدی شدم.

منبع: خراسان

انتهای پیام/

خبرگزاری تسنیم: انتشار مطالب خبری و تحلیلی رسانه‌های داخلی و خارجی لزوما به معنای تایید محتوای آن نیست و صرفا جهت اطلاع کاربران از فضای رسانه‌ای بازنشر می‌شود.

پربیننده‌ترین اخبار رسانه ها
اخبار روز رسانه ها
آخرین خبرهای روز
فلای تو دی
تبلیغات
رازی
مادیران
شهر خبر
فونیکس
خانه خودرو شمال
میهن
طبیعت
پاکسان
گوشتیران
رایتل
triboon