مشکلات بنیاد ادبیات داستانی؛ کلافی که هر روز سردرگمتر میشود
خبرگزاری تسنیم: کلاف سردرگمی بنیاد ادبیات داستانی هر روز درهم پیچیدهتر میشود و اگر هرچه سریعتر سررشته این کلاف به دست معاونت فرهنگی ارشاد باز نشود، شاید دیگر باز شدن یا نشدن آن فرقی به حال وضعیت ادبیات داستانی کشور و فعالان آن نکند.
خبرگزاری تسنیم- سمیرا شاهقلی:
بنیاد ادبیات داستانی ایرانیان نهادی زیرمجموعه معاوت فرهنگی وزارت ارشاد است که در سال 1387 با پیشنهاد محسن پرویز معاون فرهنگی وقت ارشاد آغاز به کار کرد، مدیریت این بنیاد در دوره نخست به محمود سالاری واگذار شد، تا در نهایت با تغییر معاونت فرهنگی ارشاد در دولت دهم موضوع انحلال آن از سوی بهمن دری معاون فرهنگی آن زمان پیش آید.
در نهایت با واگذاری مدیریت بنیاد ادبیات داستانی به محمد حسنی سایه سنگین انحلال دست از سر بنیاد ادبیات داستانی برداشت و بنیاد فعالیت خود را از مهر ماه 1390 به عنوان بازوی اجرایی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در حوزه ادبیات داستانی آغاز کرد. تازه اینجا بود که مشکلات بنیاد آغاز شد، معاون فرهنگی وقت اگرچه وعده خرید ساختمان برای بنیاد و درنظر گرفتن ردیف بودجه را داد، اما این وعدهها هیچگاه محقق نشد. گویا این ماجرا تازه شروع شده بود و ماجرای معاونت فرهنگی وزارت ارشاد و بنیاد ادبیات داستانی به همین جا ختم نشد. بنیاد اگرچه در طول 3 سال اخیر کما بیش به فعالیت خود ادامه داده است، اما مشکلات به ویژه طی یک سال اخیر آن، آنچنان عرصه را بر حسنی تنگ کرد که موجب شد وی استعفایی با حاشیههای خاص خودش داشته باشد.
استعفای حسنی از مدیریت بنیاد ادبیات داستانی موجب شد، تا معاون فرهنگی وزارت ارشاد که تازه چند ماهی فرصت تکیه بر این مسند را پیدا کرده بود، متوجه مشکلات موجود در این حوزه شده و در صدد رفع آن بر آید. اما سایر موضوعات ریز و درشت مهم در معاونت فرهنگی موجب شد تا بنیاد همچنان به عنوان یک فوریت در فهرست طولانی کارهای بر زمین مانده ارشاد در کنار سایر دغدغهها همچون بدهیهای میلیاردی معاونت فرهنگی یا حاشیهسازی بینتیجه برخی مدیران درباره ممیزی و ... باقی بماند. به گونهای که حتی ماجرای شکایت یکی از همسایگان بنیاد و پلمب ساختمان توسط شهرداری نیز تا کنون نتوانسته آن را در صدر فهرست معضلات اصلی و حقیقی عرصه ادبیات و کتاب قرار دهد.
در نهایت با نزدیک شدن به زمان برگزاری جشنواره شعر فجر و بازگشت حوزه شعر از دفتر وزارتی به معاونت فرهنگی، بحث تلفیق شعر و داستان در بنیادی به نام« بنیاد شعر و ادبیات داستانی ایرانیان» پیش آمد. توجیه معاون فرهنگی وزیر ارشاد برای این پیشنهاد این بود که «وقتی شعر به مجموعه بازگشت، یک نگاه این بود که ما یک موسسه جدید همانند بخش داستان ایجاد کنیم، یعنی دو موسسه داشته باشیم، یک شعر و دوم داستان. نگاه دوم اینکه شعر به معاونت بیاید و هم صف و سیاستگذاری آن در معاونت باشد، اما داستان راه خود را ادامه دهد. راه حل سوم سناریوی ادغام شعر و داستان در بنیاد ادبیات داستانی و تلفیق به «بنیاد ادبیات ایران» بود. در بخش اول که روشن بود نگاه اول محکوم به شکست است، چون نگاه وزارتخانه تأسیس موسسه جدید نیست. طی دو، سه سال اخیر از بنیاد ادبیات داستانی آنطور که باید حمایت نشد و بحثهایی از این قبیل و امکانات وزارتخانه اجازه تاسیس موسسه جدید را نمیدهد. راه حل دوم مبنی بر اینکه حوزه شعر را در خود معاونت دنبال کنیم، تفکیک روش بین داستان و شعر بود. یعنی داستان یک عملیات بیرونی داشته باشد و شعر حوزه عملیات بیرونی نداشته باشد و خود این میتوانست به موضوع شعر صدمه بزند. نگاهی که براساس آن موسسات وابسته شکل گرفت این نگاه بود که سیاستگذاریهای کلان در معاونت انجام شود و موسسات وابسته که قدرت مانور بیشتری دارند و خیلی تابع ضوابط سخت اداری نیستند بیایند و عمل کنند. شعر اینجا زمینگیر میشد. به اعتباری که به فضای مقررات اداری خاص میآمد، علاوه بر اینکه دو ساحتی نگریسته میشد و شعر در این رویه به نحوی اداره میشد و داستان به گونهای دیگر.»
براساس این توضیحات، این بحث در نخستین جلسه بنیاد مطرح و بررسی شد و نهایتاً هیئت مدیره به تلفیق شعر و ادبیات در بنیادی بهنام «شعر و ادبیات داستانی ایرانیان» رأی داد. هیئت امنایی با همین نگاه مشخص و احکام اعضای آنها امضا شد. اما همچنان با وجود گذشت بیش از یک ماه از تشکیل این جلسه، براساس اخبار منتشر شده در رسانهها دومین جلسه که قرار بود، بحث انتخاب مدیرعامل را دنبال کند، هنوز برگزار نشده است.
در همان روزهای برگزاری نخستین جلسه هیئت امنای جدید، بسیاری از تلفیق این دو انتقاد کرده و آن را موجب قربانی شدن داستان دانستند. به باور این نویسندگان و منتقدان «اینکه بخواهیم شعر را سر و سامانی دهیم، نباید موجب شود تا حلقه را بیش از پیش بر گردن داستان تنگتر کرده و موجب قربانی شدن داستان شویم.» این انتقادها به دلیل محدود بودن راه به جایی نبرد.
از طرف دیگر طی هفته گذشته اتفاقات دیگری رخ داده که باز هم نام بنیاد ادبیات داستانی را بر سر زبانها انداخته است، بنیاد بار دیگر با اتمام مهلت چند ماهه شهرداری تهران تا پای پلمب ساختمان اجارهای خود پیش رفت و با وارد شدن معاونت فرهنگی ارشاد شهرداری تهران بار دیگر مهلتی چند ماهه برای پیدا کردن ساختمانی جدید، به بنیاد داد. بنا به گفته همایون امیرزاده مشاور علمی،فرهنگی و مدیریتی معاونت فرهنگی، این معاونت پیگیر مشکلات بنیاد است و به زودی بنیاد فعالیت خود را در ساختمان جدیدی ادامه خواهد داد.
سؤال اساسی که این روزها از ذهن مسئولان گرفته تا مخاطبان و اهالی ادب، همگی، در حال گردش است این است که اساساً چرا مشکلات بنیاد ادبیات داستانی تا این اندازه باید کشدار شود؟ برخی از آنان اینطور عنوان میکنند «گرهی که به آسانی با دستان معاونت فرهنگی ارشاد قابلیت گشایش دارد، چرا باید کور شده و بعد آن را با زور دندان باز کرد. به نظر میرسد معاونت فرهنگی باید بسیار زودتر از اینها وارد میدان شده و مشکل را ریشهایتر حل میکرد. علاوه بر آن وقتی هنوز نتوانستهایم ابتداییترین مشکلات موجود بر سر راه بنیاد ادبیات داستانی را که همان جدی گرفتن بنیاد به عنوان یک بازوی اجرایی در حوزه داستان، رفع مشکلات ساختمان، در نظر گرفتن ردیف بودجه و ... را حل کنیم، از طرفی شعر را به آن بیافزاییم و این حوزه را نیز درگیر کنیم و از طرف دیگر با افزوده شدن مسئولیتهای جدید ساختار ضعیف بنیاد را گستردهتر کنیم؟» یکی از پاسخهای اصلی به این تأخیر چندماهه در رفع مشکلات بنیاد از لسان برخی مدیران «بار برگزاری نمایشگاه کتاب و جشنواره شعر فجر، بدهیهای ناشران و ماجراهای کشدار ممیزی و مسائل فرعیای که برخی مدیران برای معاونت فرهنگی ایجاد کردهاند» برشمرده شده است. دلایلی که درباره قابل قبول بودن یا نبودن آن مخاطبان و اهالی ادب نظرهای متفاوتی دارند.
بسیاری از نویسندگان همچنان بر این باورند که تلفیق این دو اساساً جز پیشمانی نتیجهای به بار نخواهد داشت. داوود امیریان، نویسنده معتقد است که «پیش از این در حوزه هنری نیز شعر و داستان در کنار هم مشکلاتی را ایجاد میکرد که با جدایی این دو از یکدیگر در ساختار مدیریتی، هر یک مسیر طبیعی خود را به خوبی طی کرده و این جدایی موجب شکوفایی هر دو حوزه شد.»
محمدکاظم مزینانی نیز از جمله نویسندگان مخالف این اقدام است. مزینانی معتقد است که «شعر و داستان هر یک دو حوزه گسترده هستند که با تلفیق این دو در یک بنیاد عملاً محدودیتهایی برای هر دو عرصه به وجود میآید.« اعتراض نویسندگان به تلفیق این دو حوزه در بنیاد، موجب شد تا جمعی از نویسندگان هفته جاری در نامهای خطاب به حسن روحانی رئیس جمهور خواستار تغییر این تصمیم شوند. تصمیمی که به باور آنها موجب ضررِ رشد و بالندگی داستان نویسان خواهد شد. این نویسندگان معتقدند «مشکلات و مسائل حل نشدهای در حوزه ادبیات داستانی وجود دارد که خود، به تنهایی، وظایف پیچیده و گستردهای را برای این مجموعه ایجاب میکند. تلفیق شعر و ادبیات داستانی جز وارد کردن جراحتی عمیق بر پیکر بیمارگون ادبیات داستانی کشور فایده دیگری ندارد.»
در متن این نامه همچنین آمده است: «ما داستاننویسان معتقدیم هیئت امنای و هیئت مدیره بنیاد، نه از جانب دولت، که باید توسط بدنه داستاننویسی کشور، یعنی نویسندگان این حوزه، انتخاب شوند. این انتخاب باید در مجمعی با حضور نویسندگان این عرصه، صورت گیرد و سیاستگذاری و تصمیمگیریهای کلان آن، باید به نمایندگان منتخب ایشان واگذار گردد. این نهاد، بدون شک، باید زیرنظر خود نویسندگان بزرگترین نهاد صنفی داستاننویسان ایران تلقی شده و مجمع صنوف مختلف داستانی شود. ما داستاننویسان از رئیس جمهور فرهیختهمان تقاضا داریم، مکانی مناسب و ثابت و درشأن و منزلت داستان نویسان این مرز و بوم به بنیاد ادبیات داستانی واگذار شود تا از این جابجاییهای مکرر رهایی یابد.»
امروزه ادبیات داستانی بیش از هر حوزه و حتی شعر نیازمند حمایت است، ادبیاتی که میتواند در سایه حمایت ارشاد و با همت بخش خصوصی، بخشی از صدور گفتمان انقلاب اسلامی را به آن سوی مرزها بر عهده داشته باشد. ادبیات متعهدی که در مقابل جریانی ادبی بدور از دغدغههای اجتماعی مردم، توانست در سالهای پس از انقلاب رشد چشمگیری داشته و بخشی از بار برزمین مانده انتقال ارزشهای انقلاب به نسلهای آینده را بر دوش کشد.
به نظر میرسد، کلاف سردرگمی بنیاد ادبیات داستانی هر روز درهم پیچیده تر میشود و اگر هر چه سریعتر سررشته این کلاف به دست معاونت فرهنگی ارشاد باز نشود، شاید دیگر باز شدن یا نشدن آن فرقی به حال وضعیت ادبیات داستانی کشور و فعالان آن نکند. چیزی که البته تحرکات پیش آمده در معاونت فرهنگی و توضیحات مسئولان نوید آیندهای دیگر برای بنیاد را می دهد.
انتهای پیام/