بی نوای سحرخوانی؛ دیگر کسی با کاروان خوشبختی کوچ نمی‌کند + فیلم

خبرگزاری تسنیم: جاوید، محقق عرصه موسیقی گفت:‌ متاسفانه امروز هیچ اهمیتی به مناجات خوانی و سحرخوانی داده نمی‌شود که در خطر نابودی قرار دارند. معتقدم که این هنر‌ها باید در میان جامعه جریان داشته باشند؛ نه اینکه به صورت نمادین در گوشه‌ای مهجور بمانند.

به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، در روزگار ما روزه دارانی که برای سحری بیدار می‌شوند دیگر ندای سحرخوان‌ها را بر روی بام‌ها نمی‌شنوند. دیگر خبری از نوای روحانی و ملکوتی سحرخوان‌ها نیست که مناجاتِ هنگام سحر را می‌خواندند.

دیگر کسی نمی‌تواند با آواز سحرخوان‌ها به کاروان خوشبختی بپیوندد. کاروانی که به گفته حافظ: سحر‌ها کوچ می‌کند.

جای آن سحرخوانی‌ها البته خالی هم نمانده و رسانه‌هایی مانند تلویزیون و رادیو هنگام سحر مناجات پخش می‌کنند. اما آن نوای ملکوتی و زنده که ریشه در موسیقی ایرانی داشت کجا و امواج رادیو و تلویزیون کجا!

برای آشنایی بیشتر با سحرخوانی و مناجات خوانی در فرهنگ کشورمان و برای آشنایی با تاریخ مناجات خوانی در تاریخ ایران پای صحبت‌های هوشنگ جاوید، پژوهشگر موسیقی نواحی و مذهبی نشستیم. بخشی از این گفت‌وگو در حاشیه ویژه برنامه مناجات خوانی و سحری خوانی در فرهنگسرای بهمن تهیه شده است که فیلم این گفت‌وگو را می‌توانید در پایان مطلب ببینید.

هوشنگ جاوید درباره قدمت مناجات خوانی و سحر خوانی در ایران می‌گوید: مناجات و سحرخوانی از گذشته در میان مردم ایران جایگاه ویژه‌ای داشته و قدمتی طولانی دارد. تاریخ و نشانه‌های حضور مناجات در زندگی ایرانیان به هزاره‌های پیش از زرتشت باز می‌گردد. برای این ادعا شواهد بسیاری در دست است. «اهنود‌ها» و «یسنا‌ها» نمونه‌هایی از مناجات هستند.

وی ادامه می‌دهد: در نگاه مردم پیش از اسلام، نفس بشر درگیر نبرد میان پلیدی‌ها و خوبی هاست. هر انسان مانند مبارزی است که می‌تواند در صف خدا و یا در صف شیطان باشد. زیرا رسیدن به پندار نیک نیازمند تکیه‌گاه است و خالق یکتا بهترین ارتباط برای رسیدن به این پاکی است.

این محقق عرصه موسیقی می‌گوید: بعد‌ها مناجات کردن در ایران قانونی شد و در زمان‌های خاصی انجام می‌گرفت؛ صبح، ظهر، شب و نیمه شب.

جاوید با تاکید بر تاثیر اسلام در مردمی کردن مناجات خوانی و سحر خوانی می‌گوید: پیش از اسلام سحرخوانی برای پادشاهان بوده است. پادشاهان دم سحر بیدار می‌شدند تا مناجات کنند. در واقع سحرخوانی و مناجات تنها مختص پادشاهان بوده است. اما با آمدن اسلام این آیین زیبا به میان مردم آمد. اینگونه بود که هنری خاص به هنری عام تبدیل شد.

جاوید تاکید می‌کند: مناجات یک ژانر است که کارکردهای مختلفی دارد. این مناجات در قالب هنرهای آوازی شکل و شمایلی مختلف به خود می‌گیرد. مناجات اصولا در رده ادب آموزشی قرار می‌گیرد. در مناجات رابطه‌ای دو سویه بین انسان به عنوان مخلوق و خدا به عنوان خالق به وجود می‌آید. وقتی کسی در مقام مناجات خوانی بر می‌آید، با توجه به شناخت از خود و معرفت از خداوند به مناجات می‌پردازد.

نویسنده کتاب «موسیقی رمضان در ایران» می‌گوید: مناجات عالیترین درجه شناخت برای هر فرد از خود و از پروردگارش است. این درجه شناخت در افراد مختلف بالا و پایین می‌شود. بالا‌ترین درجه شناخت در میان پیامبران و بعد در میان امامان و بعد در میان حکیمان و بزرگان است. مناجات خوان از منظر ضعف خود وارد می‌شود تا به کمال برسد. این امر در هرمی چهار وجهی قرار می‌گیرد؛ خود و خویشتن، خود و خدا، خود با جهان هستی و خود با همنوع.

وی ادامه می‌دهد: نیاکان ما راه مناجات را خوب می‌دانستند. برای سرودن اشعار مناجات، از آرایه‌های لفظی و معنوی استفاده کرده‌اند. مناجات در ایران چند زبانی و چند گویشی بوده و مهم‌ترین وجه آن سجع است. مناجات در میان مردم و با لهجه‌ها و زبان‌های مختلف وجود داشته است. زبان‌ها و لهجه‌های کرمانجی، کردی، لری، ترکی، کرمانج جنوب، گیلکی و مازندرانی مناجات‌های بسیاری دارند و هر کدام به نوع خود از سجع بهره برده‌اند.

جاوید تاکید می‌کند: این مناجات را وقتی پیگیری می‌کنیم به مناجات‌های خواجه عبدالله انصاری، مناجات عطار و مناجات حافظ و مناجات ابوسعید ابوالخیر می‌رسیم. اندک اندک همین آرایه سجع و همین نوع سرایش موجب پیوند مناجات با موسیقی شد.

نویسنده کتاب «آشنایی بر موسیقی مناطق و نواحی ایران» می‌گوید: در مناجات، شاعر، شعر را براساس حال خودش سروده است. مناجات خوان باید به لحظهٔ بیان و ارتباط شاعر برسد و پس از رسیدن به این لحظه، باید «آن»‌های مناجات سرا را بردارد و سپس با انتخاب آهنگی موافق، ارتباط بیانی و زبانی درستی با مخاطب برقرار کند. مناجات خوان باید خط ارتباط با خودش و سراینده را در نظر بگیرد تا به لحظهٔ وحدت ارتباط اندیشه برسد.

جاوید تاکید می‌کند: این اصل در هنر آوازخوانی قدیم بسیار مهم بوده است. آن‌ها می‌خواستند با اجرای هر قطعه‌ای از موسیقی شنونده‌ها به یک حس مشترک برسند. متاسفانه امروز این مسائل اصلا رعایت نمی‌شود.

این پژوهشگر درباره تحول‌های مناجات‌خوانی می‌گوید: اندک اندک ایرانی‌ها تحولی به مناجات خوانی می‌دهند. پرده‌ها و گوشه‌هایی که به کار می‌برند فرق می‌کند. برای لحظات افطار مناجاتی را انتخاب می‌کردند که آرامش بخش بوده و الحانی را می‌خواندند که مردم با شنیدنشان حس خوبی داشته و به روز آرامی که گذرانده‌اند فکر کنند. همچنین لحن‌هایی که برای مناجات خانی در سحر انتخاب می‌شده منطبق با حس و حال آن لحظات؛ پر از شور و شعف بوده است.

وی ادامه می‌دهد: بعد‌ها مناجات خوان‌ها به این نتیجه رسیدند که مراسم شادی هم به مناجات نیاز دارد. همین اندیشه موجب ورود ساز به عرصه مناجات خوانی‌ها شد. مناجات با دوتار، نی، تنبور و دف در ایران از همین جا شکل گرفت.

جاوید درباره اندیشهٔ پاک مناجات خوان‌ها می‌گوید: مناجات خوان‌ها در خواندن مناجات با اندیشه‌ای پاک و خالصانه ورود می‌کردند. در جایی شنیدم که روزگاری حاکمی ظالم و اهل عیش و نوش هنگام حضورش بر کنار بساط عیش و نوشش، از یک «بخشی» (لقبی است که به برخی از نوازندگان دوتار در شمال خراسان و ترکمن صحرا داده می‌شود) می‌خواهد که برایش مناجات بخواند. بخشی با چنان صفا و خلوصی این کار را می‌کند که آن حاکم‌‌ همان جا بساط عیش و نوشش را بر می‌چیند و توبه می‌کند.

وی ادامه می‌دهد: اگر در روزگار ما هم کسانی باشند که اینگونه و با خلوص بخوانند، جوان‌های ما به سمت معنویت ترغیب می‌شوند. متاسفانه امروز هیچ اهمیتی به این هنرهای کهن داده نمی‌شود و آنها در خطر نابودی قرار دارند. معتقدم که این هنر‌ها باید در میان جامعه جریان داشته باشند؛ نه اینکه به صورت نمادین در گوشه‌ای مهجور بمانند.

هوشنگ جاوید یکی از پژوهشگران فعال در زمینه موسیقی نواحی و موسیقی مذهبی ایران است. او تا کنون آثار بسیاری را به رشته تحریر در آورده است. آثار او عبارتند از: «نقش زن در موسیقی مناطق ایران»، «موسیقی آیینی قوم ترکمن: سیری بر جایگاه اهل بیت (ع)»، «آشنایی بر موسیقی مناطق و نواحی ایران»، «موسیقی رمضان در ایران»، «پرند ستایش در ایران»، «موسیقی – رسانه»، «آخرین خنیاگر» (شرح حال زندگی حاج قربان سلیمانی)، «مناقب خوانی» (موسیقی قدسی، مذهبی و آیینی ایران).

 

 

انتهای پیام /