پیروزی السیسی روابط قاهره و واشنگتن را به حالت «استراتژیک» باز می‌گرداند

خبرگزاری تسنیم: کارشناس مؤسسه مطالعات خاورنزدیک واشنگتن در یادداشتی تأکید می‌کند که پیروزی السیسی باید به مثابه فرصتی تلقی شود برای بازتعریف روابطی که بتوان برچسب «استراتژیک» را بر آن زد.

به گزارش گروه بین‌الملل خبرگزاری تسنیم به نقل از مؤسسه واشنگتن، کارشناس این اندیشکده معتقد است که روابط آمریکا با مصر در یک دهه اخیر را نمی‌توان استراتژیک خواند و از سرگیری کمک‌های نظامی واشنگتن به قاهره به روش پیشین نمی‌تواند این روابط را به روابط استراتژیک تبدیل کند، لذا لازم است برنامه جدیدی برای این مهم ترتیب داده شود.

پیروزی عبدا‌لفتاح السیسی در انتخابات ریاست جمهوری مصر در هفته جاری سرآغاز فصل جدیدی در این کشور است، هر چند که ضرورتاً به معنای پایان یافتن ناآرامی سیاسی و وخامت اوضاع اقتصادی نیست. در سه سال گذشته مصر نه تنها شاهد مشکلات عدیده داخلی و بی‌سامانی اقتصادی بوده است، بلکه روابط دوجانبه این کشور با کشورهای مختلف، رو به اختلال گذاشته است. قاهره نگاه به درون داشته، در برابر راهنمایی‌ها و نفوذ مصون بوده در حالی که واشنگتن سردرگم به نظر می‌رسد. هر چند که مقامات آمریکایی همچنان روابط خود با مصر را «استراتژیک» توصیف می‌کنند، اما در واقع این روابط بیشتر شبیه به معامله است که یک طرف نیازهای فوری خود را بر طرف می‌کند و طرف دیگر که آمریکا باشد، نیازمند روابط باثبات و تعاملی میان اسرائیل و مصر و دسترسی با اولویت به کانال سوئز است؛ این در حالی است که مصر هم نیازمند سخت‌افزارهای نظامی و به رسمیت شناخته شدن در عرصه جهانی می‌باشد. تناقض ماجرا در این است که مصر به رغم معضلاتی که دارد طرف صاحب امتیاز این تعامل است، چرا که بر این باور است که می‌تواند برای بر طرف کردن نیاز‌های خود در کوتاه مدت به دیگران روی بیاورد ـ روسیه برای ادوات نظامی، کشورهای حاشیه خلیج فارس برای کمک مالی و جامعه بین‌الملل برای به رسمیت شناخته شدن. در مقابل، واشنگتن هیچ جایگزین ژئوپلتیکی برای مصر ندارد.

نگاه رو به جلو

استمرار این حرکت هم برای مصر و هم برای آمریکا، نزدیک بینانه خواهد بود. در بلند مدت، وابستگی نظامی به مسکو یا پکن و وابستگی مالی به حامیان مالی خلیج فارسی ـ یا هر حامی مالی دیگر ـ بیشتر سبب بروز خلل در توسعه مصر و نه پیشرفت آن می‌شود. برای واشنگتن، اصلاح سیاست آمریکا در واکنش به هر پیچ و خمی در صحنه مصر، سبب فرسایش و بروز نتیجه نامطلوب می‌شود و نه تنها مصری‌ها را از آمریکا دور می‌کند بلکه دمدمی مزاج شدن آمریکا، دیگر متحدین را نیز پراکنده خواهد کرد. موفقیت مصر به عنوان یک متحد باثبات و پیشرفته، بدون هیچ شکی به نفع آمریکا است و یافتن راه‌های مناسبی که بتواند به واسطه آنها تأثیر مثبتی بر اوضاع این کشور داشته باشد را ضروری می‌سازد.

داستانی که اکنون در مصر در جریان است، طولانی و خارج از کنترل واشنگتن خواهد بود. عرصه سیاست در این کشور بیانگر دوگانگی میان دموکراسی و استبداد یا اسلام و سکولاریسم نیست، بلکه از بازی میان چندین نیروی گسترده (یک بروکراسی گسترده، ارتشی عریض و بسیط و اسلام سیاسی) خبر می‌دهد که یک نیروی جدید و بالقوه به آن اضافه شده است: انتظارات مردم از مشارکت سیاسی. چنانچه در ترکیه، تایلند و موارد مشابه دیده شد، تعامل میان این نیروها منتهی به یک نتیجه مشخص نمی‌شود بلکه مسیری پر پیچ و خم و سرشار از مشکلات را در پیش می‌گیرد که نیازمند صبر و توجه مستمر واشنگتن است.

بعید است که وزارت امور خارجه به این زودی‌ها در موضعی قرار گیرد که اطمینان بدهد مصر در مسیر دموکراسی قرار گرفته و در نتیجه صلاحیت لازم برای اعاده کمک‌های نظامی را تحصیل کرده است. اما نه واشنگتن و نه قاهره، نباید برای بازگشت به وضعیت پیشین تلاش کنند. بلکه پیروزی السیسی باید به مثابه فرصتی تلقی شود برای بازتعریف روابطی که بتوان برچسب «استراتژیک» را بر آن زد.

انجام اقدامات ضروری 

به محض آنکه نتایج انتخابات نهایی و قطعی شد، واشنگتن باید در حوزه‌های کلیدی زیر سیاست‌های خود را اصلاح و تجدید کند.

همکاری‌های امنیتی. برای چندین سال، همکاری‌های آمریکا و مصر در بخش امنیتی هدف مشخص و دقیقی را دنبال نمی‌کرد و در نتیجه معیارها برای سنجش موفقیت یا ناکامی آنها، مبهم بود. برنامه کمک نظامی بنا به سه دلیل همچنان اصلاح نشده باقی مانده است: این هراس که قاهره ممکن است اولویت دسترسی نیروی دریایی آمریکا به کانال سوئز را حذف کند یا همکاری‌های خود با اسرائیل را کاهش دهد؛ این در حالی است که متوقف کردن کمک‌های نظامی نفوذ چندان برای آمریکا بر رفتار مصر ایجاد نمی‌کند؛ و واقعیت این است که شرکت‌های آمریکایی متضرر می‌شوند و رقبای خارجی ایشان در صورت توقف این کمک‌ها، نفع می‌برند. هر چند که هر سه مورد جای بحث دارند، حتی اگر درست باشند، مبنای بسیار اساسی برای یکی از بزرگ‌ترین برنامه‌های کمک نظامی واشنگتن، به وجود می‌آورند.

با این حال این بدان معنا نیست که آمریکا و مصر فاقد منافع استراتژیکی هستند که می‌تواند به عنوان مبنایی برای همکاری‌های امنیتی سودمند قرار گیرند. از جمله این منافع عبارتند از: مبارزه با تروریسم، امنیت مرزی، آزادی دریانوردی، نیاز به واردات امن انرژی و صلح میان اسرائیل و مصر به عنوان یکی از مؤلفه‌های مهم ثبات در منطقه. آنچه که مشخص نیست این است که آیا برنامه کمک نظامی کنونی آمریکا ـ که بر ادوات سنگین تأکید دارد و کمک شایانی به نفوذ سیاسی ارتش مصر می‌کند ـ به طور مؤثری منافع دوجانبه ایشان را پیش می‌برد یا خیر؟

به جای از سر گیری برنامه پیشین و تهیه فهرست خرید جدید، واشنگتن و قاهره باید صفحه سفیدی را پیش روی خود قرار داده و یک برنامه همکاری امنیتی جدید را طراحی کنند که منافع هر دوی ایشان را پیش می‌برد. اگر ارزش دلاری برنامه حاصله کمتر از آن باشد که آمریکا به طور سنتی برای مصر در کمک‌های امنیتی پیشین خود فراهم می‌آورد، با افزایش کمک ااقتصادی باید توازن لازم ایجاد گردد. با این رویکرد، بیشتر کمک‌های واشنگتن باید شامل بخش همکاری‌های ضد تروریسم شود ـ برای موفقیت‌آمیز بودن این برنامه باید هر دو دولت نگاه مشابهی به تروریسم داشته باشند و در این نگاه، نارضایتی سیاسی صلح‌آمیز نباید به عنوان تروریسم معرفی شود.

پیشرفت سیاسی و حقوق بشر. حضور انبوه مردمی در انقلاب فوریه 2011، منجر به آن شد که مقامات غربی و مصری به یک میزان امیدواری غیرواقعی نسبت به تغییر در این کشور پیدا کنند. با این حال واشنگتن نباید ناامید شده و باید بر اهداف واقعگرایانه‌ای متمرکز شود که می‌توان بر اساس آنها به پیشرفت امیدوار بود. برخی از این اهداف باید متوجه عقب نشینی ارتش مصر از عرصه سیاسی باشد؛ مقامات کشوری باید اجازه مبارزات انتخاباتی آزاد در جریان انتخابات پارلمانی پیشرو را صادر کنند؛ مرجع قانون گذاری باید نقشی عمده را ایفا کرده و به عنوان یک ناظر بر قدرت ریاست جمهوری نظارت کند؛ و السیسی باید به محدودیت‌ دوره‌های ریاست جمهوری خود و گردش قدرت وفادار بماند.

حتی اگر مصر در جهت برداشتن این گام‌های عملگرایانه پیش رود، واشنگتن باید بر احقاق حقوق بشر و دموکراسی پافشاری کند. این حمایت نباید تنها به ارائه بیانیه‌ و سخن‌پراکنی محدود شود، بلکه باید به مصر برای ایجاد نهاد‌های دموکراتیک کمک شود ـ احزاب سیاسی، جامعه مدنی و یک سیستم قضایی عادلانه و کارآمد ـ تا از انتخاب ناصواب میان افراط یا استبداد، جلوگیری شود. تا آنجا که ممکن است واشنگتن باید مطمئن شود که برنامه‌های ظرفیت سازی، اهداف مشخصی دارند، کارآمدی آنها را مستمراً ارزیابی کند و همکاری‌های چندجانبه برای افزایش تأثیر گذاری آنها را تشویق کند.

ثبات و اصلاحات اقتصادی. یکی از بزرگ‌ترین تهدیدات متوجه ثبات مصر ـ و شاید حاکمیت دولت بعدی آن ـ وضعیت اقتصادی متزلزل این کشور است. سرازیر شدن کمک‌های مالی کشورهای حاشیه خلیج فارس به دولت موقت کمک کرد تا اقتصاد را تا حدودی پیش ببرد اما در بهترین حالت این کمک‌ها کوتاه مدت خواهند بود، چرا که بیکاری و کمبود بودجه و روابط تجاری همچنان بسیار بالا بوده، مشکلات مربوط به انرژی حل نشده، رشد اقتصادی منفی است و بخش خصوصی هم هیچ کارایی ندارد.

علاوه بر این، کمک‌ها کشورهای حاشیه خلیج فارس مقطعی هستند و در نتیجه نظم مالی را که صندوق بین‌المللی پول یا دیگر کمک‌های چندجانبه به وجود می‌آورد، در قاهره ایجاد نمی‌کنند. در نتیجه تلاش‌های غرب برای پیوند زدن کمک‌ها به شرایط اقتصادی یا سیاسی را ناممکن می‌سازند. در حال حاضر، حامیان خلیج فارسی، ثبات کوتاه مدت را ایجاد کرده‌اند و به دنبال آن اخوان المسلمین را به حاشیه رانده‌اند.

با این حال پس از انتخابات، متحدین خلیج فارسی واشنگتن احتمالاً با رویکرد اقتصادی هماهنگ شده در قبال مصر همراه خواهند شدند. قاهره نمی‌تواند در بلند مدت بدون اصلاحات ساختاری جدی، ساماندهی به یارانه‌های حجیم و ناکارآمد، کوچک کردن بخش دولتی و دیگر مسائل، به لحاظ اقتصادی، کامیاب شود. این مسائل همچنین ثبات سیاسی و امنیتی را با تأثیر بر رشد اقتصادی و زمینه‌های شغلی، به خطر می‌اندازند.

کمک‌های خارجی بی قید و شرط به مصر کمک می‌کند تا برای کوتاه مدت مشکلات خود را فراموش کند؛ بدون اصلاحات مذکور، میلیاردها دلار که اماراتی‌ها، کویتی‌ها و دیگران در مصر سرمایه گذاری کرده‌اند، صرف هیچ و پوچ خواهد شد. واشنگتن باید تلاش کند تا این کمک‌ها از طریق بسته‌های کمکی همراه با شرایط اصلاحات ساختاری ارائه شود. اگر مصر این اصلاحات را اجرا کند، آمریکا و اروپا باید برای برداشتن گام‌های بعدی به منظور تقویت بخش خصوصی مصر، از جمله ارائه انگیزه‌های سرمایه گذاری تجاری، آماده شوند.

نتیجه‌گیری

به منظور اینکه روابط میان آمریکا و مصر واقعاً «استراتژیک» باشد، واشنگتن باید مطمئن شود که برای منطقه و مصر، صاحب استراتژی است. یک چنین استراتژی باید ائتلاف دوجانبه ضعیف شده را تقویت کرده، بر همکاری‌های امنیتی تأکید کند و ظرفیت‌های متحدین را بالا ببرد و از اعمال اصلاحات دموکراتیک و اقتصادی بلند مدت اطمینان حاصل کند. سیاست آمریکا در قبال مصر در صورتی موفقیت‌آمیز خواهد بود که در میان این اهداف دست به گزینش نزند، بلکه همه آنها را با هم پیش ببرد. با این حال یک سیاست معقول باید بپذیرد که در میانه این ناآرامی‌های داخلی مصل، به هر حال نفوذ آمریکا در همه بخش‌ها محدود خواهد بود و باید چشم‌اندازی بلند مدت را در پیش گرفته و حمایت‌های چندجانبه از هر برنامه‌ای را اولویت بندی کند.

انتهای پیام/ع