«پرواز پرندگان مهاجر در صبح روز آخر»، نمایشی پر کنش و هیجان انگیز
خبرگزاری تسنیم: نمایش «پرواز پرندگان مهاجر در صبح روز آخر» از منظر اجرایی اثری بسیار پر کنش و هیجانانگیزی است. تنش و کشمکش میان دو بازیگر مخاطب را میخکوب میکند. دیالوگها شلاقگون بر ذهن مخاطب وارد میشود
خبرگزاری تسنیم_ وحید شیخی یگانه
سالن کوچک خانه نمایش میزبان اجرایی تحت عنوان «پرواز پرندگان مهاجر در صبح روز آخر»، به کارگردانی مجتبی رستمیفر و نویسندگی رسول حقجو است در بروشور کار، این اثر برگزیده جشنواره بینالمللی تئاتر مقاومت در چند بخش معرفی میشود، جشنوارهای که داعیه حمایت از تئاتر دفاع مقدس دارد.
نمایش داستان دو پسر جوان در سال 1570 است. دو مرد جوان در تلاش هستند تا برای آخرین فیلم دفاع مقدسی تاریخ، تماشاگری بیابند. آنها در دل تقلاهایشان، داستانهای مختلفی از زبان دو شخصیت بیان میکنند. دو شخصیت از اهالی خوزستان، یکی به هنگام هجوم نیروهای بعثی در نئشگی است و دیگری در حال کفتربازی. دو مرد نسبت به آنچه پیرامونشان در حال رخ دادن است، آگاه میشوند و همگام با دیگر رزمندگان، به دفاع از سرزمینشان به پا میخیزند و در این بین زخمی میشوند، عزیزشان را از دست میدهند و شاهد شهادت کودکشان میشوند.
نمایش نقدی است به فضای کنونی هنر دفاع مقدس، هنری که به زعم نگارنده در ورطه تکرار مکررات افتاده است. واجد هرگونه خلاقیتی است و با ایجاد فضایی قراردادی، عبور از برخی کلیشهها به مثابه شکستن تابوهایی ناموجود تلقی میشود. حتی ورود فناوری و بکارگیری از WCG برای حقیقیتر جلوه دادن نبردها و خلق هیجان، گویی در این اثر دیجیتال، هنر دفاع مقدس با دیجیتال نیز هواداران سابقش را به سالنها نمیکشاند.
نمایش «پرواز پرندگان مهاجر...» از منظر اجرایی اثری بسیار پر کنش و هیجانانگیزی است. تنش و کشمکش میان دو بازیگر مخاطب را میخکوب میکند. دیالوگها شلاقگون بر ذهن مخاطب وارد میشود و گاهی اوقات سرنخ داستان از دست تماشاگر خارج میشود. در پارهای از مکالمات آشنایی مخاطب به لهجه دلنشین خوزستانی ضروری به نظر میرسد؛ لیکن تحرک بالای دو بازیگر و هماهنگی چشمگیرشان، مخاطب را از دیالوگ جدا کرده و او را به تماشای اثری هیجانانگیز دعوت میکند.
طراحی صحنه مینیمال نمایش که تنها با دو صندلی و یک میز اجرا شده است در نگاه نخست تکراری به نظر میرسد. در ادامه انعطاف این سه قطعه در کل نمایش، تبدیل شدن هر کدام از شی به شی دیگر، عدم تعریف کلی یک شی در قالب دائمیش و حضور دائمی و ایفای نقش اشیا از نقاط قوت نمایش است. اما نمایش مقداری از نمایشنامه ضربه میخورد. نمایشنامه با آنکه سعی دارد دو پیرنگ اصلی را دنبال کند، در بیشتر مواقع گنگ به نظر میرسد. تلاش برای خلق نوع جدید از روایت شایسته تقدیر است؛ لیکن نوع روایت در بستر چنین داستانی میتوانست داستان را تا بینهایت سوق دهد.
نمایشنامه به شدت درگیر کلام است، کلامی که بیشتر اوقات در راستای خلق موقعیت نمایشی یا بیان داستان نیست. مکالمات بیشتر به شوخیهایی میمانند که در هر اجرای دیگری هم قابلیت بیان دارند. برخی تمهیدات نیز گل درشت به نظر میرسند، برای مثال نمایش ابتدایی یک کلیپ تصویری از تصاویر آرشیوی جنگ از یک چارچوب نظاممند تبیعت نمیکند و به نظر نوعی اعمال سلیقه است.
در کل باید گفت نمایش به شدت به بازیگرانش وابسته است. سعی کارگردان برای بیان یک قصه خیالی در فضای فانتزی، با کمک یک رسانه دیجیتال – ترکیب نمایش و فیلم در صحنه نهایی – برای عبور از آن عدم خلاقیت به جا و مناسب است؛ ولی ورود در چنین حوزهای مستلزم تداوم در بکارگیری این شیوه اجرایی است. ناگفته نماند این نمایش در شهر اهواز تولید شده و از یک دهم امکاناتی که در تهران متمرکز شده، بهرهای نبرده است. میتوان کم و کاستیهای آن را گردن متولیان هنری کشور نیز انداخت.
انتهای پیام/