چرا حمله به ایران مقرون به صرفه نیست؟


خبرگزاری تسنیم: به عنوان نمونه وقتی که در گذشته خط و نشان حمله به ایران را کشیدند و انجام عملیات نظامی علیه ایران را محتمل دانستند مقام معظم رهبری با صراحت فرمودند: «اگر رژیم صهیونیستی دست از پا خطا کند تل آویو و حیفا با خاک یکسان خواهند شد».

مقام معظم رهبری در بخش مهمی از بیانات حکیمانه‌شان در دیدار اخیر مسئولان نظام با اشاره به موضوع حمله نظامی آمریکا و یا اسرائیل به ایران، این حمله را مقرون به صرفه برای آنها ندانسته و تأکید کردند که، «اگر آمریکا صرفه خود را در حمله ببیند لحظه‌ای درنگ نمی‌کند».

اینکه چرا آمریکا و اسرائیل حمله به ایران را مقرون به صرفه نمی دانند، دلایل بسیاری دارد که در ادامه به برخی از آنها اشاره خواهد شد:
یکی از دلایلی که تا امروز باعث ناتوانی آنها در دستیابی به اهداف شان شده است، توانمندی های کشور یا محل حمله آنها بوده است. به عنوان نمونه آمریکایی ها در عراق و افغانستان به طور مستقیم اقدام نظامی انجام دادند اما این اقدامات نتوانست آنها را به اهداف راهبردی آنها برساند حتی در این زمینه متحمل هزینه‌های سنگینی نیز شدند. در پایان هم نتیجه عکس گرفتند.

رژیم صهیونیستی نیز که در سال 1382(2006م) به حزب الله لبنان حمله کرد تصور می کرد ظرف مدت یک هفته می تواند به اهداف راهبردی خود، که نابود کردن حزب الله است دست یابد. اما این جنگ 33 روز طول کشید و در نهایت این رژیم صهیونیستی بود که متحمل شکست نظامی شد و خسارتهای بسیار زیادی را پذیرفت. در این میان با توجه به روحیات، فرهنگ و نوع نظام سیاسی موجود در ایران که قدرت بسیج کنندگی توده های مردم را داراست و نیز با توجه به شرایط جغرافیایی و سیاسی و ژئوپولیتیک و  عمق استراتژیک ایران، نیروهای مسلح و قدرت نظامی ودفاعی پر تعداد، با انگیزه، متعهد و قوی کشورمان، طبیعی است که برآوردهای حمله نظامی به این کشور مقرون به صرفه نخواهد بود.  هر اقدام نظامی برای دستیابی به مجموعه ای از اهداف صورت می گیرد.

با نگاهی به شرایط جمهوری اسلامی در اوضاع کنونی و نیز اهداف آنها در طرح حمله نظامی به ایران این نکته قابل فهم خواهد بود که هدف آنها بازداشتن ایران از ادامه فعالیت های صلح آمیز هسته ای است. در این میان اما برآوردهای استراتژیست های غربی از موضوع حمله نظامی آمریکا و رژیم صهیونیستی به ایران، بیانگر این است که نه تنها نمی توانند فعالیت های صلح آمیز هسته ای ایران را متوقف کند بلکه آن را تشدید خواهد کرد.  به نظر می رسد یکی دیگر از عواملی که حمله آمریکا و رژیم صهیونیستی به ایران را برای آنها مقرون به صرفه نمی کند موضوع افکار عمومی بین المللی است.

البته این کشورها برای حمله و اقدام نظامی خود به سایر کشورها و مناطق همواره توجیهات و بهانه‌هایی را برای افکار عمومی مطرح کرده و سعی می‌کنند افکار عمومی را برای پذیرش این اقدامات آماده نمایند اما در خصوص ایران، این واقعیت وجود دارد که آماده سازی افکار عمومی جامعه جهانی برای اقدام نظامی علیه این کشور برای غرب بسیار دشوار است دلیلش هم این است که جمهوری اسلامی ایران دارای حوزه نفوذ استراتژیک در میان ملت های محروم جهان و همچنین سراسر منطقه غرب آسیا و مسلمانان جهان است.

لذا اساسا موضوع ایران با عراق و افغانستان بسیار متفاوت می‌باشد.  در کنار این عوامل، اصل دیگری که اقدام نظامی علیه ایران را برای آمریکا و رژیم صهیونیستی فاقد توجیه می سازد را باید در آسیب پذیری این کشورها جستجو کرد. جمهوری اسلامی ایران در موقعیتی قرار دارد که می تواند منافع دشمن را در اقدامی متقابل در حد بسیار جدی با خطر مواجه سازد. در واقع در عملیات های راهبردی، موضوع ضربه اول و ضربه دوم مطرح است. برآورد آنها این است که هر نوع اقدام نظامی علیه ایران می تواند در لحظات اول، هزینه های سنگینی را برای آنها داشته باشد.

به عنوان نمونه وقتی که در گذشته خط و نشان حمله به ایران را کشیدند و انجام عملیات نظامی علیه ایران را محتمل دانستند مقام معظم رهبری با صراحت فرمودند: «اگر رژیم صهیونیستی دست از پا خطا کند تل آویو و حیفا با خاک یکسان خواهند شد». بعد از این بود که آنها پیام توانمندی نظامی جمهوری اسلامی را دریافت کردند. لذا هرگاه آنها موضوع تهدید حمله نظامی را مطرح کرده اند با پاسخ قاطع و صریح ایران مواجه شده اند که در صورت کوچکترین تحرک و اقدام نظامی علیه ایران، تمامی نیروها و پایگاه های آنها در رصد و تیررس نیروهای نظامی ایران است و این آمادگی را دارند که در زمین، دریا، آسمان و حتی فضا در همان بدو حمله، آسیب های جدی و خسارت های جدی و جبران ناپذیری را به دشمن وارد کنند.

به عنوان مثال نیروهای آمریکایی در دریاهای نزدیک مرزهای آبی ایران شناورها، رزم ناوها، زیردریایی های متعددی دارند اما توانمندی ها و تجهیزات نظامی ایران در دریا این قابلیت را به نیروهای نظامی کشورمان داده است که تمامی این شناورها را حتی در ابعاد عظیم آن، به قعر دریاها بفرستد و همه امکانات و تجهیزات آنها را خنثی و نابود کند. لذا ناتوانی نظامی آنها در مقابل توانمندی های نظامی ایران در منطقه، امری جدی بوده و عامل مهم بازدارنده در اقدام نظامی علیه ایران است.

با توجه خباثت ها و شیطنت های آنها باید این نکته را در نظر داشت که چنانچه آنها می توانستند در حوزه نظامی اقدامی صورت دهند بلاشک با نوع خاصی از  عملیات روانی سعی می کردند زمینه های آماده سازی افکار عمومی را فراهم کنند. اما به علت فقدان امکان حمله نظامی به ایران از هرگونه اقدام در حوزه آماده سازی افکار عمومی نیز ناتوان هستند. این سوال وجود دارد که آیا امکان دارد آنها عملیاتی را انجام دهند که دامنه، عمق و ابعادش تعریف شده باشد و آنطور که می‌خواهند آن را مدیریت کنند یا ممکن است این اقدام آنها از کنترل خارج شود و پیامدهای زیان بار آن با برآوردهای اولیه آنها متفاوت باشد؟

باید در نظر داشت که در موضوع سوریه بعد از اینکه آنها رژیم سوریه را متهم به استفاده از سلاح های شیمیایی کردند به سمت عملیات برق آسای محدود با بمباران های هدفمند گرایش یافتند تا بتوانند موازنه قدرت را به نفع تروریست ها و به ضرر نیروهای حاکمیت و نیروهای مردمی سوریه تغییر دهند. اما وقتی متوجه شدند که اولین شلیک آنها می تواند منطقه را وارد جنگ ناخواسته و فاقد ابعاد روشن کند، از این اقدام منصرف شدند.

لذا وقتی اقدام نظامی علیه ایران مطرح می شود این نکته مطرح می شود که پاسخ های جمهوری اسلامی ایران برای آنها غیرقابل پیش بینی است. بنابراین یکی از مسائل جدی در شرایط کنونی این است که منطقه راهبردی تنگه هرمز، خلیج فارس و غرب آسیا دارای شرایطی است که دست زدن به هر نوع اقدان نظامی علیه جمهوی اسلامی، دارای ریسک بسیار بالایی برای آنها خواهد بود که به نوعی ماجراجویی شبیه است و نمی توان هزینه های آن را برآورد کرد. لذا حتی با وجود عربستان هم  نمی توانند مسیر تأمین نفت خود را مطمئن تصور کنند و البته آنچه اشاره شد تنها اندکی از بسیارهاست که برای حریف ثابت شده، حمله به ایران مقرون به صرفه نیست.

انتهای پیام/

خبرگزاری تسنیم: انتشار مطالب خبری و تحلیلی رسانه‌های داخلی و خارجی لزوما به معنای تایید محتوای آن نیست و صرفا جهت اطلاع کاربران از فضای رسانه‌ای بازنشر می‌شود.