همه میگویند افزایش جمعیت جز یک گروه+ فیلم
خبرگزاری تسنیم: آن طور که از شواهد امر برمیآید یک وفاق ملی برای افزایش جمعیت در کشور شکل گرفته است اما گویا هنوز گروهی در مقابل این ضرورت مهم مقاومت میکنند.
به گزارش خبرگزاری تسنیم، "میخواهیم مسئله به شکل عمیق و علمی حل بشود؛ گرههای ذهنیای که وجود دارد باز بشود، حقیقت قضیه روشن بشود و به اعتقاد من ما میتوانیم این کار را بکنیم؛ یعنی متفکران ما و صاحبان دانش ــ در هر بخشی از بخشها ــ میتوانند در این زمینه منطق صحیح و قابل قبولی را ارائه کنند".
"باید فرهنگسازی بشود که متأسفانه امروز این فرهنگسازی نیست، تعطیل است... باید از امکاناتی که در کشور وجود دارد استفاده کنید، فکر را در کشور بگسترانید؛ آن وقت فکری گسترش پیدا میکند، باید فکر عمیق و اساسی و منطقی و قانعکننده برای هر کسی باشد. جوانب قضیه را بسنجید، ببینید چه چیزهایی است که موجب میشود جامعه ما دچار میل به کم فرزندی بشود. فرض کنید مثلاً بالا رفتن سن ازدواج؛ بلاشک یکی از چیزهایی که باروری را محدود میکند، بالا رفتن سن ازدواج است، خب، این یکی از کارهای است که باید در کشور فکر بشود...".
مسئله تحدید نسل برای کشور ما خطر است؛ من به شما عرض بکنم. محدود کردن نسل، برای کشور ما یک خطر بزرگی است. ما در منطقه خطر مبالغ زیادی پیش رفتیم. باید برگردیم؛ میتوانستیم جلوی این کار بگیریم، نگرفتیم...، تحدید نسل برای کشور یک خطر است.
به گزارش خبرنگار اجتماعی خبرگزاری تسنیم، اینها سخنان مقام معظم رهبری است که درباره موضوع جمعیت مطرح شده است، در عین حال خوشبختانه یک وفاق ملی در بین مسئولان برای افزایش جمعیت به وجود آمده است اما گویی هنوز ردپاهایی برای مقاومت در باره این موضوع وجود دارد. البته این موضوع را باید در نظر گرفت که یکی از مهمترین بخشهای این اتفاق مهم روش اجراییکردن آنهاست که البتته اختلاف سلیقههایی در این خصوص در بین مسئولان وجود دارد.
* آمار سالمندی کشور در آیندهای نه چندان دور افزایش فعلی جمعیت را تأیید میکند
از سال 1999، کمیسیون جمعیت و توسعه سازمان ملل شصت سالگی را به عنوان آستانه سالمندی در نظر گرفته است که هر روز افراد بیشتری در جهان به آن میرسند. منظور از سالمندی جمعیت، افزایش نسبت تعداد افراد 60 ساله و بیشتر به ازای هر 100 نفر جمعیت زیر 15 سال است که به دو دلیل اصلی صورت میگیرد. یکی به دلیل کاهش نرخ باروری (متوسط تعداد فرزندان یک خانواده) که موجب کاهش جمعیت زیر 15 سال میشود و دیگری افزایش متوسط طول عمر و امید به زندگی که تعداد افراد بالای 60 سال را بیشتر خواهد کرد. در این بین کشور ما هم در معرض سالمند شدن است. به طوری که اگر نرخ باروری تا سال 1430 میزان فعلی وضعیت رشد سالمندی سیر صعودی خواهد داشت و این بدان معنی است که تا سال 1430، حدود 30% جمعیت را افراد مسن تشکیل خواهند داد.
این در حالی است که طبق آمارهای سازمان ملل در سال 2012، کشور ایران در سال 2050 میلادی (1430 شمسی) جزء پیرترین کشورها و میانگین سنی جهان، آسیا، آمریکا، کانادا، آمریکای لاتین و رژیم صهیوینستی هم پیرتر خواهد بود.
* ازدیاد انبوه بازنشستگانی که سهم تولیدی آنها تقریباً صفر است
از پیامدهای منفی سالمندی جمعیت، افزایش بار تکفل جامعه است، ازدیاد انبوه بازنشستگانی که سهم تولیدی آنها تقریبا صفر است، فشارهای اقتصادی زیادی به دولت وارد میکند زیرا نسبت سالخوردگان به جمعیت در سنین کار افزایش خواهد یافت و از سویی، شمار افراد مستمری بگیر بازنشسته و از سوی دیگر شمار افراد سالمند و از سوی دیگر شمار افراد سالمند نیازمند به حمایت بالا خواهد رفت. این دو عامل موجب میشود که بار مالی صندوقهای بیمه بازنشستگی افزایش یافته و به احتمال زیاد موجب بروز بحرانهای مالی شود.
* اقتصاد چه میگوید؟
با سالمندشدن جمعیت به علت کاهش تعداد متوسط فرزندان خانوادهها، کشور با یکی از مهمترین پیامدهای منفی اقتصادی یعنی کاهش نیروی کار که از آن به عنوان جمعیت فعال یاد میشود روبرو خواهد شد. در نتیجه از شمار مالیاتدهندگان در سطح کلان و حق بیمهپردازها در سطح خرد کاسته میشود و موجب کاهش درآمد دولت و همچنین درآمد صندوقهای بیمه و به ویژه سازمان تامین اجتماعی خواهد شد. از طرف دیگر کاهش نیروی کار و افزایش افراد مصرف کننده، کاهش تولید ناخالص داخی را موجب میشود و آنگاه اثرات منفی بسیاری به دنبال خواهد داشت که از جمله میتوان کاهش صادرات محصولات صنعتی، افزایش واردات، کاهش ذخایر ارزی و در نتیجه افزیش بدهیهای خارجی را پیشبینی کرد.
* آمارهای بهداشت، درمان و نگهداری تکاندهنده است
بخش بزرگی از فشارهای سالخوردگی جمعیت مربوط به هزینههایی است که جامعه باید برای حفظ سلامتی سالمندان صرف کند، محققین ایرانی با توجه به تجارب کشورهای دیگر در زمینه هزینههای سالمندی در مورد افزایش تصاعدی این هزینهها در ایران هشدار دادهاند. افزایش این هزینه سرباری از آن جهت وضعیت وخیمتری مییابد که جمعیت فعال انگیزه کمتری برای نگهداری از سالمندان دارند و مخارج درمانی سالمندان بالاتر از کودکان است. باید در نظر داشت که شکاف نسلی و گسست فرهنگی هم به این موضوع دامن میزند.
از آنجا که نسل جوان وظیفه حمایت نسل سالمند را برعهده دارد عدم تعادل ایجاد شده در سالهای آتی باید یکی از بزرگترین نگرانیهای سیاستگذاران و دولتمردان باشد. در شرایط فعلی با وجود اینکه هر پدر و مادر پیری از نسل گذشته معمولا تعداد 4 تا 6 فرزند دارند به سختی مورد حمایت و مراقبت قرار میگیرند حال باید تصور کرد که والدین در خانوادههایی که یک یا دو فرزند دارند در سالهای آینده چگونه تحت حمایت قرار خواهند گرفت؟ علاوه بر این با افزایش تعداد سالمندان میزان هزینههای درمانی و تامین اجتماعی نیز افزایش مییابد که مضاف بر محدودیتهای منابع است.
یافتهها نشان میدهند که درباره مراکز تا سال 1430 به سه برابر تختهای بیمارستانی، 5 برابر مراکز فیزیوتراپی و 4 برابر آزمایشگاههای موجود در ایران، نیاز خواهد بود. از طرفی تا آن سال ایران به تربیت سالیانه چند صد متخصص طب سالمندی، هزاران میلیارد ریال برای درمان فقط سالمندان دیابتی و بخشی بزرگ از بودجه جاری برای آموزشهای پیشگیرانه نیاز خواهد داشت.
* ایران با روند فعلی محافظهکار میشود
وقتی درصد افراد مسن در جامعهای افزایش یابد به موازات آن علاقه به محافظه کاری بیشتر و نوعی وابستگی به سنتهای اجتماعی پیدا میشود پیدایش محافظه کاری و مقاومت در برابر تغییرات موجب در جا زدن و عقبماندگی میشود. همچنین ریسک پذیری در چنین سنینی کاهش یافته و ما با جامعهای که در ابداع و پذیرش نوآوری و اصلاحات از خود ضعف نشان میدهد روبرو خواهیم شد. نباید فراموش کنیم که رشد علمی و نوآوریها و موفقیتهای امروز کشورمان در عرصه دانش و ورزش و تولید به دلیل کثرت نسل فعلی جوان است و با کاهش نسبت جوانان تداوم این توفیقات بعید خواهد بود. همچنین سالمندان دارای انتظارات خاص خود هستند که از آن جمله میتوان به ارزشدادن به جایگاه و منزلت آنها ارج نهادن به تجربیاتشان، فراموش نشدن و توقع عشق و تعلق خاطر به آنها در قبال یک عمر زحماتشان اشاره کرد که حتی در صورت تأمین نیازهای اقتصادی، همچنان باقی است و باید مورد توجه جدی در ساختارهای جدید اجتماعی قرار گیرد.
* چرخ کشاورزی هم خواهد لنگید
بدیهی است که برای گسترش و توسعه بخش کشاورزی، به عنوان یکی از محورهای توسعه اقتصادی و اجتماعی، در کشور ما به مجموعهای از نیروهای خلاق، آموزش پذیر، ریسک پذیر، پویا، شاداب و ... نیاز است که این ویژگیها نیز اغلب در جوانان بسیار بیشتر از سالمندان وجود دارد. شاغلان در بخش کشاورزی در سالهای اخیر به طور قابل ملاحظهای به سمت سالخوردگی رفتهاند، مهاجرت روستا به شهر از مهمترین دلایل سالخوردگی شاغلان بخش کشاورزی در کنار کاهش نرخ باروری است و درصد اشتغال جوانان در این بخش بسیار پایین است؛ لذا مهمترین نتایجی که سالخوردگی جمعیت بخش کشاورزی به دنبال خواهد داشت عبارت است از: کاهش بهرهوری به خطر افتادن امنیت غذایی، وابستگی کشور به مواد غذایی و نیاز به واردات این مواد از خارج، عدم پذیرش نوآوری و فناوری نوین در عرصه تولیدات کشاورزی و دامی.
* امنیت کشور به خطر میافتد
جمعیت یک کشور با قدرت دفاعی و امنیتی آن در ارتباط است. هر چند به دلیل پیشرفتهایی که در زمینه تولید ابزار و ادوات جنگی توجه به ساختار جمعیت در موضوع امنیت ملی به نسبت سالهای گذشته کم رنگتر شده است ولی همچنان این موضوع به خصوص برای کشور ما که دارای موقعیت خاص سیاسی است اهمیت بالایی دارد. به عبارت دیگر، جمعیت و ساختار آن به عنوان یکی از مهمترین شاخصههای قدرت ملی به حساب میآید. زیرا پوشش مرزهای جغرافیایی نیازمند نیروهای جوان است و پیری جمعیت تهدیدی جدی برای امنیت کشور محسوب میشود. امروزه در جنگهای مدرن تعداد افراد جمعیت کشور نه تنها از جنبه تولید نیروی نظامی متشکل و فعال است بلکه به عنوان پشتیبان نیروهای نظامی و تکیهگاه قدرتمند ارتش ملی در دفاع از خانه و کاشانه، تجهیز ارتش و تغذیه آن و بسیج ملت اهمیت فوقالعادهای دارد.
* و اما مخالفت با افزایش جمعیت ایران با پروژه NSSM200
طی دهه 70 و در زمان هنری کسینجر - مشاور امنیت ملی رئیسجمهور وقت آمریکا - پروژه تحقیقات با عنوان "مطالعاتی درباره تاثیر روند رشد جمعیت جهانی بر امنیت ملی آمریکا، انجام شد. این پروژه که NSSM200 نام گرفت، روند فزاینده رشد جمعیت جهانی را بر خلاف امنیت ملی آمریکا دانسته و با تشریح استراتژی آمریکا درباره جمعیت جهانی، سیاستها، راهکارها، چگونگی همکاری سازمانهای بینالمللی و روش ترغیب و اقناع رهبران کشورهای مورد نظر برای کاهش روند رشد جمعیت را تبیین میکند.
بر اساس این پژوهش، جمعیت کشورهای در حال توسعه و با منابع غنی در صورتی که با همان ضریب رشد، افزایش یابد، موجب سیر صعودی افزایش خواستها و انتظارات عمومی در میان مردم از جمله آموزش، اشتغال، بهداشت و مسکن میشود. این امر به ناپایداری های اجتماعی و سیاسی در این کشوراه منجر خواهد شد. این ناپایداری ها تا اندازه زیادی منافع کشورهای صنعتی همچون آمریکا و بهره آنها از این منابع و سرمایهگذاری در کشورهای فوق را به خطر خواهند انداخت.
نخستین اهداف کشورهای هند، بنگلادش، پاکستان، اتیوپی، مکزیک، اندونزی، برزیل، فیلیپین، تایلند، مصر، ترکیه، نیجریه، کلمبیا بودند و از قبل از انقلاب اسلامی ایران، کشورمان به عنوان کانون هدف کاهش جمعیت قرار داشت که این موضوع بعد از انقلاب اسلامی شدت بیشتری یافت.
انتهای پیام/