هویتسازی ناتمام برای میدان امام حسین (ع) یا "گول اوستی" ارومیه + تصاویر
خبرگزاری تسنیم: میدان امام حسین (ع) یا "گول اوستی" ارومیه که در بافت مرکزی این شهر تاریخی واقع شده این روزها اسیر تضادها و تعارضات آشکار فرهنگی است که در گزارش پیش به تفصیل بدان پرداخته شده است.
به گزارش خبرگزاری تسنیم از ارومیه، مشاهده روزانه تضادها، کج سلیقگی ها و درگیری های هویتی در یک میدان پردد در کلان شهری مثل ارومیه مسئله ای نیست که یک روزنامه نگار بتواند هر روز از کنارش بگذرد و بی خیال آن شود.
نام شهر من ارومیه باشد یا اورمیه، حداقل در این اثر چندان فرقی نمی کند تا بگویم این شهر بیش از 3000 سال قدمت دارد.
بنابراین بازی با نام چنین شهری حتی اگر منحصر به یک واو در میانه آن باشد محکوم به شکست است چون تاریخ همه حقیقت را یکجا به آیندگان انتقال می دهد.
همین تاریخ معاصرمان، در مسیر ثبت این همه رویداد، به نیکی بازی پهلوی اول و دوم با نام این شهر را به یک بی تدبیری تحقیرآمیز کشاند و نشان دادن پادشاه ایران زمین، حتی اگر واقعاً آریامهر و به زعم خود جانشین خدا در روی زمین باشد، باز هم نمی تواند نام اورمیه را حتی با بهانه های شاه پرستی و یا تظاهر به ائمه دوستی در انتخاب رضائیه بر نام آن تغییر دهد، آنچنانکه همگان اکنون شاهدند کسی اورمیه را رضائیه نمی نامد، چون این نام شاهانه، برگرفته از پیشینه و هویت مردمان این شهر نبوده و نیست.
نگارنده قصد ندارد ریشه های انواع کج سلیقگی ها در نامگذاری های شهر اورمیه در خیابانها، اماکن و میادین را در این اثر واکاوی کند و به اشاره ای کوتاه از آن برای دلسوزان این آب و خاک بسنده می کند، اما همزمان قصد دارد حداقل، موضوع بازی با هویت یک میدان تاریخی از این شهر سه هزار ساله را یکبار در قالب الفبای رسمی و رایج این کشور که همه می فهمند بریزد و با استفاده از تصاویر زنده که قابل درک برای هر بیننده ای است ارائه کند تا شاید متولیان مربوط به آن دریابند برخی ناهنجاری های اجتماعی و خودباختگی های هویتی در این شهر ناشی از چه رویکردها و سیاست گذاری هایی است.
آنچه از حقیقت بر آمده از تاریخ کهن این شهر سینه به سینه نقل شده و چه بسیار در کتب قدیمی مربوط به معرفی شهر اورمیه نیز ثبت و ضبط است نشان می دهد میدانی که هم اینک در تقاطع خیابان های امروزین سرداران 1 و 2 با شهید آیت الله مدنی و در مجاورت مساجد مهدی القدم و لطفعلی خان قرار گرفته "گول اوستی" نام دارد.
"گول اوستی" از آن دست اسم های ترکی است که نباید در فارسی بدان معادل آن گشت چراکه آراستگی همین دو کلمه در کنار هم حکایت کننده بخشی از ویژگی های زیبای ادبیات و زبان مردمان این دیار است که ترجمه فارسی آن غیر از آسیب، بهره ای برای مخاطبان هر دو زبان ندارد.
اساساً ترجمه اسم کار غلطی است.
عده ای که گویا نه، آشنایی با گل داشته اند و نه، هیچ وقت تنی به آب "گول" نزده و جرعه از آب گولک ننوشیده اند برای ترجمه نام "گول اوستی" که از بنیاد کار غلطی است، نام "سر گل" را برای این میدان اختراع کرده اند.
فکر نکرده اند کدام سر؟ برای کدام گل؟!
اصلاً نیاندیشیده اند که چرا اینجا باید سر گل باشد و اگر اینجا سر گل است، پس پای گل یا انتهای گل کجاست!
در پایتخت ایران وقتی مثلاً می گویند سر انقلاب یا سر جمهوری، بدین معنی است که ابتدای خیابان انقلاب یا ابتدای خیابان جمهوری، بنابراین استفاده از چنین ترکیب نا موزون و غلطی برای میدان "گول اوستی" در ارومیه فقط یک بی تدبیری است و هیچ پشتوانه مطالعاتی ندارد.
همچنانکه هیچ مجوزی برای ترجمه اسامی اماکن، مناطق، میادین و خیابان های تاریخی این شهر در دسترس نیست که کسانی بخواهند در صدد بازی با هویت یک میدان پر سابقه باشند و یا در پی هویت زدایی از ریشه های تاریخ سه هزار ساله این سرزمین برآیند.
این روزها که دولت های همسایه ایران یک به یک سند پیشینه های فرهنگی سرزمین ایران را به نام خود در مجامع بین المللی به ثبت می رسانند اراده ای کور تلاش می کند تا هویت تاریخی یک شهر سه هزار ساله را که همین دو سال پیش در فهرست 1000 شهر منتخب یونسکو به ثبت رسید را تغییر دهد، در حالیکه ساکنان این شهر تا کنون چنین اجازه ای به صاحبان اراده در سرانجام بخشی به تغییرات غیرکارشناسی نداده اند.
اگر نام بهترین خیابان های این شهر بنام بزرگترین مفاخر تاریخی و دلاورترین شهدای این خاک مقدس نیست اما در مقابل همین اسامی در خیابان های پایین شهر گنجانده شده و اسامی غیر بومی برای خیابان های بالای شهرمان انتخاب شده، جز بی تدبیری و فقدان اولویت بندی هویتی این شهر چه می تواند باشد؟
گزارش پیش رو تنها مشتی است از خروار، تا نشان دهد هر حرکت فرهنگی علاوه بر بهره مندی از پشتوانه های مذهبی و اعتقادی می باید متکی بر انجام کارهای کارشناسی در گام نخست و استمرار فعالیت های هویت بخش در گام های بعدی باشد تا بتواند در جامعه، جای خود را باز کرده و در قلوب و اذهان مردم بنشیند.
چند سال پیش تغییر نام میدان "گول اوستی" به میدان امام حسین(ع) در ارومیه حداقل در بین ساکنان مجاور این میدان این امید را ایجاد کرد که این تغییر نام سبب می شود تا جلوه های بصری یکی از میادین اصلی شهر ارومیه که چسبیده به دروازه های اروپاست مزیّن به آثاری باشد که مجسم کننده صحنه های عاشورایی و آموزه های نهضت حسینی است.
اما این اتفاق نیافتاد و غیر از یکی دو بار که به سلیقه برخی مسئولین وقت، پرچم متبرک به بارگان سیدالشهدا(ع) در ابتدای ماه محرم در آن به احتزار در آمد هیچ اتفاق حسینی و هیچ اثر عاشورایی در این میدان نصب نشد و حتی میله همان پرچم متبرک نیز از جا کنده شد و بعدها همین نامگذاری و نمادهای موجود در میدان سبب شد تضادهای فرهنگی بسیار شکل گیرد که نمونه هایی از آن در پی می آید.
اهالی شهرستان یک میلیون نفری ارومیه که اکثراً شیعه بوده و حتی اهل تسنن آن نیز ارادت خالصانه ای به امام حسین(ع) دارند وقایع نهضت عاشورا را همه ساله در ماه محرم در قالب نوحه ها، تعزیه ها و سخنرانی ها در دستجات عزاداری و هیئت های مذهبی مرور می کنند و کوچک و بزرگ این سرزمین حماسه جاوید عاشورا را با خون پرتاب شده علی اصغر(ع) مظلوم به آسمان، رشادت های علی اکبر(ع) و لبهای تشته سقا و علمدار کربلا حضرت ابوالفضل(ع) می شناسند و عمیقاً مثل حضرت زینب(ع) معتقدند که در کربلا چیزی جز زیبایی اتفاق نیافتاد (ما رَأَیتُ اِلّا جمیلاً...)
اما جلوه های این زیبایی محض در مکتب شیعه که در هیچ واقعه تاریخی دیگری نظیر نداشته و نخواهد داشت در میدان امام حسین(ع) ارومیه چگونه باید به تصویر کشیده شود؟
این دخترک گل فروش، مو بور و گیسو بلند چه تناسبی با میدان امام حسین(ع) و حماسه کربلا دارد.
بهتر نبود یک شیر پاک خورده ای مامور می شد تا اثری فاخر با موضوع غربت مظلومانه حضرت سکینه(س) برای این میدان که نام پدر این دختر معصوم را یدک می کشد طراحی می کرد و در این میدان نصب می شد تا عابران این میدان سوال نکنند که این دخترک گل فروش در میدان امام حسین(ع) چه می کند؟ و حامل چه پیامی است؟
برای دلایل نصب تندیس این پسرک گل فروش در میدان امام حسین(ع) چه می توان گفت؟
دیدن این تندیسها آدمی را به یاد کارتون جولی و جولز می اندازد که نا آگاهانه به خورد بچه های ایران زمین داده شد.
اما آیا قرار است در میدان امام حسین(ع) به یاد جولی و جولز بیافتیم یا به یاد صحنه های تاریخ ساز کربلا؟
مسئولانی که بی فکرانه برای نصب چنین تندیسهایی در میادین مزین به اسامی مقدس تصمیم می گیرند چگونه می توانند دم از هیئتی بودن و عمل به تکلیف بزنند در حالیکه ابتدایی ترین اصول کار فرهنگی را رعایت نکرده اند؟
در این تابلو دقت کنید.
چهار تابلو در فضای محدود این میدان کار گذاشته شده و علاوه بر آنکه برخی نام های موجود در آن فقط ترجمه فارسی نام های حقیقی(نه پله) و یا نام غیر متعارف در زبان مردم شهر در یک خیابان (سرداران2 به جای مهدی قدم) است بلکه همین تابلوها جلوه های بصری محدود این میدان را خراب کرده اند در حالیکه اصولاً چنین تابلوهایی در شهرهای بزرگ بویژه در میادین تاریخی قبل از رسیدن به میدان باید طوری نصب شوند که خودروها از زیر آن رد شوند نه در وسط میدانی به این کوچکی!
برای همه مردم در بسیاری از وقتها وجود این همه قو در وسط میدان امام حسین(ع) که در پاره ای مواقع تا ماهها حتی آب هم ندارد جای سوال می شود، که نسبت قو با این میدان چیست؟
رومیان و یونانیان باستان آمدن قوها و دیده شدن قوی های سفید را نشانهای از آب و هوای خوب و دریانوردی امن میدانستند، از این رو قو در افسانههای یونان باستان به وفور دیده می شود، آنجا که در داستان لدا و قو، زئوس در هیبت یک قو بر لدا پدیدار شده و در کنار او میخوابد، قوها برای لدا مقدس بودند و این به خاطر پرهای سفیدشان و تصویر V شکل پروازشان در آسمان به هنگام مهاجرت بوده، چرا که V در آن هنگام نمادی زنانه تلقی میشده است از این رو زئوس ترجیح میدهد در چنان هیبتی با لدا همخوابه شود.
در آیین هندو قو ابزار حرکت و جابجایی، هنر، خنیاگری، و رودخانههاست.
در تفکر اروپاییان قو نماد پاکی، بیگناهی، و تجسم باکرهای دست نخوردهاست.
البته قو نماد باشگاه فوتبال ملوان بندر انزلی نیز هست و بازیکنان این تیم با لقب "قوهای سپید خزر" خوانده میشوند.
اکنون باید کشف کرد که این قو چه رابطه ای با آموزه های دینی و مذهبی ما در این میدان دارد و کسانی باید پاسخ گویند که سالهاست برای این
میدان در پی هویت تراشی جدید و هویت زدایی تاریخی بوده اند.
اما از یک منظر می توان به آثار هویت زدایی از این میدان و بی فرجامی در هویت تراشی غیرمسئولانه به آن نیز نگاه کرد.
چون این میدان تقریباً از جذابیت های بصری هر دو نامگذاری قدیم و جدید کم بهره است، بنابراین فقدان جذابیت های آن سبب شده که مورد توجه قرار نگرفته و آثار جامعه شناختی آن علاوه بر رسوخ در اذهان نسلها در شیوه رفتار رهگذران، اصناف و ساکنان دور میدان نیز اثر جلوه گر شود.
این میدان هر روز در ساعات شلوغ خود شاهد آشغال گردهایی است که امیدوارانه در سطل های زباله شهرداری غوطه ور می شوند تا چیزی پیدا کنند.
دور این میدان بعضاً افرادی مریض هستند که بارها اقدام به خط انداختن به روی ماشین های مدل بالای پارک شده در اطراف می کنند، گویی عقده فروخفته ای در باطن آنها به قدمت شصت سال نهادینه شده باشد و اساساً هر روز به همین نیت دور این میدان پرسه می زنند.
دور این میدان تقریباً هر روز اصناف و کسبه شاهد فحاشی و رکیک گویی پیرمردی هستند که عربده کشان و عصیانگرانه راه پیمایی می کند و زمین و زمان را به هم می دوزد و هیچ کس جلو دارش نیست، گویی ساکنان دور این میدان عادت کرده اند که شنیع ترین کلمات را از پیرمردی سالخورده بشنوند اما در صدد علت یابی این عصیانگری و ناهنجاری اجتماعی نباشند.
بعید است کسی بخواهد داوطلب باشد که پاسخ بدهد دور این میدانی که آراسته بنام امام حسین(ع) اما معروف به "گول اوستی" است چرا این همه دعوا و درگیری فیزیکی رخ می دهد.
بعضی وقتها در این درگیرها عابران فقط یک تماشاگرند.
گویی از کتک خوردن دیگران لذت می برند.
معلوم نیست چرا این میدان با این همه شهرت و قرار گرفتن در مرکز عبور و مرور روزانه و شبانه مردم چرا از هر گونه نورپردازی محروم است.
روزهایی هست که این میدان بطور کامل قفل می شود
اما راهکار چیست؟
نخست باید برای نام این میدان یک فکر اساسی کرد.
جمع اضداد در یک میدان شهری ممکن نیست بویژه آنکه این اضداد در مقوله اعتقادات و فرهنگ آن هم به درازای یک تاریخ باشد.
اما به سبب علقه ها و ریشه های مذهبی آذری زبانان به مولا حسین بن علی(ع) و شهره گی شان به جانفدایی در راه حضرت ابولفضل(ع) می توان با اندک خلاقیتی نام این میدان را اولاً به زبان مادری مردمان همین سرزمین نامگذاری کرد و هم تاریخ تمدن سه هزار ساله ارومیه را در همین نامگذاری رعایت نمود.
پیشنهاد نگارنده پس از ماهها تحقیق و مطالعه، تلفیق نام های جدید و قدیم آن است.
نام قدیم این میدان، "گول اوستی" بوده و نام جدید نیز میدان امام حسین(ع) است و تلفیق این دو می تواند "امام حسین گولی" باشد که بنابر استعلام از بسیاری از کارشناسان جامعیت دارد.
امام حسین گولی در فارسی به معنی برکه آب آمام حسین(ع) می تواند پنداشته شود گرچه "گول" در زبان ترکی بیش از یک برکه جامعیت دارد.
میدان امام حسین(ع) یا "گول اوستی" ارومیه درست در وسط 6 عبادتگاه دینی و مذهبی واقع شده است که از هر سو در فاصله چند ده متری احاطه اش کرده اند.
مسجد لطفعلی خان، مسجد مهدی القدم، مسجد ابوطالب، مسجد 14 معصوم و دو کلیسای مسیحیان.
مسجد لطفعی خان که این روزها از حصار کهنگی ها به درآمده، درست در مجاورت میدان قرار دارد و پس از آزاد سازی برخی املاک، تنها یکی دو ساختمان کوچک و یک پست برق بین این مسجد و میدان فاصله انداخته و پارکینگ بانک صادرات نیز بر اینها افزوده شده که می توان با خریداری آنها و الحاق زیبایی های بصری مسجد تازه تاسیس لطفعلی خان، بار معنوی میدان "امام حسین گولی" را اضافه تر کرد.
اهالی ارومیه میدانند که مسجد مهدی القدم یکی از نمادهای اعتقاد به ظهور در این شهر است هر چند برخی، اسناد زیارتگاه و قدمگاه موجود در این مسجد را متقن نمی دانند ولی روشن است که خود مردم اعتقاد عمیق به دکترین مهدویت و منجی آخرالزمان دارند و در این میان برگزاری سالانه تعزیه امام حسین(ع) در تاسوعا و عاشورای حسینی، روبروی این مسجد نیز از اسناد میراث فرهنگی مردم این سرزمین به شمار می آید،
بنابرین می شود از مولفه های مرتبط با این مهم در دور میدان برای ایجاد جلوه های بصری عقیدتی استفاده کرد.
دو کلیسای نزدیک به این میدان نیز که همسایه چهار مسجد مسلمانان هستند خود گواه همزیستی مسلمین با مسیحیانند و اتفاقاً اندک مسیحیان باقی مانده در این قسمت از شهر ارومیه از دلدادگان مکتب امام حسین(ع) بوده و در ماه محرم گاهاً خود را به قامت یک صاحب عزا می آرایند و در مراسمات مذهبی شیعیان، مشتاقانه شرکت می کنند بنابراین هیچ اشکالی ندارد در میدان "امام حسین گولی" نمادها و آثاری مرتبط به این همشهریان خداشناس نیز گنجانده شود.
مسجد سه گوش حاج ابوطالب نیز خود نماد نیکوکاری خیران مسجد ساز شهر ارومیه است که تا توانسته اند اموال خود را وقف توسعه و تعالی دین اسلام نموده اند همچنانکه کمی قبل از این مسجد نیز مسجد حاج جواد یا سید جواد نیز برآیند این طرز تفکر متعهدانه شهروندان خیّر اورموی است.
بنابراین می شود نمادهایی از این خیرخواهی را در میدان "امام حسین گولی" تعبیه کرد.
مسجد چهارده معصوم(ع) نیز می تواند الهام بخش این نکته در میدان "امام حسین گولی" باشد که چقدر اهالی شهر ارومیه دلداده مکتب اهل بیتند و اگر هنوز نتوانسته اند مثل مردم زنجان این دلدادگی را در قاب تلوزیون در روز تاسوعا و عاشورا در آن عظمت شگفت انگیز به میلیونها ایرانی و خارجی عرضه کنند اما می توانند جلوه هایی از این عشق و ارادت را حداقل در میدانی قدیمی از شهر خود متبلور سازند.
اگر قرار باشد نام این میدان "امام حسین گولی" باشد، آب می تواند به عنوان نماد حسرت همیشگی شیعه در لبهای عطشان علی اصغر(ع) مورد توجه باشد همچنانکه عنصر آب در این میدان از قدیم بوده و اساساً نامگذاری "گول اوستی" به دلیل وجود آب در این میدان و محل توزیع و پخش آب در آن به بلندای تاریخ این شهر ریشه دوانده است.
بنابراین هر نماد دیگر مذهبی، دینی و تاریخی در این میدان باید قرابت مفهومی با آب و زلالی و پاکی آن داشته باشد.
می توان همه آنچه در کربلا اتفاق افتاد و حضرت زینب(ع) جز زیبایی از آن ندید را در این میدان نمادسازی کرد.
می شود به جای تندیس دخترکان و پسرکان گل فروش، نمادهایی هویت بخش از علی اصغر(ع)، علی اکبر(ع)، قاسم(ع)، سکینه(س) و علمدار بی مانند کربلا حضرت ابوالفضل (ع) و پیام آور دلاور حادثه عاشورا حضرت زینب(س) در این میدان آفرید تا همچنانکه هویت قبلی میدان حفظ می شود هویت جدید آن نیز حداقل برای آنانکه از کنار آن گذر می کنند الهام بخش باشد، تا دمی در جلوه های شهد شیرین شهادت که معجون آن از حماسه جاویدان کربلا هر لحظه چشیدنی است بیاسایند و دلشان را از این همه ناهنجاری که نمونه هایی از آن در میانه های این گزارش ذکر شد بشویند.
گزارش و تصاویر از محمّد آقایی پر
انتهای پیام/ ب