پیامدهای مذاکرات هسته‌ای با ایران و توصیه‌هایی برای آمریکا


خبرگزاری تسنیم: یک اندیشکده آمریکایی معتقد است که نگریستن صرف فنی به هر توافقی میان ایران و ۱+۵، کاری که آمریکا بدان مایل است، اشتباه است. اگر توافقی حاصل شود، این توافق پیامد‌هایی راهبردی برای آمریکا و هم‌پیمانان ما در خاورمیانه خواهد داشت.

به گزارش خبرگزاری تسنیم، «مایکل سینگ» مدیرعامل و عضو ارشد اندیشکده «واشنگتن» در گزارشی که به کمیته نیروهای مسلح مجلس نمایندگان آمریکا ارائه کرد آورده است: مذاکرات هسته‌ای میان آمریکا و متحدانمان در 1+5 با ایران موضوعات فنی زیادی، از تعداد و پیشرفتگی سانتریفیوژهای گازی گرفته تا ساختار رآکتور آب‌سنگین اراک، دارد؛ اما نگریستن صرف فنی به هر توافقی میان ایران و 1+5، کاری که آمریکا بدان مایل است، اشتباه است. اگر توافقی حاصل شود، این توافق پیامد‌هایی راهبردی برای آمریکا و هم‌پیمانان ما در خاورمیانه و بیرون از آن خواهد داشت.

سایت خبری تحلیلی اشراف بدون تایید محتوا و ادعاهای مطرح شده در این گزارش، ترجمه آن را صرفا جهت اطلاع نخبگان و تصمیم‌گیران عرصه سیاسی کشور از رویکردها و دیدگاه‌های اندیشکده‌های غربی منتشر می‌کند و دیدگاه‌ها، ادعاها و القائات این گزارش‌ها هرگز مورد تأیید اشراف نمی‌باشد.

در این گزارش، من تشریح خواهم کرد که چگونه موضوعاتی غیر از تولید سوخت هسته‌ای – مسئله‌ای که باید درجایی دیگر به نحو مفصل بدان پرداخته شود – باید در هر توافقی مدنظر باشد؛ و همین‌طور پیامد‌هایی که این توافق برای نظم منطقه‌ای در خاورمیانه و حضور آمریکا در آنجا دارد، نیز موردبحث و بررسی قرار خواهد گرفت. چنانکه خواهم گفت یک توافق میان 1+5 و ایران باید تمام برنامه هسته‌ای ایران – یعنی نه‌تنها فعالیت‌های مرتبط با تولید سوخت بلکه فعالیت‌های تسلیحاتی و سیستم‌های پرتابی – را در بربگیرد؛ اما این موضوع نباید با مسائل منطقه‌ای مثل سوریه و عراق مرتبط شود. علاوه بر این تصمیم گیران آمریکایی باید گام‌هایی برای اطمینان بخشی دوباره به هم‌پیمانان آمریکا و تأکید دوباره بر تعهد این کشور در منطقه، به‌منظور کاستن از واکنش‌های شدید از سوی هم‌پیمانانش و اقدامات بی‌ثبات کننده یک ایران تقویت‌شده، بردارد.

مذاکره‌کنندگان ایرانی همواره بر خواسته‌های اصلی خود پافشاری کرده‌اند

درک اهداف ایران

در فرایند مذاکره میان ایران و 1+5 – مذاکره‌کنندگان ایرانی بر خواسته‌های اصلی خود پافشاری کرده‌اند: یعنی اینکه «حق» شان برای غنی‌سازی اورانیوم به رسمیت شناخته شود، محدودیت‌های بلندمدت بر فعالیت هسته‌ای آن‌ها وضع نشود و تحریم‌های غربی برداشته شوند. این خواست‌ها با خواست‌های آمریکایی‌ها، اروپایی‌ها و سایر هم‌پیمانان، که برای پذیرش یک برنامه هسته‌ای صلح‌آمیز آماده‌اند، تا آنجا که تهران سوخت لازم را وارد کند و تا حد زیادی از فعالیت‌های مرتبط با چرخه سوخت خود دست بردارد، در تضاد است. موضع 1+5 اساساً بر نگرانی‌هایی پیرامون اینکه ایران ممکن است به فناوری هسته‌ای با ماهیتی دوگانه بپردازد، مبتنی است؛ اما مهم‌تر اینکه این نگرانی از تخطی‌های ایران از وظایف خود به‌عنوان عضو ان پی تی – ساخت مخفی تجهیزات هسته‌ای در نطنز و اراک (و پس‌ازآن فردو)، و تحقیق درزمینهٔ استفاده تسلیحاتی از سوخت هسته‌ای- ریشه می‌گیرد. به‌عبارت‌دیگر موضع آمریکایی‌ها نه تنبیهی و نه افراطی است، بلکه برای پاسخ به نگرانی‌های به‌حق این کشور پیرامون پیامد‌های راهبردی فعالیت‌های هسته‌ای ایران به وجود آمده است.

 

فرآیند تاریخی مذاکرات بر سر برنامه هسته‌ای ایران

درعین‌حال 1+5–با ارائه حداقل دو بسته پیشنهادی به ایران – روشن کرده است که به دنبال گسترش روابط اقتصادی، علمی و دیپلماتیک خود با تهران در عوض توافق این کشور با چشم‌پوشی از فعالیت‌های هسته‌ای گفته‌شده است. به‌عبارت‌دیگر، برنامه اقدام مشترک به ایران چیزهایی را پیشنهاد کرد– رفع انزوای اقتصادی و دیپلماتیک – که نومیدانه بدان نیاز داشت، در عوض چیزی که به آن نیاز نداشت– فعالیت‌های مرتبط با چرخه سوخت-، اگر قرار بود ادعاهای ایران مبنی بر عدم پیگیری برنامه هسته‌ای تسلیحاتی باورپذیر باشد. تهران این پیشنهاد‌ها را نپذیرفت و از سال 2005 تا 2013 به‌طور منظم گسترش داد ه است که حتی با تصمیم آمریکا برای مداخله مستقیم در مذاکرات هسته‌ای در پاییز 2008 یا قطعنامه‌های شورای امنیت سازمان ملل متحد بین 2006-2010 که ایران را به دلیل عدم تسلیم هسته‌ای محکوم کرد و تحریم‌های بین‌المللی برای این کشور وضع کرد نیز متوقف نشد.

صرفه اقتصادی و علمی برنامه هسته‌ای ایران

الگوی رفتاری ایران درزمینهٔ هسته‌ای، درصورتی‌که هدف تهران صرفاً اقتصادی – ازآنجاکه تهران در این مسیر متحمل هزینه‌های سنگینی شده است، به‌خصوص در مقایسه با هزینه‌ای که این کشور می‌بایست برای واردات سوخت همچون بسیاری از کشورهای دیگر می‌پرداخت- یا علمی – ازآنجاکه دستاوردهای فنی ایران زیر استانداردهای جهانی هستند و توان دانشمندان این کشور برای همکاری جهانی با این چالش سخت شده است- بود، بی‌معنا می‌نمود. در عوض سیاست ایران تنها وقتی معنا می‌یابد که این کشور به دنبال حفظ امکان توسعه سلاح‌های اتمی باشد، که مستلزم این است که ایران چرخه سوخت و سایر قابلیت‌ها را حفظ کند و /یا توانایی خود را برای مقاومت در برابر فشار بین‌المللی و تفوق بر آن را اثبات کند.

 

ایران می‌تواند به‌طور نامحدود به غنی‌سازی اورانیوم در هر توافق نهایی بپردازد

البته همواره تصریح‌شده است که تحریم‌های اقتصادی- به‌خصوص تحریم‌ها بر صادرات نفت ایران و دست رسی به سیستم مالی بین‌المللی- در گفتگوهای جاری هسته‌ای مؤثر بوده است؛ اما هرچند این تحریم‌ها در محاسبات ایران و انتخابات ریاست جمهوری این کشور مؤثر بوده، این تنها فاکتور مؤثر نبوده است؛ و این‌که فشار اقتصادی و نظامی به‌تنهایی تا چه حد می‌توانست ایران را، در صورت فقدان این امتیازات، به تغییر رویه خود وادار کند، نامشخص است. مهم‌ترین این امتیازات این است که ایران می‌تواند به‌طور نامحدود به غنی‌سازی اورانیوم (هرچند در آغاز بنا به توافق با محدودیت) در هر توافق نهایی بپردازد؛ امری که به‌مثابه به رسمیت شناختن بالفعل «حق ایران برای غنی‌سازی» است، که سناتور پیشین «جان کری»، پیش از آنکه تصدی وزارت امور خارجه را به عهده بگیرد، به آن اذعان داشت. علاوه بر این در برنامه اقدام مشترک در 24 نوامبر 2013 خبری از الزام ایران برای از میان بردن تجهیزات مخفی هسته‌ای ایران، که واشنگتن قبلاً بر آن پافشاری می‌کرد، نبود.

برنامه اقدام مشترک همراه با تحقق بسیاری از اهداف دیرین ایران بوده است

بدین ترتیب برنامه اقدام مشترک همراه با تحقق بسیاری از اهداف دیرین ایران و صرف‌نظر کردن دوباره ما از اهدافمان بوده است و یا حداقل تحقق این نتیجه به حصول یک توافق بلندمدت منوط شده است. مقامات آمریکایی نه‌تنها از خواسته‌های پیشین، مهم‌تر از همه از این الزام که ایران باید از غنی‌سازی اورانیوم دست بردارد، عقب‌نشینی کردند، بلکه موضع پیشین خود را به‌عنوان موضعی غیر واقع‌گرایانه یا افراطی، علی‌رغم اینکه موضع آمریکا با قطعنامه‌های شورای امنیت سازمان ملل، از حمایت گسترده جهانی برخوردار بود، را کنار گذاشتند. این جریان به این باور منجر شد که آمریکا چرخش سریع در موضع خود داشته، که شکافی بزرگ میان موضع آمریکا و هم‌پیمانانش در منطقه و جهان ایجاد کرد.

 

مذاکرات هسته‌ای به سمت محصور کردن و نه متوقف کردن برنامه هسته‌ای ایران پیش می‌رود

آنچه در یک توافق هسته‌ای باید – و نباید – باشد.

درنتیجه این چرخش، گفتگوهای 1+ 5 با ایران، اکنون با مذاکراتی که به سمت محصور کردن و نه متوقف کردن برنامه هسته‌ای ایران پیش می‌رود، و مکانیسم‌هایی که پایبندی ایران به این محدودیت‌ها را راستی آزمایی کند، در جریان است. هدف این گزارش ارزیابی ویژگی‌های فنی توافقات موردبحث، موضوعی که دیگران بدان خواهند پرداخت، نیست؛ بلکه هدف ما بازشناسی پیامد‌های راهبردی آن‌ها، با در نظر گرفتن اینکه توافق هسته‌ای با ایران تنها در صورتی مقبول است که منافع آمریکا را تضمین کند، است.

 

فعالیت‌های مرتبط با چرخه سوخت

با توجه به فعالیت‌های مرتبط با چرخه سوخت ایران، مذاکره‌کنندگان 1+5 بر محدود کردن ایران، به‌منظور طولانی کردن حداکثری زمانی که این کشور می‌تواند با استفاده از آن به «گریز هسته‌ای» دست بزند، و ایجاد سازوکارهای راستی آزمایی و رصد، برای تضمین پایبندی ایران، تمرکز کرده‌اند. بااین‌حال چالشی که آمریکا در صورت حصول یک توافق هسته‌ای ضعیف باید با آن مواجه شود، گسترش بیشتر فناوری غنی‌سازی و باز فراوری است.

کشورهای دیگر در منطقه به دنبال قابلیت‌هایی که تهران در اختیار دارد خواهند رفت

بسیاری از کشورهای منطقه قابلیت‌های هسته‌ای ایران را تهدیدی جدی می‌بینند، و برای مبارزه با آن انگیزه لازم را دارند. متقاعد کردن هم‌پیمانان از دست برداشتن از این موضع، خود برای آمریکا یک چالش خواهد بود- اینکه از آن‌ها خواسته شود تا از قابلیت‌هایی که ایران در تقابل با الزامات جهانی ایجاد کرده است، چشم‌پوشی کنند و درعین‌حال به دنبال فناوری‌ای که به ایران اجازه داده‌شده است، نروند. مذاکره‌کنندگان 1+5 در راه توافق با ایران باید بدانند که کشورهای دیگر در منطقه – در بلندمدت اگرچه نه بلافاصله –به دنبال قابلیت‌هایی که تهران در اختیار دارد، احتمالاً بدون پایبندی به محدودیت‌ها و راستی آزمایی، خواهند رفت.

 

تحقیقات تسلیحاتی

ازآنجاکه ایران احتمالاً در توافق بلندمدت هسته‌ای اجازه فعالیت‌های گسترده هسته‌ای را خواهد داشت، کار راستی آزمایی عدم انحراف مواد هسته‌ای از تجهیزات علنی ایران به برنامه هسته‌ای موازی دشوارتر خواهد بود؛ به‌خصوص چنانکه ناظران اجازه سرکشی سرزده و دلبخواهی مشابه آنچه به ناظران بین‌المللی هسته‌ای در دهه 1990 در عراق داده شد، داده نخواهند داشت.

برنامه موشکی ایران موضوع هیچ مذاکره‌ای نخواهد بود

به این دلیل، حیاتی است که از ایران به‌عنوان بخشی از هر توافق هسته‌ای خواسته شود که درباره کارهای هسته‌ای پیشین خود شفاف باشد، و به بازرسان لیست و اجازه بازرسی از تمامی تجهیزات، افراد و تحقیقات مرتبط با فعالیت هسته‌ای، به‌خصوص موارد مرتبط با سلاح هسته‌ای را بدهد. این به بازرسان معیاری برای مقایسه سخنان ایرانی‌ها و هر اطلاعاتی که اعضاء آژانس بین‌المللی انرژی اتمی ارائه کنند را، می‌دهد؛ و برای ایران اجرای یک برنامه تسلیحاتی هسته‌ای، دور از چشم بازرسان، را سخت‌تر می‌کند. این به بازرسان اجازه خواهند داد میزان توسعه برنامه تحقیقاتی تسلیحاتی ایران را دریابند و این‌که این برنامه تمام شده است را راستی آزمایی کنند.

 

موشک‌های بالستیک

یکی از مهم‌ترین پرسش‌ها پیرامون مذاکرات این است که آیا این مذاکرات می‌تواند برنامه موشکی بالستیک ایران را پوشش دهد؟ رهبر معظم ایران تأکید کرده است که برنامه موشکی ایران موضوع هیچ مذاکره‌ای نخواهد بود، اما موضع مقامات 1+5 در این مورد مبهم بوده است.

ایران تنها کشوری که پیش از سلاح هسته­ای به موشک با بیش از برد 2000 کیلومتر دست یافته است

بااین‌حال مسئله‌ این نیست که باید از ایران خواسته شود تا عناصر مرتبط با موشک‌های بالستیک و برنامه پرتاب فضایی‌اش را، به‌عنوان بخشی از توافق هسته‌ای، متوقف کند. توسعه یک وسیله پرتابی یکی از سه عنصر برنامه تسلیحاتی هسته‌ای در کنار تولید سوخت و تسلیحاتی سازی است. بر اساس گزارش موسسه صلح آمریکا، ایران تنها کشوری است که به موشک با بیش از برد 2000 کیلومتر دست یافته پیش از آنکه به توانایی تسلیحاتی هسته‌ای دست یافته باشد و موشک‌های بالستیک ایران برای حمل کلاهک متعارف، به دلیل دقت ضعیفشان، نامناسب هستند. تأکید بر جلوگیری از توسعه موشک‌های ایران، که قادرند کلاهک‌هایی اتمی حمل کنند، به‌خصوص موشک‌های بالستیک قاره‌پیما، این اطمینان را به وجود خواهد آورد که ایران نمی‌تواند از زمان و فضایی که یک توافق هسته‌ای به این کشور می‌دهد برای کامل کردن عناصر فعالیت هسته‌ای خود استفاده کند.

 

عواقب گنجانیده شدن قابلیت موشکی ایران در توافق هسته‌ای

با توجه به ارزیابی وزارت دفاع آمریکا مبنی بر اینکه ایران می‌تواند حداقل تا سال 2015 موشک‌های بالستیک قاره‌پیما در اختیار داشته باشد، این احتمالاً دورترین عنصر از عناصر سه‌گانه از مرحله تکمیل است. دیگر مزیت پرداختن به مسئله موشک‌های بالستیک ایران در یک توافق هسته‌ای، تضمین این است که مراجع نظامی ایران، نه‌تنها آژانس هسته‌ای مدنی این کشور، محدود به توافق می‌شوند، و زیر نظر بازرسان درمی‌آیند. رقابت با مراکز قدرت ویژگی تمامی دولت‌هاست، اما به نظر می‌رسد که ایران دراین‌باره بسیار حساس است؛ بسیاری از سازمان‌های نظامی ایران نه به رئیس‌جمهور ایران، که 1+5 با او مذاکره می‌کنند، بلکه به رهبر معظم، که از مذاکرات ابراز حمایت کرده ولی درعین‌حال از آن کناره‌گیری کرده است، گزارش می‌دهند. توافق با ایران تنها در صورتی ارزشمند است که تمامی سازمان‌ها و افراد ایرانی مرتبط با برنامه هسته‌ای این کشور، خود را ملزم به آن بدانند.

بهترین رویکرد نپرداختن به مسائل منطقه‌ای در مذاکرات هسته‌ای است

مسائل منطقه‌ای

این مسئله که آیا مسائل منطقه‌ای مثل دخالت ایران در سوریه و عراق باید در مذاکرات 1+5 و هر توافق هسته‌ای بلندمدتی گنجانده شود، دوباره به‌عنوان نتیجه‌ای از گفتگوهای دوجانبه آمریکا – ایران درباره عراق، مطرح‌شده است. این پرسشی دشوار است – هم‌پیمانان آمریکا در منطقه از طرفی با این ایده که ایران و آمریکا گفتگوهایی دوجانبه درباره مسائل امنیتی منطقه‌ای داشته باشند مخالف‌اند، و همین‌طور نگران این هستند که این امر، این کشورها را از اظهارنظر درباره پیامدهای این گفتگوها و دخالت در ادعای ایران در تفوق منطقه‌ای بازدارد. از طرف دیگر آن‌ها هشدار داده‌اند که مبادا فشار بر ایران بدون پرداختن به این مسائل برداشته شود. در این مرحله، بهترین رویکرد – و رویکردی که ظاهراً توسط 1+5 و مذاکره‌کنندگان اتخاذشده – نپرداختن به مسائل منطقه‌ای در مذاکرات هسته‌ای است. تحریم‌های وضع‌شده بر ایران به دلیل حمایت این کشور از تروریسم و سایر فعالیت‌های غیرهسته‌ای، حتی پس از توافق هسته‌ای ادامه می‌یابد، تا اینکه ایران ثابت کند که آماده بازنگری در فعالیت‌های منطقه‌ای خود است.

سازوکارهای اجرایی یک توافق بلندمدت

مکانیسم اجرایی

محکم‌ترین محدودیت‌های هسته‌ای و وسیع‌ترین مکانیسم‌های راستی آزمایی و رصد، بدون یک مکانیسم اجرایی معتبر، به کار نخواهند آمد. آمریکا، به‌عنوان بخشی از توافق هسته‌ای یا نتیجه‌ای فرعی بر آن – به‌عنوان شرط پذیرش توافق –، باید به دنبال بسط توافق با سایر کشورهای 1+5 در این راستا باشد که تخطی‌های ایران از توافق باید، با وضع دوباره تحریم‌ها و حتی در صورت ضرورت استفاده از زور، قابل تنبیه باشد. آمریکا همچنین باید روشن کند که مسکو یا دیگر بلوک‌ها، پاسخی قوی در چهارچوب شورای امنیت به فریب ایران خواهند داد، آمریکا خارج از این چهارچوب نیز باید، آماده همکاری با هم­پیمانانش باشد. ازآنجاکه ایران ثابت کرده است که در عبور از خط قرمزهای آمریکا زبردست است، این طراحی باید نه‌تنها سناریوهای افراطی، که مستلزم واکنش نظامی است- مثل اخراج ناظران یا کشف سایر تجهیزات مخفی –، بلکه اشکال خفیف عدم همکاری، مثل تأخیر در دست رسی یا ایذای ناظران، را نیز شامل شود.

مواضع متغیر آمریکا در قبال ایران به عدم تعهد آمریکا در قبال هم‌پیمانانش تفسیر شده است

مدیریت پیامدهای توافق هسته‌ای

چه ما دوست داشته باشیم و چه نه، هم‌پیمانان آمریکا، نه‌تنها در منطقه بلکه در جهان، تعهد ما به خاورمیانه را قضاوت می‌کنند و قضاوتشان را به رهبری ما در بیرون از خاورمیانه در محتوای توافق با ایران و بافتار سیاسی که این توافق بر آن مبتنی می‌شود، تسری می‌دهند. تا اینجا مواضع متغیر آمریکا در قبال ایران به عدم تعهد آمریکا در قبال هم‌پیمانانش تفسیر شده است. این دریافت با بسیاری از فاکتورهای دیگر – شکست ما برای اجرایی کردن «خط قرمز» رئیس‌جمهور «اوباما» در سوریه، عقب‌نشینی نیروهای آمریکایی از عراق، کاهش حضور هواپیمابرهای ما در خلیج {فارس}، و به‌طور مثال سخن گفتن از استقلال انرژی و تمرکز بر آسیا- تقویت‌شده است. این امر بیشتر با بحران‌های اوکراین و دریای جنوبی چین آمیخته‌شده، که چالش‌های پیش روی ما در مواجهه با دفاع از هم‌پیمانان آسیب‌پذیرمان از تجاوز خارجی را نشان می‌دهد.

ایران هر توافق هسته‌ای را به‌مثابه پیروزی بر آمریکا و هم‌پیمانانش تفسیر خواهد کرد

ایران هر توافق هسته‌ای را از سوی خود، فارغ از محتوای آن، به‌مثابه پیروزی بر آمریکا و هم‌پیمانانش تفسیر خواهد کرد. درحالی‌که مذاکره‌کنندگان 1+5 امید دارند که توافق هسته‌ای به رفع وسیع‌تر تنش‌ها با ایران بینجامد، سیاست‌های منطقه‌ای تهران مثل حمایت این کشور از تروریسم و دخالت در سوریه آشکارا تحت کنترل رئیس‌جمهور ایران «حسن روحانی»، یک عمل‌گرای معتدل، نیست، بلکه تحت کنترل تندروهای سپاه پاسداران است. حتی اگر این توازن قدرت پس از توافق هسته‌ای تغییر کند، به‌احتمال‌زیاد راهبرد منطقه ایران به قوت خود باقی می‌ماند، با توجه به اینکه این کشور با برداشته شدن تحریم‌ها، منابع بیشتری برای این کار خواهد داشت.

 

شرایط منطقه‌ای پس از توافق هسته‌ای

بدین ترتیب بروز یک شرایط خطرناک منطقه‌ای پس از توافق هسته‌ای محتمل است- حتی اگر این توافق را بتوان همچون موفقیتی برای آمریکا محسوب کرد-؛ یعنی شرایطی که هم‌پیمانان ما به دنبال برداشتن گام‌هایی خودسرانه برای دفاع از منافعشان برمی‌آیند (که می‌تواند همزمان به مقابله و وفق دادن خود با ایران منجر شود)، و ایران قوی‌تر شده اقدامات خود را با قدرتی تجدید شده، ادامه خواهد داد. نتیجه این فرایند عمیق‌تر شدن نبردی است که هم‌اکنون در خاورمیانه در جریان است، که می‌تواند منافع ما در منطقه را به خطر بیندازد. جلوگیری از این‌چنین نتیجه‌ای مستلزم این است که آمریکا راه‌هایی برای اطمینان بخشی دوباره به هم‌پیمانان و درعین‌حال متوقف کردن ایران بردارد، و تعهد پایدار خود به خاورمیانه را اثبات کند. تمهیدات چنین کاری باید از اکنون شروع، و با همان جدیت مذاکرات هسته‌ای پیگیری شود. این گام‌ها بدین قرارند:

         – پاسخ هدفمند به بحران عراق و سوریه. با توجه به اینکه داعش در هر دو کشور عملیات می‌کند، بحران‌های دو کشور به نحو لاینفکی به هم متصل هستند. این بحران‌ها، در چشم هم‌پیمانان ما، به بی‌توجهی آمریکا نیز مرتبط است. هرچند هر دو مورد نیازمند راهبردهای مربوط به خود هستند- در سوریه مقابله با جهادی‌ها و مجبور کردن «اسد» برای کنار رفتن از قدرت و در عراق حمایت از تلاش‌ها برای مبارزه با داعش و فشار بر دولت «مالکی» برای حل چالش‌ها با همکاری کردها و اهل سنت- که هر دو با تلاش آمریکا برای سازمان‌دهی پاسخی منطقه‌ای و جهانی محقق خواهند شد، امری که ما تاکنون بدان میلی نشان نداده‌ایم.

         – تجدید دیالوگ امنیتی با هم‌پیمانان منطقه‌ای آمریکا. سال‌ها بی‌اعتمادی به روابط آمریکا با هم‌پیمانانش در منطقه آسیب رسانده است. آمریکا باید تلاشی هماهنگ برای ازسرگیری یک دیالوگ امنیتی منظم با هم‌پیمانانش در منطقه، برای توسعه همکاری جند جانبه در نگرانی‌های مشترک ازجمله فعالیت‌های ایران، داشته باشد. مکانیسم‌هایی مثل گفتگوی امنیت خلیج {فارس} و شورای همکاری خلیج {فارس} +2، می‌توانند به‌عنوان مدلی برای چنین کاری باشند.

         – تقویت تلاش‌ها برای جلوگیری از دست‌یابی ایران به تسلیحات. اگر یک توافق هسته‌ای حاصل شود، ما می‌توانیم، با تأکید بیشتر بر شناسایی و تعقیب انتقال تسلیحات ایران به سوریه، حزب‌الله و دیگر نایبان و مقابله با فعالیت این نایبان به نحو گسترده‌تر، ثابت کنیم که حاضر به چشم‌پوشی از دیگر فعالیت‌های تنش‌زای ایران نیستیم.

         – حفظ یک حضور نظامی قابل‌اتکا. نیاز احتمالی به پاسخ نظامی به تحولات عراق هرگونه امیدی برای کاهش حضور نظامی آمریکا در خاورمیانه را از بین می‌برد. بااین‌حال حتی با در نظر نگرفتن بحران عراق، حفظ حضور نظامی قوی آمریکا در منطقه، برای اطمینان از اعتبار هرگونه مکانیسم اجرایی که یک توافق هسته‌ای را تکمیل می‌کند و همین‌طور به هم‌پیمانان آمریکا اطمینانی دوباره می‌بخشد، ضروری است.

         – پشتوانه رفع تحریم‌ها. به‌جای درخواست از کنگره برای برداشتن تحریم‌ها به‌عنوان مرحله نخست هر توافق هسته‌ای، هر رفع دائمی تحریمی- ابطال تحریم‌ها یا آزادسازی اموال- باید پس از اجرای دوره توافق انجام شود. این به کنگره و هم‌پیمانان آمریکا در منطقه زمان لازم برای قضاوت درباره پایبندی ایران به توافق هسته‌ای را می‌دهد.

         – ایضاح ادبیات آمریکا در قبال خاورمیانه. سخنان مقامات آمریکا در خصوص استقلال انرژی و رویکرد جدید در خصوص آسیا، تحولاتی مهم و راهبردی در سیاست خارجی آمریکا را نشان می‌دهد، اما تاکنون به‌صورت ضعیفی صورت‌بندی و توسط مخاطبین خارجی، شامل هم‌پیمانان ما در خاورمیانه بد فهمیده شده است. تصمیم گیران آمریکایی باید روشن کنند که خاورمیانه – با توجه به نقش مهم آن در امنیت انرژی هم‌پیمانان ما در آسیا، در کنار سایر موارد- همچنان برای آمریکا یک اولویت باقی خواهند ماند؛ امری که با افزایش توجه ما به آسیا و اینکه خودکفایی انرژی ما تعهدمان را در خاورمیانه نخواهد کاست، شدنی است.

تأمین منافع آمریکا معیار خوبی یا بدی توافق

رسیدن به یک توافق هسته‌ای که به نحو کافی منافع ما و هم‌پیمانانمان را تأمین کند دشوار است و مستلزم صبر، و برداشتن گام‌هایی برای بیان دوباره تعهداتمان در خاورمیانه، اطمینان بخشی دوباره به هم‌پیمانانمان و بازداشتن ایران است؛ امری که خود مستلزم تلاش و صرف منابع است؛ در موقعیتی که سایر بحران‌های جهانی نیز این دو را می‌طلبند؛ اما این دو خط وسیع عمل را می‌توان به نحوی متقابل تقویت کرد- احتمال زیادی می‌رود که ایران یک توافق هسته‌ای سخت‌تر را، اگر دریابد که آمریکا می‌خواهد بر سر میز مذاکره بماند و قصد خروج سریع از منطقه را ندارد، بپذیرد؛ و پیامدهای منطقه‌ای مخالف توافق ممکن است، درصورتی‌که این توافق به‌عنوان راه‌حل آمریکا و نه بی‌تفاوتی این کشور نگریسته شود، در حداقل ممکن قرار بگیرد. گفتن اینکه «نرسیدن به توافق بهتر از توافق بد است» تنها وقتی معتبر است که معیاری برای خوب و بد داشته باشیم؛ برای آمریکا این معیار میزانی است که یک توافق منافع راهبردی ما – و هم‌پیمانانمان- در خاورمیانه و بیرون از آن را تأمین می‌کند.

منبع: اشراف

انتهای پیام/

خبرگزاری تسنیم: انتشار مطالب خبری و تحلیلی رسانه‌های داخلی و خارجی لزوما به معنای تایید محتوای آن نیست و صرفا جهت اطلاع کاربران از فضای رسانه‌ای بازنشر می‌شود.