«قندپهلو» در ابتدای راه است، راهی که «گلآقا» آغاز کرد
خبرگزاری تسنیم: عوامل «قندپهلو»، یکی از موفقترین برنامههای ترکیبی این سالهای تلویزیون، چند هفته پیش به خبرگزاری تسنیم آمدند.با آنها در مورد این برنامه گفتوگویی انجام دادیم.
خبرگزاری تسنیم: در حاشیه دیدار سالیانه مقام معظم رهبری با شاعران، اولین جلد کتاب «قندپهلو» با حضور مجری، سردبیر، داوران و تهیه کننده برنامه «قندپهلو» تقدیم معظمله شد. این خبری کوتاه از برنامهای بود که مدتها مورد توجه عموم مردم قرار گرفته بود. یک برنامه تلویزیونی میتواند اینچنین تأثیری بین عموم مردم داشته باشد در حالی که «قندپهلو» برنامهای تلویزیونی است که ستاره نداشت؛ هزینههای سریالهای فاخر را نداشت؛ از جذابیتهای مدشده رسانهای این سالها برخوردار نبود؛ اما بهشدت پربیننده شد، الگویی جدید برای برنامهسازی ترکیبی سالم در تلویزیون ایران.
چندی پیش عوامل این برنامه تلویزیونی مهمان خبرگزاری تسنیم بودند که مورد تقدیر این خبرگزاری قرار گیرند. در حاشیه این برنامه گفتوگویی را با رضا رفیع مجری برنامه قندپهلو، شهرام شکیبا داور و امیر قمیشی تهیه کننده برنامه قندپهلو داشتیم. اما جای ناصر فیض خالی بود. او برای مراسم تقدیر از محمدحسین جعفریان به مشهد رفته بود.
بخش اول این گفتوگو با صحبتهایی از رضا رفیع آغاز میشود. تکه کلامهای خاص او قابل بیان و نشر در این گفتوگو نبود چرا که لطف طنز فاخر او در نوشتار از دست میرفت.
تسنیم: آقای رفیع، شما سابقهای طولانی در طنزنویسی مکتوب دارید. سالها بهعنوان یک چهره مطبوعاتی کار کردید و تصور اینکه روزگاری بهعنوان مجری یک برنامه تلویزیونی مکتوب ظاهر شوید، اینقدر نزدیک به ذهن نبود. اما به تلویزیون آمدید و فکر میکنم مرحله جدیدی در روند کاری شما به وجود آمده است؟ کمی از این تغییر قالب فعالیت برایمان بگویید؟ خودتان فکر میکردید به این تجربه موفق برسید؟
رضا رفیع: بنده از 20 سال پیش طنزنویسی را آغاز کردم و بهعنوان طنزنویس مطبوعاتی مطرح شدم و در نشریات مختلف فعالیت داشتم که در نهایت به نشریه گلآقا گره خوردم و تا شماره آخر انتشار این هفتهنامه که سال 81 بود بهعنوان آخرین سردبیر هفتهنامه گلآقا کنار آقای صابری فعالیت داشتم. بعد از این هفتهنامه به روزنامه اطلاعات رفتم تا ضمیمه ادب و هنر را در آن منتشر کنم. همچنین در حوزه ادبیات همزمان از 10 سال پیش در روزنامه جام جم ستون طنزی بهنام «بزن در رو» را دارم.
بسیاری میگفتند که طنز مکتوب نمیتواند مقابل دوربین جواب دهد
10 سال است که هرروز مینویسم، لذا تمام تلاشم این بود که از لحاظ زمان به سقف ستون طنزپردازی آقای صابری برسم و بهلحاظ زمان ادعا کنم که من هم هرروز نوشتهام؛ اگر کمی فکر کنید میبینید حتی اگر بخواهیم حرف بیمورد و بدون محتوا بزنیم هرروز نوشتن کار سختی است. این تجربه را با کولهباری از طنز مطبوعات بهاشکال مختلف از نویسندگی تا سردبیری کسب کردم تا وارد حوزه رسانه شدم؛ حوزهای که اکثراً طنزپردازان برای ورود به آن ترس و تردید دارند. در حالی که گفته میشود طنز مطبوعاتی دارای یکسری مؤلفهها و طنز رسانهای هم دارای یکسری مؤلفه دیگر است و این دو مقوله کاملاً با یکدیگر متفاوت هستند ولی اتفاق نظر همه این بود که طنز مکتوب مطبوعات نمیتواند جلوی دوربین جواب دهد.
زمانی هم آقای صابری بهاشاره در گفتوگویی با رئیس وقت سازمان صدا و سیما متذکر شدند که طنز در رسانه بسیار سخت است. در حالی که اغلب طنز ما مخصوص کتاب و مطبوعات است. من تاکنون سعی کردهام که برنامههایی که اجرا کردهام، پیوند دو حوزه مکتوب و حوزه رسانه ملی با همه مؤلفههای صوتی و تصویری باشد. اولین برنامه بنده در سال 89 بهنام «پا تو کفش اخبار» از شبکه 5 پخش شد که یک برنامه سیاسی، ادبی، فرهنگی با محوریت شوخی با مسئولان و خبرهای خبرگزاریها و روزنامهها بود. با وجود اینکه این برنامه زنده و سیاسی است اما وارد سال چهارم شده است. این کار تمرینی برای من بود تا اینکه سال گذشته قبل از ماه رمضان از سوی مدیریت شبکه آموزش که خودشان هم روانپزشک هستند پیشنهاد ساخت یک جنگ ادبی را به بنده دادند. در جلسهای با حضور من، آقای قمیشی و آقای علمداری فی المجلس گفتم: میخواهید من طنز پردازانی را بیاورم و با حضور شعرای طنزپرداز برنامه بسازم؟ مدیر شبکه استقبال خوبی کردند. با این برخورد من هم انگیزه پیدا کرده گفتم که اقدامات لازم را برای تحقق این کار انجام میدهم.
همین پیشنهاد اولیه او در راستای ساخت یک برنامه ادبی طنز منجر به ارائه طرح قندپهلو شد و بعد هم با آقای قمیشی هماهنگ شدیم. من آیتمها را نامگذاری کردم و بعد از آن با 20 طنزپرداز تماسی گرفتیم. جلسهای را در شبکه آموزش و با حضور آقای قمیشی برگزار کردیم. البته در آن زمان صحبتی از حضور داورها نبود؛ طی جلسهای که با آقای قمیشی داشتم آقای علمداری هم حضور داشتند، بعد از آن کاملاً به طنز پردازان توضیح دادم و گفتم: من قصد ساخت یک برنامه علمی ادبی دارم که علاقهمند هستم بخشی از برنامه را شما با من هماهنگ و همراه شوید.
جلسه گذاشتم، گفتم من چشمانم را میبندم هرکس از مقابل دوربین بودن میترسد جلسه را ترک کند
به دوستان گفتم که تلویزیون با مطبوعات متفاوت است و باید یک سری از مسائل را مقابل دوربین رعایت کنیم و حتی شاید مجبور شویم که مختصری هم جلوی دوربین در قالب نقش هم قرار بگیریم و نقش بازی کنیم. باید انتظار این ریسک را هم داشته باشیم که ممکن است سالها طنز نویسی ما در پی این طرح زیر سؤال برود؛ در پایان جلسه گفتم: اگر میترسید مقابل دوربین قرار بگیرید، چشمانم را میبندم و اگر کسی از حضور مقابل دوربین میترسد، میتواند جلسه را ترک کند. وقتی چشمم را باز کردم، نصف جمعیت رفته بودند. همه خانمها که حدود 6 نفر بودند انصراف دادند و در مجموع حدود 10 نفر از طنزپردازان باقی ماندند.
شماره تلفن دوستانی را که میدانستم حاضر به ورود در رسانه هستند از پروندههایشان از طریق جشنوارههایی که برگزار میکردم پیدا کردم و به این ترتیب چینشی از دوستانی که همیشه با من در شب شعرا و محافل مختلف حضور دارند، تشکیل شد. این جمع عدهای از طنزپردازان از جشنوارههای مختلف و عدهای هم از شهرستانها بودند.
ما اولین ضبط را در پایان ماه شعبان شروع و اواخر کار هم مصادف با ماه مبارک رمضان شد؛ طوری بود که ضبط سوم را پس از خوردن سحری بچهها و نماز خواندنشان شروع میکردیم؛ ضبط سوم که رسید، واقعاً خسته میشدم تا جایی که یکی از خبرگزاریها نوشته بود مجری برنامه، فلانی در اجرا غش کرد، که البته طبیعی است چون که بیننده برنامه متوجه اینهمه فشار کاری نمیشود. بعد از انتخاب طنز پردازان بهموازات بهسراغ داوران رفتم و باید کسی را انتخاب میکردم که واجد شرایط باشد که هم بتواند مقابل دوربین شوخطبعی کند و هم دیگران به داوری قبولش داشته باشند.
با افرادی همچون شهرام شکیبا و آقای فیض ممکن بود که همانند سایر انسانها که در جزییات با یکدیگر اختلاف نظر دارند ما هم با همین مسئله روبهرو شویم. اما توافق بر سر کلیات یعنی شرکت کنندگان، داوران و ارائه یک طنز فاخر ادبی با یک شیب تعریف شده ممکن است و اشکالی در آن نیست.
تسنیم: کدام طنز را توانستید به سرانجام برسانید که قابل ارائه در رسانه ملی باشد؟
رضا رفیع: بهتجربهام در مطبوعات و هم در رسانه با خط قرمزهای هر دو حوزه کاملاً آشنایی داشتم. طنز در رسانه بیش از مطبوعات نیاز به رعایت مسائل مختلف دارد. شعرهای در مطبوعات یا کتابهایی که از ارشاد مجوز و قابلیت ارائه را دارند در رسانه ملی قابل ارائه نیستند و همین امر کار را سختتر میکند؛ به این دلیل که رسانه ملی در تمام خانوادهها وجود دارد پس باید توجه و رعایتهای بیشتری را در عرصه حفظ ارزشها داشته باشیم. البته وقتی صحبت از ارزشها و خط قرمزها میشود تمامی ذهنها درگیر مسائل سیاسی میشود و تصور میکنند که در مورد ارزشهای سیاسی و یا انقلابی سخن میگوییم در حالی که اینها تنها بخشی از ارزشها هستند و ما ارزش فرهنگی، بومی، ادبی، بهداشتی و پزشکی را هم مدنظر داریم.
خاطرم هست شبی در ضبط یکی از برنامهها کات دادم که یکی از عزیزان رسانه گفت که این بخش مشکلی ندارد و قابل پخش است، من در جواب گفتم برای بنده محتوا مهم است، مثلاً اگر در این بخش از کلماتی همانند خر استفاده شده است، من لزومی به بیان این الفاظ نمیبینم؛ زمانی که میتوانیم با اوج تضاد و تناقض در مفهوم، لبخند را بر لبان بیننده بیاوریم، آن هم تبسم همراه با تفکر چرا با کلماتی مثل «پیژامه» که در برنامههای ما رواج دارد یا «با زدن تو سر یکدیگر» سعی کنیم از ابتداییترین سطح خنده مخاطب را همراه کنیم.
صابری تنها مدیرمسئولی بود که هم کار سردبیری و هم ویرایش ادبی را انجام میداد
ما به این دلیل که ادعا داریم میخواهیم طنزی فاخر را ارائه دهیم، کات میدادم و با حساسیت به برنامه نگاه میکردم. وقتی که خودمان این استعداد را داریم که با مفاهیم ذهن را درگیر کنیم چرا از کلمهای مثل «خر» که به هرکسی زده شود لبخند میزند، استفاده کنیم؟ در هفتهنامه گلآقا نیز از هر 10 شعری که داده میشد تنها یک شعر را قبول میکردیم و 9تای دیگر رد میشد. زمانی که من شعر را میخواندم و اگر رد میشد به دست آقای صابری هم میرسید و ممکن بود که ایشان هم رد کنند و بهاصطلاح میگفتیم که آقای صابری شعرها را و طنزها را شخم میزنند و تنها مدیرمسئولی بود که هم کار سردبیری و هم ویرایش ادبی را انجام میداد.
پیشرفت در ارتباط و تکنولوژی خوب است ولی آفتهایی را هم بههمراه داشته است؛ بهعنوان مثال شخصی برای خود سایت یا وبلاگ درست میکند و مطالب طنز خود را در آن میگذارد و دوستانش هم بدون توجه به ایرادات کار، تنها از او تعریف و در نتیجه هیچ انتقادی صورت نمیگیرد. ما در قدیم پاتوقی داشتیم به این معنا که از پیشکسوتانی همانند کیومرث صابری، منوچهر احترامی و ابوالقاسم حالت حضور پیدا میکردند. زمانی که جوانی بااستعداد و توانمندی بالا ولی بدون تجربه میان این عزیزان حاضر میشد، پیشکسوتان حاضر ایرادات اثرهای هنرجویان را میگرفتند و بهمرور زمان، جوانان تجربه لازم را کسب میکردند. ما سعی کردیم که این پاتوق را در برنامه قندپهلو اجرایی کنیم و دوستان در یک چهارچوب تعریف شده، شعر بگویند.
تسنیم: با توجه به اینکه اکثر شعرا در طنزهایشان از ابزارهای دمدستی برای خنده مخاطب استفاده میکنند، آیا اصلاً امکان انتشار و یا تولید طنزی نزدیک به هفتهنامه گلآقا با آنهمه حساسیت و سختگیری الآن در دهه نود ایران وجود دارد؟
ماجرای رفاقت صابری با جناحهای سیاسی و سختگیری او برای کشیدن کاریکاتورها
رضا رفیع: گلآقا را سه عامل گلآقا کرد، عامل اصلی توانمندی و تجربه شخصی آقای صابری در حوزه طنز بود؛ دومین عامل همراهی و همیاری مسئولان وقت که اکثراً با آقای صابری آشنا و رفیق بودند و در آن زمان آقای صابری افطاریهایی برپا میکردند که اکثراً از تمامی جناحها حضور داشتند، بهقول خودشان آن افطاریها کشتی نوحی است که همه حضور دارند. روی اخباری که بنا بود براساس آنها کاریکاتور طراحی کنیم بسیار سختگیر بود و همیشه به ما تأکید میکرد: ابتدا از صحت خبر مطمئن شوید و سپس به کار ادامه دهید.
با وجود رسانههای گسترده امروزی درخشیدن یک طنزپرداز بسیار مشکل است
عامل سوم اینکه تعدد رسانههای تصویری و مطبوعات ما در آن زمان بهشکل امروزی نبود. در آن زمان که آقای صابری کار میکردند، تنها حدود 4 روزنامه مهم وجود داشت که با وجود این روزنامهها بهطبع هم طنزپردازان سریعتر شناخته میشدند. اما در حال حاضر کار سختتر شده است و با وجود اینهمه رسانه، درخشیدن یک طنزپرداز بسیار مشکل است.
تسنیم: با توجه به اینکه در حال حاضر طنز ما بیشتر در فضای مجازی شکل گرفته است، آیا بهنظر شما افرادی بهقوت آن زمان باز هم ظاهر میشوند؟
پیشکسوتان طنز با اینترنت ارتباط خوبی ندارند و آن را قرتیبازی میدانند
رضا رفیع: رسانههای مجازی دارای نقاط مثبت هستند تا جایی که طنز پردازان را حتی در قطب جنوب هم میتوان شناسایی کرد، ولی آفاتی هم بهدنبال دارد که پاتوق پیشکسوتان و جوانان طنزپرداز را از بین برده است؛ اکثراً پیشکسوتان ارتباط خوبی با اینترنت ندارند و آن را نوعی قرتیبازی میدانند. خاطرم هست حتی زمانی که برای آقای صابری کلاس آموزش کامپیوتر میگذاشتیم بعد از چند جلسه خسته شدند و بیشتر به قلم سبزشان عادت داشتند. فعالیت دوستان در اینترت و وبلاگ باعث میشود تا به نقاط ضعف کار خود پی نبرند چرا که این حوزه شفافیت لازم را ندارد.
ما نیاز داریم که در فضای طنز پردازی پاتوق داشته باشیم و از حضور و تجربه پیشکسوتان بهرهمند شویم که البته در شب شعرها نمیتوانم بگویم کاملاً ولی تا حد کمی این موضوع تحقق پیدا کرده است. ما در حال حاضر فارغ از مجله نیستیم و جامعه ما نیاز شدید به هفتهنامه طنز دارد و باید استعدادهای جوانان ما در شب شعرها و برنامهها همانند قندپهلو شکوفا شود.
تسنیم: هنوز هم کارگاه طنزنویسی دایر است؟ در هفتهنامه گلآقا اجازه درج هرطنزی وجود نداشت و همین باعث ارتقای کیفیت نشریه گلآقا شد. اکنون در شب شعرها هم کیفیت کاهش و کمیت بالا رفته است. درباره لزوم وجود حساسیت و سختگیری در شب شعر، توضیح بفرمایید؟
اهمیت پاتوق شعر و کارگاهها آنقدر مهم است که ما از شعر شنیدنهای لحظهای دور کند
رضا رفیع: ما کارگاه طنز رسمی نداریم؛ شب شعر ما دچار آفت رسانه مجازی شده است و کاهش وجود پاتوق نیز بر کیفیت شب شعرها تأثیر گذاشته و تبدیل به یک جای محلی برای ارائه آثار دوستان شاعر و حضور مردم برای شنیدن چند لحظه شعرهای طنز شده است؛ وجود پاتوقها مغتنم است و ضرورت وجود کارگاهها بهصورت جمعی و حاشیهای به همان اندازه مهم است که شب شعرها دارای اهمیت هستند.
به شاعری که مجانی شعر میخواند، نمیتوانیم امر و نهی کنیم
برخی از پاتوقها، پاتوقهای ادبی و فرهنگی برای حضور بخش فرهنگی جامعه هستند که گزیدههای مردم در این پاتوق حضور پیدا میکنند. البته من شخصاً از هرکسی که بخواهد شب شعر برپا کند حمایت میکنم. شب شعر طنز برای تلطیف روحیات مردم لازم است، منتها حساسیت و توجه روی موضوع محتوا از اولویتهای ماست. شاعری که در شب شعر حضور پیدا میکند، از کمترین حمایت مالی برخوردار میشود، یعنی پولی که به یک مجری برای اجرای یک برنامه تلویزیونی داده میشود، دستمزد آن بودجه ممکن است برابر با کل اجرای شب شعر باشد. پس ما نمیتوانیم به شاعری که حضور پیدا کرده مجانی اجرا میکند، امر و نهی کنیم.
امسال اقتصاد و فرهنگ به هم نیازمندند و از هم جدا نیستند
سالی که مقام معظم رهبری به اسم "اقتصاد و فرهنگ با عزم ملی و مدیریت جهادی" نامگذاری کردهاند، بدین معناست که اقتصاد و فرهنگ شدیداً به یکدیگر نیازمند هستند و اگر چنانچه حمایت مالی از فرهنگ نکنیم در این عرصه موفق نخواهیم شد. اگر در اقتصاد نگاه فرهنگی نداشته باشیم نمیتوانیم شایسته عمل کنیم؛ اگر حمایت خوبی صورت بگیرد متولیان میتوانند از شعرا توقع داشته باشند که درچهارچوب، شعر خوب بگویند و نقد و بررسی هم شود که این موضوع در شب شعرهای ما نیاز نیست و صرفاً بهصورت محلی یعنی برای ارایه آثار دوستان و استفاده مردم است؛ چیزی برای ارتقای کیفی و محتوایی در شب شعرها وجود ندارد.
ادامه دارد ... .
انتهای پیام/*