آیا مستعمره غولهای مجازی میشویم؟
خبرگزاری تسنیم: یکی از مدیران باسابقه در حوزه سایبر گفت: فارغ از بحثها و درگیریهای جناحی، یک عزم ملی بسیجی- جهادی از طرف همه جناحها نیاز داریم تا با کمک همدیگر این خدمات به نحو بهتر و مطلوب در داخل به مردم ارائه شود و فناوریها توسعه پیدا کند.
به گزارش گروه "رسانههای دیگر" خبرگزاری تسنیم، آرام و متین صحبت میکرد اما در پنهان ساختن عمق نگرانی درونیاش در حوزه سایبر، چندان هم موفق نبود! در انتخاب جملات وسواس زیادی به خرج میداد؛ مبادا منفعت ملی جامعه، اسیر بازیهای حزبی و سیاسی شود و یک دغدغه بزرگ برای آینده کشور در پس کوچههای انحرافی دعواهای زرد قبیلهای، به دست فراموشی سپرده شود. به او قول دادیم در این موضع، «وطنامروز» شدیدا با او و امثالش قرابت گفتمانی دارد و الزام برای جداساختن حیطه منافع ملی از موضوعات سیاسی را برای خود فرض و مرزی غیرقابل عدول میدانیم. مهندس علی حسینی از مدیران باسابقه در حوزه سایبر محسوب میشود که به جهادی عمل کردن در زیرمجموعهاش شهره است. بزرگترین نگرانیاش تبدیل شدن ایران به مستعمره مجازی برخی قدرتها در این حوزه است که به واسطه دیرکرد در قانونگذاری و نظاممند ساختن مرزهای سایبری کشور برای تحقق حاکمیت ملی، این تحلیل خطرناک، ممکن است به حقیقت بپیوندد. از این بابت تریبون وطن را با وی به اشتراک گذاشتیم...
***
* جناب مهندس! بزرگترین مخاطراتی که الان در حوزه فضای مجازی، کشور با آن دست به گریبان است به نظر شما چیست؟
درباره مخاطرات حوزه فضای مجازی بحثهای زیادی میکنند، یکسری مخاطرات در زمینه مسائلی است که به حوزه دفاعی کشور بازمیگردد. الان مدتهاست بحث در حوزه پدافند غیرعامل و حوزه سایبری مطرح شده است. نمونه پروندههای سایبری هم که در مقالات میبینیم همهاش مربوط به بروز تنش بین ایران و آمریکاست و مثالهایی که در همه مقالات به عنوان سلاح سایبری از آن یاد میشود بحث امنیت است ولی از این موضوع که بگذریم در بحث مقوله دفاع سایبری و مباحث مربوط به تهدیدات سایبری، نگرانی جدیای که در این حوزه وجود دارد، بازمیگردد به اینکه ما در بعضی حوزهها به نظر میرسد اگر کاری انجام ندهیم در آینده مشکلات جدی خواهیم داشت. مثالهای زیادی وجود دارد، فرضا همین الان شما اگر به تعداد زیادی از مسؤولان مراجعه کنید و از آنها آدرس پست الکترونیکیشان را بخواهید، مسیرهای ارتباطی آنها روی وبمیلهای تجاری یا عادی و عام عنوان میشود! در حالی که پست الکترونیک یک مقولهای است که طبیعتاً محل نگهداری نامهها باید در داخل کشور باشد و نگهداری از آن در «مراکز دادهای داخلی» باشد.
* یعنی واقعا ما نمیتوانیم سرویس داخلی مطلوب در این حوزه ارائه کنیم؟
راهاندازی مرکز ایمیل با توجه به دانش دانشمندان ما کار پیچیده و مشکلی نیست ولی متأسفانه همفکری بین دستگاههای داخلی برای رفع این نیاز وجود ندارد و طبیعتاً هر جایی که سرویس بهتری ارائه دهد مردم از آن استفاده میکنند و این شامل مسؤولان ما هم میشود. بر این اساس متأسفانه دادههای انباشتهای از مسؤولان نظام در سرورهای خارجی نگهداشته میشود. کیفیت این اطلاعات هم بالاست به نحوی که به صورت مشخص با نام افراد، زمینههای تخصصی کاریشان، مخاطبهایشان و اینکه میزان ورودی نامه آنها چقدر است؛ طرفهای خارجی یا داخلی آنها چه کسانی هستند، چه کسی از موضع بالا با اینها صحبت میکند همراه است. با دادهکاوی روی این نکات، اطلاعات زیادی به دست میآید.
* اینکه خیلی خطرناک است!
بله؛ البته! من یک بار دیگر بازمیگردم به قسمت اول صحبتم؛ ما یک مقولهای در حوزه امنیت داریم که مشکل امروزمان هم محسوب میشود و آن تهدیدات مقابلهای است؛ یعنی امنیت کشورها علیه همدیگر تعریف میشود. نمونه اخیر آن بهصورت روشن بین چین و آمریکا اتفاق افتاد و منجر به یک درگیری دیپلماتیک شدید شد و رسماً آمریکا برای 5 نفر در چین درخواست پیگرد قضایی به اینترپل داد. مقوله دیگر این است که ما متأسفانه با عدمرعایت بعضی اصول پایه در این حوزه وابستگی خودمان را تشدید میکنیم و این وابستگی، امنیت کشور را به مخاطره میاندازد. بعضی دوستان این نمونه را با وابستگی امنیت غذایی کشور به بیگانگان معادل میگیرند. مثل اینکه شما یک نیاز اساسی در خوراک را به کشور دیگری وابسته کنید! مثلاً کشوری را در نظر بگیرید مثل جمهوری اسلامی ایران که مردمش در سبدکالاییشان احتیاج به چای دارند. در حالی که ما مزارع چای خیلی خوبی داریم و امکان مدیریت این حیطه وجود دارد ولی متأسفانه چای ما کلاً وابسته به کشورهای خارجی است و این وسط اشخاص دیگری بازار ما را مدیریت میکنند. برای شبیهسازی خدمات پست الکترونیک دقیقاً میشود چای را مثال زد، یعنی شما در سبدکالاییتان به چیزی احتیاج دارید که متأسفانه به علت عدمارائه محصول داخلی کلا وابسته به خارج از کشور محسوب میشوید.
* بازگردیم به بحث زیرساختهای امنیتی... شنیده شده حتی اعضای آژانس امنیت ملی آمریکا بعد از اینکه حملات سایبری آمریکا به زیرساختهای هستهای ایران انجام شد، دولت آمریکا را بهخاطر اقدامات بازدارندهای که در ایران در تقابل با حملات سایبری شروع شد، ملامت کردند! چه کارهایی در ایران در حال انجام بود که آمریکاییها را نگران کرده بود؟
ببینید! از قدیم در دانش آموزش کامپیوتر وقتی میخواستند این وسیله را تعریف کنند از سختافزار و نرمافزار نام میبردند. خب! طبیعی است که الان سختافزار در اختیار کشورهای پیشرفته است ولی در حوزه نرمافزار چون یک بحث دانشی است و الحمدلله در این حوزه کشور ما به خوبی شروع کرده، ما متخصصهای زیادی در این حوزه داریم. به فضل پروردگار در این حوزه دانش خوبی داخل کشور وجود دارد و از این توانایی میتوان استفاده بهینه کرد. با این تعبیر میشود نگرانیهای آمریکاییها را درک کرد. در حوزههایی مثل بحثهای برنامهنویسی و حملات اینترنتی چون بیشتر فعالیتها مبتنی بر ابتکارات شخصی و دانش روز است، الحمدلله هم دانش روز داخل کشور وجود دارد و هم جوانان مبتکر و انقلابی خیلی خوبی داریم. طبیعی است وقتی احساس نیاز شود این دانش به صورت نمایی رشد میکند. کما اینکه ما در حوزههای مختلف نمونههای این موضوع را داریم مثل بحث نانو. در حوزه سایبر هم طبیعتاً با توجه به نیازی که بعد از تهدیدات جدی علیه زیرساختهای ما انجام شد به فضل پروردگار گروههای مختلفی در کشور فعالیت کردند که حتی بعضی از این گروهها به صورت انجیاو به کار پرداختند و در دفاع از حقانیت ایران در دفاع از نام خلیجفارس اقدام به حمله به سایتهایی کردند که به اجحاف در این حوزهها میپرداختند. لزوما هدفها حکومتی هم انتخاب نشده بود، جنبههای ملی و مذهبی هم در این حوزه دیده میشد. بعد از اینکه نمونه این حملات را دیدیم بخشی از اندیشکدههای تولیدکننده بنیادهای فکری آمریکا که سیاستهای جاری را مشخص میکنند، مقالههایی را منتشر کردند از چهرههای خاص مثل جوزف نای و گری سیک که تئوریسینهای این حوزه در سیاست خارجی آمریکا هستند. در این موضوع، فارغ از دیدگاههای جمهوریخواهانه و دموکراتیک مقابل هم در آمریکا، امثال سیک و نای، از سیاستگذارانشان درخواست داشتند در حوزه سایبر بیشتر از این عرضه و بروز نداشته باشند! چرا که باعث بالا رفتن توانمندی ایران خواهد شد. بهصورت خاص در بعضی از مقالات اشاره میشود که اگر در این حوزه فشار زیادی به ایران بیاید ایران توانمندی مشابه قدرت موشکی پیدا میکند که کاملا خودایستا و غیرقابل عقبگرد خواهد بود.
* راهاندازی شبکه ملی اطلاعات را هم در همین زمینه ارزیابی میکنید؟
باید توجه داشته باشیم که ما به صورت روشن شبکه ملی را فارغ از بحثهای دفاعی و امنیتی قبل از آن، احتیاج داریم. یک دانش و علم جدید در دنیا به وجود آمده که با این علم جدید تسهیلاتی برای مردم بهوجود میآید، برای ارائه این تسهیلات باید ابزارهایش فراهم شود. یکی از ابزارهای ارائه خدمات جدید همین شبکههاست، خب! به صورت روشن برای بهبود خدماتدهی به مردم بهتر است شبکه در داخل کشور، با سرعت بالا راهاندازی شود. درباره شبکه ملی همان شعر مولانا مصداق دارد؛ هر کسی از ظن خودش این فیل را با دست کشیدن درک کرده است! یکی شبیه ستون میبیند! یکی شبیه بادبزن میبیند! علت این است که افراد و گروهها هر کدام تنها یک بخش از شبکه را به صورت مجزا درک کردهاند. تعریف سادهاش این است که «شما برای ارائه سرویس مناسب به مردم ایران براساس علم جدید احتیاج به یک شبکه گسترده دارید. حال اینکه میزان اتصال این شبکه گسترده به شبکه جهانی و نحوه تعاملش با آن به چه صورتی باشد، موضوع دوم است. اخیراً شورایعالی فضای مجازی اقدامات کلان شبکه ملی را منتشر کرد.
برای شما هم قابل دسترسی است، میتوانید در روزنامه رسمی ببینید. قانونی است که الان در کشور ابلاغ شده و وزارت ارتباطات در این حوزه بر این اساس شبکه ملی را موظف است توسعه بدهد.
* پس شبکه ملی قرار است تسهیلات لازم را در اختیار مردم قرار بدهد؟
بله! مثلاً این فناوری اگر درست داخل کشور پیاده شود در کاهش ترافیک و افزایش سرعت مؤثر است. اگر همه سرویسدهندهها به صورت مناسب، همگانی و از راه دور به کمک «شبکه ملی اطلاعات» به مردم خدمات ارائه کنند دیگر نیازی به حضور مردم در خیابانها نخواهد بود. پس مشکل ترافیک ما را حل میکند، مشکل مصرف بالای بنزین را حل میکند! کاهش جمعیت شهرها و رونق مناطق روستایی نیز میتواند نتیجه همین برنامهریزی صحیح باشد. اگر این فناوری به صورت درست پیاده شود میتواند تبدیل به یک ابزار مناسب برای «توسعه عدالت اجتماعی» شود. مثلا دیگر شاهد از بین رفتن محصولات کشاورزان به علت شبکه پررونق دلالی و نرخ پایین سود کشاورزی نخواهیم بود چون تولیدکننده میتواند مستقیم از طریق این سیستم با مشتری ارتباط برقرار کرده و اصلا محصولات خود را به مزایده بگذارد.
* شبکه ملی با این توصیف هم برای مردم منافع زیادی دارد هم برای دولت! پس علت این مقاومتها چیست؟!
وقتی تضاد منافع به وجود میآید، مشکل بروز میکند! وقتی صحبت از توسعه سیستمی جدید میشود در نتیجه اجبارا باید حکم به حذف بخشهایی از سیستم قبلی بدهید که به شکل غلطی توسعه یافتهاند، طبیعتاً هر سیستمی در مقابل تغییر مقاوت میکند چون آنها که بناست نابود شوند، احساس مقابله میکنند! دانشی در این زمینه وجود دارد به نام مهندسی مجدد! در خیلی از موارد ما نیاز به همین موضوع داریم.
* کمی دقیقتر شویم، دقیقاً منافع چه کسانی به خطر افتاده است؟
یک مقداری اظهارنظر در این حوزه سخت است! ما بحث فضای مجازیمان در داخل کشور از ابتدا با ظهور شرکتهای خصوصی اتفاق افتاده است. ظهور اولیه آنها مثلاً در اوایل دهه 70 در دولتی بوده است که توسعه شبکهها و سرویسها و شرکتها بدون ارائه مجوزهای خاص ممکن نبود. این طبیعت فضای مجازی کشور ماست! ولی اینکه ما الان یک اصل عمومی را به کار ببریم و بگوییم همه این شرکتها به خاطر بهرهمندی از «رانت دولتی» زاده شدهاند هم صحیح نیست. مشکل اصلی این است که خدمات دولت به عنوان قانونگذار و تسهیلکننده خدمات در اختیار همه قرار نمیگیرد! مثالی بزنم... به صورت طبیعی همه کشورها رگولاتوری یا واحد تنظیم مقررات دارند. شما اگر پهنای باند فرکانسی هر کشور را در نظر بگیرید یک محدودیتی برای پهنای باند وجود دارد و این طور نیست که مثلاً فرکانسهای نامحدود و بینهایتی داشته باشید و بتوانید از آن استفاده کنید! یک دامنهای وجود دارد که از این فرکانس بشود به صورت درست استفاده کرد. مثلاً اگر تاکسیرانی، آتشنشانی و ادارات برق، آب، گاز و حتی پلیس؛ همگی بخواهند از فرکانسی اختصاصی برای ارتباط خوب استفاده کنند، تعدد موجها با همدیگر تداخل به وجود میآورند و هیچکس نمیتواند آن استفاده بیسیمی که میخواهد داشته باشد. ولی اگر دولت بیاید با یک مدیریت صحیح از تکنولوژی مناسب استفاده کند، از «یک فرکانس» همه میتوانند استفاده کنند و در نهایت وقتی بحران ایجاد میشود هم میتوان این شبکهها را به همدیگر متصل کرد. همین مثال در حوزه تنظیم مقررات در حوزه فضای مجازی هم مصداق دارد. یعنی ما باید دولتمان قانونگذاری مناسبی در این زمینه انجام دهد تا همه بتوانند به صورت یگانه از پهنای باند استفاده کنند. فرضا الان تعداد زیادی از مردم ما از تلفنبانک استفاده میکنند. ولی آیا سوال پیش نمیآید که چرا همه سرویسدهندههای بانکی ما از یک بستر تلفنی استفاده نمیکنند؟! چرا هر کسی برای خودش شماره انتخاب میکند و جداگانه هزینه میدهد؟! اغلب مشتریان هم دستکم از خدمات دو الی چند بانک استفاده میکنند! پس خدماتگیرنده باید همه این شمارهها را حفظ باشد! تازه! هر کدام هم سیستمهایشان با آن یکی فرق میکند! نمیخواهیم بگوییم یک سرویس واحد برای همه ایجاد بشود ولی اینکه شما با یک الگو، با یک تماس بتوانید نیازتان را در یک حوزه با سرویسدهندگان متنوع برآورده سازید، قطعا مطلوب است و نیازمند قانونگذاری است. حال قانونگذاری در این حوزه با چه کسی است؟ «دولت!»
* یعنی شما میفرمایید دولت به جهت کمکاری در حوزه قانونگذاری و شبکهسازی ملی، سعی دارد با بحثهای شبهسیاسی توپ را در زمین اشتباهی بیندازد؟
من لزوما تا این اندازه صریح نمیخواهم ورود کنم. شاید برخی با این تعبیری که شما به کار بردید موافق باشند و دولت را مقصر بدانند و حتی برخی پا را فراتر میگذارند و میگویند چون ما «شرکتهای شبهدولتی» داریم که از بدنه دولت ارتزاق میکنند به این وضعیت راضی هستند! ولی من میگویم قطعا نقص وجود دارد. نمیخواهیم الان کسی را متهم کنیم اما به صورت روشن در حوزه قانونگذاری نقایصی وجود دارد. وقتی قانونگذاری به درستی و بهموقع انجام نشود با خودش هرج و مرج به همراه میآورد. اگر شما درست و بهموقع قانون گذاشتید، مردم آن قانون را رعایت کرده و از آن حمایت میکنند. اما وقتی زمان گذشت و دولت نیز رغبتی برای ورود به حوزه خدماتدهی به مردم از خود نشان نداد، قانونگذاری سخت میشود.
* در بخش قانونگذاری فقط دولت امکان ورود دارد؟
بعضی جاها قانون باید توسط انجمنهای صنفی و بخش خصوصی تأمین بشود یعنی لزوما این نیست که این اتفاق حتماً باید حاکمیتی باشد. مثلا ما در فضای مجازی برای تبادل اطلاعات داخل کشور بین تولیدکنندهها و مصرفکنندهها قانون مشخصی نداریم، الان «تولیدکننده اطلاعات» هم باید برای استفاده از بستر، همان پولی را بدهد که «مصرفکننده اطلاعات» میدهد! در حالی که در دنیا الگو اینطور نیست. تولیدکننده اطلاعات براساس آن میزان اطلاعاتی که تولید میکند از سرویسگیرنده وجه دریافت میکند. الان اگر این وسط به جای قانونگذاریهای ملی به دنبال انطباق با منافع شرکتهای چندملیتی باشیم، طبیعتاً تولیدکننده داخلی چون احساس میکند چیزی به دست نمیآورد، اقدامی برای تولید انجام نمیدهد. پس وابستگی به تولیدات خارجی نهادینه میشود. این مورد بهطور مثال به صورت روشن درباره سایتهای مرتبط با صدا و سیما مصداق دارد. الان براساس قوانین داخلی صدا و سیما، سایتهای این سازمان سرورهایشان داخلی است و سایتهایشان را به داخل کشور منتقل کردهاند. پس برخلاف گذشته که از امکانات خارجی استفاده میکردند اکنون هزینه زیادی میدهند که برای رساندن محصولشان به دست مصرفکننده، پهنای باند تولید کنند. یعنی علیرغم تولید اطلاعات، پول پرداخت میکنند؛ بهرغم اینکه در دوره گذشته در شورایعالی فضای مجازی قانونی در این زمینه تصویب شد که هزینه تولیدکننده حداقل در برخی حوزهها مثل برق، با تعرفه پایینتر محاسبه شود. هزینه تعرفه اینها الان تعرفه تجاری است که بسیار بالاست! تکلیف این مصوبه الان مشخص نیست! ما نمیخواهیم بگوییم فقط یک قانون تاثیرگذار است. باید قانون را تصویب کرده و در عین حال اجرایش پیگیری بشود. اگر آییننامههای لازم پیگیری بشود و فرهنگسازی متناسب با آن هم در دستور کار قرار بگیرد، نقصهایی هم که آن قانون دارد احتمالاً بعد از اجرا پوشش داده میشود.
* پس علاوه بر اینکه نقص در قانونگذاری داریم به نظر میرسد مقاومت شدیدی هم وجود دارد. مثلاً به جای حمایت از شبکه ملی اطلاعات، بعضاً مشاهده میکنیم در دولت تلاش میشود جهانی شدن در حوزه فضای مجازی «حق مردم» جلوه داده شود! آیا با این تحلیل موافق هستید؟
درباره این نکتهای که شما میگویید مقاومت وجود دارد... ببینید! الان با همین مثالی که مطرح کردم برای شما روشن شد که تضاد منافع واقعی است! از این جهت که الان دولت باید در نگاه اول از بخشی از پولی که دارد بابت «تعرفهها» دریافت میکند، بگذرد! ولی به این نکته توجه نمیکنند که اگر این موضوع را راهاندازی کنند تولیدکنندههای اطلاعات که الان در خارج از کشور وجود دارند، متوجه خواهند شد که انتقال تولیدشان به داخل کشور امری «سودده» خواهد بود. این تولید میآید داخل و در نتیجه ورود اینها به داخل و تشکیل مراکز داده متعدد، پول زیادی نصیب دولت میشود. این محاسبهگری و آیندهنگری در بعضی تصمیمات دیده نمیشود. این مثال به صورت روشن در حوزه زیرساخت هم دیده میشود. نگاه شرکت ارتباطات زیرساخت در این حوزه به عنوان یکی از مراکز درآمدی وزارت ارتباطات، ناشی از این است که ترافیک را از خارج کشور بیاورد خودش هم تقسیم کند و بفروشد! جالب اینجاست که حاضر نیست این پهنای باند را مستقیم به مصرفکننده نهایی برساند! بلکه حتماً باید از طریق یکسری دارندگان مجوز که آن مجوزها هم باز توسط سازمان تنظیم مقررات وزارت ارتباطات صادر میشود، پهنای باند خارجی را به مصرفکننده نهایی برساند!
* یعنی رسماً تصدیگری مالی میکنند و با قانونگذاری مفید هم مقابله میشود؟
این جمله شما یک حکم کلی است. اجازه بدهید این را از شما قبول نکنم ولی نکته مهم این است که ما وقتی شرکت ارتباطات زیرساختمان تعریف مأموریتش یک تضاد منافع اینچنینی که مثالش را در «تعرفه» مطرح کردم به وجود میآورد، طبیعی است که این مجموعه دائم به فکر آوردن ترافیک از خارج کشور به داخل و فروش پهنای باند خارجی به شرکتهای داخلی و مردم باشد تا رساندن سطح درآمدش به بالاترین حد، ممکن باشد! طبیعتاً این روش، روش درستی نیست! ما باید ببینیم مأموریت کلانمان چیست. مأموریتهای کلان سازمانی وزارت ارتباطات با این موضوع یک مقداری تناقض دارد! بنابراین به نظر میرسد در این حوزه نیاز به مقداری آیندهنگری، آیندهپژوهی و حفظ مصالح ملی داریم؛ ضمن اینکه به عقیده کارشناسان اصلاً لزومی ندارد در این زمینه شما بگویید به خاطر مصالح ملی باید از بخشی از هزینهها بگذریم! اتفاقا در نظر گرفتن مصالح ملی برای وزارت ارتباطات توأم با سودافزایی نیز خواهد بود ولی این موضوع کمی زمانبر است و مقداری صبوری و اندکی مدیریت صحیح میخواهد! جالب است به شما عرض کنم در این حوزه اتفاقا در دورههای مختلف، سیاستهای کلان مربوط به این موضوع در سازمان تنظیم مقررات تغییر آنچنانی نکرده است! چون سازمان تنظیم مقررات ما بسیاری از الگوهایش را دارد و از الگوهای جهانی تبعیت میکند. ولی متأسفانه باید بگویم در این موضوع برداشتهای ناقص و ناکافی از قوانین صورت میگیرد و کمیسیون مربوط به این حوزه در وزارت ارتباطات که رئیس آن وزیر ارتباطات است، براساس قانون مجلس به موقع تصمیمگیری نمیکند! حالا میشود بگوییم بازوهای لازم را ندارند یا به هر دلیل آن قانون به موقع پیاده نمیشود!
* پس به این ترتیب ما الان در برابر مخاطرات امنیتی به علت اینکه زیرساختهایمان در خیلی از بخشها هنوز وابسته به خارج است، آسیبپذیر هستیم.
بله، دقیقاً! به همین جهت در شورایعالی فضای مجازی همه عرصههای لازم در کشور را در بالاترین سطح ممکن دور هم جمع کردند. بناست با استفاده از بالاترین ظرفیتی که قانون اساسی اجازه میدهد همه آدمهای مؤثر بنشینند و درحضور یکسری افراد حقیقی که در این حوزه تخصصهای مختلفی دارند، تصمیمگیری کنند. تصمیم مدبرانه مقام معظم رهبری در این حوزه بینظیر بوده است. ولی متأسفانه چه در دوره قبلی و چه در این دوره، رئیسجمهور حمایت لازم و وقت کافی را برای این موضوع نگذاشته است. به هر حال نفر دوم در کشور رئیسجمهور است! مسؤول اجرا در داخل کشور رئیسجمهور است! عضو این شورا به عنوان نایبرئیس، رؤسای دو قوه دیگر هستند که اگر قانونی نیاز است از طریق رئیس مجلس در قوهمقننه پیگیری شود؛ اگر بحثهای قضایی لازم دارد، پیگیریها و حمایتهای لازم میخواهد، قوهقضائیه حمایت کند. ترکیب اعضای شورایعالی برای همین هدفی که در سؤال شما بود، دور هم جمع شدند که این تدابیر اندیشیده شود و درباره مسائل ملی در بالاترین سطح ممکن تصمیمگیری شود. در.این شورا هم حوزه نظامیها را دارید که به تدابیر دفاعی و مسائل امنیت ملی توجه شود هم حوزههای فرهنگی را دارید و هم بدنههای فنی و متخصص این حوزه که به بحثهای اقتصادی و زیرساختهای لازم پرداخته شود. ولی متأسفانه از ابتدای تشکیل شورایعالی تاکنون سه وزیر ارتباطات را پشتسر گذاشتیم و هر 3 وزیر نیز در تقابل با تصمیمات شورایعالی و سیاستگذاریهای آن وارد شدند! در بهترین حالت وزرای ارتباطات وقتی میبینند نمیخواهند از قانون تمکین کنند، میگویند شورایعالی فضای مجازی باید فقط سیاستگذاری کند و نباید در اجرا وارد شود! طبیعی است وقتی اجرا امکانپذیر باشد و دستگاهها و مسؤولان به وظایف خود عمل کنند، شورا همینگونه رفتار خواهد کرد. ولی واقعیت این است که وزارت ارتباطات به مأموریتهایی که به عهدهاش گذاشته شده در این حوزه عمل نکرده. مثال این حوزه راهاندازیixpها است. ixp الان در یک نقطه داخل کشور آن هم به صورت ناقص راهاندازی شده است!
* درباره ixp یک توضیح مختصر میدهید؟
ixpنقطه مرکز تبادل داده است که بین گردانندگان اصلی شبکه یعنی تأمینکنندههای اصلی ترافیکی کشور شکل میگیرد. در کشور ما الان به icpها و papها شناخته میشود که اینها در یک نقطهای خارج از دایره ترافیک بینالمللی، با همدیگر میتوانند تبادل داده انجام دهند. با آمار رسمی که خود وزارت ارتباطات میدهد از زمان راهاندازی ixp تا الان بیش از 36 گیگ ترافیک روی این مرکز ixp هست. یعنی بیش از 30 درصد ترافیک کشور ما الان روی یک نقطه است! الان اگر این نقطه را شما در بعضی از استانهایی که ترافیک بالایی دارند و از نظر وزارت ارتباطات بهعنوان «نقاط هاب کشور» شناخته میشوند مثل شیراز، اصفهان، تبریز و مشهد در داخل کشور راهاندازی شود طبیعتاً وضعیت بهبود پیدا میکند. این ترافیک لازم نیست بین استانها انتقال پیدا کند تا ما هزینه نقل و انتقال این ترافیک را بدهیم، خصوصا که سوئیچینگ حتماً در نقطه ترافیک بینالملل ما انجام میشود. در این وضعیت مردم سرعت بهتری دارند، تأمینکننده راضیتر است، وزارت ارتباطات هم در این حوزه درآمدی که قبلا به دست نمیآورد، صاحب خواهد شد. پس اهمیت این ماجرا در انتقال دستکم 30 درصد حجم تبادلادت کشور ما به داخل است که با راهاندازی یک نقطه این ترافیک به داخل منتقل شده است. این بحث در کمیسیون عالی تنظیم مقررات شورایعالی مجازی انجام شد و براساس مصوبات همین کمیسیون، «این نقطه» راهاندازی شد؛ هرچند به صورت ناقص! هر چند به صورت دیرهنگام! هر چند با تصدیگری بیش از حد دولت! در حالی که نتیجه مصوبه به این سمت میرفت که کار توسط خود شرکتهای خصوصی، بدون تصدیگری دولت انجام بشود.
* یعنی مدیریت صحیح دولت در حوزه تامین امنیت اطلاعات کشور، برای همه سودمند است. درست متوجه شدیم؟
بله! حالا اگر این اتفاق به صورت روشن درباره مراکز داده هم بیفتد و مراکز تولید اطلاعات هم براساس همان «قانون تعرفه» که ذکر شد، فقط هزینه ارتباطی را ندهند، باز هم سود بیشتری نصیب تولیدکنندگان خواهد شد. در حالی که به صورت منطقی اصلاً باید برای تولید ترافیک، پول هم دریافت بکنند! به طور مثال صدا و سیما و سازمان تبلیغات! این مراکز، تولیدکننده داده حجیم ما هستند و مردم هم خیلی به اینها مراجعه میکنند. طبیعتاً با اجرای این قانون، میتوانند قیمتهای خیلی پایینتری به مردم ارائه کنند و سرویسهای بهتری در نظر بگیرند. اینجا هم مثال نقض قانون دیده میشود! الان در این حوزه دوستانمان در وزارت ارتباطات اعلام میکنند خب! شرکت ارتباطات زیرساخت که اصلاً در این حوزه مسؤولیتی ندارد چون شرکت ارتباطات زیرساخت فقط مسؤول انتقال ترافیک بین داخل و خارج کشور است، این ترافیک داخلی محسوب میشود. خودشان هم مسؤولیتی در این حوزه قائل نیستند. شرکت مخابرات ایران به عنوان اپراتور اصلی تلفن ثابت و خطوط ما هم چون خصوصی است در این حوزه مسؤولیتی برای خودش قائل نیست و متأسفانه کسی که این وسط ضرر میکند، مردم هستند! در حالی که حاکمیت به عنوان یک عنصر تاثیرگذار تسهیلکننده باید مقررات بگذارد و اپراتورها را مجبور کند که در این حوزه سرویس مناسب بدهند و با توجه به مصالح ملی تصمیمگیری بشود. باز هم تأکید میکنم اصلاً لازم نیست تصور کنیم که بابت مصالح ملی هزینه پرداخت میکنیم، گرچه حاکمیت وظیفهاش این است که برای مصالح ملی هزینههایی هم پرداخت کند ولی در این موضوع به صورت خاص منافع بلندمدت کاملاً هزینههای انجام شده را پوشش میدهد. توجه داشته باشید هزینه در این زمینه انجام نخواهد شد.
* یعنی یک سرمایهگذاری کلان با سوددهی بالا انجام شده است!
بله! فقط نگاه این است که دولت از بخشی از سود صرفنظر کند وگرنه هزینهای نباید در این حوزه انجام بشود. هزینهها الان انجام شده است، صدا و سیما برای خودش فیبر کشیده تا آن نقطهای که میخواهد این سرویس را بگیرد! دیگر در این زمینه هزینهای لازم نیست، فقط سودی که بابت این خط برای فروش ترافیک به صدا و سیما گرفته میشود، باید جایگزین شود.
*به این ترتیب شما میفرمایید «ما میتوانیم» و تجربیات مثبتی هم در این زمینه داشتیم، فقط بعضا همکاریها به اندازه کافی نیست. در حالی که اگر مخاطرات امنیتی هم پیش بیاید مستقیما دولت مسؤول است و مشکل اصلی برای دولت به وجود میآید؟
بله! الان به صورت روشن تعداد پروندههای پلیس فتا را ببینید! هر روز در آمارهایی که رئیس محترم پلیس فتا اعلام میکند، رشد تخلفات قابل پیگیری است. آمار تعداد پروندهها رشد سالانه بالای 50 درصد را نشان میدهد، چرا؟ پیش از این گفتم که وقتی دانش زیادی داخل کشور در این حوزه داشته باشید طبیعتاً متخلفان هم زیاد میشوند. هزینه تخلف در فضای مجازی متأسفانه داخل کشور ما بشدت پایین آمده است. وقتی شما پهنه امکان جرم را وسیع در نظر بگیرید امکان تلاش برای ظهور آن جرم هم زیاد میشود. پهنه مجرمانه زیاد است، ابزار جرم در اختیار همه هست، طبیعتاً ممکن است افرادی با این وضعیت اقتصادی که در کشور وجود دارد به این وسوسه بیفتند که یک تلاشی هم ما بکنیم! آمارها در این زمینه متأسفانه از طرف بانکها به درستی اعلام نمیشود. بهخاطر اینکه سیستم امنیتی خودشان را زیر سؤال نبرند به درستی در این حوزه اطلاعرسانی انجام نمیشود ولی بعضی پروندههایی که بیرون میآید و عددهایی که در این حوزه جابهجا میشود، متأسفانه خیلی بالاست. به صورت روشن، اگر حاکمیت به این وضعیت ادامه بدهد ما دچار گریز و مشکلات زیادی میشویم. شاید تدبیر مقام معظم رهبری برای تشکیل شورایعالی فضای مجازی، نوعی تلاش برای تدوین راهبردهای کلان مجازیسازی جمهوری اسلامی در نظر گرفته شد. هدف تبیین این موضوع است که ما نظام جمهوری اسلامی را در آینده نزدیک در دنیایی که بیشتر تبادلات آن مجازی است، چگونه سامان خواهیم داد؟
* منظور حاکمیت ما در فضای مجازی است؟
بله! حاکمیتمان در فضای مجازی به چه شکل خواهد بود؟ الان مرزهایمان در فضای مجازی کجاست؟ اینجاست که آن نگاه غلط را که در گفتمان بعضی از دولتیها وجود دارد، میبینیم.
* منظورتان تاکید برخی مقامات بر حرکت به سمت جهانی شدن است؟
متاسفانه نگاه بعضی از اعضای دولتی در سطوح مختلف این است که خب! بحث دهکده جهانی و پیوستن به دهکده جهانی و پدیده چندفرهنگی و دیپلماسی عمومی است! وقتی مصداقهای «جهانیسازی اجباری» محور تفکر این افراد باشد طبیعتاً نتیجه این میشود که چه اشکالی دارد هیچ مرزی وجود نداشته باشد و جهان بدونمرز و فرهنگها با همدیگر در تعامل باشند!! توجه نمیکنند که الان هزینههای گزافی در همان آمریکا انجام میشود و شرکتهای بزرگ عملاً به پدیدههای فراحاکمیتی تبدیل شدهاند. امروز که دیگر اسناد و مدارک این برنامهریزیها در جهان منتشر شده است! البته قبلا هم کسی نمیگفت «چون گوگل دزد نیست» اطلاعات را در اختیار سرویسهای جاسوسی آمریکا قرار نمیدهد! اما مدرک معتبر برای این موضوع وجود نداشت، نحوه این کار روشن نبود! اما افشاگریهای ادوارد اسنودن به صورت روشن این مساله را نشان داد که دولت آمریکا برای تبلیغ لایف استایل آمریکایی درصدد «مجازیسازی» مولفههای زندگی بشری است.
* سبک زندگی آمریکایی؟
سبک زندگی آمریکایی هزینههای زیادی برای فرهنگهای اصیل ایجاد کرده است. خب! آیا اعتقاد داریم باید از فرهنگ ایرانی ـ اسلامیمان بگذریم و به واسطه پذیرش جهانیسازی فرهنگ آمریکایی را برای کشورمان قبول کنیم؟!
* یا حتی عملا حاکمیت آمریکا را بپذیریم!؟
چرا ما کار را به جایی میرسانیم که این نگرانی بر بزرگان دینی نیز حاکم شود که علت اصلی بروز پدیده بدحجابی در داخل جامعه ما ریشهاش در فضای مجازی است. علت این موضوع گزارشهای متعددی است که کارشناسان در این زمینه ارائه دادهاند با این مطلع که در این حوزه فعالیتهای بسیار زیادی از طرف غرب صورت میگیرد. یعنی اگر در حوزه ماهواره قبلا نگرانیهایی وجود داشت و در ادبیات مقام معظم رهبری با واژههایی مثل شبیخون فرهنگی، تهاجم فرهنگی و ناتوی فرهنگی تبلور یافته بود؛ الان تجسم اعلای ناتوی فرهنگی را در دنیای مجازی شاهد هستیم. توجه داشته باشیم که ما نباید کار را به جایی برسانیم که شخص اول مملکت در برخی مسائل شاید از نظر ما جزئی مثل مورد سبک زندگی و قوانین آپارتماننشینی هم بیایند اشاره بکنند! خب! این نشان میدهد که برخی مسؤولان به وظیفه خود عمل نکردند که رهبر معظم انقلاب مجبور به ورود شدند.
* پس درگیری فرهنگی در حوزه سایبر جدی است!
فضای مجازی بستر مناسبی است برای فرهنگسازی و تغییرات فرهنگی. اگر نگاه لیبرالی توسط بعضی افراد متولی داخل کشور در این موضوع وجود داشته باشد ولو متأسفانه به خاطر تقابلهای سیاسی باشد، منجر به این خواهد شد که داخل زیستبوم شبکه ملیمان هم این تفکر را توسعه بدهیم! یعنی وقتی شما آن ابزار را با تمام مختصاتش داخل کشور و داخل شبکه ملی توسعه بدهید باز همان اثری را خواهد داشت که صرفا از ابزار خارجی استفاده کنید!
* پس فقط شعار «بومیسازی» کفایت نمیکند؟
بله! اگر مثلاً شبکه اجتماعی را با تمام مشخصات فعلی، داخل کشور هم راهاندازی کنید، فکر اینکه چطور میتوانید مؤلفههای فرهنگ ایرانی ـ اسلامی خودمان را داخل آن نهادینه بکنیم کجا قرار میگیرد؟ مثل این است که یک ویروس ذاتا بیماریزا را به داخل اتاق خوابتان بیاوردید و اسم ایرانی هم رویش بگذارید! اینها نیاز به مهندسی مجدد دارد.
* آیا فقط ما هستیم که برای مرزهای حاکمیتمان در فضای مجازی نگرانی داریم یا دیگران هم این مشکل را دارند؟
امروز مصاحبه رهبران کشورهای مختلف در این زمینه در دسترس مخاطبان شماست ولی به صورت روشن فقط مفهوم زبان و ادبیات را در نظر بگیریم. ما برای زبان و ادبیات فارسی و غنای فرهنگی ناشی از آن ارزش زیادی قائل هستیم. فارغ از همه بحثهای جناحی و سیاسی و حتی فارغ از اینکه ما در بوم جمهوری اسلامی هستیم یا حکومتهای گذشته، توجه به ادبیات فارسی در ذات همه ملت ایران وجود دارد. حالا این را شما بیایید درباره زبان فرانسه ببینید... در دنیا چه اتفاقی افتاد؟ دولت فرانسه چنان تهدیداتی برای حفاظت از زبانش کرد که حتی گوگل را به زانو درآورد و کاری کرد که گوگل از ناشرهای کتابهای زبان فرانسه مجبور به حمایت مالی شود! چرا؟ چون فرانسه احساس از این که زبان اصلی مطالب منتشره در پهنه اینترنت زبان انگلیسی بود، تهدید جدی برای زبان و فرهنگ فرانسوی کرد. حرکتیهایی که فرانسه در این زمینه انجام داده به عنوان بخش بزرگی از پازل غرب در مقابله با فرهنگهای بومی قابل رصد است. وقتی بحث به تقابلهای اینچنینی در حوزه سبک زندگی میرسد و مقابلهها اصلا تعارفبردار نیست! یعنی شما ممکن است مثل فرانسه در یک بلوک با متعدیان باشید ولی در همان بلوک هم با همدیگر درگیر هستید. یعنی اتحادهای ظاهری کاملاً درهم شکسته میشود. حالا ببینیم وضعیت ما چطور است... ما الان در حوزه فرهنگ و ادبیات فارسی داخل اینترنت به چه صورت هستیم؟ ادبیات رایج بسیاری از بچههای ما الان تغییر پیدا کرده و واژگانی به کار میبرند که بشدت مشکل دارد! حروف اختصاری عمومیت یافته است. اینها نکاتی است که باید به آن توجه شود. در حوزههای دیگری هم که برای یک حاکمیت تعریف داریم باید نظاماتی برای حفظ و حراست از مرزهایش تبیین کنیم.
* تشکر از شما! حرف آخر یا نگفتهای اگر باقیمانده بفرمایید.
من از شما خواهش میکنم فارغ از بحثهایی که شاید ناشی از انتشار این مقاله در رسانه شما باشد، همه مخاطبهای این گفتوگو به این نکته توجه داشته باشند که در فضای مجازی «زمان» توسعه برخی از سرویسها در داخل کشور محدود است! فارغ از بحثها و درگیریهای جناحی، یک عزم ملی بسیجی- جهادی از طرف همه جناحها نیاز داریم تا با کمک همدیگر این خدمات به نحو بهتر و مطلوب در داخل به مردم ارائه شود و فناوریها توسعه پیدا کند. اگر ما این کار را نکنیم در آینده مثل مثالی که در صدر صحبتم درباره پست الکترونیک آوردم عملاً ایران ممکن است به راحتی مستعمره فضای مجازی کشورهای بیگانه تلقی شود.
منبع: وطن امروز
انتهای پیام/
خبرگزاری تسنیم: انتشار مطالب خبری و تحلیلی رسانههای داخلی و خارجی لزوما به معنای تایید محتوای آن نیست و صرفا جهت اطلاع کاربران از فضای رسانهای بازنشر میشود.