`پارادکس تحمل سیاسی
خبرگزاری تسنیم: وارثان اندیشه غرب وحشی که خود را میراثدار تمدن مدرن میدانند، تحملپذیری خود را هیچگاه به اندازه معقول تربیت نکرده و همواره با خشونتهای جنونآمیز کلامی و نوشتاری به کوچکترین انتقادها حمله بردهاند.
اشخاصی که ظرفیت روحی اندکی دارند بنابر عللی فورا نقش خود و جریان متبوعشان را در رخدادهایی مهم که ممکن است رسانهایشدن ابعاد پشت پرده آن دردسرساز شود، برملا میکنند تا هم روحیهای بخشیده باشند به بدنه هواداران و هم از حس نگهداری این راز در سینهشان رهایی پیدا کنند.حمید جلاییپور یکی از چهرههای رادیکال مشارکتی جریان موسوم به اصلاحطلبان که در روزهای فعالیت سنگین و شبهدولتی جبهه مشارکت در سالهای دولت خاتمی به سخنران اعزامی ثابت این گروه سیاسی منحل بدل شده بود، اخیرا با انتشار یادداشتی از برکناری فرماندار بروجرد استقبال کرده است و رئیسجمهور را تشویق به ادامه این روند میکند.
گویی همین دیروز بود که دوم خردادیها برای سرکوب یک گروه 50 یا 60 نفری از منتقدانشان برای مقابله با بچههای مومن در پارک لاله 2 کامیون چاقوکش حرفهای آوردند و هفتهای یکبار یک زن سقطجنین میشد تا القا کنند منتقدانشان به زنان باردار هم رحم نمیکنند و کسانی که میآیند برای سوالکردن در واقع موجودات بدوی هستند.
اما آقای جلاییپور و امثال او باید مدنظر داشته باشند کسی که در سطح یک سخنران سیاسی تحمل انتقاد چند جوان در یک همایش را ندارد و مدعی است باید این روند یعنی فشار بر استانداریها و فرمانداریها برای ادامه فعالیتهای تازه آغاز شده اصلاحطلبان افراطی ادامه پیدا کند در واقع روح توسعهنیافتگی فرهنگی و سیاسی جریان خود را به نمایش میگذارد. جریان خشونتطلب و عمیقا تبلیغاتچی با غوغاسالاری و ژستهای شیک علمی و دانشگاهی به سرکوب مخالفان و منتقدانش روی آورده و همین افراد اگر روزی قدرت کشتن مخالفانشان را هم داشته باشند قطعا از آن دریغ نخواهند کرد.
امثال وی در دانشکدههای سیاسی و اجتماعی نخستینبار خیلی خوب ایدههای ماکیاولی را خواندهاند و به لویاتان هابز میاندیشند، ایدهای که دایر است بر نتیجه نهایی دیکتاتوری اکثریت، همان دیکتاتوری که سروش گاهی برای شورش علیه آن در دولت احمدینژاد قلم میزد و مردم را محکوم و متهم به نادانی میکرد.
وارثان اندیشه غرب وحشی که خود را میراثدار تمدن مدرن میدانند، تحملپذیری خود را هیچگاه به اندازه معقول تربیت نکرده و همواره با خشونتهای جنونآمیز کلامی و نوشتاری به کوچکترین انتقادها حمله بردهاند.
اگر چه در یک نگاه کلی عزل فرماندار بروجرد یک ضعف برای دولت و بهنوعی گربه را دم حجله کشتن تلقی میشود برای فرمانداران دیگر و استاندارانی که ممکن است خطوط قرمز افراطگرایانه اصلاحطلبی را بخوبی درک نکرده باشند اما تشویق دولت توسط کسانی که خود را داعیهدار آزادی بیان، گفتوگو، تحمل و مبارزه با سانسور معرفی کردهاند، فصلی فراموشنشدنی و پارادوکسی خندهدار در مرام سیاسی گروه منحل موسوم به جبهه مشارکت است.
همه کسانی که بهعنوان منتقد در نشستهای سخنرانی اعضای جبهه مشارکت حضور پیدا کردهاند میدانند در این نشستها به سوال کسی پاسخ داده نمیشد، حداکثر واکنش سخنران به سوالهای انتقادی استهزا، طعنه، بیادبی، سوت و کف هواداران و حتی گاهی صلواتهای پیاپی برای خفهکردن صدای منتقد بود.
چه خوب است اصلاحطلبان نقاب دروغ نقدپذیری را از چهره برداشته و با مردم بر پایه همان مرامی که دارند سخن بگویند، مثلا از روش سرکوبگرانه اداره کلاسهای درسشان در دانشگاه، از فشارهای دیکتاتورمآبانه علیه اعضای خانوادهشان و از حذف و برخوردهای چکشی با کسانی که تنها این ادعا را مطرح کردند که «نمیشود هم درون نظام بود هم نقش اپوزیسیون را بازی کرد.»
بسیاری از نیروهای نزدیک به جبهه مشارکت بهعنوان بخش افراطی جریان اصلاحطلبی به انقلاب علیه جمهوری اسلامی فکر میکردند، دقیقا به خاطر دارم روزی احمد زیدآبادی در یکی از همین نشستها میگفت دوستانی که به انقلاب فکر میکنند باید بهسراغ ایدههای بهتر و پختهتری حرکت کنند و اینها همان میراثداران نفاق پیچیده به شمار میآیند، نفاق پیچیدهای که با نزدیکی و نفوذ در لایههای فرهنگی و علمی دولت روحانی از یکسو، کنار گذاشتن شعارهای ضد دین مانند استیضاح امام حسین در مجلس از سوی دیگر و سکوت در قبال مواضع رهبر معظم انقلاب اسلامی و سنگر گرفتن و سوءاستفاده از اشخاصی مانند حسن خمینی دایره خود را فراتر از جبهه مشارکت تعریف میکند.
خندهدارتر اینجاست که جلاییپور در این یادداشت مدعی شده است چون روحانی مسائل اقتصادی و سیاست خارجی را پشتسرگذاشته است حالا وقت مباحث سیاسی و فرهنگی است که باید از این نویسنده سوال شود مسائل اقتصادی و تورم ناشی از آن، فشار شدید مالی بر مردم، بلاتکلیفی وضعیت تحریمها و شکست مذاکرات و.. کدامشان حاوی ویژگی پایان یافتن مسائل اقتصادی و سیاست خارجی است؟!
امثال همین نگاهها بود که دولت خاتمی را به تریبونی برای طرح عقاید فاسد فرهنگی و عمیقا ضددین تبدیل کرد و تمام توان دولت را مصروف طرح ایده توسعه سیاسی و توسعه فرهنگی که در بیانی شفاف عبارت بود از بیدینکردن مردم با استفاده از روشهای فراگیر که جزوههای رامین جهانبگلو برای کودکان و دانشآموزان مصداق بارزی از آن به شمار میآمد.
وی به روحانی فرمان میدهد: دولت آقای روحانی باید از صدر تا ذیل، از وزیران، استانداران، مدیرانکل، بخشداران و روسای سازمانها، مانند خود رئیسجمهور عمل کند. این پیام استعفای فرماندار بروجرد است.
ترجمه این اظهار نظر از موضع بالا عبارت است از اینکه دولتیها باید مدافع ایده مشارکت در مسائل فرهنگی و سیاسی باشند، در واقع جلاییپور و دیگرانی مانند او کوشیدند در ماجرای لغو سخنرانی حسن خمینی در بروجرد برای خود از پشم این ماجرا نمدی ساخته و کلاهی بدوزند.
صرف نظر از اینکه بسیاری نسبت به رویکردهای حسن خمینی به مساله بازاندیشی در تفکر سیاسی و اجتماعی حضرت امام خمینی تردیدهایی دارند و همین تردیدها باعث انتقادهایی شده است که انواعی از آن در سالهای قبل بروز یافت اما مشارکتیها سنگ خود را به سینه میزنند.
آنها در شرایط فعلی نیاز دارند در استانهای مختلف ضمن فعال کردن همان جبهه اندک مدنی که در اختیار داشتند مجددا دست به امتحان شانس خود برای بهدست آوردن کرسیهای مجلس شورای اسلامی در انتخابات آتی بزنند.
آنها در انتخابات مجلس دهم، مهمترین مسالهای که دارند بالانس دولت روحانی در موضوعات و مطالبات رادیکال اصلاحطلبان توسط نمایندگانی است که قرار است با حداکثر ظرفیت از شهرهای مختلف کشور در رقابتها شرکت داده شوند.
مشارکتیها نیاز دارند با برپایی نشستهای متعدد باز با همان گفتمان مفلوک و شکست خورده نان را رها کن و به آزادی و دگرگونی فرهنگی بپرداز، مردم را قانع کنند که مساله اصلی نان نیست، مساله اصلی توسعه فرهنگی و توسعه سیاسی است که نتیجه نهایی آن از این قبلترها بهروشنی توسط خود همین افراد بیان شده است.
این گروه همان کسانی هستند که با موجسواری در انتخابات دوم خرداد گروهی افراطی را سازمان دادند که حتی برای براندازی جمهوری اسلامی دست به انبار سلاح بردند، همان افرادی هستند که نهضت آزادی غیرقانونی و نامشروع را به جمع گفتمانی خود گره زدند در حالی که تا روزهای آخر هم اختلافهای ملی ـ مذهبیها با مشارکتیها باقی ماند و ملی - مذهبیها همچنان دوست داشتند برخی مشارکتیها که از دیوار لانه جاسوسی بالا رفتند، بگویند «غلط کردیم!»
این گروه در واقع «جوش خودش» را میزند و نه به فکر حسن خمینی است و نه به فکر حسن روحانی، تنها چیزی که عناصر مشارکت دنبال میکنند اجرای همان گفتمان با استفاده از همان تاکتیکهاست، یعنی تاکتیک دگرگونی مدیران از مقطع استانداری تا مقطع و سطح دهداری، اتفاقی که در دولت خاتمی شاهد آن بودیم.
خوشبختانه این اشخاص هنوز هم در نیافتهاند که هم آن گفتمان متزلزل بوده است و هم تاکتیکهای اتخاذ شده، بنابراین میشود بسیار امیدوار بود در انتخابات آتی این اشخاص نماینده یک اقلیت محض بیشتر نباشند.
عاقلانهتر این است که دولت در حد امکان فاصله خود را با عناصری از این دست حفظ کرده و به دامی که دیگران را قبلا گرفتار کرده، خود را نینداخته و بداند مشروعیت و مقبولیتش در گرو حل مشکلات معیشتی و اقتصادی مردم و وعدههایی است که رئیسجمهور در این زمینه داده است.
با نزدیکشدن به سالگرد انتخاب آقای روحانی، ایشان باید با پرهیز از فرافکنی و طرح بحثهای جنجالی، پاسخهایی روشن به مردم درباره وعدههای خود بدهد.
منبع: وطن امروز
انتهای پیام/
خبرگزاری تسنیم: انتشار مطالب خبری و تحلیلی رسانههای داخلی و خارجی لزوما به معنای تایید محتوای آن نیست و صرفا جهت اطلاع کاربران از فضای رسانهای بازنشر میشود.