راه بلند «قصههای مجید» تا «۵۰ قدم آخر»
خبرگزاری تسنیم: از پروژه تاریخساز «قصههای مجید» تا فیلم باسمهای «۵۰ قدم آخر» راهی طولانی است. پوراحمد در مسیر قهرمانسازی چه مسیری را طی کرده است؟
عمده شهرت "کیومرث پوراحمد" در سینمای ایران معطوف به فعالیتهای او در گونه کودک است. بهترین فیلمهای او نیز در همین گونه ساخته شده است. پوراحمد از سینمایی میآید که در ابتدای دهه 60، چندان قهرمانپرور نبود.در آن برهه که جنگ، سالهای نخست خود را پشت سر میگذاشت، سینماگران، چندان به فکر قهرمان پروری نبودند و این، تم جنگ بود که بر آثار سینمایی آن سالها حکمفرمایی میکرد و مفهوم قهرمان، بیشتر تماتیک بود تا شخصیتی. به همین جهت پوراحمد در سالهای نخست فعالیتش در سینما، کارگردان شناخته شدهای نبود و کارهایی متناسب با همان فضاها میساخت و طبعاً قهرمانی در فیلمهای او وجود نداشت. در فیلم سوم او (بیبی چلچله)، پوراحمد با ورود به سینمای کودک میتواند نام خود را در سینمای ایران مطرح کند اما مشکل این فیلم نیز بهمانند دو فیلم قبلی او (باران ــ تاتوره) مشکل قهرمان بود بنابراین فیلم اگرچه نام پوراحمد را تا حدودی بر سر زبانها انداخت اما سینمای او را باز خالی از قهرمان میگذاشت.
دهه شصت برای پوراحمد با 7 فیلم سپری میشود، فیلمهایی که چندان ماندگار نشدند و میان سیل فیلمهای خوب آن دهه گم شدند، اما اولین جرقههای قهرمان پروری در سینمای پوراحمد در ابتدای دهه هفتاد و با "قصههای مجید" رخ داد که برای نخستین بار در سینمای کارگردان، شخصیتی فارغ از هرگونه جذابیتهای خودساخته درام، بنا بر کنشهای شوخ و شنگ و در مواقعی عاقل اندر سفیه خود، توانست خیلی زود میان مردم گل کند و به یک شخصیت مستقل در سینمای ایران تبدیل شود. موفقیت این کاراکتر بهاندازهای بود که پوراحمد نسخههای سینمایی و تلویزیونی زیادی از او ساخت و توانست بهمدد داستانهای بیپیرایه اما بهشدت جذاب "هوشنگ مرادی کرمانی"، موفقیت بسیاری را برای خود دست و پا کند؛ سینمای پوراحمد در ابتدای دهه هفتاد برای نخستین بار طعم قهرمان را به خود چشید اما اصولاً سینمای پوراحمد، سینمایی مبتنی بر قهرمان فردی نبود چنانکه وی پس از "قصههای مجید" باز به همان طریق فیلمسازی دهه شصت خود روی آورد و نتوانست کاراکتر مستقلی را در قالب قهرمان به سینمای ایران معرفی کند؛ گویا از نظر پوراحمد، قهرمان میبایست جریان داستان باشد نه شخص و شاید بر مبنای همین استدلال بود که "بهخاطر هانیه" که اصولاً میبایست فیلم شخصیتمحوری باشد، نتوانست چندان وفاداری خاصی به کاراکتر هانیه داشته باشد و این، مسائل دیگر فیلم نظیر نذر و دیگر مفاهیم معنایی بود که بیشتر از کاراکتر هانیه مورد توجه قرار گرفت تا این فیلم بهخلاف "قصههای مجید" که برگرفته از نام کاراکتر اصلی فیلم بود، نتواند بهلحاظ قهرمانپروری، مورد توجه قرار گیرد.
اما در ادامه، "خواهران غریب" توانست به موفقیت خوبی در گیشه دست یابد و به یک فیلم خاطره انگیز تبدیل شود؛ این فیلم به دلایلی چون نشان دادن طبقه فرهنگی بالای آن سالها و نقش موزیک در جریان داستان به یکی از فیلمهای کالت سینمای ایران تبدیل شد بیآنکه قهرمانی داشته باشد، بهنوعی در این فیلم همهچیز در قامت یک شبهقهرمان ظاهر شده بودند: از خسرو شکیبایی که سوپراستار بیچون و چرای آن سالهای سینمای ایران بود تا خواهران دوقلو تا حتی نقش موزیک و حتی آن صدای خشدار شکیبایی، همه و همه دست به دست هم دادند تا این فیلم بیقهرمان، بهشدت دیده شود و گل کند.
دومین مورد قهرمانپروری در سینمای پوراحمد به فیلم "شب یلدا" بازمیگردد که در آن، حامد تا حدودی میتواند قهرمانی متناسب با دغدغههای جوانان ابتدای دهه 80 ایران باشد، شخصیتی که عصیانگر نیست اما مدام در مفاهیمی چون عشق و خیانت، طی طریق میکند و در این مسیر، روح رئالیسیتی اثر است که به ماندگاری نسبی شخصیت حامد در سینمای ایران کمک میکند. فیلم بهمدد لوکیشن ثابت خود، تنها بر پایه رفلکسهای ذهنی قهرمانش شکل میگیرد و روایت جذابی را میآفریند که در نوع خود کمسابقه است. حامد پس از مجید، دومین قهرمان حقیقی سینمای پوراحمد است.
پس از این فیلم، پوراحمد در چرخشی عجیب، بهسراغ سینمای بدنه میرود و فیلمهای "گل یخ" و "نوک برج" را میسازد. او که در "گل یخ" قصد اقتباس از "سلطان قلبها" را داشت، بهدلیل همان مشکلی که پیش از این نیز به آن اشاره شد (یعنی عدم تمایل به قهرمانپروری در آثار خود) نمیتواند توفیقی به دست آورد و فیلم به اثری ضعیفتر از نسخه اوریجینال خود تبدیل میشود و تنها بهدلیل شهرت تجاری نام آن فیلم پیش از انقلاب و بازی سوپراستاران آن سالها، می تواند به فروش خوبی در گیشه برسد. اگر پوراحمد در آن سال، سینمای خود را آنالیز میکرد میدید که مشکلی را که امروز در "50 قدم آخر" با آن مواجه شده، میتوانست در همان سال از سینمای خود پاک کند. پوراحمد به این اصل مهم ایمان نیاورد که چطور فیلمی که میبایست تماماً شخصیتمحور باشد، نتوانسته وجوه شخصیت پردازی را برای مخاطبش حفظ کند. مخاطب هنوز هم با قهرمانان "سلطان قلبها" همذاتپنداری میکند اما فیلم پوراحمد قهرمانی نداشت و تنها بهدلیل همان دو فاکتور توانست فروش خوبی داشته باشد که متأسفانه پوراحمد نتوانست پشتپرده این فروش خوب را ببیند و سینمای خود را در مسیر تعالی قرار دهد.
به همین جهت در فیلم بعدی خود در دام "نوک برج" میافتد که یکی از ضعیفترین ساختههای سینمایی او به حساب میآید.
اما "اتوبوس شب" بهدلیل اقتباس از قصه "سی و نه و یک اسیر" از مجموعه "داستانهای شهر جنگی" نوشته "حبیب احمدزاده"، توانست فیلم قابل توجهی از آب درآید. البته فیلم باز هم قهرمانی نداشت اما حداقل این نوید را میداد که پوراحمد از سینمای بدنه جدا شده و بهسیاق آثار کمتعداد موفق خود، روح قهرمان را در تم داستان قرار داده است، ضمن اینکه این فیلم نشانگر یک اتفاق دیگر نیز بود و آن اینکه، هر دو فیلم اقتباسی سینمای پوراحمد به بهترین فیلمهای کارنامه سینماییاش تبدیل شده بودند چون نویسندگان دیگری دخیل بودند و قهرمان و روحیه قهرمانی بهواسطه قلم آنها در فیلم رسوخ پیدا کرد.
و اما این روزها، آخرین ساخته سینمایی پوراحمد بهروی پرده است. "50 قدم آخر" همچنان که از نامش پیداست، میتوانست به سومین فیلم قهرمانساز پوراحمد تبدیل شود اما متأسفانه در نظر گرفتن فضاهای فرعی برای داستانی به این پرمایگی سبب شد تا جریان روایت از همان ابتدا، مسیر اصلی خود را گم کند و فیلم نهتنها قهرمانی نداشت بلکه بسیار ضعیفتر از کارهایی چون "گل یخ " و "نوک برج" باشد چرا که در این دو فیلم، رسالت ساخت از همان ابتدا مشخص است؛ فتح گیشه و رسیدن به یک نرم عشق و کمدی که کارگردان در هر دو اثر به این دو مؤلفه دست مییابد اما نمیتواند از پس یک فیلم انسانی و ارزشی حامل برخی وقایع ناب جنگ، چیزی فراتر از جریان کمدی ناخواسته استحصال نماید.
حالا و پس از 18 فیلم بلند سینمایی در کارنامه پوراحمد، میتوان با فراغبال در مورد سینمای او بحث کرد. دیگر کسی نمیتواند مدعی شود که پوراحمد، کارگردان قهرمانسازی است یا معتقد به جریان قهرمانپروری در سینماست. او تنها کارگردان مشهور نسل سوم این سینماست که آثارش، کمترین قهرمان را در تاریخ ثبت کرده است و همان کمترین میزان قهرمان در سینمای پوراحمد نیز مدیون اقتباسهایی است که حکم توفیقی اجباری را در کارنامه سینمایی او ایفا کردهاند.
انتهای پیام/*