هشدار به مسئولان ایرانی نسبت به خطر جابجایی مرکز ثقل انرژی جهان از خاورمیانه
خبرگزاری تسنیم: یک اقتصاددان ایرانی ساکن آمریکا به تشریح جایگاه ایران در برابر تحولات شگرف در بازار جهانی نفتوگاز پرداخت و با اشاره به خطر جابجایی مرکز ثقل انرژی جهان از خاورمیانه به نقطه دیگر به مسئولان ایران برای چارهاندیشی در این باره هشدار داد.
به گزارش خبرنگار اقتصادی خبرگزاری تسنیم، محمد مروتی دارای دکترای اقتصاد از دانشگاه تگزاس آستین، محقق پسادکتری اقتصاد در دانشگاه استنفورد است. وی که در سال 2013 از تز دکترای خود با موضوع بازارهای نفت، سرمایه گذاری نفت و نقش گاز طبیعی در تولید آمریکا در دانشگاه تگزاس آستین دفاع کرده است معتقد است، به زودی از اهمیت منطقه خاورمیانه به عنوان مرکز ثقل تامین انرژی جهان، کاسته خواهد شد. از این رو لازم است که تحولات بازار انرژی با دقت رصد شده و استراتژیهای کلان کشور با در نظر گرفتن این تحولات تنظیم شود.
وی که حوزه تخصصی و پژوهشی اش اقتصاد انرژی است بر این باور است که تولید سوختهای فسیلی در کشورهای قاره آمریکا و آسیای دور رشد چشمگیری خواهد داشت.
دیگر نظرات این اقتصاددان ایرانی ساکن آمریکا را در گفت وگو با خبرنگار اقتصادی خبرگزاری تسنیم می خوانید:
* باید نگاهی واقع بینانه به حوزه نفت و تحولات جهانی آن داشت
خبرگزاری تسنیم: پیش بینی شما از آینده تحولات انرژی در جهان چگونه است؟
مروتی: پیش از هرگونه پاسخی به سوال شما لازم می دانم نکاتی را یادآور شوم. نکته اساسی این است که با توجه به اینکه ایران کشوری نفت خیز است در حوزه نفت و گاز باید نگاه واقع بینانه و مبتنی بر آمار و حقایق خارجی به تحولات جهانی داشت تا بتوانیم از فرصتها بهترین استفاده ها را بکنیم. احساس بنده آن است که تصورات اغراق آمیزی از سهم ایران در بازارهای جهانی در نظر مردم کشور ما وجود دارد. مثلا صادرات ما پیش از شروع تحریم ها بیش از 2 میلیون بشکه در روز بوده است در حالی که روزانه بیش از 80 میلیون بشکه نفت در جهان مصرف می شده است و این یعنی سهم ایران چیزی حدود 3درصد از بازار جهانی است. این 3درصد البته مهم و تاثیر گذار هست ولی نباید نگاه اغراق آمیز به آن داشت. به علاوه گه گاه کسانی که به مسئولان ارشد کشور در حوزه نفت و انرژی ارائه مشاوره می دهند، از تحولات عظیمی که در بازارهای انرژی در حال رخ دادن است غفلت می کنند و این ممکن است زیانهای برگشت ناپذیری به کشور وارد کند. به عنوان مثال، 10 سال پیش آمریکا برای واردات گاز طبیعی برنامه ریزی و سرمایه گذاریهای هنگفت می کرد و الان به واسطه انقلاب shale gas در آستانه صادرات گاز است. این یعنی کل بازار گاز دگرگون شده است. اگر مسئولان ما به دقت این تحولات را رصد نکرده باشند و بخواهند با اطلاعات 10 سال پیش تصمیم بگیرند به کلی به بیراهه می روند. به نظر من یک تفکر نه چندان صحیح رایج در ایران آن است که خاورمیانه قلب تپنده انرژی دنیاست و همه به آن وابسته هستند و اگر ما تنگه هرمز را ببندیم دنیا به پایان می رسد. البته خاورمیانه سهم بزرگی در تامین انرژی جهان دارد و بستن تنگه هرمز هم اثر ملموسی در بازارهای جهانی دارد ولی نباید در مورد آن اغراق کرد. باید قبول کرد که با توجه به تحولاتی که در زیر بحث خواهم کرد اهمیت خاورمیانه در حوزه انرژی در حال کاهش است.
البته منظورم آن نیست که سوختهای فسیلی از رده خارج می شوند. اتفاقا برعکس، سوختهای فسیلی شاید تا یک قرن دیگر همچنان منبع اصلی تامین انرژی جهان باشند ولیکن تحولات تکنولوژی استخراج از طرفی و پیشرفت بهره وری مصرف مانند خودروهای کم مصرف که باعث افزایش کارآیی شده و نیز نگرانیهای زیست محیطی پیوسته صحنه تحولات بازار انرژی را دگرگون می کند. این موجب می شود که از طرفی عرضه نفت در باقی مناطق دنیا افزایش یابد و از سوی دیگر مصرف با شدت پیشین امکان رشد نداشته باشد.
* تحولات بازار انرژی باید با دقت رصد شده و استراتژیهای کلان کشور با در نظر گرفتن این تحولات تنظیم شود
خبرگزاری تسنیم: نقش خاورمیانه در تامین انرژی جهان چگونه خواهد بود؟
مروتی: در مورد سوال شما ابتدا نظرم را به طور شفاف بیان می کنم و درادامه می توانیم در مورد آن بحث کنیم. به اعتقاد من ، خاورمیانه از دیرباز دارای اهمیت استراتژیکی بوده است. وجود منابع غنی نفت و گار این منطقه را به یکی از عمده ترین تامین کننده های انرژی جهان تبدیل کرده و الان حدود یک سوم نفت جهان را تامین می کند و همین امر آن را در کانون توجهات بین المللی قرار داده است. تحولات شگرفی که در بازار انرژی جهانی در حال رخ دادن است، احتمالا به زودی از اهمیت منطقه خاورمیانه به عنوان مرکز ثقل تامین انرژی جهان، به شدت خواهد کاست. از این رو لازم است که تحولات بازار انرژی با دقت رصد شده و استراتژیهای کلان کشور با در نظر گرفتن این تحولات تنظیم شود. پیشرفت تکنولوژیهای جدید حفاری و استخراج نفت و کشف منابع عظیم نفت و گاز که تنها با شیوه های نوین و غیرمتعارف قابل استخراج هستند جغرافیای تامین انرژی جهان را دگرگون می سازد و به خصوص سهم کشورهای قاره آمریکا و آسیای دور رشد چشمگیری خواهد داشت.
* تولید گاز آمریکا در دهه های آینده باز هم رشد خواهد کرد
خبرگزاری تسنیم: ارزیابی خود را از حوزه گاز و تحولات آن بفرمایید.
مروتی: ایران و روسیه دارای بزرگترین منابع گاز طبیعی شناخته شده در جهان هستند ولی دور از ذهن نیست که پیشرفتهای تکنولوژی استخراج گاز طبیعی به زودی این رتبه بندی را به چالش بکشد. عمده مخازن گازی ایران با شیوه های متعارف قابل استخراج هستند. مخازن گازی متعارف، مثل مخزن گازی پارس جنوبی که بین ایران و قطر مشترک است و به عنوان بزرگترین مخزن گاز طبیعی جهان شناخته می شود، به شکل یک محفظه بزرگ در اعماق زمین هستند که گاز طبیعی در گنبدهای سنگی محصور شده و تحت فشار قرار دارد. چاههای گاز به صورت حفاریهای عمودی جهت نفوذ به این مخازن صورت می گیرد و به محض حفرچاه، گاز طبیعی که مفری می یابد به سطح زمین جریان پیدا می کند. مدتی پس از استخراج گاز از این مخازن، فشار گاز مخازن به تدریج دچار افت شده و جریان گاز استخراج شده کاهش می یابد و در نهایت به حدی می رسد که ادامه استخراج به صرفه نمی باشد. حتی در این مرحله، درصد بالایی از کل گاز مخزن در اعماق زمین محصور باقی می ماند.
علاوه بر منابع متعارف گازی، لایه های رسوبی بسیار عظیمی در کشورهای مختلف جهان وجود دارند که محتوی مقادیر بسیار عظیمی گاز طبیعی هستند ولی تا چندی پیش استخراج گاز طبیعی از این لایه های رسوبی ممکن نبود چرا که با تکنولوژیهای موجود، هزینه استخراج این منابع بسیار زیاد بوده و در نتیجه صرفه اقتصادی نداشت. این منابع که «shale gas» یا گاز رسوبی نامیده می شود با فناوریهای استخراج رایج قابل استحصال نبوده است. با تحولات فناوری در زمینه حفاریهای افقی و هیدرولیک فرکچرینگ، استخراج گاز طبیعی از این منابع رسوبی در برخی کشورهای جهان به خصوص امریکا، رشد چشمگیری داشته است. این تحولات به حدی غیر منتظره و شگرف بوده است که گاهی به آن «انقلاب شیل گازی» اطلاق می شود. 10 سال پیش برای خود امریکا نیز این حد از رشد تولید گاز قابل تصور نبوده است و لذا سرمایه گذاریهای هنگفتی در امریکا جهت ترمینال های واردات گاز به صورت LNG صورت گرفته است که با افزایش تولید گاز امریکا از مخازن شیل، این سرمایه گذاریها که بعضا تا 200 میلیارد دلار تخمین زده شده است، بلااستفاده مانده است. به تازگی شرکتهای امریکایی به دنبال اخذ مجوز معکوس کردن کاربری این ترمینالها یعنی صادرات گاز طبیعی از این ترمینال ها هستند. به این ترتیب آمریکا عملا از لحاظ تولید گاز طبیعی به خودکفایی رسیده و بازار داخلی آن که پیش از این وابسته به واردات LNG تلقی می شد، نیازی به گاز طبیعی سایر نقاط جهان ندارد. بنا بر پیش بینی های سازمان اطلاعات انرژی آمریکا که در نمودار زیر نمایش داده شده است تولید گاز آمریکا از این منابع در دهه های آینده باز هم رشد خواهد کرد.
تولید گاز طبیعی از منابع مختلف. ناحیه سبز گاز رسوبی را نشان می دهد
منبع: اداره اطلاعات انرژی آمریکا
توجه کنید که ناحیه سبز در نمودار بالا که نمایانگر سهم شیل گازی از کل تولید گاز آمریکا است از مقادیر بسیار ناچیزی در ده سال پیش اینک به بیش از 25 درصد رسیده است. همین تولید فزاینده (در کنار بحران اقتصادی)، قیمت گاز را در آمریکا به شدت کاهش داده است به نحوی که اینک به کمتر از یک سوم نسبت به پنج سال پیش رسیده است. دقت کنید که قیمت نفت اما حدود 60-70 درصد قیمت پنج سال پیش آن است.
افت شدید قیمت گاز طبیعی در آمریکا درسالهای اخیر
اگرچه در مورد گستردگی و ظرفیت تولید این ذخایر اختلاف نظرهایی بین کارشناسان وجود دارد ولی آنچه مورد اجماع متخصصان است اینکه صحنه بازار گاز طبیعی در جهان به شدت تغییر کرده و پس از این الگوهای صادرات گاز به شدت متحول خواهد شد. ذخایر شیل باعث خودکفایی امریکای شمالی شده است و در اروپا و چین نیز ذخایر قابل توجهی موجود است که به واسطه نگرانیهای زیست محیطی هنوز مجوز استخراج از آنها به صورت گسترده صادر نشده است. در صورت به کمال رسیدن تکنولوژیهای موجود و رفع نگرانیهای زیست محیطی بعید نیست که افزایش تولید شیل گازی اروپا را در یک دهه آینده شاهد باشیم. در این حالت مقادیر زیادی از گاز روسیه به سوی کشورهای آسیایی هدف گرفته خواهد شد که این به معنای آن است که فرصتهای ایران برای بستن قراردادهای بلند مدت صادرات گاز به شدت محدود و در حال از بین رفتن است.
خبرگزاری تسنیم: چه تفاوتی بین بازار نفت خام و گاز طبیعی وجود دارد؟
مروتی: بازارهای نفت خام با گاز طبیعی به کلی متفاوت است و درک این تفاوت بسیار کلیدی است. نفت خام به راحتی در نفتکشهایی که به وفور هم یافت می شوند قابل انتقال است و هزینه انتقال هر بشکه نفت به نسبت قیمت یک بشکه نفت ناچیز است. در نتیجه تفاوت قیمت فاحشی بین نفت تولید شده در کشورهای مختلف مشاهده نمی شود و در بیشترین حالت مثلا ممکن است نفت برنت20درصد با نفت وست تگزاس اینترمدیت تفاوت قیمت داشته باشد چرا که اگر تفاوت قیمتها بیشتر باشد می توان به راحتی نفت را از طریق نفتکش از منطقه ارزان تر به ناحیه گران تر، حتی اگر آن سوی اقیانوس باشد، با هزینه 2-3 دلار در بشکه منتقل کرد.
گاز در نقطه مقابل قرار دارد چرا که نقل و انتقال آن بسیار دشوار و هزینه بر است و نیازمند سرمایه گذاری و زیرساخت است. لذا تفاوت قیمت بسیاری در کشورهای مختلف دیده می شود چنانکه قیمت گاز در ژاپن گاه به 4 برابر قیمت گاز در آمریکا می رسد. از سوی دیگر انتقال گاز، حتی اگر هزینه آن مطرح نباشد، بین نقاط مختلف جهان لزوما میسر نیست. دو شیوه عمده برای انتقال گاز وجود دارد یکی احداث خط لوله و دیگری ایجاد ترمینال LNG. هر دو آنها نیازمند سرمایه گذاریهای هنگفت هستند. احداث خط لوله بین دو کشور مستلزم هزینه های هنگفت و قراردادهای بسیار پیچیده و بسیار طولانی مدت چند ده ساله است. به عنوان مثال روسیه و چین ده سال است که در مورد قرارداد طولانی مدت سی ساله برای انتقال گاز روسیه به چین مذاکره می کنند که امروز در خبرها خواندم به توافق رسیده اند. ارزش همین یک قرارداد حدود 400 میلیارد دلار است. مباحث پیچیده ای در زمینه قیمت گذاری چنین قراردادهایی مطرح است چرا که باید دو طرف به نوعی به یکدیگر متعهد شوند چون در طول سی سال قیمت گاز ممکن است نوسانات زیادی بکند و از طرفی هم اگر خریدار متعهد به خرید بلندمدت نشود سرمایه گذاری روی خط لوله که مختص خریدار است و کاربرد دیگری نخواهد داشت توجیه اقتصادی نمی یابد. خلاصه فرمولهای بسیار پیچیده و سناریوهای مختلفی باید بررسی شود و برای همین این مذاکرات، حتی در صورت جدیت طرفین، سالها به طول می انجامد.
شیوه انتقال دیگر به صورت LNG است که در آن گاز طبیعی در تاسیسات پیشرفته ای تحت فشار زیاد به مایع تبدیل شده و به کشتیهای مخصوص منتقل می شود. سپس در کشور مقصد از کشتی به تاسیسات تبدیل LNG به گاز منتقل شده و به صورت گاز در می آید. همین فرایندهای پیچیده باعث می شود که هزینه انتقال گاز گاهی از قیمت خود گاز در مبدا بیشتر شود. مزیت و در عین حال اشکالLNG آن است که دو طرف به یکدیگر عملا تعهدی نمی دهند و هر طرف به تنهایی تاسیسات خود را تاسیس می کند. مثلا قطر برای صادرات LNG به آمریکا برنامه ریزی کرده بود ولی با خودکفا شدن آمریکا در زمینه گاز طبیعی روند واردات معکوس شده است. در خبرها خواندم که در سه سال اخیر 31 تاسیسات واردات LNG در آمریکا برای صادرات آن درخواست مجوز کرده اند که تا کنون فقط یکی نهایی شده و 6 تای دیگر در شرف نهایی شدن است. قطر که بازار آمریکا را از دست داده است الان LNG خود را به تاسیسات LNG ژاپن می فرستد.
خبرگزاری تسنیم: این هزینه انتقال مشخصا چه اثری بر بازار گاز می گذارد؟
مروتی: نکته مهم این است که دقیقا به دلیل دشواری انتقال، بازار گاز نسبتا متفرق و متشتت است یعنی قیمت گاز در نقاط مختلف دنیا به شدت با هم متفاوت است و در کوتاه مدت راهی برای انتقال گاز از جای ارزان به گران وجود ندارد. دلیل آن هم همانطور که گفته شد آن است که ورود به بازارهای جدید نیاز به سرمایه گذاری در خط لوله یا تاسیسات LNG دارد و بسیار زمان بر است. مثلا این طور نیست که امروز ایران، بر فرض داشتن مازاد گاز، تصمیم به صادرات گاز به اروپا بگیرد و زمستان امسال اروپاییان گاز ما را مصرف کنند. این کار در بهترین حالت بین پنج تا ده سال طول می کشد.
در زیر نمودار متوسط قیمت گاز در 4 کشور جهان یعنی آمریکا، آلمان، انگلیس و ژاپن آمده است. توجه کنید که قیمتها تا حوالی سال 2009 کم و بیش با هم تغییر می کرده است ولی از آن زمان بوده است که انقلاب گاز رسوبی در آمریکا باعث کاهش قیمت گاز در امریکا شده است و این کاهش قیمت در تقابل با باقی کشورهاست که در آنها قیمت زیاد شده است. ژاپن به طور خاص افزایش قیمت شدیدی را تجربه کرده است به خصوص به دلیل آنکه پس از فاجعه سونامی در سال 2011 که منجر به تشعشعات اتمی شد ژاپن و برخی کشورهای پیشرفته دیگر تصمیم به حذف تدریجی نیروگاههای اتمی خودشان گرفتند. با توجه به اینکه در کوتاه مدت امکان افزایش واردات گاز در ژاپن وجود نداشت، قیمتها افزایش زیادی داشته است. البته این فاصله قیمتی باعث افزایش سرمایه گذاری برای انتقال گاز شده و در نتیجه نهایتا در طول زمانهای طولانی این فاصله کمتر خواهد شد ولی لاجرم همیشه قابل توجه باقی خواهد ماند.
قیمت گاز طبیعی در 4 کشور مختلف در طول زمان
منبع: Economist Magazine
*اخیرا مسئولین وزارت نفت به اهمیت بازاریابی تهاجمی برای گاز و جدیت در تکمیل قراردادهای معوقه پی برده اند
خبرگزاری تسنیم: این واقعیتها چه اثری بر ما به عنوان یک کشور دارای ذخایر گاز دارد؟
مروتی: توجه به این نکته ضروری است که در بازار گاز حرکتهای به موقع و استراتژیک بسیار مهم است. مثلا در 10 سال اخیر ما تقریبا هیچ پیشرفتی در افزایش ظرفیت تولید گاز از میادین مشترک با قطر و نیز کسب مشتریهای بلندمدت نداشته ایم و مثلا نتوانسته ایم پاکستان و هند را که دو مشتری بالقوه مناسب برای کشور بوده اند با خود همراه کنیم تا در خط لوله صلح همکاری کنند. اما در آن سوی خلیج فارس قطر سرمایه گذاریهای هنگفتی برای صادرات LNG کرده است و الان به بزرگترین صادرکننده LNG جهان تبدیل شده است. این فرصت سوزیها برگشت پذیر نیستند و با توجه به تحولات جدید ما هرگز نخواهیم توانست حتی خیال قراردادهایی به جذابیت آنچه می توانستیم پیش از این ببنیدیم در سر بپرورانیم. با این وجود همین الان هم با وجود آنکه زمان بسیاری از دست رفته و بیش از ده سال از قطر عقب هستیم باز باید با جدیت به دنبال بازاریابی گاز، به جریان انداختن قراردادهای انتقال گاز به هند و نیز امکان سنجی سرمایه گذاری روی تاسیسات LNG باشیم که البته این امر مستلزم بررسی کارشناسی است که من اطلاعات کافی و قطعی در مورد محاسبات آن ندارم و قطعا کارشناسان وزارت نفت به این مسائل توجه دارند. خوشبختانه به نظر می رسد مسئولین وزارت نفت به اهمیت بازاریابی تهاجمی برای گاز و جدیت در تکمیل قراردادهای معوقه آگاهند.
* آمریکا تا 8 سال دیگر بزرگترین تولید کننده نفت خام جهان خواهد شد
* تا 20 سال دیگر آمریکای شمالی از لحاظ تامین انرژی خودکفا می شود
خبرگزاری تسنیم: ارزیابی در خصوص نفت خام به چه شکل است؟
بازار نفت خام نیز به مانند گاز طبیعی در انتظار تحولاتی شگرف است. پیشرفت تکنولوژیهای استخراج باعث افزایش تولید از منابع موجود گشته و از سوی دیگر کشف منابع عظیم نفت غیرمتعارف باعث تغییر صحنه بازار نفت شده است. این تحولات به حدی بوده است که سازمان بین المللی انرژی در آخرین گزارش خود پیش بینی کرده است که آمریکا تا 8 سال دیگر بزرگترین تولید کننده نفت خام جهان خواهد شد و تا 20 سال دیگر آمریکای شمالی از لحاظ تامین انرژی خودکفا می شود. جالب است بدانید طبق یک تعبیر همین الان هم آمریکا از یک سال پیش بزرگترین تولید کننده «نفت» جهان هست و بیش از 12 میلیون بشکه در روز تولید می کند. البته این رقم مجموع نفت خام و میعانات گازی است که در اثر انقلاب گاز رسوبی آمریکا به شدت رشد کرده است. به هر حال پیش بینی می شود که تولید نفت خام آمریکا (بدون میعانات گازی) تا کمتر از ده سال دیگر از عربستان هم بیشتر شود. این بی تردید از وزن و اهمیت تولید کنندگان اصلی انرژی در جهان در خاورمیانه خواهد کاست.
خبرگزاری تسنیم: ذخایر نفت آمریکا و باقی کشورها چقدر دوام می آورد؟
مروتی: متاسفانه در کشور ما یک تصور غلط در مورد ذخایر نفت وجود دارد که آن را شبیه یک تانکر می دانند که شیر آن را باز می کنید و در نتیجه به تدریج از آن کم می شود و پس از مدتی که همه محتویات آن خارج شد، نفت تمام می شود. این تصور بسیار غلط انداز و مضر است و باید اصلاح شود.
«ذخایر اثبات شده» در حوزه نفت خام به آن بخشی از ذخایر نفتی کشف شده گفته می شود که با تکنولوژیهای موجود و در قیمتهای فعلی جهت استخراج صرفه اقتصادی داشته باشند. به این ترتیب کشف تکنولوژیهای جدید می تواند باعث افزایش ذخایر اثبات شده گردد . علاوه بر آن تحولات قیمتها نیز می تواند میزان ذخایر را افزایش دهد چرا که در بسیاری از ذخایر نفتی کشف شده ممکن است هزینه های استخراج به قدری زیاد باشد که مثلا در قیمت 50 دلار بر بشکه، آن مخزن به صرفه نباشد و جزو ذخایر به حساب نیاید ولیکن با افزایش قیمت به مثلا 100 دلار، مخازن قابل استخراج از میان همان ذخایر کشف شده افزایش می یابد. از سوی دیگر، خود افزایش قیمت باعث تشویق کشورها جهت افزایش فعالیتهای اکتشافی می شود که این عموما باعث کشف منابع جدید می شود. لذا به خلاف تصور رایج که حجم «ذخایر اثبات شده» باید منطقا در طول زمان کاهش یابد، آنچه در بازار نفت مشاهده می شود در واقع افزایش «ذخایر اثبات شده» در طول زمان است!
تحولات «ذخایر اثبات شده نفت» در طول زمان، میلیارد بشکه
منبع BP Statistical Review
* عمر ذخایر نفت جهان بیش از 50 سال است
در واقع باید در نظر داشت که عددی که به عنوان «نسبت ذخایر به تولید» که گهگاه به عنوان ملاکی برای عمر باقی مانده ذخایر جهان گزارش می شود در واقع غلط انداز است چرا که صرفا یک عبارت مهندسی بوده و به هیچ وجه بیانگر بعد اقتصادی مساله نیست. مثلا این نسبت در سال 1980 برابر 30 بوده است. با استناد به این عدد می توان گفت که در سال 1980تخمین زده می شد که نفت خام جهان در حوالی 2010 به پایان برسد ولی این به شرطی است که همه چیز ثابت باشد. اینک تخمینها بر آن است که با وجود بیش از 33 سال استخراج از ذخایر نفتی، همچنان بیش از 50 سال دیگر از عمر این ذخایر باقی مانده است. در واقع این عدد صرفا با فرض ثابت بودن همه چیز از جمله تکنولوژی استخراج و قیمت و میزان تولید در زمانهای بلند مدت محاسبه می شود که هر سه این فروض در گذر زمان دستخوش تحولات جدی می شوند و لذا همان طور که در نمودار زیر دیده می شود، این عدد در طول زمان در حال افزایش بوده است.
نسبت ذخایر اثبات شده به تولید در طول زمان، یا تعداد سالهای باقی مانده از عمر مخازن اگر با نرخ فعلی تولید ادامه یابد
منبع BP Statistical Review
قابل توجه است که تمام نفت موجود در یک مخزن نفتی متعارف قابل استخراج نیست و حدود 20-30 درصد آن که نرخ استحصال نامیده می شود با فشار مخزن استخراج می شود. برای افزایش این نرخ از تزریق گاز یا آب یا مواد شیمیایی استفاده می شود تا از افت فشار مخزن جلوگیری شود که به این فرایند برداشت صیانتی اطلاق می شود. لذا در صورت کشف تکنولوژیهای جدید جهت افزایش این نرخ استحصال، ممکن است ذخایری که زمانی مورد استحصال واقع شده و اینک در واقع متروکه هستند دوباره به چرخه تولید بازگردند. به این ترتیب در زمانهایی که قیمت نفت افزایش می یابد، علاوه بر فرایندهای اکتشاف مخازن جدید، محققان زیادی سرگرم تحقیقات برای احیای مخازن مرده می شوند و این فرایند که در آمریکا نسبتا به بلوغ رسیده است باعث افزایش زیاد نرخ استحصال گشته است. با این وجود باید در نظر داشت که چون فرایند تزریق گاز یا مواد دیگر مستلزم سرمایه گذاری برای تجهیزات لازم و سپس جداسازی مواد مخلوط با نفت است، در قیمتهای پایین، مثلا 20-30 دلار در بشکه، به صرفه نیست ولی در قیمتهای 70-100 دلار به صرفه می شود. همین امر به سادگی نشان میدهد که قیمت نفت نمی تواند برای مدتهای طولانی بالای 100 دلار باقی بماند و صرفا در مدتی کوتاه، تا زمانی که سرمایه گذاری لازم برای تزریق به چاههای کهنه به ثمر برسد، ممکن است قیمتهایی در حدود 150 دلار را تجربه کنیم.
* مرکز ثقل بازار نفت از خاورمیانه در حال جابجایی است
خبرگزاری تسنیم: در صحبتهای ابتدای بحثتان به نفت غیر متعارف اشاره کردید، لطفا در این خصوص نیز ارزیابی خود را بفرمایید.
مروتی: نفت خام به طور سنتی از مخازن متعارف استخراج می شود. در عین حال ذخایر بسیار گسترده ای از سوختهای فسیلی در لایه های رسوبی یا به صورت شنهای آغشته به نفت و یا نفت سنگین از زمانهای طولانی شناخته شده است. تا چندی پیش استخراج نفت خام از این ذخایر به دو دلیل امکان پذیر نبوده است: اولا تکنولوژی لازم برای استخراج از این مخازن به مرحله بلوغ نرسیده بوده است. ثانیا: پس از به بلوغ رسیدن بسیاری از این تکنولوژیها، هزینه استخراج از این مخازن هنوز نسبتا بالا بوده و عموما در قیمتهای زیر 100 دلار در بشکه به صرفه نیست.
افزایش شدید قیمت و به خصوص در سالهای 2007 و 2008 و رشد تکنولوژی استخراج این امکان را فراهم آورد که سرمایه گذاری زیادی برای استخراج از این ذخایر صورت بگیرد. به طوری که ایالت آلبرتا کانادا اینک روزانه بیش از 2 میلیون بشکه نفت از این ذخایر غیرمتعارف استخراج می کند.
رشد تولید نفت خام از منابع نامتعارف در ایالت آلبرتا کانادا
در اثر همین جهش قیمت، ذخایر هنگفت نفت سنگین ونزوئلا که هزینه استخراج بالایی دارند و پیش از آن غیر اقتصادی تلقی می شدند، به جرگه ذخایر اثبات شده پیوستند و در پی اکتشاف مخازن جدید، اینک طبق برخی آمارها ونزوئلا از عربستان سعودی ذخایر اثبات شده بیشتری دارد. این به معنای آن است که مرکز ثقل بازار نفت از خاور میانه در حال جابه جایی است.
بسیاری از این تحولات تکنولوژیک یک طرفه بوده و نیازمند یک دوره قیمت بالای نفت هستند. پس از آن، حتی در صورت افت قیمت نفت، اثرات پایدار این تحولات پدیدار شده و باقی می مانند. توضیح آنکه در صورت بالا رفتن قیمت نفت، تحقیقات برای کشف تکنولوژیهای جدید شدت می یابد. به محض کشف یک تکنولوژی جدید، حتی پس از افت قیمت، استفاده از آن به صرفه باقی می ماند. به عنوان یک مثال دیگر، بسیاری از سرمایه گذاریها برای توجیه اقتصادی داشتن نیازمند قیمتهای بالا هستند. اما پس از انجام سرمایه گذاری و ایجاد ظرفیت، حتی با افت قیمت قادر به ادامه حیات خود هستند. به همین ترتیب فرایندهای اکتشافی در نقاط صعب العبور و دشوار مثل قطب شمال در دوران اوج قیمت شدت می یابد و پس از آن، حتی با افت قیمت، مختصات اکتشافات صورت گرفته همچنان همان است! این مساله یکی از دلایلی است که برخی کشورهای اوپک از قبیل عربستان اصرار دارند که قیمت نفت نباید برای مدت طولانی بالا باقی بماند.
خبرگزاری تسنیم: در مورد سمت دیگر بازار یعنی مصرف کننده ها چه نظری دارید؟
مروتی: این خود بحث جداگانه ای می طلبد ولی اجمالا باید بگویم میزان مصرف نفت و گاز در کوتاه مدت به تغییرات قیمت عکس العمل زیادی نشان نمی دهد و اتفاقا به همین دلیل است که با کوچکترین شوک به عرضه یا تقاضا قیمتها نوسانات شدید میکنند. مثلا حذف ناگهانی یک میلیون بشکه در روز از نفت لیبی از بازارهای جهانی باعث افزایش شدید قیمت شد. این به دلیل آن است که در کوتاه مدت نه عرضه امکان افزایش شدید دارد و نه تقاضا میتواند کاهش شدیدی را تجربه کند ولی در بلندمدت مساله به کلی متفاوت است.
به عنوان مثال فرض کنید همه مردم برای تردد به محل کار خود از خودروی شخصی استفاده می کنند. حتی اگر قیمت بنزین ناگهان دو برابر شود مصرف فردا چندان کاهش پیدا نمی کند چون مردم مجبورند بروند سرکار و فاصله منزل تا محل کار عوض نشده و در کوتاه مدت مجبورند از خودرویی که دارند استفاده کنند. اما قضیه در بلندمدت متفاوت است چرا که قیمت بالای بنزین باعث می شود سرمایه گذاری برای خرید خودروی کم مصرف صرفه اقتصادی پیدا کند و تقاضا برای آن زیاد شود و در نتیجه خودروسازها هم روی بهره وری خودرو سرمایه گذاری کنند. در نتیجه در بلندمدت مصرف مردم کاهش خواهد یافت. این دقیقا اتفاقی است که در دهه 80 میلادی در آمریکا رخ داد. در اثر شوکهای قیمتی دهه هفتاد میلادی که آخرین آن ناشی از انقلاب اسلامی ایران بود، قیمت نفت به مدت چند سال بالا بود. در نتیجه مصرف نفت آمریکا که در سال 1979 بیش از 18 میلیون بشکه بود کاهش یافت و در سال 1985 به کمتر از 16 میلیون بشکه رسید. این همان دوره ای است که خودروسازان ژاپنی توانستند در بازار خودروی آمریکا رشد زیادی کنند. در این داستان یک نتیجه دردناک برای یک کشور تولید کننده نفت مثل ایران وجود دارد و آن اینکه این تغییر یک طرفه است. بعد از آنکه مردم به دلیل گرانی بنزین خودروی کم مصرف خریدند دیگر لزومی ندارد که با ارزان شدن بنزین به خودروهای پرمصرف قبلی برگردند. جالب است بدانید که سطح مصرف نفت آمریکا تا سال 1996 هنوز به سطح 1979 نرسیده بود. برای همین بعد از گران شدن نفت خام در چند سال اخیر بازار خودروهای کم مصرف، هایبرید و الکتریکی در آمریکا به شدت رشد کرده به نحوی که خودروهای آمریکایی که به پرمصرف بودن مشهور بودند در بهره وری سوخت الان با تویوتا و هوندا رقابت می کنند.
عمده رشد مصرف از سوی کشورهای در حال توسعه می آید. به خصوص چین و هند بیشترین رشد مصرف را در دهه اخیر داشته اند و لذا نباید آنها را از نظر دور داشت ولی برداشت من این است که مصرف چین و هند هم در آینده رشد دهه قبل را تجربه نخواهد کرد به چند دلیل. اولا نگرانیهای زیست محیطی و نیز نبود زیر ساختهای لازم برای گسترش مصرف. مثلا الان خرید و فروش خودرو در بسیاری از شهرهای بزرگ چین بسیار محدود است چرا که چین تصمیم دارد جلوی ورود سیل خودروها به شهرها را بگیرد. از سوی دیگر چین مجبور نیست خودش روی تحقیقات سرمایه گذاری زیادی بکند. تکنولوژی های خودروی کم مصرف یا قطارهای پر سرعت و سیستم حمل و نقل عمومی کارآمد را از سایر نقاط دنیا کپی برداری می کند و برای همین لازم نیست همان مسیر مصرف آمریکا را طی کند بلکه به یکباره می تواند به آخرین دستاوردهای تکنولوژیک دسترسی داشته باشد.
* بعید است قیمت نفت در بلند مدت چندان بیشتر از قیمتهای فعلی شود
خبرگزاری تسنیم: پیش بینی بلند مدت شما از قیمت نفت چیست؟
مروتی: در مورد قیمت باید هم به سمت عرضه و هم به سمت تقاضا توجه داشت. در مورد تقاضا همان طور که پیش از این گفتم بالارفتن قیمت باعث تشدید سرمایه گذاری روی کارآیی خودروها و نیروگاهها، حمل و نقل عمومی و انرژیهای جایگزین میشود و این با تاخیری چند ساله باعث کاهش مصرف می شود همان طور که در مورد آمریکا در دهه 1980 اتفاق افتاد.
در سمت عرضه نفت هم باید توجه کرد که در قیمتهای بالای 100 دلار منابع بسیار عظیم نامتعارف نفت مثلا در ونزوئلا و کانادا صرفه اقتصادی پیدا می کنند. تحقیقات برای افزایش نرخ استحصال مخازن متروکه نیز بیشتر می شود و فرایندهای اکتشافی نیز تشدید میشود. لذا اگر برای مدتی قیمت نفت بالاتر از 100 دلار باشد سیل سرمایه گذاری به سوی این منابع باعث می شود که با تاخیری چند ساله مقادیر زیادی نفت خام به بازارها عرضه شود و قیمت را پایین بکشد. ممکن است به صورت مقطعی در اثر جنگ، سوانح طبیعی یا رشد ناگهانی یک کشور مثل چین قیمت برای مدتی خیلی بالا برود و مثلا در حوالی 150 دلار یا بیشتر بماند ولی به دلیل مکانیسمهایی که در مورد عرضه و تقاضا گفته شد این اثر مقطعی بوده و پس از آن قیمت کمتر هم خواهد شد. در نتیجه من بعید می دانم که قیمت نفت در بلند مدت چندان بیشتر از قیمتهای فعلی شود.
* انرژیهای نو ، تا یافتن راهکار برای حل نوساناتشان فراگیر نمی شوند
خبرگزاری تسنیم: در مورد انرژیهای تجدید پذیر مثل انرژی خورشیدی و باد و … و اثر آنها روی بازار نفت و گاز نظری دارید؟
مروتی: در یک تقسیم بندی بسیار دم دستی می توان گفت که مصرف اصلی نفت عموما برای حمل و نقل است و گاز عموما برای تولید برق و مصارف خانگی است. انرژیهای تجدید پذیر مثل انرژی خورشیدی و بادی یا هیدورالکتریک صرفا برای تولید برق استفاده می شوند و یک مشکل بسیار مهم و کلیدی دارند. تولید برق از آنها نوسان زیادی دارد چرا که ممکن است باد نوزد یا هوا ابری باشد یا بارندگی کم بوده باشد. در نتیجه این تکنولوژیها فعلا نمی توانند هسته اصلی یک شبکه برق را تشکیل بدهند و برای همین همواره در حاشیه یک شبکه اصلی که عموما متشکل از نیروگاههای گازی یا گهگاه هسته ای هستند عمل می کنند. از سوی دیگر خودروهای الکتریکی برد مسافت کمی دارند چون باطریهای فعلی نمیتوانند به اندازه یک باک بنزین انرژی ذخیره کنند. تا زمانی که راه حل بلندمدت برای حل نوسانات انرژیهای نو و ذخیره کارآمد برق در باطری یافت نشود استفاده از آنها نه در منازل و نه در خودروها به صورت خودروی الکتریکی فراگیر نمی شود.
حال اگر بتوان به نحو موثر و ارزان انرژی تولیدی از منابع تجدیدپذیر را ذخیره کرد آنگاه می توان تا حد خوبی از شر نوسانات خلاص شد یا خودروهای الکتریکی پرکاربرد ساخت. هنوز تکنولوژی ذخیره یا همان باطری به حدی نرسیده است که بتواند نیازهای یک شبکه گسترده را مرتفع کند. تحقیقات و سرمایه گذاریهای هنگفتی روی فایق آمدن بر چنین موانعی در جریان است مثلا اخیرا شرکت خودروی الکتریکی «تسلا» فقط 5 میلیارد دلار برای ساخت یک کارخانه باطری خودرو سرمایه گذاری کرده است. اگر روزی این تحقیقات منجر به اکتشافات مهم و قابل توجهی بشود ممکن است انقلاب دیگری در زمینه انرژی رخ بدهد و انرژی خورشیدی و باد رشد زیادی تجربه کنند. در آن صورت تقاضا برای نفت و گاز ممکن است کم هم بشود و قیمت نفت به سطوح بسیار کمتر از سطح فعلی هم برسد ولی این خیلی قابل پیش بینی نیست.
* تخمینهای اقتصادی عمر باقی مانده نفت را بیش از 100 سال می دانند
خبرگزاری تسنیم: در یک جمع بندی ارزیابی شما از تحولات حوزه نفت به ویژه در آینده چیست؟
مروتی: تحولات تکنولوژیک در زمینه افزایش نرخ استحصال از مخازن متعارف نفت و گاز و نیز کشف شیوه های نوین در استخراج از مخازن غیرمتعارف نفت و گاز باعث تحولات عظیمی در بازارهای انرژی جهان شده و به این ترتیب اهمیت استراتژیک خاورمیانه و تنگه هرمز به عنوان شاهراه انرژی جهان به شدت دگرگون شده و کاهش یافته است. به محض افزایش قیمت نفت فرآیندهای تحقیقاتی و اکتشافی شدت می یابد و باعث افزایش ذخایر کشف شده می شود که این امر به معنای افزایش عمر باقی مانده از سوختهای فسیلی است. تخمینهای مهندسی صرف عمر باقی مانده نفت را حدود 60 سال تخمین می زنند ولی با در نظر گرفتن ابعاد اقتصادی مساله، این عدد به بیش از 100 سال می رسد. از این رو همواره باید نگاهی جامع به مصرف کننده ها و تولید کننده های اصلی، و نیز به تحولات تکنولوژی در حوزه تولید و مصرف سوختهای فسیلی و نیز سوختهای رقیب داشت چرا که ممکن است کشف تکنولوژیهای جدید باعث انقلاب جدیدی در بازارهای انرژی شود. عدم توجه به این واقعیتها و عدم آمادگی جهت مواجهه با تحولات پیش رو باعث از دست دادن فرصتهای بزرگ برای کشور و لطمه خوردن به منافع بلند مدت کشور می شود.
گفت وگو از : مریم سلیمی
انتهای پیام/