دعوت فیصل از ظریف متحدان عربستان در لبنان را آشفته کرد

خبرگزاری تسنیم: بسیاری از رهبران جریان ۱۴ مارس بعد از دعوت عربستان از وزیر خارجه ایران برای سفر به ریاض سخت غافلگیر شدند و موج نگرانی کاملا در چهره رهبران آنها نمایان است.

به گزارش گروه بین الملل خبرگزاری تسنیم  پایگاه خبری- تحلیلی الشرق الجدید در مقاله‌ای به دعوت اخیر وزیر امور خارجه عربستان از همتای ایرانی خود برای سفر به ریاض اشاره کرد و نوشت؛ دعوت شاهزاده سعود الفیصل وزیر خارجه عربستان سعودی از محمد جواد ظریف وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی ایران برای سفر به ریاض با هدف حل و فصل پرونده های مربوط به منطقه موجب بروز نگرانی های بسیار و ایجاد علامت تعجب و سوال فراوانی و حتی " اضطراب " بین هم پیمانان منطقه ای و بین المللی عربستان سعودی شده است.

در بین این گروه ها و هم پیمانان می توان به نگرانی گسترده و شدید گروه 14 مارس در لبنان اشاره کرد، این گروه بیشترین حجم " اضطراب " را به خود اختصاص دادند، حتی بسیاری از رهبران این جریان بعد از این دعوت سعودی بر روی چهره آنان آثار " نگرانی " به وضوح دیده می شد، چرا که هنوز آنها به این میزان از آگاهی برای درک حل اختلافات میان عربستان و ایران نرسیده اند، از این رو با شنیدن سخنان فیصل که آن را عقب نشینی از مواضع قبلی عربستان در باره ایران توصیف کردند سخت غافلگیر شدند.

سوالات مطرح شده در شرایط کنونی چنین هستند: آیا این نگرانی ها توجیه پذیرند؟ چرا این علامت تعجب و سوال فقط در بین هم پیمانان عربستان جلوه گر است؟ و چه چیزی باعث می شود این گونه تلقی شود که اگر این مذاکرات اکنون آغاز شود این ایران است که برنده به شمار خواهد آمد؟

منابع آگاه دیپلماتیک در بیروت در این باره یعنی علت نگرانی گروه های هم پیمان عربستان سعودی از جمله جریان 14 مارس از این مذاکرات به این دلیل اشاره می کنند حال که موضوع ریاست جمهوری لبنان مطرح است این امر می تواند به زیان آنها در این مذاکرات ختم شود.

مساله مهم در این بین و بخصوص در این چند ساعت اخیر که هم پیمانان عربستان با آن رو به رو شدند بر میزان " گنگ " و " نامفهوم " بودن مساله به مراتب افزوده است چرا که پاسخ شفافی در این خصوص دریافت نکردند، اگر چه آن دسته از مسئولان 14 مارسی که برای جویا شدن از ماجرا به سفارت عربستان سعودی در بیروت مراجعه کردند یا آن دسته از کسانی که با سعد حریری رئیس جریان 14 مارس تماس داشتند به این پاسخ دست یافتند که هیچ مساله جدیدی در سیاست راهبردی عربستان سعودی روی نداده است، و سخنان شاهزاده سعود الفیصل تنها در حد یک پاسخ ساده به جواب یک خبرنگاری بود که در این باره در کنفرانسی خبری از وی سوالی مطرح کرده بود، از این رو جای نگرانی و اضطراب در خصوص این دعوت عربستان سعودی وجود ندارد، چرا که مساله تازه ای نیست، این سخنان برای گشودن دریچه هایی برای مذاکره بوده و به دلیل فراهم شدن شرایط پختگی سیاسی برای آغاز گفت و گوی جدی نبوده است.

اما این پاسخ ها هم به شک و تردیدها پاسخ ندادند، چرا که این پاسخ ها در برگیرنده عبارت واضحی که گویای این واقعیت باشد که پرونده سوریه در مذاکرات جایی ندارد برخوردار نبوده است، بخصوص این که گام های عجولانه عربستان در صحنه سیاسی لبنان گویای برعکس آن چه می گویند بوده است.

در همین راستا مراکز دیپلماتیک غربی و عربی باهم برای لمس واقعیت های مربوط به انگیزه عربستان سعودی در بیان آمادگی برای آغاز گفت وگو با ایران رقابت کردند و این سوال را مطرح کردند که اگر قرار است این مساله بدون انگیزه و پیش زمینه مطرح شده باشد چرا بعد از سه سال خودداری سعودی ها اکنون باید این موضوع مطرح شود، آن چه در این بین باعث شگفتی مساله بیان آمادگی عربستان برای گفت وگو با مقامات ایرانی شده زمان بیان آن است،‌ چرا که موقعی این پیشنهاد مطرح شده که جایگاه ایران در منطقه و بخصوص در عرصه مسائل مربوط به عراق، لبنان، افغانستان و سوریه بسیار بهبود یافته است مضافاً بر این مساله که این مساله زمانی بیان می شود که ایران در آستانه آغاز دور جدید از مذاکرات هسته ای در خصوص پرونده هسته ای خود با غرب بوده است.

این منابع غربی معتقدند: اگر در شرایط کنونی عربستان مذاکرات خود را با ایران آغاز کند، ضعیف حاضر بر میز مذاکرات ریاض خواهد بود،‌این امر می تواند به توسعه قدرت ایران در منطقه ختم شود، حتی این مساله می تواند جایگاه ایران را در مذاکرات با آمریکا قوی تر سازد و این امر در 75 روز باقی مانده تا پایان مهلت تعیین شده برای مذاکرات تاثیر خواهد داشت.

حال این پرسش مطرح است اگر ایران احساس می کند که می تواند در مذاکرات هسته ای از غرب امتیازی در قبال برگه هسته ای خود بگیرد، چرا اکنون باید در مقابل عربستان سعودی از برخی مسائل چشم پوشی کند، حال این که ایران در بیش از یک جبهه به موفقیت هایی هم دست یافته است؟

آن چه باعث تشدید نگرانی ها در این خصوص شده گزارش های سرویس های امنیتی اسرائیلی در این باره است، این گزارش حکایت از این دارند که کشورهای غربی با ایران در خصوص پرونده هسته ای تهران در اواسط ماه مرداد آینده به توافقی دست خواهند یافت، این توافق می تواند به تحریم های اقتصادی اعمال شده ضد ایران تاثیر مثبتی داشته باشد و همین گزارش ها حکایت از این دارند که اقتصاد ایران برای سرپا ایستادن تنها به یک سال زمان نیاز دارد و بعد از این مدت جایگاه ایران به مانند گذشته خواهد بود.

آن چه آمریکایی ها در این بین و از قبل مذاکرات معتقدند موفقیت است، مساله توافق بر سر موضوع توقف غنی سازی با درجه غنای 20 درصد و کاستن از ذخایر موجود تا کم ترین حد ممکن و افزایش سطح بازدیدهای بین الملل و نظارت اما در مقابل اسرائیل و عربستان این مسائل را موفقیت و دست آورد تلقی نمی کنند، چرا که گزارش ها حکایت از آن دارند که ایران به احتمال بسیار قوی خود برای کنار گذاشتن جریان پلوتونیوم آمادگی داشته و درباره نیروگاه اراک حاضر به چشم پوشی بوده مشروط بر این که دست آوردهای اورانیوم خود را حفظ کند، تصمیم گیرندگان در این باره معتقدند ایران قادر است به تعهدات خود در راستای توافق نهایی عمل کند، در مقابل اقتصاد خود را ظرف مدت یک سال سرپا نگه خواهد داشت و بعد از آن ایران همواره به عنوان کشور در مرز هسته ای شدن باقی خواهد ماند.

همچنین مذاکرات با ایران قرار نیست موشک های بالستیک ایران را در بر داشته باشد، از این رو نقش ایران در منطقه را شامل نخواهد شد، حال این که ایران در جدا سازی پرونده ها از یکدیگر موفق عمل کرده است و آنها به خوبی می دانند آمریکا تنها در صدد موفقیت مذاکرات هسته ای است و به دنبال پرونده های دیگر نیست.

این منابع تنها به ذکر و بر شمردن موفقیت ها و پیروزی های ایران در منطقه بسنده نکردند، چرا که آنها موفقیت دیگری را بر این موفقیت ها افزودند و آن موفقیت ایران در ایجاد لابی ایرانی در داخل آمریکا است موضوعی که کمتر کسی از آن مطلع است لابی ایرانی را تهران از نیمه های دهه نود تلاش کرده ایجاد کند، این لابی به ریاست یک سوئدی ایرانی الاصل که ساکن واشنگتن است بوجود آورده است، نام وی تریتا پارسی است و آمریکایی ایرانی الاصل هاله اسفندیاری است این لابی مامور است فعالیت هایی را از طریق کنفرانس ها و نشست ها و صدور کتابچه های مطالعاتی و انتشار مقالات در نشریات آمریکایی متنوع پیگیری کند،‌ آنها در حال ایجاد دوستی ها با کارشناسان و پژوهشگران و محققان آمریکایی هستند، حتی تلاش های خود را با مسئولانی در دولت و کنگره آمریکا آغاز کرده اند، این تلاش ها را با دستیارانشان آغاز کرده بودند، این ها موفق شدند از طریق رایزنی های خود بخشی از تحریم ها ضد ایران را حذف کنند، حتی آنها به دست آوردهایی که ممکن است آمریکا در صورت آغاز گفت وگوی جدی با ایران به دست آورد پرداخته اند، حتی می تواند شامل برخی از چشم پوشی ها در منطقه هم شود.

اسرائیلی ها هم زمانی که " ایپک " با دو شکست پی در پی رو به رو شد سخت متحیر و سرگردان شدند، نخستین شکست مربوط می شود به زمانی که آمریکا از حمله به سوریه عقب نشینی کرد و شکست دوم هم در قبال رویارویی با ایران بود،‌" لابی " ایرانی در این باره با استفاده از روحیه مخالفت با جنگ نزد گروه های مخالف جنگ طلبی نظام آمریکا باعث شدند علاقمندی " ایپک " برای افزایش تحریم ها و نیز شکست مذاکرات هسته ای با ناکامی رو به رو شود.

بنابراین عربستان سعودی قرار است درباره چه چیزی با ایران مذاکره و گفت وگو کند؟ به ویژه این که تهران از طریق میانجیگران و واسطه های خود نزد کشورهای عرب حوزه خلیج فارس به ریاض اطلاع داده است، ایران حاضر به قبول طرح های عربستان سعودی نیست مگر آن که ریاض هم بپذیرد ایران در بخش های حیاتی جهان عرب نفوذی جدی دارد، تهران همچنین حاضر نیست در باره برگه های خود در عراق، یمن ، سوریه ، لبنان ،فلسطین و افغانستان چشم پوشی کند.

اگر ایران قرار است به خواسته های مقامات سعودی و دیگر کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس توجه کند، در مقابل مقامات ایرانی هم انتظار دارند به خواسته هایش از سوی آنها توجه شود، بخصوص می خواهد به نقش سرویس اطلاعات عربستان در حمایت از گروه های سازمان یافته تکفیری پایان داده شود، از این رو زمانی که مقامات سعودی از نقش هدایتگر ایران برای گروه های شیعی در جهان عرب سخن می گویند ایران هم در مقابل نسبت به نقش تحریک آمیز و هدایتگر عربستان از گروه های سنی حساس است از این رو این پرونده را به صورت جدای از هم نمی توان بررسی کرد.

از این رو و با مطالعه این داده ها ناظران بر این باورند که اختلال در موازنه قدرت در منطقه به سود ایران است و آن چه که باعث افزایش فشارها بر عربستان سعودی شده سخنان اخیر باراک اوباما رئیس جمهوری آمریکا است که گفته بود، تغییر به منطقه خواهد رسید و نمی توان جلوی آن را گرفت و آمریکا در مسیر حتمی برای مصالح و دوستی با تهران است، از این رو دوستان و هم پیمانان آمریکا در منطقه باید خود را با این تغییر وفق دهند، خواه سخنان شاهزاده سعود الفیصل وزیر خارجه عربستان اشتباه لفظی باشد و خواه پیام شفاهی. این نشان می دهد کشور عربستان سعودی راهی جز گفت وگو با ایران پیش روی خود ندارد، این مساله سوای موضوع اختلال توازن قدرت به نفع تهران است.

اما سوال اصلی و اساسی در خصوص زمان مطرح شدن این گفت وگو و هزینه هایی که برای موفقیت آن باید پرداخت آیا بهتر است اکنون این مذاکرات آغاز شود؟ یا بهتر است منتظر نتایج مذاکرات مربوط به پرونده هسته ای ایران با غرب بود؟ آیا بپذیریم که این پرونده را می توان تجزیه کرد؟ یا باید این مذاکرات را به صورت یک بسته کامل انجام داد؟ این مسائل همه جای بحث و بررسی دارند و پیش از آغاز مذاکرات باید پاسخی برای آنها یافت چرا که پرونده های مورد اختلاف نظر متعدد و به هم تنیده شده هستند، از این رو مذاکرات عربستان سعودی و ایران را نمی توان مذاکرات ساده و آسان دانست.

از این رو اکنون می توان تا حدودی علت نگرانی گروه جریان 14 مارس را درک کرد، چرا که به نظر می رسد پرونده لبنان در قعر توجه مشترک قرار گرفته است و شاید در حد صندوق پستی باشد که دو طرف برای انتقال نیت های خود از آن استفاده کنند، از این رو جایی برای افکار کوته نظرانه و محدود این گروه در این میان وجود ندارد.

انتهای پیام/ر