حسین(ع)، تسنیم عشق و سردار سپاه حقیقت و عدالت


خبرگزاری تسنیم: سردار سپاه عشق، تو آمدی و چشم عاشقان را روشن کردی و چشم جاهلان را کور، آمدی تا جمال بی‌زوال آیات خدا، در پرده‌های سیاه تحریف پوشیده نشود و حقیقت اسلام بر تارک تاریخ جاودانه بماند.

به گزارش خبرگزاری تسنیم از اصفهان، در گذشته‌ای نه چندان دور در کوچه‌های تنگ بنی هاشم، هلهله‌ای به وسعت آسمان و زمین برپا شد و کوچه‌ها، مست حضور نور علی(ع) غرق نور شدند، سرشار از غرور، که هم قدم استوارترین گام‌ها پا به عرصه گیتی می‌گذارد.

دیوارها تا افلاک اوج گرفته‌اند که در ارتفاع رفیع‌ترین قله شرف و ایثار قد می‌کشند و نخل‌ها، سیراب و سرفراز و سرسبز ایستاده‌اند که طراوتشان را از بهاری‌ترین شکوفه آفرینش، وام گرفتند.

و پنجره‌ها، چشم به در دوخته‌اند و شکوفه خوشبوی امامت را متنظر هستند و حضور سومین خورشید را چشم به راه‌اند تا چشمان بی فروغشان، در تلالو نور چشمانش، منّور و افق نگاهشان را از دریچه چشم او به عالم هستی گسترش دهند.

خاک به خود می‌بالد که بوسه‌زن پای دوست می‌شود و به افتخار سجدگاه بهترین مخلوق خدا، نایل می‌شود و مشام جان زیباترین و معنوی‌ترین ثانیه‌های خود را با بوسیدن سروپای عاشق‌ترین سیمرغ عشق و زیباترین طاووس هدایت و پرنده‌ترین نسیم امامت، نوازش می‌دهد.

پرنده آبی خیال، در آسمان عشق و امید، پر و بال گسترده و پرواز کنان، تا بی نهایت هستی اوج می‌گیرد و عشق، خانه به خانه او را می‌بوید و امید، کوچه کوچه او را می‌جوید.

ایثار، ردا از دوش افکنده تا خود را در زیر ردای او بیفکند و عدالت، خبرش را از صبح صادق می‌گیرد و معرفت، سایه سارش را می‌طلبد تا خود را از عطر صفا و صداقتش خوشبو سازد و فرشتگان، بر هودج نور نشسته و فوج فوج به سوی خانه گلین فاطمه(س) رهسپار هستند.

افلاک سر تعظیم بر آستانش می‌سایند و حریزنگاهشان از دیوارهای گلی عبور می‌کند و غنچه نورسته بوستان علوی را می‌بوسد و می‌بوید.

جبرئیل، پیشاپیش فرشتگان بر آستان خانه رسول خدا می‌آید و سلام و تهنیت خداوند را به رسول خود عرضه می‌دارد و تولد تداوم بخش نسل نبوی را مژده می‌دهد و مژدگانی می‌طلبد و در آن هنگام چشمه‌های امید، جوشان و آبشاران عشق، سرازیر می‌شود.

گل لبخند بر لبان پیامبر شکفته می‌شود و در حالی که عاشقانه به حسن(ع) می‌نگرد، حضور قدوم مبارک حسین(ع) را انتظار می‌کشد و این چنین می‌شود که نسل پیامبر ادامه می‌یابد و فاطمه(س)، سلسله دوار نبوی و آئینه دار ولایت علوی می‌شود.

در میلاد تو، ای شاه بیت غزل نبوی باید چگونه نیاز کرد؟ اشک شویم و بر گونه‌های خویش گرم بباریم؟ یا خنده شویم و بر ارتفاعات صورت به اهتزاز در آئیم؟

و اینک تو آمدی و جهانی سرمست ستاره سرخ آفرینش شد و تو آمدی و چشم عاشقان را روشن کردی و چشم جاهلان را کور، آمدی  تا جمال بی زوال آیات خدا، در پرده‌های سیاه تحریف پوشیده نشود و هر معاویه قدرت و عمروعاص مکر و فریبی به خود اجازه سوءاستفاده ندهد و با جهل سیاه یزید، راه سفید ولایت، مسدود نشود و شاه راه "اطیعواللّه و اطیعواالرسول و اولی الامر" به بن بست نرسد.

آقای من اما مگر می‌شود نام تو بر زبان باشد و یاد کربلا در دل گذر نکند، سفینه نجات من گاهی با خود فکر می‌کنم این چه مولودی است که با آمدنش، سرزمینی به نام کربلا، از شرمساری درهم خمیده می‌شود؟

تو آمدی با گلوئی درخشان از نوری که سال‌ها بعد، حکایت‌ها می‌گوید و من اکنون چه شادم از آمدنت که اگر نمی‌آمدی، من چه غریبانه هیچ بهره از اشک و افتخار نمی‌یافتم و خون، چه کم بها می‌شد، اگر نبود عاشورای تو!

مبارک باد آمدنت! چون آمدی تا سفینه نجاتمان شوی و چراغ هدایت و حسین تمام عصرها و نسل‌ها باشی و اشک‌هایمان برای تو، آتش دوزخ از جسم ضعیفمان بر گیرد.

و چه مبارک نامی که سیل عاشقان با لبیک به ندای "هل من ناصرینصرنی" تو  جان در کف دست گذاشتند و رفتند تا راه آل‌الله را ادامه دهند و هنوز در کوچه پس کوچه‌های شهر نوای لبیک خرازی‌ها، همت‌ها، کاظمی‌ها، اعرابی‌ها و پاسدارن کویت به خوبی به گوش می‌رسد و چه سعادتی می‌خواهد که یا حسین گفت و کمر همت بست و راه تو را ادامه داد.

امروز در سحرگاه میلاد تو و در زمزمه‌های زیارت عاشورا، تمام فکرمان آن است که زمینه ظهور منتقل خون تو و خاندان پاک و مطهرت فراهم شود و چشم‌ انتظاران موعود با دلی سرمست از میلادت، انتظار فرج از نیمه خرداد را می‌کشند…

اللهم عجل الولیک الفرج...

انتهای پیام/ آ