جدیدترین سروده سکندر حسینی در رثای امیرالمؤمنین(ع)
خبرگزاری تسنیم: جریان ادبی داخل افغانستان هرچند با وجود دلایل مختلف بیش از هر چیز به تغزل گرایش دارد، اما هنوز شاعرانی هستند که ورای تمامی مرزها به ساحت شعر آیینی گرایش دارند.
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، عشق به امیرالمؤمنین، علی(ع)، مرز جغرافیایی و خط و خطوط مذهبی نمیشناسد. تاریخ گواه آن است که چه بسیار انسانها که با شنیدن سیره و منش مولای متقیان، شیفته شخصیت این امام همام شدند. تاریخ ادبیات در دل خود اشعاری دارد که نشان از ارادت سرایندگانش به ساحت علی(ع) دارد؛ در این میان فرقی نمیکند که شاعر سنی باشد یا شیعه؛ هندو باشد یا مسلمان.
در دوره معاصر نیز این جریان در ادب فارسی ادامه دارد. عشق به زندگی پر از عدالت علی(ع) و منش خدایی مولای متقیان، نظر هر انسان آزادهای را به خود جلب میکند. نمونههای بسیاری از این گونهگونی را میتوان در ادبیات این سالهای افغانستان دید. کشور افغانستان با وجود گوناگونی مذهب، پیوسته در دل خود شاعران و ادیبانی پرورش داده و نثر و نظمهای بسیاری را به یادگار در دل خود ثبت کرده که نشانهای از ارادت به زندگی امیرالمؤمنین(ع) را در دل خود حکایت میکنند.
عایشه درانی، شاعر نامآشنای افغانستان، نمونهای از این سرایندگان است. درانی در دوره تیمور شاه درانی میزیسته و به غزل شهره است. او از جمله معدود دخترانی در کابل بود که دیوان لسان الغیب را از بر بود و همین امر شیرینی کلام وی را بیشتر کرده و اشعار او را به سبک و سیاق حافظ نزدیکتر کرده است. دیوان اشعار وی اولبار در سال 1261 منتشر شد که به بخشهای مختلفی شامل قصاید، غزلیات، مثنویها، مخمس و ترجیعبند، رباعیات، دوبیتیها، قطعات و شکواییهها داشت. درانی در میان اشعار این دیوان به موضوعات مختلفی پرداخته که از جمله آنها اشعاری در مدح امیرالمؤمنین است. خواندن این اشعار از زبان شاعری از اهل سنت خالی از لطف نیست:
«یا شاه نجف شیر خدا حیدر کرار
ای محرم راز ازلی ، واقف اسرار
هم حیدر هم صفدر و هم فاتح خیبر
تیغ نظرت صف شکن لشکر کفار
فیض از کرمت یافته هر شاه و گدایی
کان کرم و بحر عطا ابر گهر بار
هم مقصد و مقصود رجال و نسائی
ای فخر ولی، کنز سخا سالک اطوار
هم ناصر هم غالب و هم شاه ولایت
هم خاک در تست شفای دل بیمار
هر دل که درو حب علی نیست بترقد
هرکس نبود خادم تو باد نگونسار
هم خالص هم مخلص هم کلب درت را
شک نیست گر ایزد بدهد جنت و گلزار
هرجا که بود خوف و خطر شمع هدایت
از یکه و یک دانه من باش خبر دار
عایشه به اذیال کرم دست رجا زد
چون هست و عطا و کرم و لطف تو بسیار»
عبدالقاهر عاصی یکی دیگر از شاعران اهل سنت افغانستان است که ورای تمام مرزبندیها و تعصبهای موجود، با دلی آزاده به مدح امیرالمؤمنین(ع) پرداخت. عاصی که از شاعران نسل نوی جامعه ادبی افغانستان است، در دهه 60 در دوره حاکمیت ارتش سرخ، در افغانستان متولد شد.
از این شاعر آثار منظوم زیادی تا کنون منتشر شده است که از مهمترین آنها میتوان به کتابهای«مقامه گل سوری»، «لالایی برای ملیمه»، «دیوان عاشقانه باغ»، «غزل من و غم من»، «تنها ولی همیشه»، «از جزیره خون» و «از آتش از ابریشم» اشاره کرد.
غزل «یا علی» از عبدالقهارعاصی در توصیف امام علی(ع)که در یکی از آخرین مجموعههای شعر او با نام «از آتش از بریشم» که در سال 1374 خورشیدی در آلمان منتشر شده است، نشان از ارادت وی به امیرالمؤمنین(ع) و خاندان پاک پیامبر(ص) را نشان میدهد:
من و ذکر نام تو یا علی که کشانیام به هدایتی
مگر از تو چشم عنایتی، برساندم به ولایتی
همه تن خلوص و ارادتم، به مقام فضل و کرامتت
که ز جمع خاص محمدی، تو نمونهای تویی آیتی
سر راه باد سحر منم، بنشسته دیده ترمنم
که ز باغ فضل تو بو برم، به اشارتی به کنایتی
سر و پا امیدم و آرزو، سر و پا تپیدن و جستجو
که از آستان جلال تو، رسدم پیام حمایتی
بر و دوش بام فلک علی، پر و بال مرغ و ملک علی
به سخا و لطف محک علی، چه حدودهای چه نهایتی؟!
شعر آیینی در روزگار و فضای کنونی نیز در افغانستان ادامه دارد؛ هر چند به نظر میرسد جریان ادبی افغانستان به دلایل مختلف، در حال حرکت به سمت غزل و تغزل است، اما همچنان میتوان جریانهای ادبی قوی و سرودههای استواری را در خلال آثار شاعران امروز و حتی شاعران جوان این کشور دید. سروده ذیل نمونهای از شعر شاعران جوان افغانستان است که به تازگی به نظم درآمده است. سکندر حسینی این سروده را به ساحت مولای متقیان هدیه کرده است:
صدای بانگ اذان از مناره میآید
سحر برای نماز دوباره میآید
فرشتهها همگی پشت ماه صف بستند
میان سجده آخر ستاره میآید
میان سجده آخر وقوع حادثهای
نفس به دیدن آن در شماره میآید
قسم به صاحب کعبه به آسمان پیچید
به دست باد میان فرشتگان پیچید
همان صدا که همیشه به یاد میماند
به ذهن کوفه و ابن زیاد میماند
شروع واقعه وقت رسیدن غم بود
گناه این همه بر دوش ابن ملجم بود
سحر ز هاتف خیبر خروش میآید
صدای فزت و رب به گوش میآید
فرشتگان زیادی به گریه افتادند
پس از دقیقهای آقا به هوش میآید
اگرچه غصه و ماتم شبانه میآید
سحر امید هزاران جوانه میآید
مصیبتی است به کوفه چه صبح سنگینی
علی و فرق پر از خون به خانه میآید
انتهای پیام/