حجاب برای زن محدودیت و حصار نیست

خبرگزاری تسنیم: اگر جامعه‌ای به دنبال غریزه و شهوت رفت به همان فسادی مبتلا می‌شود که در غرب ظهور کرده است. پس کسی حق ندارد بگوید من به نداشتن حجاب رضایت دارم و باید گفت حجاب برای زن محدودیت و حصار نیست.

حجاب در لغت به معنای مانع، پوشش، پرده و ستر آمده است و حجاب درون، آن چیزی است که بین قلب و سایر اعضاء فاصله افکنده و حجب به معنای جلوگیری از ورود است. برخی معتقد هستند حجاب، مصدر است و به معنای حائل شدن میان دو چیز اطلاق می‌شود و همچنین به معنای پرده، فاصل، مانع و حاجز است.

در ادبیات عرفی غالباً بسیاری از افراد مفهوم عفاف و حجاب را دو مفهوم مترادف فرض می‌‌کنند که هر دو بر پوشیده بودن دلالت می‌کند در حالی که عفاف و حجاب مترادف نیستند. عفاف ایجاد حالتی در نفس است که مانع از غلبه شهرت می شود. این مفهوم عام دارای سه رتبه است که ایجاد هر یک موکول به تحقق دیگری است و عبارتند از: عفت فکر، عفت اعضاء و جوارح، عفت قلب در واقع عفت حالتی است که درون انسان‌ها شکل می‌گیرد و حجاب نمود بیرونی آن است.

آیا با تحقق حجاب بیرونی عفاف درونی محقق می‌شود؟!

در پاسخ باید گفت عفاف اعم از حجاب است و در نگاه دین، عفاف از باب حاکمیت در روابط بین دو جنس دارای مصادیقی است که به شرح ذیل قابل تبیین است.

نخستین مصداق عفاف، حجاب یا پوششی است که قرآن کریم در آیات شریفه 31 و 60 سوره مبارکه نور و آیات شریفه 53، 55، 59 سوره مبارکه احزاب به آن پرداخته است که عملاً تبیین فرموده که زنان روسری‌های خود را بر سینه خود افکنند تا گردن و سینه با آن پوشیده شود.

در معنای خمار که جمع آن خُمُر می‌شود، آماده است، خمر و خمار به معنای ستر و پوشش است، شراب را خمر می‌گویند زیرا حواس ظاهری و باطنی را می‌پوشاند به روسری زنان خمار گویند زیرا به وسیله آن سر و سینه پوشیده می‌شود؛ تا قبل از نزول آیه، زنان روسری‌ها را به پوش گوش انداخته و پشت سرشان گره می‌زدند و در نتیجه گردن و بالای سینه آنها آشکار می‌شد.

در آیه شریفه 59 سوره مبارکه احزاب خداوند می‌فرماید:" ای پیامبر به همسر و دختر است و زنان مومن بگو جلبابهایشان را به خود فرو افکنند". جلباب یعنی چارقد بزرگتر از مقتنه یا روسری کوچک و از عبا کوچکتر که زن بوسیله آن سروسینه خود را می‌پوشاند.

نگاه کردن که دومین مصداق عفاف است که خطاب به مرد و زن مسلمان است. در آیات شریفه 30 و 31 سوره مبارکه نور که صراحتاً می‌فرمایند:" به زنان و مردان مومنی بگو نگاهشان را فرو اندازند و به نامحرم نگاه نکنند".

حرف زدن محور بعدی در راه تحقق عفاف، دقت در سخن گفتن است. در آیه شریفه 32 سوره مبارکه احزاب آمده است در هنگام سخن گفتن با مردان صدای خود را نازک نکنید مبادا آنکه دلش بیمار(دارای هوا و هوس) است، به طمع بیفتد.

راه رفتن که قرآن کریم در توصیه به زنان برای خودداری از آشکار‌سازی زینت پنهان خویش به هنگام راه رفتن، یکی دیگر از مظاهر عفت را مورد توصیه و تأکید قرار می‌دهد و در آیه شریفه 31 سوره مبارکه نور آمده است و می‌گوید:" زنان مومن طوری پای خود را به زمین نزنند که زیور(خلخال) پنهان پاهایشان معلوم شود و عملاً نباید راه رفتن به گونه‌ای باشد که خُملِ عفت شود که در آیه شریفه 25 سوره مبارکه قصص در ارتباط با دختر حضرت شعیب با حالتی باحیاء خاصری راه می‌رفت و به سراغ موسی(ع) آمد.

آرایش کردن آخرین مصداق عفاف است که قرآن مجید به آن اشاره کرده است. خودداری از آرایش به روش جاهلیت است. خداوند متعال در آیه شریفه 33 سوره مبارکه احزاب می‌فرمایند:" زنان ایمان آورنده همانند گذشته و در زمان جاهلیت خود آرایی و خودنمایی نکنند. به هرحال حجاب به معنای پوشش اسلامی دارای دو بُعد ایجابی و سلبی است.

بُعد ایجابی آن، وجوب پوشش بدن و بُعد سلبی آن، حرام بودن خودنمایی به نامحرم است و این دو بُعد باید در کنار یکدیگر باشد تا حجاب اسلامی محقق شود.

در خصوص حجاب چشم درآیه 30 سوره مبارکه نور ، حجاب در گفتار درآیه 32 سوره مبارکه احزاب، حجاب در رفتار در آیه 21 سوره مبارکه نور و حجاب زنان سالمند در آیه 60 سوره مبارکه نور مطالبی مطرح شده است.

نکته بسیار حائز اهمیت اینکه حجاب حق الهی است؛ شبهه‌ای که در ذهنیت بعضی از افراد هست این است که خیال می‌کنند حجاب برای زن محدودیت و حصاری است که خانواده برای او به وجود آورده و بنابراین تصور می‌کنند حجاب نشانه ضعف و محدودیت زن است در حقیقت حجاب برای زن محدودیت و حصار نیست.

حرمت زن اختصاص به خود زن دارد نه شوهر و نه خانواده، همه این‌ها اگر رضایت بدهند قرآن راضی نخواهد بود. چون حرمت زن به عنوان حق الله مطرح است و خدای سبحان زن را با سرمایه عاطفه آفرید که معلم رقت باشد و پیام عاطفه بیاورد و اگر جامعه‌ای این درس رقت و عاطفه را ترک کند و به دنبال غریزه و شهوت رفت به همان فسادی مبتلا می‌شود که در غرب ظهور کرده، لذا کسی حق ندارد بگوید من به نداشتن حجاب رضایت دارم.

زن به عنوان امین حق الله از نظر قرآن مطرح است یعنی این مقام و این حرمت و حیثیت را خدای سبحان که حق خود اوست به زن داده و فرموده این حق مرا تو به عنوان امانت حفظ کن آنگاه جامعه به صورتی درمی‌آید که قرآن در آن حاکم است.

جامعه‌ای که قرآن در او حاکم است جامعه عاطفه است و سرش این است که نیمی از جامعه را معلمان عاطفه به عهده دارند و آنها مادران هستند و ما چه بخواهیم و چه نخواهیم چه بدانیم و چه ندانیم اصول خانواده درس رأفت و رقت می‌دهد و رأفت و رقت در همه مسائل کارساز است.

دکتر علیرضا ابوالفضلی، پژوهشگر و محقق اخلاق اسلامی

انتهای پیام/