تأکید بر الزامی شدن زنگ کتاب و کتابخوانی در مدارس


خبرگزاری تسنیم: در نشست ادبیات جایگاه ادبیات وکودک و نوجوان نویسندگان با انتقاد از عدم توجه آموزش و پرورش به ساعت کتاب و کتابخوانی، خواستار الزامی شدن زنگ کتاب و کتاب‌خوانی در مدارس شدند.

به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، نشست بررسی جایگاه ادبیات کودک و نوجوان عصر امروز سه شنبه 17 تیرماه با حضور هوشنگ مرادی کرمانی نویسنده، مصطفی رحماندوست شاعر و مجید راستی نویسنده در بنیاد ادبیات داستانی برگزار شد.

هوشنگ مرادی کرمانی در این مراسم در سخنانی با اشاره به ورود تصادفی به ادبیات کودک و نوجوان گفت: حس کودکانه‌ای دارم که این حس در نگارش داستان‌هایم کمک می‌کند. نثر ساده‌ای دارم و موضوعاتی که انتخاب می‌کنم بازتاب کودکی‌های نیمه تمامی است که داشته ‌ام در حقیقت من درختی هستم که سیب محصولم است. این سیب‌ها را هم می‌توانند کودکان استفاده کنند و هم بزرگسالان. این سیب‌ها می‌تواند تبدیل به مربا شود یا ترشی.

وی ادامه داد: در حقیقت سه نسل از مخاطبان کتاب‌های من را می‌خوانند از کودک هفت ساله گرفته تا پیرمرد یا پیرزن 80 ساله برای همین مدعی این نیستم که برای کودکان می‌نویسم یا برای نوجوانان کتاب‌های من وقتی به خانه‌ها می‌رود از پدر و مادر گرفته تا پدربزرگ و مادربزرگ تا کودک هم مانند سیبی آن را گاز می‌زنند.

این نویسنده با اشاره به فعالیت‌های خود در رادیو در سال‌های پیش از انقلاب گفت: قرار بود برای عید نوروز داستان‌هایی شاد بنویسیم اما من می‌خواستم زندگی کودکی یتیم را روایت کنم که با مادربزرگش زندگی می‌کند و این مادربزرگ از نیازهای او برنمی‌آید در ابتدا مخالف شد اما من شروع کردم به نوشتن داستان‌ها و نخستین آن یعنی "لباس عید" را نوشتم. این شروعش بود و در حقیقت ازسال 53 تا 58 به مدت 8 سال هر هفته یک داستان می‌نوشتیم پس از آن فهمیمد که پای رادیو می‌نشینند و داستان‌های من را گوش می‌دهند و فهمیدم که داستان نویسی  ماهیت من بوده و من خود از آن خبر نداشتم.

وی با اشاره به اینکه اگر شخصیت‌های داستان‌های خارجی را بررسی کنیم خواهیم دید که شخصیت های کودک و نوجوان در این داستان‌ها شخصیت هایی محکم هستند که تلاش می کنند به خواسته هایشان برسند گفت: البته این شخصیت‌ها نکته‌های منفی هم دارند که در اغلب موارد مورد انتقاد اخلاقیون قرار گرفته است اما همین نکات موجب شده تا این قهرمان‌ها و کتاب هایشان ترجمه شده و در ملل مختلف مورد استقبال واقع شوند مانند شازده کوچولو که در تنها در ایران 16 ترجمه از آن هست و یا الویور توییس، تام سایر هاکر بریفین و .. که اگر چه ایدئولوژی خواستی با خود ندارند اما توانسته اند با فکری یک ملت را در دنیا پخش کنند.

مرادی کرمانی با طرح این پرسش که امروز چرا ترجمه بیش از تعلیف خواهان دارد و چرا مخاطبان آثار نویسندگان را نمی‌خوانند و به سراغ کارهای ترجمه روی آورده اند گفت: پاسخ در این نهفته است که ما در دورانی شروع به نوشتن کردیم که یک نوع طرز تفکر خواست می‌توانست مطرح شود اگر غیر آن بود مورد توجه قرار نمی‌گرفت بچه‌های ما درواقع همان کتابهایی را می‌خوانند که در کتاب های درسی و یا در تلویزیون تبلیغ می‌شد. در واقع موضوعات یک نواخت و تکراری به مخاطب ارائه می شد. پس مخاطب تمایلی به مطالعه کتاب‌ها ندارد چرا که فکر می‌کند چیز جدیدی در آنها وجود ندارد.نکته دیگر مسئله زبان است زبانی که در آثار ما به کار رفته زبانی جذاب برای تعریف داستان نیست ما زبان ترجمه را که پر از واژه هایی همچون یک، درحالی که، و ... است انتخاب کرده‌ایم چرا که نویسنده هایمان را نیز زبان فارسی را از تلویزیون یاد گرفته اند و می‌خواستند زبانی داشته باشند که واژه‌های سرراست در آن وجود داشته باشد. پس زبان نیز در اینکه ما مخاطبان خود را بیشتر از دست بدهیم تأثیر گذاشته است وقتی زبان یک نواخت شود و نتوانیم حرفمان را با اصطلاحات شیرین فارسی از گوشه و کنار ایران بیان کنیم اینگونه می‌شود.

این نویسنده ادامه داد: تخیل نیز عامل سوم است در کتابهای ترجمه نوع تخیل بسیار قوی است اما ما در کتابها و داستان‌هایمان از تخیل بهره کافی نگرفته‌ایم در حقیقت یک ادبیات واقع گرایی را که برای کودکان مناسب نیست انتخاب کرده‌ایم. ما تا توانستیم اخلاق و آموزش را در نوشته‌هایمان ریختیم بدون اینکه آن را از صافی هنر رد کنیم. بیشتر به اینکه چه چیزی دولتی پسند است و چه چیزی را بیشتر مسئولان می‌پسندند پرداخته‌ایم. بنابراین اینها موجب شده تا ادبیات تألیفی ما از ترجمه‌ها عقب بماند.

وی در پایان سخنان خود با اشاره به اینکه ترجمه آثار خارجی گلچین برترین آثار است گفت: اگر ما بگوییم تمام آثار ترجمه خوب و تمام آثار تألیفی بد است بی‌انصافی کردیم چرا که در ادبیات خارج نیز تألیف بسیار ضعیف فراوان است.

مصطفی رحماندوست نیز در ادامه با اشاره به نوشت ادبیات کلاسیک در ادبیات کودک گفت: بسیاری از کتابهای بازنویسی ادبیات کلاسیک ضعیف هستند چرا که نویسندگانی که بلد نبودند برای کودکان کار کنند شروع به بازنویسی آثار کلاسیک کردند آن هم بدون خلاقیت.بنده نیز از این گونه نوشته‌ها داشتم اما پس از کلی کار کردن به این نتیجه رسیدم که باید کاری کنیم تا سرانه مطالعه کودکان ما بالاتر رود.

وی ادامه داد: یکی از نتایج تحقیقات پژوهشی‌ام این بود که برای بالا بردن سطح مطالعه در کودکان باید قصه‌گویی و کتابخوانی را در خانه‌ها رواج داد روانشناسان نیز گفته‌اند شکل گیری شاکله شخصیتی بچه‌ها تا هشت سالگی است بنابراین مشکل اصلی در پایین بودن سرانه مطالعه در منازل است.پس من به سراغ راه اندازی نخستین سمینار قضه گویی و مسابقات قصه‌گویی برای کودکان رفته پس ازآن جشنواره مادران قصه گو برآن مبنا درست شد و توانستم به یکی از خواسته‌های خودم که افزایش کتابخوانی در خانه‌ها است برسم.پس از مدتی دیدم این به تنهایی پاسخگو نیست من باید کاری کنم که هم بزرگترها راضی باشند و هم بچه‌ها .

این شاعر کودک و نوجوان ادامه داد: من 365قصه براساس 365 ضرب المثل در ادبیات فولکلور انتخاب کردم و کتاب "قصه‌های مثل‌ها" را در 12 جلد منتشر کردم. که اکنون تا چاپ 13 نیز منتشر شده است نتیجه این بود که متوجه شدم استقبال از این کتابها به این دلیل است که والدین نیز دوست دارند از گذشته خود برای بچه ها قصا بگویند وی به ترجمه آلمانی و انتشار این کتاب در کشورهای مختلف اشاره کرد و گفت: به منظور بالا رفتن سطح مطالعه به سراغ متلواره‌هایی که در ادبیات ما ریشه داشت رفتم و داستان "لی لی لی حوزک" را بیان کردم پس از آن مشابه این داستان را در افغانستان و ترکیه نیز یافتم و به سرودن قصه‌های منظوم کوتاهی با نام "قصه‌های پنج انگشت" پرداختم.بنابراین باید بگویم من نیز ابتدا به ساکن به دنبال کاری شاهکار نبودن تنها می خواستم قصه گویی را گسترشدهم

وی تصریح کرد:پس از مدتی با جمعی از نویسندگان به این نتیجه رسیدم که باید برای کار کودک و نوجوان قواعد علمی تعریف کنیم و برای این فرم بازگشت به ادبیات فولکلوریک قواعد علمی نوشیتم پس از مدتی به این نتیجه رسیدیم که شعرهای محمل و بی معنا بسرایم 153 شعر بی معنا گفتیم و از میان آن 52 شعر را تصحیح شده انتخاب کردیم. اثر را به نشر افق سپردیم و در نهایت کتاب "هیچ هیچ هیچانه" منتشر شد که بسیار مورد استقبال قرار گرفت.

رحماندوست ادامه داد: به دلیل اینکه سطح مطالعه در کشورمان پایین بود می‌خواستم قصه گویی را رواج دهم اما با ادبیات فولکلوریک نوع جدیدی از رابطه میان والدین و فرزندان را شکل دادیم.

مجید راستی آخرین سخنران این نشست بود که در سخنانی به طنز از پایین بودن شمارگان کتاب عدم توجه به قصه خوانی و زنگ کتابخوانی در مدارس انتقاد کرد و گفت: مسئولان ما آرزوهای قشنگی برای توسعه کتابخوانی دارند اما تلاشی برای عملی شدن آرزوهایشان نمی‌کنند اگر باور واقعی ما این باشد باور به تصمیم ختم می‌شود و تصمیم نیز عمل را به دنبال دارد.

وی گفت: آرزوی همه ما این است که فرهنگ کتابخوانی و اندیشه فراگیر شود نهادهای مختلفی از خانه تا مدرسه در این امر نقش دارند اما والدین جوان باید بدانند که سال‌های اولیه زندگی هر قدر کودک با تخیل خود بیشتر آشنا شود تجربیات کاربردی‌تر و جدی‌تری خواهد داشت.

وی با بیان اینکه خاطرات پس انداز واقعی افراد است گفت کودکان ما در این دوره خاطرات جندانی پسندانز نمی‌کنند چرا که زمینه های بسیاری از خاطرات از بین رفته است با وجود اینکه دنیای متنوعی داریم اما کتاب‌های کودک به حد کافی متنوع نشده است.

وی ادامه داد: اگر کتابخوانی در منزل به حد معقول و منطقی شکل گیرد و مدرسه نیز بخش کتابخوانی قصه‌نویسی و کتاب نویسی را به عنوان یک فعالیت جدی دنبال کند کودکان ذهن قوی و قدرتمندی خواهند داشت و برای حل مشکلات آینده به راحتی راه حل‌های کاربردی پیدا می‌کنند.

وی گفت: آموزش و پرورش نیز اگر در حوزه کتابخوانی قدم‌های جدی برمی‌داشت شمارگان کتاب پایین نمی‌آمد. تولید پفک کامیونی محسوب می‌شود اما انتشار کتاب در حد چند نسخه است. اگر مشکل اقتصادی وجود داشته باشد باید در حوزه کتاب به مانند سایر حوزه‌ها مشکلاتی وجود داشته باشد نه اینکه همه مشکلات اقتصادی باشند .

وی خواستار الزامی‌شدن ساعت کتابخوانی در آموزش و پرورش و حل مشکلات کپی رایت شد و گفت: نمایشگاه بین المللی کتاب تهران در واقع یک بازار بزرگ کتاب است چرا که استانداردهای بین المللی را رعایت نمی‌کند.

این نویسنده کودک و نوجوان در پایان با انتقاد از ثبت روز کودک و نوجوان در تقویم گفت: مگر می‌شود بدون مشورت با دست‌اندرکاران ادبیات کودک یک روزی را در تقویم به نام این ادبیات نام‌گذاری کنیم اگر چنین شده است باید بگویم ما با آن چه که باید برایش تلاش کنیم فاصله بسیار داریم. امیدوارم ادبیات کودک ما علی رغم همه کاستی‌ها و قدم‌های خوبی که در این 35 سال برایش برداشته شده با ورود نویسندگان جوان که با دل و جان این راه را ادامه می‌دهند هزار سال بعد نیز خواندنی باشد.

انتهای پیام/