دیپلماسی از هم گسیخته آمریکا جنگ در غزه را متوقف نمیکند
خبرگزاری تسنیم: اندیشکده انگلیسی ضمن ارزیابی بازیگران کلیدی که میتوانند در پایان بخشیدن به جنگ در غزه کارآمد باشند، از دیپلماسی از هم گسیخته و ناپخته آمریکا انتقاد کرده و آن را ناکارآمد توصیف میکند.
به گزارش گروه بینالملل خبرگزاری تسنیم به نقل از مؤسسه رویال یونایتد، این اندیشکده انگلیسی از قطر، ترکیه و مصر به عنوان بازیگرانی که میتوانند جنگ در غزه را پایان بخشند یاد کرده و از مقامات آمریکایی میخواهد که اقدامی جدی را در پیش گیرند که در غیر این صورت کشتار مردم بیگناه در نوار غزه ادامه خواهد یافت.
هیچ چیز بهتر از جنگ در نوار غزه، غیر قابل پیشبینی بودن و نیرومحرکههای داخل در یک منازعه نظامی نامحدود را آشکار نمیکند و به تصویر نمیکشد. این منازعه با ربوده شدن سه سرباز اسرائیلی و در مقابل شکنجه و کشته شدن یک نوجوان فلسطینی آغاز شد و اقدامات تلافی جویانه اسرائیل منجر به وارد آمدن خسارت و تلفات سنگین انسانی به محله شجاعیه غزه گردید؛ کشته شدن بیش از 500 فلسطینی که بیشتر آنها غیر نظامی هستند و بالا رفتن شمار تلفات سربازان اسرائیلی که از مجموع تلفات دو جنگ پیشین در غزه بیشتر هستند.
هدف اعلامی اسرائیل «ایجاد بازدارندگی» است که مفهومی کهنسال در استراتژی اسرائیلی به شمار میرود و تنها پس از پایان یافتن جنگ میتوان آن را ارزیابی و سنجش کرد. برای تحقق این مفهوم، اسرائیل اعلان کرده که ابتدا ذخیره موشکی حماس باید از بین برود، سپس رهبران ارشد حماس از میان برداشته شوند؛ پس از این تونلهای ایجاد شده در اطراف غزه باید منهدم شوند و در نهایت نوار ساحلی غزه باید پاکسازی شود.
روزنامه اسرائیلی هآرتص در گزارشی مبالغهآمیز خاطر نشان میسازد که «دامنه این جنگ به گستردگی جنگ در لبنان است» و اشاره به جنگ بزرگ سال 2006 میان اسرائیل و حزبالله میکند، اما آن گستردگی در این جنگ هنوز مشاهده نشده است.
هر چند که باراک اوباما، رئیس جمهور آمریکا، خواهان «آتشبس فوری» شده است و جان کری، وزیر امور خارجه این کشور، در لفافه و همراه با تمسخر و به انتقاد از اسرائیل میپردازد و بدون شک کُندی واشنگتن در انجام اقدامی متناسب، غیر قابل بخشش است. هیچ نشانهای نیست که کاخ سفید اقدامی را ترتیب داده باشد که اسرائیل را از گسترش دامنه جنگ منع کرده و به آن هشدار دهد و کری تنها به سفر 21 جولای خود به قاهره فعلاً اکتفا کرده است.
سه بازیگر منطقهای کلیدی در این ماجرا وجود دارند: مصر، قطر و ترکیه. همه آنها به ترتیب مهمترین متحدین آمریکا بوده و از بخششها و کمکهای آن بهرمند میشوند. اما در هر مورد پیچیدگیهایی وجود دارد.
قطر
قطر حامی مالی طولانی مدت حماس بوده و محل سکونت خالد مشعل، رئیس شاخه سیاسی این جنبش است. اما کمکهای این کشور به حماس اخیراً کاهش یافته است، که ناشی از فشاری است که کشورهای رقیب و محافظهکارتر خلیج فارس، همچون عربستان سعودی به آن وارد میکنند؛ این کشورهای منطقه خلیجفارس به شدت مخالف حمایت دوحه از اخوان المسلمین هستند (که از اواخر دهه 1980 شریک حماس شده است).
ترکیه
ترکیه حامی حماس است. در اکتبر 2012، کنگره ملی حزب عدالت و توسعه استقبال گرمی از مشعل کرد و وی در ماههای مارس و اکتبر سال گذشته نیز به آنکارا سفر کرده است. در این سفر اخیر وی به مدت سه ساعت با نخست وزیر اردغان دیدار کرد و در این نشست وزیر امور خارجه و ریاست اداره اطلاعات ترکیه نیز حضور داشتند. با اینکه ترکیه تلاش کرده است تا پس از حمله اسرائیل به کاروان صلح عازم غزه، روابط خود با اسرائیل را عادی سازی کند، اما روابط همچنان پرتنش است. نتانیاهو از امضای توافقنامه عادی سازی روابط خودداری کرد.
حمله هفته گذشته به کنسولگری اسرائیل در استانبول، اوضاع را دشوارتر ساخت و در روز جمعه اردوغان حتی اسرائیل را به «نسلکشی سیستماتیک» در غزه متهم کرد (و اضافه کرد که سازمان ملل هم دستورالعمل مخفی و سری از پیش تعیین شده خود را پیش میبرد). بدون شک، دیپلماتهای ترکیه نیز به طور خاص در تل آویو مطرود هستند و این مداخله ترکیه به عنوان میانجی را دشوارتر میکند.
مصر
اما بنا به همین دلایل، حماس قطر و ترکیه را میانجیگرانی صادقتر از دیگران میداند ـ به ویژه بیشتر از مصر که پس از روی کار آمدن حکومت جدید به کمک ارتش و رئیس جمهور شدن عبدالفتاح السیسی، موضعی سرسختانه را علیه حماس گرفته است.
السیسی مبارزهای گسترده را علیه اخوان المسلمین در مصر آغاز کرده است ـ گروهی که رئیس جمهور محمد مرسی از آن برخاسته بود و سال گذشته توسط همین السیسی کنار زده شد ـ و حماس را به همان اندازه خطرناک میبیند. عربستان سعودی و امارات متحده عربی نیز همراه با هم و همانند اسرائیل بیشتر تمایل دارند که مصر به جای قطر زمام امور را در دست بگیرد. بنابر گزارشها به درخواست تونی بلر در هفته گذشته، السیسی با ناتنیاهو تماس گرفته و در مورد آتشبس گفتگو کرد ـ اما وی با حماس گفتگو نکرد و در نتیجه طرح آتشبس بیش از حد علیه حماس طراحی شده است.
مصر طبیعتاً در مذاکرات و هرگونه توافق آتشبسی، نقشی محوری ایفا میکند، زیرا مسیرهای مهم زیرزمینی و زمینی منتهی به جنوب غزه را تحت اختیار یا کنترل خود دارد و سرویسهای اطلاعاتی آن به فعالیتهای مخفیانه در این منطقه آشنایی دارند. اما اعتبار آن نزد حماس در کمترین حد خود قرار دارد و دیپلماسی هم یک بازی چند نفره است.
دیپلماسی گسسته و ناپخته
روی هم رفته، این رویداد را میتوان یک مطالعه موردی برای دیپلماسی گسسته و ناپخته در نظر گرفت. دیپلماسی نیازمند میانجیهایی است که اطراف درگیر به آنها اعتماد داشته باشند. آمریکا و اتحادیه اروپا خود را به طور کامل از حماس جدا کردهاند و مصر روابط خود را تا آخرین حد ممکن کاهش داده است. ترکیه نیز از اسرائیل بسیار دور شده است که بتوان از آن استفادهآی کرد و قطر هم خود را با همه اطراف این ماجرا درگیر تشنج کرده است. هیچ میانجی ایدهآلی وجود ندارد و در نتیجه آنچه که فوریت دارد این است که همه طرفهای احتمالی دخیل در این ماجرا در یک فرایند سازمندتری وارد شوند.
به هر ترتیب آمریکا میتواند نقشی پررنگتر و سازندهتر ایفا کند. آمریکا در حال همکاری با گروهی از مقامات قطری، ترکیهای، مصری و سازمان ملل است که میتوانند با همتایان خود در اسرائیل و حماس گفتگو کرده و راههایی مناسب برای عبور از بنبست بیابند و فشاری معنادار و واقعی بر هر دو طرف وارد کنند. جدای از همه اینها در صورتی که منافع قابل توجهی برای هر دو طرف درگیر وجود نداشته باشد، آتشبس محقق نمیشود. اگر یک چنین اقدامی از همان ابتدا در دستور کار قرار میگرفت، این تعداد فلسطینی بیگناه کشته نمیشدند و شاهد جنگی که امروز میبینیم، نمیبودیم.
انتهای پیام/پ