صبر بانو زینب(س) تسکینی بر داغ دل‌های مادران شهید


خبرگزاری تسنیم: حضرت زینب(س) نمونه کامل ایستادگی، مقاومت و صبر در برابر مشکلات است و صبر این بانو تسکینی بر داغ دل‌های مادران شهدای هشت سال دفاع مقدس است.

به گزارش خبرگزاری تسنیم ازبیرجند، مناسبت سالروز شهادت حضرت زینب(س) بهانه ای شد تا به سراغ یکی از خانواده های شهدا برویم که با تاسی از حضرت زینب در برابر مشکلات و غم از دست دادن فرزند، نا امید نشده و فرزند دیگر خود را نیز یاری جبهه می‌کند.

مادر شهیدان بذرافکن یکی از آن مادرانی است که با گذشت سال‌ها از غم فرزندانش خدا را شکر می‌کند و با نقل خاطرات از نحوه شهادت فرزندانش باری دیگر صبر و شکیبایی‌اش بر ما نمایان می‌شود.

مادر شهید محمد بذرافکن در گفت و گو با خبرنگار تسنیم در بیرجند، اظهار کرد: موقعی که محمد به‌دنیا آمد تا 24 ساعت کبود کبود بود.

همه اقوام فکر می‌کردند که محمد زنده نخواهد ماند و من ناامید از حرف‌های اقوام در مجلس عزادارای امام حسین (ع) در روز عاشورا و تاسوعا گریه و زاری کردم و از آن حضرت شفاعت فرزندم را خواستم و خدا خواست که محمد زنده بماند و برای جامعه‌اش افتخار بیافریند.

وی افزود: محمد برای نماز همیشه پیشقدم از همه بچه‌ها بود، در کارهای خانه به من کمک می‌کرد، آنقدر آرام و باوقار بود و پیش از آن که حرف بزند عمل می‌کرد و قبل از اینکه اقدام به انجام کاری کند، راجع به آن کار فکر می‌کرد.

این مادر شهید گفت: روزهای دوشنبه و پنج‌شنبه را بنا به سفارش امام‌خمینی(ره) روزه می‌گرفت، نمازشب می‌خواند.

وی از تاریخ اعزام به جبهه برادرش اینگونه گفت: نخستین بار در سال 1360 به جبهه اعزام شد در حالیکه که برادر بزرگترش غلامعلی بذرافکن مدتی قبل به جبهه رفته و در عملیات خیبر مفقود شده بود و سه سال بود که از غلامعلی خبری نداشتیم.

مادر شهیدان بذرافکن در حالیکه اشک چشمانش را پاک می‌کرد، گفت: به محمد گفتم مادر جان برادر بزرگت به جبهه رفته و سه سال است که از او خبر نداریم، محمد در حالیکه گوشه چادرم را بوسید به من اینگونه گفت: مادرم برادرم غلامعلی راه خودش را رفته، من هم راه خودم را می‌روم، الان بر من واجب است که به جبهه بروم، شما هم مادر صبر خانوم حضرت زینب(س) را پیشه کن و برای پیروزی رزمندگان دعا کن.

مادر که یاد مصیبت‌های خانم زینب کبری(س) افتاد که با اینکه آن حضرت فرزندان و بستگان خود را از دست داده بود، اما باز هم همراه برادر در صحنه جنگ حاضر شد.

مادر شهیدان بذرافکن افزود: پیشانی محمد را بوسیدم و گفتم برو مادر و تکلیفت را ادا کن، تو را به امام حسین(ع) می سپارم.

مادر شهیدان بذرافکن از خاطراتش با غلامعلی گفت: همیشه آرزوی داماد کردنش را داشتم اما همیشه به من می‌گفت: مادر من شهید می‌شوم و اگر شما مرا داماد کنید بعد از شهید شدنم باید خانوده‌ام را نگهداری کنید.

شب آخر که می‌خواست به جبه برود غسل کرد و با لبخندی به مادرش گفت: من از این سفر برنمی‌گردم، اگر برگشتم مرا داماد کنید.

به گفته مادرش، غلامعلی به آرزویش رسید و از اخرین اعزام دیگر برنگشت و پیکرش به مدت 17 سال مفقودالاثر بود و بالاخره بعد از سال‌ها چشم‌انتظاری پیکرش را در یک گور دسته جمعی پیدا کردند.

خواهر شهیدان بذرافکن از شهادت برادرش محمد به تسنیم گفت: محمد در عملیات کربلای 2 و در منطقه حاج‌عمران بر اثر اصابت گلوله به شهادت رسید و در هنگام شهادت محمد با توجه به اینکه در منطقه شهادت سرمای زمستان و یخ و برف زیاد بود و آن منطقه زیر آتش دشمن قرار داشت جسد محمد 9 ماه مفقود الاثر بود.

مادرشهیدان بذرافکن بیان کرد: محمد همیشه به من می‌گفت مادر دلم می‌خواهد خبر شهادتم را که به شما می‌دهند شما نیز خدا را شکر کنید که پسرتان شهید شده است و شما زینب‌وار و آرام باشید و راضی نیستم برای خبر شهادتم گریه کنید و خدا را شکر کنید که امانت خدا را به او دادید.

خواهر شهیدان بذرافکن با اشاره به بیماری مادرش، افزود: مادرم ناراحتی قلبی دارد هر وقت که از برادرانم خبری نداشتیم همه دلهره داشتیم که با مادر چگونه بیان کنیم، برای هر بار مقدمه چینی می‌کردیم که خبر شهادت محمد یا غلامعلی را به مادر بگوئیم، شب قبل آن یکی از برادرانم در خواب مادر می‌آمدند و خبر شهادتشان را می‌دادند.

اینگونه شهدا زنده‌اند، چه بسا هنوز مادرانی هستند که با غم از دست‌دادن فرزندانشان روز به روز پیر و پیرتر می‌شوند و آرام آرام در غم فرزندان می‌سوزند و کسی از ما صدایشان را نمی‌فهمد.

شهید غلامعلی بذرافکن در سال 1341 به دنیا آمد و در 6 اسفند 1362 در منطقه شلمچه به شهادت رسید و برادرش محمد بذرافکن نیز در سال 1344 به دنیا آمد و در 12 مهر 1365 در منطقه حاج عمران به شهادت رسید.

انتهای پیام/ ق