دام مکعب روبیک هسته‌ای؟


خبرگزاری تسنیم: تسلیم نشدن به قاعده‌های ظالمانه، یکسویه، سیاسی و غیر‌حقوقی مباحث طرح شده در مذاکرات که اکنون خود غربی‌ها هم به ابعاد آن اشاره دارند، چشم‌انداز ناامیدکننده‌ای را برای نتایج این دور از گفت‌وگوهاگشوده است.

جمهوری اسلامی ایران در رویارویی با معادله‌سازی‌ها و مجهول‌نمایی‌های غرب در جریان مذاکرات، به حجم وسیعی از فرافکنی‌ها درباره «دامنه»، « محل»، «محدوده»، «فردو» و «ماشین‌های تولید مواد مورد نیاز» اتمی خود، باید پاسخ‌های زمانبندی‌شده روشن بدهد، این درحالی است که غربی‌ها حاضر نیستند برای توقف کامل و بدون قید و شرط و حتی مشروط تحریم‌های قلدرمآبانه و یکسویه‌ای که در روندی غیر‌قانونی علیه ایران تصویب و اعمال کرده‌اند، جدول زمانبندی‌شده‌ای را ارائه کنند.یک منبع آگاه غربی چندی قبل مذاکرات ایران و 1+5 را به مثابه «مکعب روبیک» توصیف کرده بود، مکعبی درهم تنیده با حرکت‌هایی پیچیده که اغلب مردم جهان با آن آشنایی داشته و احتمالا ساعت‌هایی را صرف حل کردن معمایش کرده‌اند اما آیا واقعا مسأله هسته‌ای جمهوری اسلامی یک «معادله چندمجهولی و چندوجهی» است؟مسلما جمهوری اسلامی از ابتدای جریان مذاکرات در 5 تا 6 دور انجام شده طی 10 سال گذشته، بارها و بارها در معرض این عملیات گسترده روانی طرف غربی قرار گرفته است که «مساله هسته‌ای ایران مساله‌ای پیچیده است»، این محور مشترک کماکان در دستور کار دولت‌های غربی قرار داشته و طرف‌های مذاکره‌کننده از آن عبور نکرده‌اند، چرا که طبیعتا به این سادگی‌ها راهبرد غرب در برابر کشورمان در موضوع هسته‌ای تغییر نخواهد کرد.

این نکته اهمیت دارد که غربی‌ها از مجهول‌سازی و پیچیده‌سازی و معما‌سازی مذاکرات و جریان هسته‌ای جمهوری اسلامی سود می‌برند. از یکسو بی‌کفایتی خود در تامین مطالبات عمومی درون کشورهایشان را مدیریت کرده و از سویی دیگر برای طولانی شدن بازه زمانی زدوخوردهای مذاکراتی مشروعیت می‌تراشند. به هرحال نباید فراموش کنیم مذاکرات همانطور که برای طرف ایرانی هزینه‌بر است برای طرف‌های غربی نیز مستلزم هزینه‌های متعددی است که البته امیدوارند با حل و فصل موضوع به شکل یکسویه و سلطه‌جویانه خسارت‌های مالی ناشی از این دوره‌های طولانی مذاکراتی را تامین کنند. اما بیش از 10 موسسه مطالعاتی معتبر آمریکایی طی یک ماه گذشته بر این نکته پافشاری کرده‌اند که برای آمریکا روزهای پس از توافق‌جامع یا موقت با جمهوری اسلامی از اهمیت بیشتری نسبت به توافق و محتوای آن برخوردار است، به‌عبارتی آمریکایی‌ها همزمان با چند بحران مهم در مذاکرات دست و پنجه نرم می‌کنند. بحران اول بزرگ‌نمایی خطر ایران و ایجاد خط‌قرمز‌های متورم و غیر‌قابل حل نمایاندن موضوع هسته‌ای ایران از یکسو طی سالیان متمادی و از سوی دیگر شیرجه زدن در سفره مذاکرات به شمار می‌آید که به نحو غیر‌قابل‌توصیفی تعجب تحجر منطقه‌ای و همداستانان صهیونیست‌شان را برانگیخته است.

بحران دوم آمریکا ساده‌سازی معادلات و مکعبی است که طی سالیان مدید در برابر جمهوری اسلامی و افکار عمومی طرح کرده و هم اکنون غیر‌قابل تصور است که بدون توسل به همان معادله مجهول‌سازی شده امکان گفت‌وگو و همراه کردن منافع دیگرانی را در این رابطه داشته باشد، خصوصا اینکه دیگر طرفین منافع چندانی در این ارتباط ندارند. بحران سوم به بازی گرفته شدن قدرت هژمونی و پدرسالارانه‌ای است که آمریکایی‌ها در منطقه خاورمیانه همواره به دنبال آن بوده‌اند که نرمش در برابر جمهوری اسلامی از هر نوع ممکن آن را مخدوش می‌کند. این مهمی است که حداقل 4 گزارش اخیر در حوزه مسائل مربوط به مذاکرات در سطح موسسات مطالعاتی آمریکا آن را مورد نظر قرار داده‌اند.صرف‌نظر از بحران‌های جاری آنچه موضوع هسته‌ای را به یک مکعب پیچیده تبدیل کرده است، مطالبات زیاده‌خواهانه طرف غربی درباره تعداد و میزان فرآورده‌های هسته‌ای اعم از پلوتونیوم و اورانیوم و مقادیر گازهایی است که توسط تعدادی از سانتریفیوژهای ایرانی ساخته شده است. معادله از نقطه‌ای آغاز می‌شود که غربی‌ها مدعی‌اند علاوه بر کاهش مقدار تولید پلوتونیوم در مجتمع اراک از 10 کیلوگرم در سال به یک کیلوگرم مابه‌ازای واحد، باید تعداد سانتریفیوژها در سقف 6000 مورد در نظر گرفته شود.

این در حالی است که ایران از نظر فنی به  190000 سو نیازمند است و به این اعتبار تعداد سانتریفیوژهای مورد نظر غربی‌ها امکان تولید میزان مورد نیاز نیروگاه‌های ایرانی را نمی‌دهد.یعنی به عبارتی این نسل مورد استفاده در ایران که هم اکنون نیز تحت‌الشعاع مذاکرات قرار دارد و نیمی از آن یعنی حدود 9000 مورد فعال است به تنهایی قادر به تامین نیاز کشور نبوده و بیش از 9000ماشین دیگر راه‌اندازی نشده نیز باید به چرخه تامین مواد افزوده شود، حال آنکه تجهیزاتی از نسل سوم که قطعا غربی‌ها آن را بر نمی‌تابند با تعداد یک‌سوم آن نیاز سالانه بوشهر را می‌تواند تامین کرده و پوشش دهد. اینجاست که معادله مکعبی و پیچیده می‌شود، یعنی عملا با پذیرش درخواست غرب و آمریکایی‌ها ایران در موضوع هسته‌ای به یک وضعیت سمبلیک و غیر‌کاربردی تغییر رویکرد باید بدهد و این مساله درون نظام سیاسی کشور پذیرفته نبوده و منطبق با نیازهای اساسی جمهوری اسلامی نیز نیست.

از سوی دیگر طرف غربی بسیار غیر‌قابل اعتماد بوده و از هیچ وضعیت کمی به لحاظ تاریخی و محاسباتی برخوردار نیست و در گیر و دار کلی‌گویی‌ها و پرش‌های مقطعی از موضوع تحریم است. اگرچه مذاکره‌کنندگان ایرانی به‌درستی تاکید کرده‌اند غربی‌ها موظف به روشن کردن وضعیت زمانی و ارائه جدول هستند اما آنطرف همچنان در انتظار یک «عقب‌نشینی دقیقه‌نود» برنامه‌های خود را سازماندهی می‌کند.ایران براساس آنچه طرف غربی تاکید می‌کند، موظف می‌شود یکسویه فعالیت‌های اتمی خود را به حالت تعلیق در آورده و به‌جز چند اقدام تزئینی دستاوردی را عملا نداشته باشد و در عین حال دست به از کار انداختن تاسیسات فردو و تبدیل کردن آن به یک موسسه آزمایشگاهی بزند، حال آنکه فردو خود به لحاظ امنیتی یکی از محاسن تاسیسات اتمی جمهوری اسلامی تلقی می‌شود که در برابر حملات نظامی آسیب‌پذیری بسیار کمی دارد.

ایران به‌طور یک‌جانبه تحت فشار برای روی گیشه بردن یکی از مهم‌ترین و غیر‌قابل دسترس‌ترین تاسیسات اتمی‌اش قرار دارد و در عین حال و از سوی دیگر تاسیسات اراک نیز در معرض ضعیف شدن و خارج شدن از مزیت کاربردی قرار گرفته و در عوض آمریکایی‌ها قول می‌دهند به تدریج و بدون تعیین زمان مشخص درباره موضوعات بازرگانی با ایران همکاری کرده و تسهیلاتی را فراهم کنند.مساعدت‌های پلکانی که مورد تاکید رئیس سازمان انرژی اتمی کشورمان نیز قرار گرفته است به هیچ عنوان متناسب با زیاده‌خواهی‌های نامعلوم و مجهول هسته‌ای غرب نبوده و عملا مکعبی در مقابل مکعب روبیک آنطرف میز به شمار نمی‌آید، چرا که در این سوی ماجرا اعداد و ارقام از منطق روشنی تبعیت کرده و در سوی دیگر طرف غربی حاضر به سپردن تعهد روشنی درباره تحریم‌ها نیست.بنابر این است که شائبه‌های یک توافق موقت در میان کسانی که اظهارنظرهای رسمی و غیر‌رسمی را ترتیب می‌دهند تقویت شده و احتمال‌هایی برای کشانده شدن مذاکرات به 6 ماه دیگر طرح و مورد سنجش افکار عمومی قرار می‌گیرد که فی‌نفسه برای جمهوری اسلامی اسباب خسارت‌های مادی و معنوی فراوانی را فراهم کرده و به غربی‌ها فرصت می‌دهد هرچه بیشتر از ابزارهای فشار و در عین حال کوچک‌سازی پرستیژ جمهوری اسلامی در خاورمیانه و کاهش نقش رهبری تهران بهره‌برداری کنند. باید مذاکره‌کنندگان ایرانی از خود سؤال کنند چرا ایجاد اعتماد در طرف غربی نیازمند صرف 5 تا 7 سال زمان است، ضمن اینکه طرف غربی البته معتقد به 10 سال است و پس از این مدت به چه میزان خسارت‌های ناشی از عدم‌پیشروی علمی و عملیاتی هسته‌ای کشور قابل جبران خواهد بود؟

تسلیم نشدن به قاعده‌های ظالمانه، یکسویه، سیاسی و غیر‌حقوقی مباحث طرح شده در مذاکرات که اکنون خود غربی‌ها هم به ابعاد آن اشاره دارند، چشم‌انداز ناامیدکننده‌ای را برای نتایج این دور از گفت‌وگوها که قرار بود به توافقی جامع منجر شود در منظر افکار عمومی و ناظران گشوده است، فرصتی که ممکن است طرف غربی برای همیشه از دست بدهد و مذاکره‌کنندگان جمهوری اسلامی باید بتوانند به‌خوبی این پیام را مخابره کنند که ممکن است این فرصت برای طرف غربی یا تکرار نشود و در صورت تکرار ورود سایر قوا همچون مجلس، چالش‌های قابل‌ملاحظه‌ای را پیش روی توافقات احتمالی طرح و بسط دهد.

انتهای پیام/

 

بیشتر بخوانید...