مدیرعامل سوره مهر: تمرکز افراطی بر بحث ممیزی یک کار تبلیغاتی و پوپولیستی است

خبرگزاری تسنیم: مدیرعامل انتشارات سوره مهر اعطای امتیاز حق ممیزی به ناشران را نیازمند درجه‌بندی ناشران دانست و گفت:‌ باید ناشران بر اساس عملکردشان رده‌بندی و شوراهای‌شان معرفی شوند. این اقدام بسیاری از سوءتفاهم‌های ایجاد شده را برطرف می‌کند.

به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، صنعت نشر ایران طی سال‌های پس از پیروزی انقلاب اسلامی مسیر رو به رشدی را سپری کرده است،‌ هر چه بر طول این مسیر افزوده می‌شود،‌ توجه به عرض مسیر و کیفیت صنعت نشر نیز ضرورت بیشتری می‌یابد. اما مدتی است که حوزه نشر و بازار کتاب در کشور با سختی‌ها و مسائلی روبروست که هم ناشران از آن گلایه دارند و هم مخاطبان. بطور خلاصه باید گفت در سال‌های اخیر متاسفانه با افزایش ناگهانی قیمت کاغذ، اقتصاد نشر با مشکل مواجه شد. مسائلی از جمله ممیزی، چاپ،‌ توزیع و فروشگاه‌های کتاب نیز به آن افزوده شد. با این وجود کمتر مسئولی برای حل مشکلات ریشه‌ای نشر قدم برداشته است.

در همین راستا و برای شنیدن دغدغه‌های اصلی حوزه نشر کتاب از زبان ناشران این بار به سراغ محمد حمزه‌زاده، رفتیم و با او در این زمینه، به گفت‌وگو نشستیم. چهره‌ای نام‌آشنا برای اهالی رسانه، ‌نویسندگان و شاعران که با فرهنگ آشنا است.

محمد حمزه‌زاده متولد سال 1348 در تهران است، از هفده سالگی نوشتن برای مجلات را آغاز کرد و در بیست و دو سالگی اولین کتاب خود را که مجموعه قصه‌ای برای نوجوانان بود به چاپ رساند. از بیست و چهار سالگی سردبیر مجلات رشد کودک و نوآموز و دانش آموز وزارت آموزش و پرورش شد. در ادامه فعالیت در مجلات رشد، چهار سال معاون هنری دفتر انتشارات کمک آموزشی بود.

وی که فارغ التحصیل کارشناسی کارگردانی سینماست، کار در حوزه هنری را با همکاری با دفتر ادبیات و هنر مقاومت شروع کرد. سپس وارد مجله سوره نوجوانان شد و چند سالی به طور همزمان با سه دفتر رشد، مقاومت و سوره نوجوانان همکاری داشت. از سال 81 دوباره به حوزه آمد و مسئولیت انتشارات «سوره مهر» را بر عهده گرفت.

از این حیث صحبت با ایشان دو مزیت برای ما داشت. حمزه‌زاده هم مدیر انتشارات «سوره مهر» است که در سال‌های اخیر در حوزه‌های مختلف نشر توانسته به موفقیت‌های خوبی دست یابد و هم عضو هیئت مدیره «مجمع ناشران انقلاب اسلامی» است و لذا می‌تواند در خصوص سیاست‌گذاری و دغدغه‌های اصلی حوزه نشر کتاب حرف‌هایی برای گفتن داشته باشد.

حمزه‌زاده مسائل و موانع اصلی حوزه نشر را از حوزه کتاب و مخاطب جدا می‌داند. او معتقد است هر سه حوزه نشر، کتاب و مخاطب دچار سوءتفاهم‌هایی در شکل آسیب‌شناسی است که بدون حذف آنها نمی‌توان برداشت درستی از مسائل اصلی این حوزه داشت.

مصاحبه با وی در دو بخش تنظیم شد که بخش نخست آن با محوریت مسائل و مشکلات اصلی حوزه نشر پیش‌رو است؛ بخش دوم این گفت‌وگو که در آینده‌ای نزدیک منتشر خواهد شد، تکمله مسائل اصلی حوزه کتاب و مخاطب است و به راه‌حل‌های برطرف‌کردن این موانع اختصاص می‌یابد. مشروح بخش اول این گفت‌وگو به شرح ذیل است:

حوزه نشر دچار سوءتفاهم‌هایی در شکل آسیب‌شناسی است

* تسنیم:‌ از نظر شما معضلات و موانع اصلی حوزه نشر کتاب در سال‌های اخیر چیست؟

اول اینکه من حوزه کتاب را از حوزه نشر جدا می‌کنم. یک طرف مسائلی داریم در زمینه کتاب که عمدتاً به تولید محتوا، نویسندگی، ممیزی و پاسخگویی به نیاز جامعه مربوط می‌شود. طرف دیگر مسائلی داریم در زمینه نشر، که مسائل صنعتی را شامل می‌شود. کتاب در این حوزه کالایی فرهنگی است. سلوک ناشر برای تهیه کتاب، تنظیم، چاپ، پخش، شبکه توزیع، شبکه ترویج و ... در این حوزه تعریف می‌شود. حوزه نهایی نیز حوزه مطالعه است. در این حوزه پای مخاطب به میان می‌آید. آنچه شما مطرح کردید دو جنبه دارد؛ حوزه نشر و حوزه کتاب. ابتدا به مسائل اصلی حوزه نشر می‌پردازم. به طور کلی، نمی‌توان گفت مسائل مهم و اساسی صنعت نشر کشور در طول سال‌های پس از انقلاب به‌درستی احصا نشده یا به اندازه کافی بیان نشده است. هم‌چنین نمی‌توان گفت وجهه همت دولت‌ها در گذشته و حال، توسعه و رونق تولید کتب و ترویج کتاب‌خوانی نبوده است. اما به طور قطع می‌توان گفت آسیب‌شناسی صنعت نشرـ که عبارت است از تولید محتوا، چاپ، توزیع، خرید و فروش‌ ـ متأثر از سوءتفاهم‌هایی بوده و هست که بر روند تشخیص عوامل منفی و بیماری‌های نشر و بالتبع آن تجویز درمان آثار ناگواری می‌گذارد.

کتاب‌نخوانی مردم، مشتری‌نداشتن کتب ارزشی و وجود مافیا، 3 سوءتفاهم صنعت نشر

سوءتفاهم‌‌های آسیب‌شناسی‌های صورت‌گرفته در طول سال‌ها، این موارد است:

مهم‌ترین سوءتفاهمی که در نشر کشور وجود دارد قضاوت اشتباه درباره کتاب‌خوانی مخاطبان است. نشر کشور بنا را بر این گذاشته است که مردم کتاب نمی‌خوانند یا رغبت به کتاب‌خوانی کم است. فضای حاکم بر صنعت نشر بر این مسئله بسیار مانور می‌دهد.

سوءتفاهم دوم این است که آثار متعهد و ارزشی مشتری ندارد و گرایش مردم در مطالعه عمدتاً به مطالعات سبک یا کتاب‌های تفریحی و تفننی است. این ذهنیت ناشران ماست.

سوءتفاهم سوم وجود مافیایی جدی در صنعت نشر است. می‌گویند مافیای تولید، ممیزی، توزیع و فروش در جامعه کتاب‌فروشی وجود دارد که جلوی توزیع و فروش کتب ارزشی را می‌‌گیرد و با این شرایط نمی‌توان فعالیت کرد.

تجربه حدود 20 سال نشر آثار ادبیات متعهد و ارزشی در حوزه هنری سازمان تبلیغات اسلامی و ... بیانگر واقعیات و حقایقی دیگر است که خلاف سوءتفاهم‌های بیان‌شده را نشان می‌دهد.

* تسنیم:‌ با این توضیحات مسائل اصلی حوزه نشر چیست؟

اگر وارد جزئیات بشویم، می‌بینیم مسائل اصلی نشر کشور هیچ‌یک از موارد یادشده نیست. هر یک از سوءتفاهم‌های فوق دلایلی دارد که باعث شده این‌گونه تلقی کنیم. غور عملی و نظری در حوزه نشر کشور مسائلی عمیق‌تر و مهم‌تر را به ما شناسانده که تا به طور کامل احصا نشوند و برای هر یک از آن‌ها طرح‌ها و برنامه‌های درست و عملی و اثرگذار تنظیم و اجرا نشود، عملاً کاری انجام نشده است. از نگاه کسانی که در پنج شش سال گذشته به طور جدّی در عرصة نشر برای رسیدن به نتایج جدید کار شبانه‌روزی کرده‌اند مهم‌ترین مسائل نشر کشور به طور خلاصه عبارت است از:

1 ـ  بنا به دلایلی، نشر در کشور ما مسیر صنعتی شدن را طی نکرده است. به همین دلیل دچار آفات ریز و درشتی است که هر یک در نقطه‌ای به گلوگاه بخش‌های مختلف نشر تبدیل شده است. گرچه کتاب کالایی فرهنگی شناخته می‌شود، اما از آنجا که ناشر با جلب سرمایه و تولید محصول و توزیع در شبکه و فروش و بازگشت سرمایه سروکار دارد یک خط تولید صنعتی به وجود می‌آید. این در حالی است که لباس صنعت بر نشر کشور ما پوشانده نشده یا به تعبیری اسکلت صنعت در نشر کشور ما وجود ندارد و رفتار ما غیرصنعتی است.
متاسفانه چاپ شصت‌هزار عنوان کتاب و مجوز یازده‌هزار ناشر در کشور ارزش محسوب می‌شود.

2 ـ دخالت‌های به‌جا و بی‌جا و سیاست‌های درست و غلط دولت‌های مختلف در حمایت یا هدایت مسیر نشرْ، نشرِ کشور را درگیر مسائلی کرده که جز با بازشناخت آثار بعضاً سوء این سیاست‌گذاری‌ها نمی‌توان به اهمیت موانع ایجادشده پی برد؛ مثلاً زمانی بر این باور بودند که تعداد عناوین کتاب کم است، در دوره‌ای فکر می‌کردند نویسنده ندارند، یک موقع فکر می‌کردند باید از ناشر حمایت کنند، موقعی فکر می‌کردند باید از مخاطب حمایت کنند و دائم دخالت‌های دولت در صنعت نشر کشور، که مسئله‌شناسانه انجام نمی‌شد، آسیب‌زا بوده است. مثلاً این حجم از عناوین کتاب که در کشور منتشر می‌شود و بازاری برای آن وجود ندارد نتیجه سیاست‌ دولت‌هاست که بی‌شائبه از تعدد ناشران و عناوین حمایت کرده‌اند. یعنی چاپ شصت‌هزار عنوان کتاب در سال ارزش محسوب می‌شد. مجوز یازده‌هزار ناشر ارزش بود. در صورتی که امروز حدود سه‌هزار کتاب‌فروشی برای عرضه شصت‌هزار عنوان کتابِ یازده‌هزار ناشر داریم؛ یعنی یک رابطه کاملاً معکوس. این آمار باید برعکس باشد؛ حتی بیشتر.

در چرخه تولید نشر به نیازها و خواسته‌های مخاطب توجهی نمی‌شود

 3 ـ مشکل دیگر ناشی از عواقب صنعتی نشدن نشر، شکل‌ نگرفتن خط تولید مناسب و متناسب با نیازها و خواسته‌ها، و به تبع آن نبودِ چرخه توزیع و فروش مناسب است. صنعت وقتی می‌خواهد وارد عرصه‌ای شود و سرمایه‌گذاری کند، ابتدا توجه می‌کند برای چه کسی چه چیزی درست می‌کند و چگونه باید آن را به او برساند. ناشر، به دلیل صنعتی نبودن نشر، نمی‌داند برای چه کسی چه چیزی بنویسد و کجا و چگونه به دستش برساند. این نکته مهمی است. فرض کنیم اساساً مشکل کاغذ وجود ندارد و کاغذ به مقدار کافی در انبار ناشر موجود است و او می‌خواهد کتاب چاپ کند. یعنی زمینه فراهم است تا محصولی تولید کند. این محصول مخاطبانی دارد. ناشر عمدتاً بدون توجه به نیازها و خواسته‌های آن‌ها و به شکل کور محتوا تولید می‌کند. هنگامی که تولید بر مبنای مطالعه نیست محصولی که به بازار می‌رود در روندی طبیعی مخاطب یا مشتری خود را پیدا نمی‌کند.

ناشر ما از خواسته‌های مخاطبانش بی‌اطلاع و به آن بی‌اعتناست

4 ـ بی‌اعتنایی مفرط به نیازها و خواسته‌های جامعه مخاطب نیز مشکل‌آفرین است. لازم است به اقتضائات و شرایط آن‌ها توجه شود. دامنه این بی‌اعتنایی‌ها از برنامه‌ریزی برای تولید محتوا تا تولید محتوا و از تولید فنی تا کتاب‌سازی کشیده شده و گاه آنچه تولید شده اولین و بدیهی‌ترین مشخصات یک محصول انتشاراتی را، چه از حیث محتوا و چه از حیث فرم ظاهر، ندارد.

میان خواسته و نیاز چه تفاوتی وجود دارد؟

میان «نیاز» و «خواسته» تفاوت وجود دارد. ممکن است ناشر زمانی به این نتیجه برسد که مردم باید درباره موضوعی خاص اطلاعات کسب کنند. او احساس می‌کند این مسئله نیاز است. واقعاً هم نیاز مردم است. اما آیا خواسته مردم نیز هست؟ خواسته‌های مردم چیست؟ اینکه کسی به محصولی نیاز دارد با اینکه این محصول خواسته اوست فرق می‌کند. مانند این است که بدن شما به شیر احتیاج دارد، اما کمبود شیر را هیچ‌وقت به شما اعلام نمی‌کند. برعکس اگر تشنه شوید، می‌دانید باید آب بنوشید. گاهی تشخیص می‌دهیم که فرد به شیر نیاز دارد، اما نمی‌دانیم ذائقة او شیر را برمی‌تابد یا برنمی‌تابد. شیر را به چه شکلی به او بدهیم؟ شیر را ماست کنیم؟ کره کنیم؟ پنیر کنیم؟ شیر طعم‌دار کنیم؟ دوغ کنیم؟ چه کارش کنیم؟ ناشر ما از خواسته‌های مخاطبانش بی‌اطلاع و به آن بی‌اعتناست. کتابی که تولید می‌کند، خوراکی که می‌پزد، با ذائقه مخاطبش سازگاری ندارد.

فقدان آموزش نیروی انسانی در حوزه‌های تخصصی توزیع و فروش

5 ـ هیچ‌گونه برنامه‌ریزی یا اقدام عملی برای جذب و آموزش نیروی انسانی در حوزه‌های فنی و تخصصی توزیع و فروش صورت نپذیرفته است و کاری به‌غایت تخصصی به دست عاملان سنّتی یا نیروهایی که تصادفاً وارد این عرصه شده‌اند، سپرده شده است. چنین است که هم‌اکنون هیچ دانشگاه، حتی مؤسسه آموزشی در سطوح پایین‌تر، افرادی را در زمینه اقتصاد و تجارت کتاب تربیت نمی‌کند و حتی یک هنرستان فنی برای تربیت نیروی انسانی فروشنده محصولات فرهنگی، از جمله کتاب، نداریم. بالاخره این کار یک کار صنعتی است. صنعت هم یک کار تخصصی است و نیروی انسانی خودش را می‌خواهد. نیروی انسانی موضوع مهمی است که هم در حوزه تولید هم در حوزه توزیع هم در حوزه فروش خلأ آن احساس می‌شود.

نمایشگاه بین‌المللی کتاب تهران یکی از دلایل فقدان شبکه توزیع و فروش کشوری است

6 ـ شبکه توزیع کشوری، که باید واسطه ناشر و کتاب‌فروشی باشد، اساساً شکل نگرفته است. شبکه فروشگاهی نیز به قدری کم‌تعداد است و به صورت نامعقول در سطح کشور پراکنده است که به هیچ وجه پاسخگوی جابه‌جایی اولیه کالای کتاب و عرضه به مشتری نیست.

* تسنیم:‌ به نظر شما دلایل فقدان شبکه توزیع در کشور چیست؟

دلایل به وجود نیامدن شبکه توزیع در کشور روشن است. نمایشگاه بین‌المللی کتاب تهران یکی از دلایل آن است. دلیل دیگر نبود سرمایه‌گذاری مناسب در این حوزه است. رقابت ناشران با پخش‌کننده‌ها برای ارتباط با مشتری دلیل سوم است. یعنی صاحب جنس می‌خواهد محصولش را خودش بفروشد و به طور مستقیم با مصرف‌کننده مرتبط باشد؛ در صورتی که باید از رگ‌ها و شاهرگ‌های شبکه پخش به مویرگ‌ها برسد. نتیجه این می‌شود که شبکه شکل نگیرد.

از فعالیت ترویجی برای معرفی کتاب غفلت کرده‌ایم

7 ـ فعالیت ترویجی کم است. هر محصول برای آنکه فاصله میان فروشگاه تا منزل فرد را طی کند، نیازمند فعالیت ترویجی است. امروزه از توانایی‌های رسانه‌ها، از جمله رسانه ملی، در اطلاع‌رسانی و جریان‌سازی در حوزه کتاب و کتاب‌خوانی به شکل مناسب بهره‌برداری نمی‌شود. جدای از رسانه‌ها، انواع و اقسام وسایل ترویجی در عرصه ارتباط‌جمعی وجود دارد که از آن‌ها غفلت شده است؛ نظیر ترویج هیئتی، رودررو، سینه‌به‌سینه، و ...

کمک‌های کم و بیش دولتی در چارچوب یارانه کاغذ آخرین معضل حوزه نشر

مسئلة آخر حوزه نشر کمک‌های بیش‌وکم دولتی در چارچوب یارانه کاغذ یا اقلام چاپی است که بیش از آنکه بر رونق کار ناشران بیفزاید، تصویری متکی و بدهکار و گاه ورشکسته از کلیت نشر کشور ارائه می‌کند. دوگانگی همیشگی پرداخت یارانه یا قطع ‌کردن آن باعث شده ناشران به کمک‌های دولت نگاه نذرگونه داشته باشند و گرفتن آن را جزو واجبات بدانند. از سویی چون این کمک‌ها دائمی نیست و پیوسته عوض می‌شود، جز آنکه سازمان اقتصادی و برنامه‌ریزی مالی ناشران را بر هم بریزد نفع دیگری برای آن‌ها ندارد. یارانه زمانی به دستشان می‌رسد که به دردشان نمی‌خورد و زمانی نمی‌رسد که خیلی بدان نیاز دارند. آنچه گفته شد هشت مشکل مهم حوزه نشر بود. کتاب و مخاطب نیز برای خود مسائل و مشکلاتی دارند.

ممیزی در میان مسائل اصلی حوزه نشر نیست/ ممیزی یک اقدام عقلانیِ فراگیر است

*تسنیم: در مسائل اصلی حوزه نشر، کتاب و مخاطب که برشمردید، به ممیزی اشاره‌ نکردید. آیا ممیزی جزو مسائل اصلی این حوزه نیست؟ این مسئله چقدر مهم است؟ آیا فقط در کشور ما مطرح است یا در کشورهای دیگر جهان نیز وجود دارد؟

همان‌طور که توجه کردید به نظر من، مسئله ممیزی میان مسائل اصلی این حوزه نیست. اسنادی وجود دارد و منتشر می‌شود که بیان می‌کند ممیزی یک اقدام عقلانیِ فراگیر است. در همه کشورها ممیزی وجود دارد. فقط اعمال آن در برخی کشورها با برخی دیگر متفاوت است. در همه کشورها انتشار هر حرفی آزاد نیست. مثال معروف و مشهور آن هولوکاست است که شما نمی‌توانید در این زمینه در بسیاری از کشورهای غربی متنی بنویسید و انکارش کنید. طبقه‌بندی اطلاعات وجود دارد. برخی کتاب‌ها نیز موجود است که به عنوان اعتراض نویسنده آن منتشر شده است که با بخش‌های قلم‌گرفته‌شده واحدهای ممیزی آن کشورها همراه است. چرا باید مطالب ناپسند و زشت منتشر شوند؟

اما ممیزی اصلی و واقعی در کشورهای دیگر عمدتاً در دو نقطه اتفاق می‌افتد. یک اینکه چاپ کتاب در آن کشورها به دلایل اقتصادی بسیار مشکل است و آژانس‌هایی خاص این کار را انجام می‌دهند. نویسنده با ناشر مرتبط نیست، بلکه با آژانس مرتبط است. آژانس‌ها کتاب را می‌گیرند و به ناشران می‌دهند. پس آژانس‌ها در انتخاب کردن یا انتخاب نکردن یک کتاب ممیزی خود را انجام می‌دهند. نقطه دوم ممیزی، شرکت‌های پخش و توزیع کتاب هستند. فرض کنید شما از حلقه اول گذشتید و کتابتان را نیز منتشر کردید. شرکت‌های توزیع و زنجیره فروشگاهی کتاب شما را وارد شبکه توزیع خود نمی‌کنند؛ بنا به اینکه تشخیص می‌دهند کتاب شما خواننده ندارد یا نیاز امروز نیست. در این مرحله دیگر بحث یک نسخه و ده نسخه نیست. بحث چند ده هزار نسخه کتاب چاپ‌شده است که اگر انتخاب نشود، باید خمیر شود.

* تسنیم:‌ سیاست‌های این آژانس‌ها و شرکت‌های توزیع و پخش کتاب سلیقه‌ای است؟

خیر، متکی بر دیدگاه‌های هیئت حاکمه آن کشور است. منتها به شکلی نامحسوس انجام می‌شود.

اعطای امتیاز حق ممیزی نیازمند درجه‌بندی ناشران است

* تسنیم:‌ اخیراً وزیر فرهنگ و ارشاد خبر از ارائه پیشنهادی به هیئت نظارت داد که طبق آن می‌توان به برخی از ناشران باسابقه‌ای که از مسیر قانونی تخلفی نداشته‌اند اجازه داد، بر اساس شورای نظارت، کتاب‌ها را خودشان منتشر کنند. نظر شما دراین‌باره چیست؟

اولاً این بحث از گذشته بوده و ثانیاً نیازمند درجه‌بندی ناشران است. باید ناشران بر اساس عملکردشان رده‌بندی و شوراهایشان معرفی شوند. البته من موافق این کار هستم. بدین دلیل که جلوی بسیاری از سوءتفاهم‌های ایجادشده در زمینه کار وزارت ارشاد برای ممیزی گرفته شود.

* تسنیم:‌ اما کدام ناشران؟ ناشرانی با رتبه خاص در رده‌بندی؟

بله، حتماً باید این‌گونه باشد. یعنی اگر صد عنوان کتاب ناشری در سال رد شده است، آیا این ناشر صلاحیت نظارت بر آثار خود را دارد؟ اما ناشری نیز هست که در ده سال گذشته فقط پنج خطا داشته یا اصلاً خطایی نداشته است. یقیناً هیئتی که این ناشر معرفی می‌کند مورد وثوق وزارت ارشاد است. پس وزارت ارشاد می‌تواند بررسی کتاب، نه صدور مجوز چاپ، را به هیئت‌های بررسی بعضی از ناشران واگذار کند. کما اینکه اکنون نیز همین‌گونه است؛ از جمله نشر سوره، کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان، و آموزش‌وپرورش.

* تسنیم:‌ چند سال است که این‌گونه است؟

ما هرگز برای مجوز گرفتن کتاب به ارشاد ندادیم. در همه دولت‌ها این‌گونه بود. چرا؟ چون کارنامه ما برای همه دولت‌ها معنی‌دار بوده است. مشخص بود چه کار می‌کنیم. رسماً هم اعلام کردند که ما درباره شما نگرانی نداریم.

* تسنیم: مفید هم بوده است؟

یقیناً. به روند کار سرعت می‌دهد. امکان رقابت ما را بین ناشران زیاد می‌کند. فاصله تصمیم تا چاپ را کم می‌کند. امکان مانور را زیاد می‌کند.

* تسنیم:‌ ریسک‌پذیر نیست؟

ناشری که این کار را می‌کند، ریسک هم باید بپذیرد. ما کتابی داشتیم که چاپ کردیم بعد نتوانستیم منتشر کنیم. یعنی ارشاد اجازه نشر نداد. این نیز وجود دارد. منتها احتمالش کم است. نسبتش آن‌قدر کم است که می‌ارزد. صدور مجوز و اجازه نشر قانوناً در اختیار دولت است و باید در مورد همه اعمال کند. اما نحوه بررسی کتاب و داوری آن قابلیت این را دارد که بین ناشران و هیئت‌های معتمد پخش شود.

به طور کلی ممیزی حرف کلیِ ابطال‌ناپذیری است. اما ممکن است مشکلاتی در این حوزه وجود داشته باشد که اتفاقاً از این راه قابل حل است. اما در نظر داشته باشید که همه جار و جنجالی که در زمینه ممیزی می‌شود تقریباً درباره چیزی کمتر از سه درصد کتاب‌های چاپی ایران است. یعنی هزار عنوان از این شصت‌هزار عنوان کتاب مشکل ممیزی پیدا می‌کنند.

این همه جنجال در ممیزی برای کمتر از یک درصد کتاب است/ وزن بیش از حد به مسئله ممیزی دادن، یک کار تبلیغاتی و پوپولیستی است

* تسنیم:‌ از این هزار عنوان چند درصد کتاب‌ها از ناشری معروف یا نویسنده‌ای معروف است؟

خیلی کم. چون بخش عظیمی از کار ممیزی مربوط به وظایف دولت در حراست از زبان فارسی است. یعنی از انتشار محتوای بی‌ارزش نیز جلوگیری می‌شود؛ نه ضد ارزش،بلکه  بی‌ارزش. فردی شعر پراشتباه گفته است و چون چاپ کتاب در ایران آسان است می‌خواهد چاپ کند. چاپ این به زبان فارسی لطمه می‌زند. موضوع محتوای سیاسی اساساً در کتاب‌ها خیلی کم است. این‌گونه که وزارت ارشاد آمار ارائه می‌کند این میزان به یک درصد نیز نمی‌رسد. این همه جنجال فقط برای یک درصد کتاب است. از طرفی این همه مسائل و دغدغه مهم هست که باید برطرف شود. این جزو همان مسئله‌شناسی است که اگر مسائل اصلی نشر کشور درست احصا شود، می‌بینید ممیزی در رده سی‌ام نیز نخواهد بود. به نظر من اگر دولت در این زمینه اعلام موضع رسمی کند، صرفاً یک کار تبلیغاتی و پوپولیستی است. چه شخص رئیس‌جمهور بگوید، چه وزیر بگوید، چه وکیل، و چه هر شخص دیگری.

ادامه دارد...

انتهای پیام/