«ایران»، همچنان امید سیرالئونیهاست
خبرگزاری تسنیم:یک تجربه موفق در مدیریت فرهنگی ایرانی. قزلسفلی رایزن فرهنگی ایران در سیرالئون. وقتی ماموریتش تمام شد روزنامههای آنجا تیتر زدند:" اشکها برای قزلسفلی". خود او میگوید کار خاصی انجام نداده است، حرفهای آقا و امام را جدی گرفته است.
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، داستان رایزنهای فرهنگی و فعالیتهای فرهنگی ایرانیها در خارج از کشور، داستان طولانی و دنبالهداری است. انتقادات به مدیریت فرهنگی ایرانی در بیرون از مرزهای کشور، روز به روز در حال افزایش است و از آن طرف مدیران فرهنگی ایران در خارج از مرزها نیز حصارهای فعالیت فرهنگی فرامرزی را روز به روز تنگتر و تنگتر میبیند. اما با وجود همه این استدلالات مدیریتپسند، در میان همه نمونههای کار به سبک مدیریت فشل و ناکارآمد ایرانی؛ آدمهایی پیدا شدهاند، با وجود همه محدودیتها کار کردهاند و نتیجهاش را هم دیدهاند. فرار از تنگناهای کاروبار مدیریت فرهنگی در ایران کار آسانی نیست اما رایزنها، سفرا و مامورانی پیدا شدهاند که آمدهاند و راههای میانبری برای رساندن صدای انقلاب ایران به مردم دنیا پیدا کردهاند.
"محمدرضا قزلسفلی" 9 سال در سیرالئون رایزن فرهنگی جمهوری اسلامی ایران بود.سفلی به تازگی به ایران بازگشته است و بازگشت او آنچنان که از رسانههای سیرالئون برمیآید اتفاق مهم و بزرگ و البته تلخی برای مردم این کشور بوده است و این یعنی اینکه قزلسفلی کارش را انجام داده است، حتی اگر داستان دیگری در میان نبود.
تیتر روزنامههای سیرالئون نشان از این دارد که قزلسفلی برایشان سنگ تمام گذاشته است. تیترهایی مثل: "اشکها برای قزلسفلی" ،" در تودیع رایزن فرهنگی امام اشک ریختند"، " برای وداع برادر قزلسفلی اشکها ریخته شد"، "خدا حافظ آقای قزلسفلی! شما یک دیپلمات متشخص و متمایز هستید "، "تجلیل شورای ائمه جمعه و جماعات از آقای قزلسفلی "، "محمد رضا قزلسفلی بهترین دیپلمات مردمی، نمونه و به یاد ماندنی ایران برای سیرالئون"، " آقای قزلسفلی برای سیرالئونیها مانند یک پدر بود ".
«سیرالئون» کشوری با 18 گروه قومی و زبان و آداب مختلف، مرکز ارسال هزاران اسیر آفریقایی به کشورهای استعمار طلب؛ این کشور 153 سال تحت سیطره استعمار انگلستان بوده که در استضعاف کامل بوده است و دنیا به مستضعفان به ارث خواهد رسید. نورچشمان خمینی بزرگ.
تسنیم:آقای قزلسفلی، خیلی خوشحالیم که سرانجام گذر روزگار ما را به گفتگو با رایزنی نشاند که پایان اتمام ماموریتش در یک کشور خارجی اتفاق غمانگیزی برای مردم آن کشور بوده است. شما ظاهرا کارتان را در آنجا انجام دادهاید، حسابی طرفدار پیدا کردهاید و حالا برگشتهاید و این اتفاق عجیبی در مدیریت فرهنگی برون مرزی کشور ماست. دوست داریم از ابتدا شروع کنیم. از خودتان برای ما بگویید.
بنده محمد رضا قزل سفلا متولد1339 در میردشت گنبد کاوس استان گلستان به دنیا آمدهام و ترک قزل باش هستم. در یک خانواده مستضعف اما دینی پرورش یافتم. پدر و مادر من انسانهای مومنی بودند و چون مذهبی بودند به نوعی روی من کار کردند که برای من عالمان دینی به حساب میآیند و کاری کردند که معارف قرآنی را حفظ کنم. من در شرایط بسیار سخت مراحل ابتدایی و دبیرستان را گذراندم تا اینکه در سال دوم دبیرستان بودم که زمزمههای انقلاب به گوش ما رسید و ما با همکاری دانش آموزان و سایرین فیلمها، عکسها و اعلامیههای امام را توزیع میکردیم. این فعالیتها همزمان با تهران بود و من هم یک نقش کوچکی در تهییج مردم داشتم تا در انقلاب شرکت کنند.
فرزند اول من داماد سیرالئونیها است
در سال 59 عازم سربازی شدم در سربازی هم رئیس عقیدتی و سیاسی پایگاه پنجم شکاری امیدیه اهواز بودم. در آن زمان هم نقش موثری در اعزام نیرو به جنگهای نامنظم شهید چمران داشتم. بعد از سربازی هم بلافاصله در دانشگاه امام صادق(ع) قبول شدم من جزو اولین ورودیهای این دانشگاه یعنی ورودی بهمن 61 هستم و در خدمت آیتالله مهدویکنی و اخوی ایشان بودم. هفت تا هشت سال دانشجو بودم و همزمان با تحصیل در جبهه هم حضور داشتم. همزمان با تحصیل، در ماههای محرم و صفر در شهرستان هم به منبر میرفتم و در هنرستان شهید چمران در خیابان سراج معلم بودم. 10 سال هم دبیر بودم. در حال حاضر متاهل و دارای سه فرزند هستم که فرزند اول من داماد سیرالئونی هاست و فرزند دوم من حسین است که در غنا به دنیا آمده و یک فرزند دختر به نام زهرا دارم که ازدواج کرده است.
بعد از اتمام تحصیل در دانشگاه امام صادق (ع ) جذب سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی شدم در سال 68 سفری به ژنو برای حضور در نمایشگاه کتاب داشتم. در سال1370 تا 74 به سیرالئون سفر کردم و از آنجا به همراه خانواده به حج مشرف شدیم و در آن زمان با بعثه رهبری هم همکاری داشتم. در سال 1374 به غنا اعزام شدم و مجددا سال 89 برگشتم. من 9 سال پیش به سیرالئون به عنوان رایزن فرهنگی اعزام شدم. البته بار اول به عنوان سفیر اعزام نشدم بلکه به عنوان نفر دوم بودم که به آنجا رفتم و این خود باعث شد که من خیلی از کارها را یاد بگیرم وراهنمایی بسیار خوبی برای من بود.
رایزن فرهنگی مسئول کشت اندیشهها است
تسنیم: فکر میکنم حضورتان در سیرالئون، نطقه عطف زندگیتان باشد. اگر موافق باشید در مورد تجربه درخشان حضور در آنجا صحبت کنیم. ما با رایزنهای فرهنگی در کشورهای مختلفی گفتگو کردهایم. تجربههای مختلفی از حضور فرهنگی ایران در دنیا هم شنیدهایم و دیدهایم، اما تجربه سیرالئون تجربه تقریبا منحصر به فردی است. جایی که میتوانیم با افتخار از فرهنگی بودن کار رایزن فرهنگی مان صحبت کنیم.در شرایطی که در همه این سالها، کار بینالمللی حتی رایزنهای فرهنگی ما به دادن بیانیه و اطلاعیه و نهایتا برگزاری سمینار محدود میشود، حالا ما با تجربهای مواجه شدهایم که حرف از فرهنگ میزند.
من معتقدم که زیر بنای هر چیزی را فرهنگ تشکیل میدهد. فرهنگ یعنی تعلیم و تربیت، در زبان انگلیسی هم به فرهنگ کالچر(culture) میگویند یعنی کاشتن، در فرانسه کالتور میگویند که همان معنی را میدهد و در عربی هم ثقف، به معنی فرهنگ است. جالب این است که پیشوندهایی که برای فرهنگ به کار میبرند همه به معنای کاشت است. یعنی تعلیم و تربیت میتواند در انسانها نقش بسزایی داشته باشد. نکته ماجرا این است که من به عنوان یک رایزن فرهنگی مسئول کشت اندیشهها هستم. اگر میخواهم برداشت خوبی داشه باشم باید کاشت خوبی داشته باشم.
گاهی ما فقط برنامهها را اجرا میکنیم و به برنامههای بعد از آن کاری نداریم
ما میزگرد یا سمینارهایی را تشکیل میدهیم این کارها فقط کاشت است کار ما از فردای این سمینارها شروع میشود که باید علفهای هرزی که به وجود میآید را سمپاشی کنیم تا کسی نتواند بر روی فرهنگ ما تاثیر منفی بگذارد. ما باید هر چند وقت یک بار همچون محصول کشاورزی به کاشتها ی خود رسیدگی کنیم و روی اندیشههایی که داشتیم کار کنیم تا به برداشت مناسب برسیم. متاسفانه در بعضی جاها ما فقط برگزار کننده هستیم و پس از آن کار دیگری نمیکنیم.
رایزن فرهنگی باید در غم و شادی افراد شریک باشد
مثلا وقتی یک حاجی به حج اعزام میشود کار او پس از حج تازه آغاز شده است. او فقط یک ماه کلاس رفته و اکنون باید آن مسئولیتی را که به او میدهند به درستی انجام دهد. مقولهی فرهنگ در بیانات حضرت امام خامنهای نیز کاملا مشخص است. من قبل از ماموریت خدمت آیتالله مهدوی کنی رسیدم و او در رابطه با این که من در این سفر چه کارهایی انجام دهم راهنماییهایی برای من داشت که از جمله آن راهنماییها شناخت مخاطب بود. ایشان به من گفت: این که سنی، مالکی، حنفی یا مسیحی مخاطب تو باشد مهم نیست. مهم این است که شما، بر روی مشترکات کار کنید. یک نکته خیلی مهمی که به من گفتند این بود که اگر میخواهید یک رایزن موفق باشید باید در غم و شادیهای آنها شریک باشید.
رایزن فرهنگی باید کار کاشت، داشت و برداشت را با هم انجام دهد و این سبکی بود که امام(ره) اجرا میکرد
رایزن فرهنگی باید کار کاشت، داشت و برداشت را با هم انجام دهد و این سبکی بود که امام خمینی (ره) نیز آن را اجرا میکرد.
تسنیم: کمی از مختصات خاص سیرالئون برای ما بگویید. کشور ناشناختهای برای ما ایرانیهاست
سیرالئون، 7 میلیون جمعیت دارد، البته نظر من این است که جمعیت این کشور بیشتر از این آمار اعلامی است و به نظر من این کشور بالای 10 میلیون جمعیت دارد. آنها پیرو مالکبن انس هستند و با مذهب ما مشترکات زیادی دارند. از جمله آن مشترکات دست باز خواندن نماز است، توسل، شفاعت، برگزاری مراسم مولود نبی و مناسبتهای دینی و میلاد ائمه اطهار و امثال اینهاست. آنها در بین زنان خود بیشترین نام را از فاطمه (س) انتخاب میکنند و اسامی همچون فاطمه، فاطی، فاطو و غیره دارد. اگر بچهی دوقلویی خداوند به آنها عطا کند بلااستثناء باید نامش حسن و حسین باشد . اگر فرزندان آنها دختر باشند به نامهای حسنو و حسینو میگذارند.
این نامگذاری نشان از علاقهی آنها به اهل بیت (ع) است و ما میتوانیم از این علاقه برای کارهای فرهنگی بهره زیادی ببریم. در حالی که در آنجا 10 درصد شیعه هستند و آن 10 درصد هم بیشتر لبنانیاند که به کار تجارت مشغولند و 200 نفر از علمای آنها در قم و نجف و سوریه درس خواندند.
تاثیر استعمار باعث شده است که هنوز عدهای حاضر نیستند دختران خود را به مدرسه بفرستند
مردم سیرالئون بسیار از نظر اقتصادی ضعیف هستند و ضعف آنها به دلیل وجود استعمار در کشورهای آنها است. مردم آن سرزمین به تحصیلات اهمیت زیادی نمیدهند و بیشتر در پی کار هستند. این تاثیر استعمار است که آنها هنوز در بعضی مناطق حاضر نیستند دختران خود را به مدرسه بفرستند.
سیرالئون یک کشور استراتژیک برای انگلیس و آمریکا است. آمریکا سالانه 160 میلیون دلار از سیرالئون سود میبرد. سیرالئون یکی از غنیترین کشورهایی است که الماس در آن فراوان است. اما مردم آن کشور نمیتواند از این منابع طبیعی همچون اورانیوم، دریا، ماهی، میگو، الماس، نفت و غیره سود ببرد. دلیل این موضوع هم عدم اجازه کشورهای استعمارگر برای رشد و پیشرفت این کشور است.
تسنیم: در گزارشهایی که از کار شما در سیرالئون میخواندید یک نکته به شدت مهم جلب توجه میکند و آن بلند شدن از پشت میز بلند مدیریت فرهنگی و عملا رفتن به مطس میدان است. این بزرگترین آفت مدیریت فرهنگی جمهوری اسلامی است. چیزی که عمد شما در گریز از آن به شدت واضح است. اینکه بوروکراسی مدیریت فرهنگی، عافیتطلبی و عزلتطلبی رایج مدیریت پشت درهای بسته پشت میزهای بلند را رها کردهاید و وسط میدان آمدهاید و نتیجهاش را هم دیدهاید.
کار یک رایزن فرهنگی کار انبیاء و پیامبران است و رایزن نیز باید شیوهی ائمه (ع) را در پیش بگیرد
بهترین ، علمیترین و دقیقترین شیوه برای یک رایزن فرهنگی شیوه میدانی است.کار یک رایزن فرهنگی کار انبیاء و پیامبران است و رایزن نیز باید شیوهی ائمه (ع) را در پیش بگیرد. حضرت علی (ع) هیچ گاه صبر نمیکرد که مردم به سراغ او بیایند بلکه این حضرت بود که همواره در بین مردم بود و خود به مشکلات مردم رسیدگی میکرد. پس رایزن فرهنگی هم باید به داخل مردم برود. ما حتی اگر ما میخواهیم نماز و روزه و حج، امر به معروف ونهی از منکر را داشته باشیم. این مهم تنها از طریق کار فرهنگی میدانی امکان پذیر است. کار فرهنگی به نوع خود امر به معروف و نهی از منکر است و نباید آن را کمتر از نماز و روزه و حج دید. برای این که فرهنگ پرورش پیدا کند باید روحیهی جهادی و صداقت داشته باشیم. فراموش نکنیم که مردم حرف دل ما را میفهمند و آن حرفی که از دل برآید راحتترمیفهمند.
اگر میخواهیم فرهنگ خود را معرفی کنیم باید به صورت میدانی عمل کنیم. استعمار فهمیده است که فرهنگ ما میتواند تاثیر زیادی بر روی سایر کشورها بگذارد به همین دلیل است که فرقههای مختلف وهابیت را به راه انداخته است.وهابیت بسیار تلاش کرد تا ما را در آن کشور نابود کند اما موفق نشدند آن هم به دلیل پیگیریهای ما در شیوهی میدانی بود. کشور سیرالئون 353 سال تحت تاثیر استعمار بود آنها اکنون از آن قدرتها خسته شدهاند و یکی را میخواهند که آنها را به راه درست هدایت کند.
تسنیم: بزرگترین پایگاههایی که شما برای فعالیت خودتان در سیرالئون انتخاب کردهاید مسجدها و دانشگاهها بوده است. دقیقا پایگاههای مردمی و این دقیقا اتفاقی است که حتی در داخل ایران هم دچار کمتوجهی شد: "سپردن فرهنگ به مردم" چه قدر موفقیت این دوره را مدیون همین بودن در بین مردم و سپردن فرهنگ به مردم میدانید؟
کار فرهنگی مثل کار یک کشاورز است، کشاورز هیچ قسمتی را بایر نمیگذارد و در آنجا که اولویت دارد بذر غنی میپاشد
ما کار خاصی نکردهایم. فقط توصیههای امام را از اول انقلاب تاکنون جدی گرفتیم. محورهای کارهایی که از طرف امام خامنهای و حضرت آیتالله مهدوی کنی به ما ارائه شده بود بر روی این مسائل تاکید بسیاری داشت. به نظر من کار فرهنگی مثل کار یک کشاورز است. یک رایزن خوب ابتدا باید یک کشاورز خوب باشد. کشاورز هیچ قسمتی از زمین را بایر نمیگذارد و زمین را به قسمتهای مختلف تقسیم بندی میکند. ابتدا در آنجایی که اولویت دارد بذر غنی میپاشد. من هم دیدم دانشگاه و مساجد ظرفیت زیادی دارند و کار اصلی یعنی مبادله فرهنگ را از آنجا شروع کردم و به معرفی تمدن کشور خودمان پرداختم.
من "امام جمعه سیار" بودم و این باعث شد که بتوانم با مردم رابطه داشته باشم / مردم با محبت جذب میشوند
اولین اولویت من جایگاه ائمه جمعه و جماعات بود. من بذر ابتدایی خود را آنجا کاشتم و از آنجا آغاز کردم. من امام جمعهی سیار بودم و در همه جا حضور داشتم. این کار باعث شد که بتوانم با تمام مردم رابطه داشته باشم و آنها نیز مرا بشناسند. اگر میخواهیم فرهنگ را اشاعه دهیم باید به سمت آنها برویم. حضرت علی (ع) و پیامبر اکرم (ص) بهترین دیپلماتها بودند چرا که همواره در بین مردم حضور داشتند. من بعد از این که آنجا امام جمعه شدم، این حضور و موقعیت باعث شد که کارگاههای دانشافزایی را به راه بیاندازیم. در آن کارگاهها افراد کم سواد شرکت میکردند و تحصیلات خود را بالا میبردند . مردم آن سرزمین ذهنهایی خالی دارند و تشنه شنیدن هستند. ما میتوانیم با محبت آنها را جذب کنیم.
مردم سیرالئون از فتنه 88 اظهار ناراحتی میکردند و میگفتند که ایران امید ما است
دومین اولویت من روزنامهنگاران بودند که خیلی با آنها ارتباط گرفتم و در تمامی مراسم آنها شرکت میکردم من حتی در مراسم اسمگذاری فرزندان آنها که صبحهای بسیار زود برگزار میشد شرکت میکردم و این کارها فواید زیادی داشت. مثلا در سال 88 که ایران با آن فتنه روبهرو شد و در بیبیسی هر دقیقه اعلامیه میدادند که فلانی گفته در این تاریخ از میدان آزادی به سمت فلان مسیر حرکت کنید. مردم و رونامهنگاران میآمدند و از من میپرسیدند چه شده سفلی؟ ایران امید ما است. من هم به آنها میگفتم نگران نباشید جمهوری اسلامی ایران ریشه در اعماق زمین دارد وبا این بادها نمیلرزد.
روزنامهنگاران سیرالئون بدلیل اعتماد به ما اخبار بیبیسی را کار نمیکردند
بی بی سی لندن به ایمیلهای آن روزنامه نگاران مطالبی را میفرستاد که آنها در رسانههای خود کار کنند ولی آنها به دلیل دوستی و اعتمادی که با ما داشتند هیچ یک از آن خبرها را کار نمیکردند. در همه دنیا ارباب جراید تاثیرگذار هستند به همین دلیل ما هم هر سال چند کارگاههای آموزشی برای روزنامهنگاران برگزار میکردیم به این دلیل که دانش آنها نسبت به این علوم افزایش پیدا کند. علت این دوستی، هیچگاه این موضوع نبوده است که کار خود را پیش ببرم بلکه این فعالیتها از روی علاقه و دوستی بوده است چرا که این فعالیتها به نفع هر دو گروه است.
برای مثال من چند وقت پیش از سفیر وقت آنجا خواستم که به یک خانواده 30 یورو از طرف من بدهد که آنها بتوانند عروسی فرزند خود را برگزار کنند. ما باید سعی کنیم که همواره با آنها رابطه داشته باشیم و برای آنها وقت بگذاریم. من از زمانی هم که به تهران آمدهام سعی کردهام از طریق وسایل ارتباطی کنونی برای آنها وقت بگذارم و از حال آنها با خبر باشم.
ادامه دارد ...
-----------------
تهیه و تنظیم: محمدحسین پرتویان
-----------------
انتهای پیام/*