بعثت حضرت رسول اکرم (ص)، از دیدگاه شیعیان

خبرگزاری تسنیم: نظر صحیح مورد توافق علمای شیعه و سنی این است که پیامبر(ص) تابع هیچ یک از ادیان و شرایع قبل از اسلام نبود؛ بلکه به شریعت خود عمل می­‌کرد و هدایت خاص خداوند، وحی و الهام به او می­‌رسید.

به گزارش خبرگزاری تسنیم از زاهدان ،به نقل از دفتر نهاد رهبری در دانشگاه سیستان و بلوچستان، پیشواى دهم ما حضرت امام هادى (ع) مى‏‌فرماید: «هنگامى که محمد صلى الله علیه و آله ترک تجارت شام گفت و آنچه خدا از آن راه به وى بخشیده بود به مستمندان بخشید، هر روز به کوه حرا مى‏‌رفت و از فراز آن به آثار رحمت پروردگار مى‏‌نگریست، و شگفتى‌‏هاى رحمت و بدایع حکمت الهى را مورد مطالعه قرار مى‏‌داد.

به اطراف آسمان‏‌ها نظر مى‏‌دوخت، و کرانه‏‌هاى زمین، دریاها، دره‌‏ها، دشت‏‌ها و بیابان‏‌ها را از نظر مى‏‌گذرانید، از آنچه مى‏‌دید، به یاد عظمت‏ خداى آفریننده مى‏‌افتاد.

آنگاه با روشن بینى خاصى به عبادت خداوند اشتغال مى‏‌ورزید. چون به سن چهل سالگى رسید خداوند نظر به قلب وى نمود، دل او را بهترین و روشن‌ترین و نرم‌ترین دلها یافت.

در آن لحظه خداوند فرمان داد، درهاى آسمان‏‌ها گشوده گردد. محمد صلى الله علیه و آله از آنجا به آسمان‏‌ها مى‏‌نگریست، سپس خدا به فرشتگان امر کرد فرود آیند، و آنها نیز فرود آمدند، و محمد صلى الله علیه و آله آنها را مى‌‏دید.

خداوند رحمت و توجه مخصوص خود را از اعماق آسمان‏‌ها به  سر محمد صلى الله علیه و آله و چهره او معطوف داشت.

در آن لحظه محمد صلى الله علیه و آله به جبرئیل که در هاله‏‌اى از نور قرار داشت نظر دوخت. جبرئیل به سوى او آمد و بازوى او را گرفت و سخت تکان داد و گفت: اى محمد! بخوان.گفت چه بخوانم؟ «ما اقرا»؟

جبرئیل گفت: « نام خدایت را بخوان که جهان و جهانیان را آفرید. خدایى که انسان را از ماده پست آفرید (نطفه). بخوان که خدایت‏ بزرگ است. خدایى که با قلم دانش آموخت و به انسان چیزهایى یاد داد که نمى‏‌دانست.‏»

پیک وحى، رسالت ‏خود را به انجام رسانید، و به آسمان‏‌ها بالا رفت. پیامبر صلى الله علیه و آله نیز از کوه فرود آمد. از مشاهده عظمت و جلال خداوند و آنچه به وسیله وحى دیده بود که از شکوه و عظمت ذات حق حکایت مى‏‌کرد، بیهوش شد، و دچار تب گردید.

از این که مبادا قریش و مردم مکه نبوت او را تکذیب کنند، و به جنون و تماس با شیطان نسبت دهند، نخست هراسان بود. او از روز نخست‏ خردمندترین بندگان خدا و بزرگترین آنها بود. هیچ چیز مانند شیطان و کارهاى دیوانگان و گفتار آنان را زشت نمى‏‌دانست.

در این وقت ‏خداوند اراده کرد به وى نیروى بیشترى عطا کند، و به دلش قدرت بخشد. بدین منظور کوه‏‌ها و صخره‏‌ها و سنگلاخ‌ها را براى او به سخن در آورد. به طورى که به هر کدام مى‌‏رسید، به وی اداى احترام مى‌‏کردند، و مى‏‌گفتند:

السلام علیک یا حبیب الله!  السلام علیک یا ولى الله!  السلام علیک یا رسول الله! اى حبیب خدا مژده باد که خداوند تو را از همه مخلوقات خود، آنها که پیش از تو بوده‌‏اند، و آنها که بعدها مى‏‌آیند برتر و زیباتر و پرشکوه‏‌تر و گرامى‌تر گردانیده است.

از این که مبادا قریش تو را به جنون نسبت دهند، هراسى به دل راه مده. زیرا بزرگ کسى است که خداوند جهان به وى بزرگى بخشد، و گرامى بدارد! بنابراین از تکذیب قریش و سرکشان عرب ناراحت مباش که عنقریب خدایت تو را به عالى‌ترین مقام خواهد رسانید، و بالاترین درجه را به تو خواهد داد. پس از آن نیز پیروانت‏ به وسیله جانشین تو على‌بن ابیطالب علیه السلام از نعمت وصول به دین حق برخوردار خواهند شد، و شادمان مى‌‏گردند. دانش‌‏هاى تو به وسیله دروازه شهر حکمت و دانش على‌بن ابی طالب در میان بندگان و شهرها و کشورها منتشر مى‏‌گردد.

به زودى دیدگانت ‏به وجود دخترت فاطمه سلام الله علیها روشن مى‏‌شود، و از وى و همسرش على، حسن و حسین که سروران بهشتیان خواهند بود، پدید مى‌‏آیند.

عنقریب دین تو در نقاط جهان گسترش مى‏‌یابد. دوستان تو و برادرت على پاداش بزرگى خواهند یافت. لواى حمد را به دست تو مى‏‌دهیم، و تو آن را به برادرت على مى‌‏سپارى. پرچمى که در سراى دیگر، همه پیغمبران و صدیقان و شهیدان در زیر آن گرد مى‏‌آیند، و على تا درون بهشت پرنعمت فرمانده آنها خواهد بود.

پیامبر پس از شنیدن این سخنان با خود گفت: "خدایا! این على بن ابیطالب که او را به من وعده مى‏‌دهى کیست؟ آیا او پسرعم من است؟"

ندا رسید اى محمد! آرى، این على بن ابیطالب برگزیده من است که به وسیله او این دین را پایدار مى‏‌گردانم، و بعد از تو بر همه پیروانت ‏برترى خواهد داشت.

انتهای پیام/