”بذار یه امشب بگذره“، نمایشی تکراری و شبیه «مادر» حاتمی یا «ارثیه ایرانی» رادی

خبرگزاری تسنیم: ”بذار یه امشب بگذره“، نمایشی است تکراری در داستان، چیزی شبیه «مادر» حاتمی یا «ارثیه ایرانی» رادی، با همان فضا و همان ساختار. برادر خوب و برادر بد، برادرها به جان هم می‌افتند.

احسان زیورعالم، کارشناس ارشد ادبیات نمایشی نقدی بر نمایش «بذار یه امشب بگذره»کاری از علی برجی و مریم فتحی نوشته و در اختیار خبرگزاری تسنیم قرار داده است که بدین شرح است:

”بذار یه امشب بگذره“ داستان خانواده‌ای است در آستانه نفس‌های واپسین مادرشان؛ مادری که در چشم برخی عزیزترین است و در چشم دیگری همچون خار می‌ماند. داستان تقابل میان کریم، برادر بزرگ‌تر و مجتبی، برادر دوم این خانواده پر جمعیت، تقابلی که انتهایش رسوایی و برملا شدن رازهای طرفین است، آن هم لحظه‌های نهایی زندگی یک مادر. داستانی در روزهای محرم و هیئت‌داری و عزاداری.

همه چیز برای نقل یک داستان ایرانی آماده است: مادر در حال احتضار، دو برادر که در حال جنگ بر سر تقسیم میراث مادر می‌باشند، یک برادر معلول که کوچک‌ترین عضو خانواده است، مادری که پیش از مرگش همه چیز این سفر ابدی را مهیا کرده است، دو خواهر که نقشی جز تماشا کردن ندارند و تاثیری بر روند قصه نمی‌گذارند، برادر و خواهرهایی از پدر و مادرهای نامشترک و ... .

همه چیز برای ما آشناست و کافی است به نظرات مردم درمورد این نمایش رجوع کنید که از فیلم مادر مرحوم حاتمی یاد کردند، یادی که پس از تماشای این نمایش برایشان متجلی شده است؛ ولی سوال اصلی این است که آیا ”بذار یه امشب بگذره“، نمایشی نو و قابل تاملی است که طبق گفته‌های پشت بروشور برنده این همه جایزه شده باشد؟

”بذار یه امشب بگذره“، نمایشی است تکراری در داستان، چیزی شبیه مادر حاتمی یا ارثیه ایرانی رادی، با همان فضا و همان ساختار. برادر خوب و برادر بد، برادرها به جان هم می‌افتند، یکی میراث می‌خواهد، دیگری انسجام، یکی در پی نفاق است و دیگری در پی زدایش، یکی آنقدر سیاه است که در تاریکی نیست می‌شود و دیگری آنقدر سفید که در نور صحنه محو.

نمایش کپی خوبی از اسلافش نیست. دکوری که تمام تلاشش خلق فضای رئالیستی است و اصلاً مشخص نیست که چرا در این فضای رئالیستی مادر را در حیاط خواباندند؟ شاید بگویید تابستان است؛ ولی این گونه نیست. در این فضایی که قرار است همه چیز واقعی باشد، وقتی کریم، گوشی گالگسی اس 4 اش را بیرون می‌آورد یعنی همین سال‌ها، یعنی سال هایی که عاشورایش در پاییز است و پیرزنی که در حال احتضار است را در حیاط نمی‌خوابانند.

مشکل بدتر نمایش، زبان اثر است که باز کولاژی از کلمات مخصوص این گونه متون است و به نظر کارگردانان – که چیزی جز میزان زیاد سانتی‌مانتالیسم و کمی پدیدار کردن حس ترحم در سطوح وجود تماشاگران نداشتند – با خود نگفتند که در عصر اندروید کسی این‌گونه سخن نمی‌گوید؛ اصلاً حرف نمی‌زنند و این زمانی حادتر می‌شود که زبان همه یکی است، کریم، مجتبی، سمانه و حتی برادر معلولی که معلوم نیست این همه شاعرانگی را از کجا به عاریه گرفته است.

جولیا کریستوا و ژرار ژنت در بحث بینامتنیت بارها اعلام کرده‌اند که تمام آنچه در اختیار داریم برگرفته از متون اولیه‌اند و حال ما با متون ثانویه روبرو هستیم؛ متونی که اصالتی از خود ندارند. لیکن این متون ثانویه با توجه به تخطی‌ها، جسارت‌ها و عدول از متون اولیه، زبرمتنیتی خلق می‌کنند که منجر به رضایت مخاطب می‌شود.

سوال این است که علی برجی و مریم فتحی چه عدولی نسبت به این دست نمایش‌ها کرده‌اند که در خور و شایسته گرفتن جایزه بهترین نمایش‌نامه‌نویسی می‌شوند؟ اصلاً داور محترم چه چیز جدیدی در این نمایش‌نامه دیده که آن را انتخاب کرده است؟ چرا این جایزه را هر سال به اکبر رادی نمی‌دهند که ارثیه ایرانی را نوشته است؟ اصلاً اکبر رادی برای ارثیه ایرانی جایزه‌ای گرفته یا به او باید جایزه‌ای داده می‌شد؟

سوال بعد اینکه چرا این نمایش در جشنواره تئاتر مقاومت شرکت کرده است؟ چون کریم در برابر مجتبی مقاومت می‌کند؟ یا اینکه برادر شهیدی به اسم مجید دارند و به سبب شهادتش، رقابتی بین برادرها برای تصاحب زن به جا مانده او وجود دارد؟ اگر مجید به مرگ عادی مرده بود، دیگر زنش آن تقدس موجود در نمایش را نداشت؟ آیا فقط زن یک شهید بر سر یک محتضر قرآن می‌خواند؟

بدترین چیز نمایش، پخش آن ویدئویی است که هیچ ارزش زیباشناسی نداشت. تلقین صرف یک فلش‌بک در نمایش که کارکردی نداشت، هیچ! حتی جلوه بصری نیز به نمایش نمی‌داد.

در انتها به نظر می‌رسد اکثریت تئاتر ایران ترسوتر از آن هستند تا دست به تجربه‌هایی از جنس معدود آثار جسور روی صحنه بزنند.

*دعوت از مادرانی که بیشتر آن‌ها را به اسم بازیگر می‌شناسیم کار بسیار شایسته‌ای است؛ ولی کاش کارگردان به عنوان متولی این کار و مجری این دعوت کمی گرم‌تر با این مادران برخورد می‌کرد؛ با این حال باز جای تشکر داشت.

تسنیم، فرصت برابر برای پاسخگویی به این انتقاد را برای هر گروه یا فرد دیگری محترم می‌شمارد.

انتهای پیام/