سِحر تنبور و حسرت آواز

خبرگزاری تسنیم: شاید کسانی که دیشب به تالار وحدت نیامدند تا جایشان خالی بماند، دوست نداشتند که بیایند و با زخمه‌های تنبور مسخ و مسحور شوند اما جای خالی آواز برایشان حسرت شود.

خبرگزاری تسنیمیاسر شیخی یگانه

از کنسرت‌ها و اجراهای موسیقی که در سه دهه گذشته اجرا شده‌اند، گاهی فیلم‌ها و گاهی صوت‌هایی به جا مانده است. کسی که علاقه‌مند به موسیقی ایرانی باشد می‌تواند این آثار را تهیه کند و بشنود. آنچه باقی مانده اسناد مناسبی هستند تا بتوان وضعیت کنونی موسیقی ایرانی را با گذشته مقایسه کرد.

در این میان فیلمی در فضای مجازی وجود دارد که متعلق به اجرایی از موسیقی ایرانی است. در این فیلم کیخسرو‌پور ناظری و علی اکبر مرادی تنبور می‌نوازند و بیژن کامکار دف می‌نوازند، شهرام ناظری هم آواز می‌خواند.

این چهار هنرمند آن روز‌ها هنوز دوستی و با هم بودن را جایگزین اختلاف نظر‌ها نکرده بودند. آن‌ها کنار هم می‌نشینند. علی اکبر مرادی تکنوازی تنبور می‌کند. کیخسرو پورناظری هم با آن متانت و منش پهلوانیش می‌آید و در کنار مرادی دونوازی تنبور می‌کنند. بیژن کامکار و شهرام ناظری هم می‌آیند تا ترکیبشان کامل شود. حاصلش می‌شود «یاوران مسم»، آوازی بر روی چند رباعی از مولانا و تصنیف «حیلت‌‌ رها کن».

خوش به حال کسانی که در آن کنسرت حضور داشته‌اند. تنبورنوازی، آواز، تصنیف کردی، آواز بر روی شعر مولانا؛ همه چیز در سطح مطلوبی قرار دارد.

اما بدآ به حال ما که در این روزگار دیگر شاهد چنین رخدادهایی نیستیم. هر کدام از آن‌ها که روزگاری کنار هم می‌نشستند و شاهکارهایی خلق می‌کردند، اکنون به کناری رفته‌اند. هر کسی راه خود را می‌رود. دیگر حاضر نیستند کنار هم بنشینند.

البته نباید خیلی به علت این امر پرداخت؛ هر چه که هست نتیجه‌اش مهم است.

اما نتیجه اینکه: امروز ما جوان‌های دهه 60 و البته شاید 70، دیگر نمی‌توانیم شاهد تکرار اجراهای صمیمی و شاهکارهای گذشته در موسیقی ایران باشیم. البته شاید سهم ما هم همین است که صدا‌ها و تصویرهای باقی مانده از گذشته را ببینیم و حسرت بخوریم.

نمونه‌ای نزدیک از این حسرت‌ها همین دیشب رقم خورد. علی اکبر مرادی و حسین رضایی نیا شب گذشته 5 خرداد 1393 در تالار وحدت به اجرای برنامه پرداختند.

دیدن و شنیدن این کنسرت علاوه بر لذت‌های بسیار، حسرت‌های بسیاری هم داشت. هر زخمهٔ مرادی بر تنبور، روح آدمی را جلا می‌داد و گوش‌ها را قلقلک.

اما وقتی نوبت به کلام می‌رسید، جای تحریر‌ها و صدای زخمه دارِ ناظری خالی بود. که هم اشعار فارسی را می‌توانست بخواند و هم قطعه‌های کردی را به راحتی اجرا می‌کرد.

جالب اینکه این کنسرت مهمانان ویژه‌ای هم داشت؛ حسین علیزاده، علی اکبر شکارچی، اردشیر کامکار و زیداله طلوعی یاران قدیمی بودند که در گروه عارف و شیدا و در کنار هم آثار ماندگاری را خلق کرده بودند.

همین مهمانان برای زنده شدن نوستالژی‌های بسیار در ذهن کافی بودند. پس بی‌دلیل نبود که ذهن مخاطب هم به سراغ نوستالژی‌های ماندگار از اجراهای گروه تنبور نوازان شمس برود. وقتی که علی اکبر مرادی در گروه تنبور نوازان شمس بود و در کنار کسانی چون کیخسرو پورناظری و شهرام ناظری، با آثارشان روح هر شونده را سیقل می‌دادند.

دیشب جای ناظریِ روزگارانِ «تنبور نوازان شمس» بر روی صحنه تالار وحدت خالی بود.

وقتی مرادی آوازی با اشعار شاهنامه می‌خواند، یا وقتی آهنگ «سودای یار» را اجرا کرد؛ جای خالی آوازی درخور، در کنار زخمه‌های جادویی مرادی احساس می‌شد.

شاید یکی از دلایل خالی بودن برخی از صندلی‌های تالار وحدت همین بود؛ شاید کسانی که دیشب به تالار وحدت نیامدند تا جایشان خالی بماند، دوست نداشتند که بیایند و با زخمه‌های تنبور مسخ و مصحور شوند اما جای خالی آواز برایشان حسرت شود.

انتهای پیام /