برای آینده علی مطهری نگرانم


خبرگزاری تسنیم: عضو شورای مرکزی حزب موتلفه اسلامی درخصوص علی مطهری گفت: برای آینده ایشان نگرانم؛ نگرانم که خود را عالم به همه چیز بداند.

به گزارش گروه "رسانه‌های دیگر" خبرگزاری تسنیم، حمیدرضا ترقی، عضو شورای مرکزی حزب موتلفه اسلامی یکی از سیاسیونی است که در مصاحبه هایش شفافیت و رک گویی مشهود است.شخصی که اکنون مسئولیت مرکز امور بین الملل حزب موتلفه برعهده وی است.گفت و گوی زیر گپ و گفت دو ساعته پایگاه خبری تحلیلی «پارس» با حمیدرضا ترقی است.
 
* اینجا بخش بین الملل حزب موتلفه اسلامی است در اینجا چه می کنید؟
مرکز امور بین الملل حزب موتلفه، مسئولیت روابط خارجی حزب را به عهده دارد و ارتباط با احزاب کشورهای مختلف دنیا به ویژه کشورهای اسلامی و آسیا را ما از طریق این مرکز دنبال می کنیم. در حال حاضر عضو کمیته دائمی اتحادیه احزاب سیاسی آسیا هستیم. مسئول کمیته جوانان خاورمیانه، آی کپ هستیم و بخش خواهران خاورمیانه هم با ماست که جلسات همفکری و هم اندیشی بین احزاب آسیایی در این حوزه ها صورت می گیرد.ما از طریق احزاب اسلامی منطقه، دیپلماسی عمومی جمهوری اسلامی را در سطح منطقه تقویت می کنیم و سعی می کنیم موضوعاتی که از طریق دیپلماسمی رسمی امکان انتقالش نیست از این طریق انجام می هیم. تلاش جهت وحدت جهان اسلام و انتقال پیام و اهداف انقلاب اسلامی به احزاب منطقه را بر عهده داریم .


* با توجه به این مسئولیتها و شناختی که از احزاب منطقه دارید، به نظر شما نسبت به احزاب منطقه ما عقب تریم یا جلوتر؟
احزاب در کشورهای آسیا از جایگاه خیلی خوبی قرار دارند. نوعا احزابی هستند که حکومت در دست آنهاست. بزرگترین آن از نظر غیر اسلامی، حزب کمونیست چین است که حزب حاکم است و قدرت بسیار خوبی دارد و بعد از آن به لحاظ گستره عضویت، احزاب اندونزی هستند که حدود 40-50 میلیون عضو دارد.و بعد از آن احزاب ریزتزی در آسیا مانند احزاب مالزی است و بقیه احزاب در آسیا پایگاه اجتماعی خوبی در مجموع دارند. برخی ممکن است در مقابل حاکمیت باشند که نوعا کشورهای اسلامی هستند و نقشی در حکومت ندارند و به صورت اپوزوسیون عمل می کند . ولی موقعیت احزاب در آسیا موقعیت خوبی است. حدود 80 حزبی که با هم ارتباط دارند احزاب خوب و قوی هستند.

* شما تنها حزب ایرانی عضو هستید؟
بله ما تنها حزب هستیم.
* مایلید درباره نقش آفرینی خودتان در منطقه توضیح دهید. دیدیم که از تلویزیون کره امروز مهمان شما بودند؟
ما یکی از اهدافی که در اتحادیه دنبال می کنیم ایجاد صلح و دوستی بین کشورهای آسیا و فراهم کردن زمینه هم افزایی کشورهای منطقه برای رسیدن به یک قدرت برتر در آسیا و جهان است. معتقدیم آسیا همانطور که نیمی از جمعیت دنیا را در خودش دارد از یک ظرفیت بالایی برای استقلال اقتصادی و حتی بدست گرفتن چرخهای اقتصادی دنیا و اقتصاد دنیا دارد و همینطور در معادلات سیاسی بین المللی، آسیا می تواند نقش مهمی داشته باشد.
کشورهایی مثل چین، هند، روسیه ،ایران کشورهای قوی هستند که می توانند در این معادلات تاثیر بسیار زیادی داشته باشند. به همین منظور معتقدیم تا هر اندازه که نقش آمریکا در منطقه و آسیا بتواند کاهش پیدا کند وحدت و هم گرایی بین کشورهای آسیا افزایش می یابد. یکی از استراتژی های آسیا در منطقه این است که با به آتش کشیدن اختلافات در آسیا و به هم اندازی ملتها  و دولتهای منطقه جلوی رشد و پیشرفت را بگیرد و زمینه رشد را فقط برای کشورهایی فراهم کند که مطیع صد درصد آمریکا باشد.لذا می بینید که پیشرفت کره جنوبی بخاطر حمایت آمریکا چقدر زیاد است و کشورهایی که با آمریکا میانه ندارند از غرب آسیا بگیرید تا کره شمالی ، جلوی پیشزفت اینها در همه زمینه ها گرفته می شود.
به همین خاطر در راستای این سیاست ایجاد صلح و دوستی میان کشورهای منطقه سعی کردیم. از طریق احزاب این کشورها زمینه این صلح و دوستی را فراهم می کنیم.یکی از کشورهایی که آسیای جنوب شرقی برای آسیا بوجود آورده و هر روز تهدید به نا امنی می شود اختلافات میان کره شمالی و کره جنوبی و ژاپن و چین است که آمریکاییها برای اینکه قدرت چین را کنترل کنند، در جنوب چین و در دریای چین، پایگاههایی تاسیس کرده ،در داخل کشورهای منطقه مانند ژاپن و منطقه هم همینطور، تا قدرت چین را مهار کند. و تلاش می کند اختلاف میان این کشورها را تشدید کند. حالا چه به وسیله یک جزیره کوچک بین چین و ژاپن و یا جزایر سه گانه ایران که باعث اختلاف ایران و کشورهای عربی می شوند.یا بین تایوان و چین اختلاف ایجاد می کنند. تلاش ما این است که اول این اختلافات را داخل آسیا حل کنیم. ثانیا تنش را بین کشورها کاهش دهیم.سوء تفاهم های ایجاد شده توسط آمریکا را برطرف می کتنیم. لذا یک تعاملی بین دو کره و ژاپن توانسته ایم فراهم کنیم و توانسته ایم پیام مردم این کشورها را به یکدیگر منتقل کنیم و قدری از اختلاف ها را کم کنیم و جا بندازیم که عامل این اختلافات آمریکاست.

* با این همه فعالیتی که در عرصه بین الملل دارید اوضاع موتلفه در داخل کشور چطور است؟
موتلفه در داخل کشور تنها حزبی است که فراگیر است. بیش از 200 دفتردر سراسر کشور دارد. در همه استانها دفتر دارد. فعال است راجع به مسائل کشور هر هفته موضع گیری علنی دارد و موضع خودش را اعلام می کند و حزب به روزی است و مشی آن این است که تلاش می کند که وحدتی را بین نیروهای اصولگرا به وجود می آورد و سعی می کند زمینه کارآمدی بیشتر اصولگرایان در زمینه های مختلف را تقویت کند و دنبال این نیست که خودش حتما به قدرت برسد. دغدغه این است که پستهای کشور در دست افراد معتقد به اصول و آرمانهای انقلاب بیفتد.خب همان موانعی که برای پیشرفت احزاب در کشور است طبیعتا برای ما نیز وجود دارد.تا موانع برطرف نشود ، قانون احزاب تصویب نشود، جایگاه احزاب جایگاه مناسبی در تاثیر گذاری معادلات سیاسی نشود، نمی توان این ظرفیت در داخل کارکرد واقعی خود را داشته باشد.

* حزب موتلفه به عنوان جناح راست سنتی اصولگرایان شناخته می شود، بعد از فوت مرحوم عسگراولادی و بیماری آیت الله مهدوی کنی یک نگرانی برای جمع کردن اصولگرایان وجود دارد. چه می خواهید بکنید.شما نگران نیستید؟
نه. ببینید به هر حال نیروهای قدیمی و سنتی اصولگرا باید نقش بازیگری خودشان را به مربی گری بدهند. نمی توان انتظار داشت که همیشه اینها در صحنه باشند و در صف مقدم یا ویترین اصولگرایی باشند .طبیعتا ما برای اینکه گردش نخبگان با سرعت بیشتر شکل بگیرد و متناسب با نیاز روز بتوانیم، نیروهای متناسب آن را وارد عرصه سیاست بکنیم، باید پذیرفت که نیروهای با تجربه باید نقش تربیت نیرو و کادر را ایفا بکنند و سربازی میدان را عمدتا به دست جوانترها بسپارند که خوشبختانه بین اصولگرایان در حال گسترش است و به هر حال "درگذشت" شخصیتهایی مانند مرحوم عسگراولادی، خودش یک تمرین برای اصولگرایان است که در نبود چنین شخصیتهای محوری که نقش بی بدیل در انسجام اصولگرایان داشتند چگونه می توانند کاری کنند که هم آن در نقش خللی، وارد نشود و هم جای ایشان را جبران بکنند. به هر حال تا این نیروهای سنتی و با تجربه اصولگرایان، نقش بازیگری را رها نکنند، میدان برای نیروهای جوان و تازه نفس باز نخواهد شد.

* شما می دانید یک نقدی به موتلفه وارد است که میدان را برای جوانها باز نمی کند؟
این اتهام فرق نمی کند به همه احزاب اصولگرا ممکن است وارد شود و موتلفه بری از این مسئله نیست. ولی در موتلفه تمام کارهای اجرایی در دست جوانهاست. ولی ویترین یک ویترینی است که از افراد قدیمی استفاده می شود و ضعفی است که در موتلفه وجود دارد.علتش هم این است که نیروهای جوان موتلفه احترام و قداست برای نیروهای با تجربه قائلند و حاضر به جلو افتادن از پیشکسوتان نیستند.به هر حال اگر میدان باز باشد و ما تاکید بر این مسئله داشته باشیم، جوانها به میدان خواهند آمد .

* در زمان آقای احمدی نژاد ایشان نزدیک به جناح پایداری بودند و وحدت با این جناح کمی مشکل بود.خودشان را در حدی می دانستند که نیاز به وحدت نداشتند.حالا  آقای روحانی آمده است و سرکشی از این طیف کمتر است.یک نگرانی از این سمت داریم. آقای روحانی آمده که مشی او اعتدال است .سبقه قدیمی هم در جریان سنتی راست داشته. با دوستان اصولگرا به ویژه شما نزدیکی قدیمی دارند. حالا یک گزاره دیگر هم کنار آن بگذاریم. دوستانی مانند آقای عسگراولادی که دغدغه وحدت دارند نیز دیگر نیستند. فکر نمی کنید یک نگرانی وجود دارد که جریان سنتی مانند موتلفه، آقای باهنر و سایر دوستان در انتخابات بعدی زیر چتر واحد نیایند؟
اولا جریانات آقای باهنر جدای از جریان سنتی است. خود ما هم همیشه در بدنه حزبی خودمان تلاش برای استقلال در عرصه سیاسی خیلی بیشتر داشته ایم. اگر سران حزب این تلاش را مهار نمی کردند، نیروها دوست داشتند این کارکرد حزبی خودشان را حفظ کنند و ائتلاف نکنند.چون وقتی ائتلاف می کنی از یک سری اصول باید کوتاه بیایی. به همین خاطر ما سختی های زیادی کشدیم برای عوارض ناشی از ائتلاف. ولی به نظر می رسد لازم است اصولگرایان در یک طبقه بندی جدید به یک گفتمان برسند و سعی می کنند که گفتمان جدید متناسب با شرایط روز را ارائه بدهند و اینگونه نیست که با گفتمان سنتی گذشته زمینه موفقیت را فراهم کرد.
البته اصولگرایان در طی این چند دوره انتخابات مجلس همیشه موفق بوده اند. درست است که در ریاست جمهوری موفق نبوده اند. ریاست جمهوری شرایطش کاملا متفاوت از مجلس است. در مجلس بدنه جامعه و بدنه اصولگرایی در جامعه علقه خاصی به نیروهای اصولگرا برای قانون گذاری دارند. لذا ما هم در انتخابات هفتم و هشتم و نهم یعنی تقریبا 12 سال است که اصولگرایان پیروز این عرصه بوده اند. در انتخابات شوراها هم همینگونه بوده است.به هر حال گرچه شرایط انتخابات ریاست جمهوری متفاوت بوده است، هم ضعف خود اصولگرایان بوده که نتوانسته اند به کاندیدای واحد برسند و هم شرایط کلی کشور .یک قشر خاکستری وارد عرصه رقابت ریاست جمهوری می شوند که در انتخابات مجلس اینها نیستند. ما الان باید تلاش کنیم کارایی اصولگرایان را در عرصه مجلس تقویت کنیم و در جامعه تبیین کنیم و این خود به خود زمینه موفقیت را فراهم می کند.
 منتها نکته ای که در اینجا وجود دارد متاسفانه برای رسیدن به یک مجلس مطلوب هنوز نقشه مطلوبی در کشور وجود ندارد.ما می توانیم معیارهای یک رئیس جمهور مطلوب را نام ببریم، اما اینکه مجلس مطلوب چگونه باید باشد؟ و ویژگی های یک نماینده خوب چیست؟ و نکاتی از این قبیل، به نظر می رسد باید در نقشه فرآیند نظام جمهوری اسلامی قدری بیشتر تبیین شود.ما باید بگونه ای پیش برویم که نمایندگان مجلس اسلام شناس تر از نمایندگان دوره قبل با شند. چون می خواهند جامعه سازی اسلامی بکنند. می خواهند دولت سازی اسلامی بکنند.طبیعتا باید به سمت اینگونه عناصر برویم نه عناصر لائیک.یا کسانی که در تبلیغات و شعار دادن خوب باشند اما در عرصه عمل هیچ نباشد.

* سئوالم را به شکل دیگری مطرح می کنم. آیا امکان وحدت با سایر اصولگرایان به شکل قبل وجود دارد یا اینکه احتمال ائتلاف موتلفه با اعتدال و آقای روحانی بیشتر است؟
در اینکه جریان اصولگرایی هم از افراطی های خودش آسیب زیادی دیده قطعا تردیدی نداریم. بنابراین قطعا جریان اصولگرایی به سمت نیروهای غیر افراطی و معتدل عقلانی در انتخابات آینده گرایش پیدا می کند و از نیروهایی که افراطی باشند و یا رفتارهای غضنفری در عرصه سیاسی داشته باشند پرهیز می کنیم.اینکه به اعتدال نزدیک می شویم باید بگویم که از نظر ما اعتدال هنوز یک جریان شناخته شده نیست.یک ادعا و یک روش است. هنوز در موقعیت آرایش سیاسی قرار نگرفته است.

* یک نکته ای که همیشه وجود داشته این است که موتلفه با توجه به نفوذ و قدرتی که همیشه در مجلس داشته و حتی در آرایش سیاسی هیات رئیسه نیز موثر بوده اما از صندوق های رای با اقبال روبرو نمی شود. حالا شما می گویید که با افراطیون ائتلاف نمی کنید. دولت هم لیست واحد در انتخابات آتی ارائه خواهد کرد.فکر می کنید این روشی که در پیش گرفته اید مسئله عدم اقبال به سران موتلفه در صندوق های رای را جبران می کند؟کجای این آرایش سیاسی قرار دارید؟
ببینید عدم اقبال به نامزدهای موتلفه در تهران شاید یک اشتباه محاسباتی موتلفه بوده که نباید این کار را می کرده است. اما در سطح شهرستانها اینگونه نبوده است.ما در شهرستانها از حزب موتلفه در مجلس 40 عضو ثابت دارد. در حالیکه اصولگرایان 70 عضو دارد. این یک فراکسیون قابل توجه است که در این 3 دوره از 7 نفر شروع کردیم تا به این 40 نفر رسیدیم و قطعا در دوره های آینده تعداد بیشتر هم خواهد شد چون تجربیات بیشتر شده و نیروهای بهتری هم در استانها پیدا کرده ایم و روند این افزایش را با رای آوردن و یا رای نیاوردن نامزدها در تهران مقایسه و ارزیابی نمی کنیم ضمن اینکه در تهران در ائتلاف هم ما یک وزن قابل توجه در مجلس داریم. بنابراین باید همین روند را در سطح کشور دنبال کنیم. در تهران باید دقت بیشتری در معرفی نامزدها داشته باشیم. اولا کسانی را باید معرفی کنیم که رای نیاوردن آن به جایگاه حزب آسیب نرساند. ضمنا چهره هایی را بیاوریم که چهره غیر حزبی آنها به چهره حزبیشان بیشتر بچربد.الان شرایط در تهران نسبت به شهرستانها فرق می کند.بنابراین این روند موجب خواهد شد که ما با دست پرتری حتی در ائتلاف ها شرکت کنیم و فکر نمی کنیم که در انتخابات آینده نسبت به انتخابات فعلی ما عقب بیفتیم.

* مردم این روزها با دو طیف مواجهند. یک عده دلاورند و یک عده دلواپس. حرف وسط معمولا شنیده نمی شود. شما چه می خواهید بکنید؟
قطعا باید حرف متناسب با زمان بیان کرد. این دلاوری و دلواپسی فقط در تهران است. اصلا در بدنه جامعه این حرفها خریدار ندارد. اگر برویم به استانها و با مردم صحبت کنیم متوجه می شویم که این حرفها در پایتخت است. بدنه جامعه گوششان به رهبری است که ببینند رهبری دلواپس است یا نه؛ یا دلاور است.

* به نظر شما رهبری کدام است دلواپس یا دلاور؟
مشخص است که رهبری بر اساس یک نگاه عاقلانه همه مسائل را رصد می کند. خوف و رجا را با هم  دارد. اینجوری نیست که فقط دلواپس باشد یا فقط دلاور باشد. اما همه مسائل کشور را مراقبت می کند. به موقع هم ایشان تصمیم می گیرد که با موضوع برخورد بکند یا نکند.جلوی انحرافی را بگیرد .این روحیه نشان می دهد ما نه باید خیلی خاطر جمع باشیم و نه خیلی دلواپس باشیم.بلکه باید با حساسیت مسائل را دنبال کنیم و به جا هم تصمیم عقلانی بگیریم.

* سیاست داخلی کشور را چگونه می بینید؟
در سیاست داخلی، آقای روحانی توانسته یک آرامشی را در فضای سیاسی کشور فراهم کند. این آرامش آثار خوبی برای جامعه دارد.این مسئله جامعه را از تنش ها دور می کند. البته اگر بگذارند این روند ادامه پیدا کند.چون تلاش بسیار زیادی برای درگیر شدن دولت به حاشیه ها صورت می گیرد.

* از سمت افراطیون اصلاح طلب یا اصولگرا؟
از سمت هر دو دسته از افراطیون.فرقی نمی کند.ولی دولت علیرغم اینکه یکسال از عمرش می گذرد یکسری ویژگی های مثبت نسبت به دولت قبل دارد.مثلا ارتباطش با احزاب، حداقل در حد تعامل و کاهش تنش هاست.ولی در عرصه های سیاسی، گله اصلاح طلب ها این است که این دولت به توسعه سیاسی نمی پردازد و گله اصولگراها این است که بیش از حد به سیاست خارجی می پردازد و به نیازهای داخلی کمتر می پردازد.به نظر می رسد که دولت الان تمام انرژی خود را در سیاست خارجی گذاشته و مسائل داخلی را به خدا سپرده است!رها شده است.

* شما می گویید آرامش درکشور وجود دارد. من فکر می کنم آقای روحانی یک رگه هایی از گفتمان سازی حاشیه ای آقای احمدی نژاد را دارد، با این تفاوت که دیگر مردم کوچه و خیابان درگیر این حاشیه ها نمی شوند. شما فکر می کنید این روش اتفاقی است یا نه طبق یک برنامه پیش می رود؟ و قرار است سرپوشی باشد بر این رها شدن وضعیت معیشتی مردم؟
هر دو ممکن است باشد.هم عناصری که سعی می کنند طراحی کنند می خواهند قدری مشغله ذهنی را برای مردم ایجاد کنند که ذهنها درگیر این مسائل و ضعفهای جامعه نشود. به هر حال هر چه ذهنها متوجه یک مشکل شود ، درد آن مشکل کمترذ حس می شود. مثلا یکی ذهنش درگیر مسئله حجاب می شودف یکی ذهنش درگیر فیس بوک می شود که باشد یا نباشد، یکی ذهنشدرگیر حصر می شود که باشد یا نباشد و ...هر کدام یک مشغله برای جامعه ایجاد می کند تا ذهنها از آن مشکل اصلی جامعه به دور شود و این یک شیوه است.

* این به نظر شما یک شیوه درستی است؟
نه من این را شیوه درستی نمی دانم.

* قبلا احزاب نسبت به شیوه های غلط تذکر می دادند بنای اینگونه ندارید؟
چرا قطعا تذکر می دهیم.سعی ما بر این است که آرانمش را از بین نبریم. چون آرامش به نفع جامعه است. در شرایطی که ما درگیر یک جدال بین المللی هستیم و همسایه های ما درگیر جنگ هستند ، ثبات و آرامش داخلی نعمتی است که نباید آن را از بین ببریم.لذا مجبوریم برای حفظ این آرامش، این نقدها را به گونه ای مطرح کنیم که آرامش به هم نخورد و البته معلوم نیست که این روند برای سال آینده هم به همین شیوه رقم بخورد.طبیعتا شرایط منطقه تغییر می کند و شرایط کشور هم تغییر می کند بنابراین موضع گیریها متفاوت خواهد بود.

* به نظر شما پیروز انتخابات 3 سال آینده چه کسی خواهد بود؟ یک اصولگرا خواهد بود یا یک چهره اعتدالی نزدیک به دولت؟
البته بستگی به عملکرد دولت آقای روحانی دارد،اینکه آقای روحانی می تواند این روند را ادامه دهد یا نه. اگر موفق نشود قطعا یک چهره اصولگرای معتدل امکان بردش بیشتر است، البته نه آن اعتدال که آقای روحانی بیان می کند.

* امکان بازگشت یک چهره شبه احمدی نژاد چطور؟
بله ممکن است. فردی که نقاط مثبت احمدی نژاد را داشته باشد و نقاط منفی آن را نداشته باشد و نقاط مثبت آقای روحانی را داشته باشد و نقاط منفی ایشان را نداشته باشد. این فرد اگر آقای روحانی برنده نشود، قطعا امکان برد بیشتری دارد.

* فکر نمی کنید این احتمال عدم موفقیت آقای روحانی ایشان را به سمتی می برد که اصلاح طلب تر بشوند؟ یعنی اینکه از پایگاه اصلاح طلبان مطمئن تر شوند؟
من چنین فکری نمی کنم. چون آقای روحانی را زرنگ تر از این می دانم که در چنین دامی قرار بگیرد. چون حمایت اصلاح طلب ها اولا صادقانه نیست. همان بلایی که سر آقای هاشمی آوردند سر ایشان هم می آورند. اصلاح طلب ها قصد عبور از آقای روحانی را دارند و از ایشان می خواهند به عنوان یک ابزار استفاده کنند.این ها ار آقای روحانی کاملا درک می کند.اینکه آقای روحانی در اختیار این افراد قرار بگیرد قطعا نه به نفع ایشان است و نه آینده ایشان را می تواند تضمین بکند.اصلاح طلب ها با وضعی که در جامعه کنونی ما دارند قطعا از اوضاع خوبی برخوردار نیستند و در انتخابات قبلی هم نشان دادند.چهره های اصلی آنها هم که اعتباری در بین اقشار جامعه داشتند به سادگی نمی توانند وارد عرصه رقابت بشوند.بنابراین عنصر قابل ملاحظه ای در جامعه ندارند و لذا فکر نمی کنم آقای روحانی به سمت آنها برود بلکه می خواهد نیروهای معتدل را شناسایی بکند و به سمت آنها گرایش پیدا بکند.

* امسال را سال اقتصاد فرهنگ و اقتصاد نامیده اند و دولت در هر دو حوزه ضعف دارد. آیا دولت بنای همکاری در اقتصاد مقاومتی و فرهنگ مورد نظر را ندارد یا قضیه ضعف مدیریتی است؟
من فکر می کنم در برابر اقتصاد مقاومتی، مقاومت صورت می گیرد هم از سوی دولتیها و هم بخش خصوصی که نفع خود را در نبود اقتصاد مقاومتی می دانند.در حوزه فرهنگ هم که باید یک مقاومت صورت بگیرد باز یک مقاومت می شود هم از طرف دولتیها و هم از سوی قشری که به هر حال به دنبال اباحه گری و لیبرالیسم فرهنگی در کشور هستند متاسفانه وزنشان نسبت به گذشته بیشتر شده است. بنابراین در هر دوی این حوزه ها با مقاومت مواجه هستیم. دولت هنوز از مرحله فهم اقتصاد مقاومتی و باور کردن اقتصاد مقاومتی بیرون نرفته است.و هنوز به دنبال باور کردن اقتصاد مقاومتی است.الان باور دولت این است که حل مشکل اقتصادی کشور، مذاکرات است نه اقتصاد مقاومتی!هر چند کم کم در حال رسیدن به این نتیجه هستند که از راه مذاکرات نمی توانند به این سادگی ها به رفع تحریم ها برسند.
لذا تاخیر در این باور، خودش باعث شده است که سیاستهای اقتصاد مقاومتی و آیین نامه ها ابلاغ نشود.و این سیاستها زمانی معنا پیدا می کند که برای آن برنامه تدوین بکنید به مجلس بفرستید، آیین نامه اجرایی برای آن تدوین بکنید، دستورالعمل تهیه کنید و به جامعه جهت اجرا برود، ولی هیچکدام از اینها انجام نشده است. ستاد ها تشکیل شده اما در حد حرف است. در حوزه فرهنگ هم همینطور. در حوزه فرهنگ یکی از نکات مهم این است که فرهنگ به اقتصاد مقاومتی کمک کند، اما این فرهنگ در حال حاضر درخدمت کمک به ترویج فرهنگ مصرف است. می خواهد تولید رونق پیدا کند. حالا تولید داخل که کم داریم.مصرف تولید خارجی را تبلیغ می کند. در این زمینه بخش خصوصی نفع زیادی می برد. به این راحتی حاضر نمی شود که این فرهنگ را به این سمت تغییر دهند که مثلا دست از تبلیغ "سامسونگ" بردارید به سمت تبلیغ تولید داخلی برویم.در این زمینه مسائل مختلفی دخیل است. نکته دیگری که در برابر آن فرهنگ ارزشی مقاومت می کند این است که عوامل دولت به آن اعتقاد ندارد. در یک زمانی مسئولین در برابر تهاجم فرهنگی حساسیتی نداشتند، حالا مسئولین در برابر فرهنگ ارزشی حساسیت ندارند و دجار بی رگی فرهنگی شده اند.دچار بی غیرتی فرهنگی شده اند و برای حفظ فرهنگ بومی و اسلامی و ارزشی آن غیرت لازم را انجام نمی دهند.این اشکال در حوزه فرهنگ است به اضافه عدم انسجام کارکرد فرهنگی بین دستگاههای کشور است و اینکه چه کسی باید این انسجام را ایجاد کند، خلا ساختاری کشور است.

* شنیدیم آقای احمدی نژاد بنا دارند جلساتی را با حضور چهره های انقلابی برگزار کنند.سمت شما آمده اند؟
نه

* اگر بیایند چه جوابی می گیرند؟
ما از اول خیلی ارتباط چندانی با آقای احمدی نژاد نداشتیم. جز اول ریاست جمهوری ایشان که شورای مرکزی ما یک جلسه با ایشان داشتند.حتی درخواست ملاقات ما را هم ایشان جواب نمی دادند. فقط ارتباط آقای عسگراولادی برقرار بود و اینکه ایشان بدلیل شخصیت خودشان مراجعه می کردند.

* در حال حاضر ارتباط شما با دیگر جریانات سیاسی چطور است؟
در قالب جبهه پیروان رهبری با حدود 14 تشکل ارتباط داریم ودر قالب جلسات آقای تقوی با خیلی از جریانات.

* چرا جلسات آقای تقوی آنگونه که باید نگرفته؟
گرفته.

* معمولا جلسات وحدت به این زودیها نباید پنبه شان زده شود؟ ما می بینیم که آقای حداد عادل موضع گیری می کنند یا جریاناتی مانند پایداری یا جمعیت ایثارگران و یا رهپویان اقبالی نشان ندادند؟
این البته یک امر طبیعی است. وقتی یک ساز و کار جدید می خواهد شکل بگیرد برخی تشکل ها احتیاط می کنند برای ورود به این عرصه. ولی آینده خوبی خواهد داشت.

* الان به کجا رسیده؟
تا الان تلاش کرده تا وجوه اشتراک بین اصولگراها تقویت کند و افزایش دهد و در استانها به مرور گسترش دهد.

* قصد ورود به انتخابات را دارد؟
اصلا. هدفش وحدت بین اصولگراهاست.عمده محوریت کار فراهم کردن تعامل و هم اندیشی چهره به چهره اصولگرایان و کاهش اختلاف نظرها و سوء تفاهم هاست.

* درخصوص بحث های هسته ای در سالهای گذشته صدای آقای تقوی و موتلفه را کمتر شنیدیم. دغدغه نداشتید؟ یا اینکه صدای شما در بین سرو صدا ها گم شد؟
در ابتدا نسبت به تنظیم توافق نامه انتقاد داشتیم و اعلام هم کردیم. دغدغه داشتیم چون در متن توافقنامه اشکالاتی می دیدیم.و در ادامه روند اشکالات برطرف شد.

* اشکالات برطرف شد یا ذهنیت شما برطرف شد؟
نه اشکالات برطرف شد.در برداشت توافقنامه اختلافاتی بود. در روند مذاکراتی مشکلی که پیش آمده بود، یکی ضعف عناصر حقوقی در توافقنامه بود و یکی ضعف عناصر فنی در توافقنامه بود.که این ضعفها برطرف شد و تیم تکمیل شد و در روند پیاده کردن این چارچوب این اشکالات به مرور برطرف شد. خطوط قرمز مشخص شد. ما چند بار آقای عراقچی را دعوت کردیم و ایشان توضیحاتی دادند و حتی نامه هایی را خدمت مقام معظم رهبری فرستادیم.ما به نتیجه رسیدیم که روند مذاکرات روند درستی است و خط قرمزهایی که مقام معظم رهبری تعیین فرمودند رعایت می شود و مقاومت در برابر زیاده خواهی آمریکایی ها در حال رعایت است و ضمن اینکه اعتقاد ما این بوده که همچنان باید به آمریکا بی اعتماد بود و نیاید متکی به این مذاکرات باشیم و این را به دولت تاکید کردیم و دولت نباید انرژی خود را دربست در اختیار این مذاکرات قرار دهد، برعکس دیگران ما دلواپس نیستیم. چون نظارت رهبری وجود دارد بنابراین تصمیم گرفتیم در مذاکرات هسته ای موضع گیری صحیح داشته باشیم و هر جا اشکالی وجود داشته باشد گفته ایم.

* آقای ترقی همین مذاکرات را چگونه می بیند؟ ماجرای شکستن پلمپ اتفاق می افتد یا توافق قدرتمند و شفاف و یا روند مذاکرات همچنان ادامه پیدا می کند؟
برای غربیها تصمیم گیری خیلی سخت است . باید بپذیرند 190 هزار سانترفیوژ را .باید قبول کرد برای غربیها سخت است آنها 3 سانترفیوژ را نمی پذیرفتند حالا باید 190 هزار را بپذیرند. بنابراین باید اقرار کرد که برای غربیها پذیرفتن این شرایط سخت است و اگر بپذیرند برای ایران یک پیروزی است.البته وقتی می تواند مفید باشد که به لغو تحریمه بیانجامد. اگر تحریم ها لغو نشود ممکن است از لحاظ سیاسی همین توافق ارزشمند باشد اما مشکلات دولت را حل نخواهد کرد.
لذا ما نگاهمان به این مسئله نگاه 50، 50 است و چنین توافقی را پیش بینی نمی کنیم. ولی معتقدیم آمریکاییها درصدد هستند تا در آخرین لحظات از ایران امتیازات بیشتری را بگیرند .مقام معظم رهبری فرمودند ضمانت برای اینکه ما به سمت سلاح هسته ای نمی رویم از نظر ما اشکالی ندارد.این یک امتیاز قابل ملاحظه است.

* انتخابات خبرگان همیشه در سایه انتخابات مجلس و .. بوده و خودش را بخوبی نشان نداده است.بولتن ها نشان می دهد که ظاهرا اصلاح طلب ها برنامه دارند؟ بنظر شما انتخابات خبرگان برای آنها موفقیت آمیز خواهد بود؟ آینده خبرگان را چگونه می بینید؟
اولا رقابت انتخاباتی خبرگان در کشور ما سالمترین انتخابات و سیاسی ترین انتخابات است و غیر نفسانی ترین تبلیغات انتخابات است و آنهایی که می خواهند انتخابات خبرگان را سیاسی کنند نمی توانند . کسی که با انگیزه سیاسی وارد انتخابات شود در بین مردم جایگاهی ندارد. این افراد با ذهنیتی وارد انتخابات می شود که صلاحیت خود را در بین مردم از دست می دهند.مردم به خبرگان به عنوان افراد مومن، متقی و فاقد قدرت طلبی نگاه می کنند. نه کسانی که بدنبال تهمت زدن به دیگران باشند که خودشان را به اثبات برسانند. لذا کسانی که بدنبال سیاسی کردن انتخابات خبرگان باشند اولین و آخرین اشتباهشان را مرتکب می شوند و از این طریق به مجلس خبرگان راه نخواهند یافت. ممکن است که یکی دونفر یا سه نفر راه پیدا کنند که راه به جا نخواهند برد.

* زمانیکه آقای عسگراولادی بودند یک دغدغه هایی برای رفع حصر داشتند و این سبب شد که بعداز فوت ایشان این مسئله را عنوان کنند که جناح راست سنتی نظرشان راجع به حصر و یا حتی آقای خاتمی چیز دیگری است. نظر شما در این باره چه هست؟
آقای عسگراولادی ریسک بزرگی کرد و تلاش کرد این عناصر مفتون را وادار به توبه کند و زمینه ای فراهم کند تا این افراد بیایند و به اشتباهات خودشان اعتراف کنند.

* میان صحبتتان یک سئوال دارم. شاخصه توبه سران چه چیزهایی است؟
باید اعتراف بکنند که ما تحلیلمان نسبت به شرایط کشور،  در اثر اطلاعات غلطی که از تقلب در انتخابات به ما رسیده بود دچارانحراف شدیم و این تحلیل اشتباه نسبت به ادعای دروغ به تقلب موجب شد ما ظلم بزرگی به نظام بکنیم و این ظلم بزرگ موجب شد که کشور ما درعرصه بین المللی و عرصه داخلی آسیب های زیادی ببیند. لذا هم سهیم هستیم در ضربه ای که در عرصه داخلی خوردیم و هم سهیم هستیم در ضربه ای که از عرصه بین المللی خوردیم و هم سهیم هستیم در اینکه دشمن از این فرصت استفاده کرد برای تحریم های بیشتر و هم سهیم هستیم در خسارتهایی که به ملت وارد شد هم از لحاظ شهدایی که در فتنه داشتیم و هم آسیب به بیت المال.

* برگردیم به صحبتمان درباره آقای عسگر اولادی
آقای عسگراولادی به دنبال این بود که بگوید اولا اینها خودشان سران فتنه نبودند بلکه سران فتنه آمریکا و انگلیس و بیرون کشور بودند و اینها بازیچه آنها بودند و دوم اینکه زمینه را فراهم کند که حالا که اینها فریب خوردند و آلت دست شدند بیایند اعتراف کنند.و توبه بکنند از کاری که انجام بدهند و زمینه برای اینکه نظام رافت بیشتری برای آنها انجام بدهد فراهم شود اینها همه تلاش آقای عسگراولادی بود.تلاش کرد. البته ما می گفتیم نتیجه ای نخواهد داشت. صراحتا می گفتیم با شناختی که ما از موسوی و کروبی داریم اینها بر نمی گردند و تمام پلهای پشت سرشان را خراب کردند و در واقع نمی گذارند که برگردند.

* آقای خاتمی تفاوت جدی با این دو نفر دارد و رفتارشان نیز متفاوت است. ما می بینیم که انتخابات سال گذشته فضا باز شد و با توجه به شروطی که برای سران فتنه مطرح کردید تا به الان چنین اعترافهایی از ایشان ندیدیم. فکر نمی کنید یک جایی از کار می لنگد؟
ببینید نظام نخواسته که با رئیس جمهورهای کشورش، ولو اینکه دچار چنین خلافهای می شوند و چنین ضربه هایی را به نظام می زنند برخورد خیلی تندی داشته باشد چون انعکاس آن در خارج از کشور و افکار عمومی جهان برای کشور منفی است .

* ولی توقع توبه را دارید؟
طبیعتا داریم.یعنی وقتیکه به هر حال اینقدر تحلیل به عنوان فصل الخطاب جامعه عنوان می شود و اینکه اصل ماجرا چه بوده و تقلب و .. را رد می کنند و بهانه اصلی برای اینگونه اردوکشی ها غلط بوده و اشتباه بوده چه جای توجیهی بوده که آقای خاتمی اولا تمام موضع گیری هایی که انجام داده به نفع فتنه بوده را نیاید اعتراف کند و بگوید به اشتباهش پی برده است. ثانیا چرا می آید با کسانی که متهم بودند در این قضایا و زندان رفته اند، از زندان که بیرون می آیند دیدار می کند و خوش و بش می کند. خب این یعنی چی؟ یعنی بر همان موضع قبلی و تحلیل غلط قبلی باقی است. بر همان موضع غلط قبلی باقی است. بنابراین کسی که بر موضع غلط قبلی خودش علیرغم نظر رهبری باقی است حداقل آنچه می شود استنباط کرد این است که نشان می دهد ایشان تابع رهبری نظام نیست. تابع ولایت فقیه نیست. بنابراین در چنین شرایطی چگونه توقع دارد که نظام به ایشان لطف کند و عرصه سیاسی را برای ایشان دوباره باز کند.اینها باید بدانند که در عرصه سیاسی کشور سوختند و صلاحیت اینکه به این عرصه برگردند را ندارند.

* اگر فرصت گپ زدن با تعدادی از بزرگان سیاسی کشور را داشته باشید. من تعدادی از این افراد را نام می برم شما بگویید که به آنها در یک جمله چه خواهید گفت و چه توصیه ای خواهید کرد؟

هاشمی رفسنجانی: سعی کنند اجتهاد سیاسی نکنند و تابع نظر ولایت فقیه باشند.

سید حسن خمینی: راه امام این بود که گرایش به این طرف و ان طرف نداشت و مسیری که خدایی تلقی می کرد را می رفت. شما هم همین مسیر را بروید.

احمدی نژاد: باید ایستادگی در مقابل ولایت فقیه را جبران کند.

* اگر یکی دو سال پیش بود و می خواستید یکی دو جمله به مرحوم عسگراولادی بگویید؟
خیلی امیدی به اصلاح اصلاح طلبان نداشته باشید.

* اگر فرصتی بود با سران فتنه و خصوصا آقای خاتمی بخواهید نکته ای را گوشزد کنید؟
بپذیریم که دیگر جایی در عرصه سیاسی کشور ندارید.

آیت الله مصباح:درسته که شما به دنبال استقرار کامل احکام نظام اسلامی در جامعه هستید اما هنوز نظام ما نظام جمهوری اسلامی است نه حکومت اسلامی.

صادق محصولی: بهتر است به کارهای اقتصادی بیشتر بپردازند.

سعید جلیلی: خودش را به عنوان یک ذخیره برای نظام حفظ بکند.

علی اکبر ولایتی: به بیداری اسلامی بیشتر توجه بکنند. ورود به عرصه سیاست داخلی پیدا نکنند بهتر است.

علی اکبر ناطق نوری: خوب راهی را پیدا کرده اند که از سیاست فاصله گرفته اند.

غلامعلی حدادعادل: یک ذخیره فرهنگی خوب برای کشور و نظام هستند.

شخص آقای روحانی: میانجی گر خوبی برای ایجاد انس و صلح و دوستی در کشور است. همین که بتواند تفاهم بین جناحها در داخل کشور فراهم بکند ، کار بزرگی است.

* من شنیدم که آقای متکی هنوز از رد صلاحیت در انتخابات سال گذشته ناراحتند. نکته دارید که به ایشان بگویید.
آقای متکی از نیروهای پر تحرک و پر جنب و جوش و پر شتاب کشور در عرصه سیاست خارجی بود ولی هر عنصر موفقی در سیاست خارجی دلیل نمی شود که بتواند در سیاست داخلی موفق شود.

* فرض کنیم 3 سال آینده است و نزدیک انتخابات ریاست جمهوری دوازدهم. توصیه ای به آقای لاریجانی دارید؟
هر کسی باید قدرخودش و جایگاه خودش را بداند.

علی مطهری: برای آینده ایشان نگرانم که مثل امثال احمدی نژاد شود که خود را عالم به همه چیز بداند.

منبع: پارس

انتهای پیام/
خبرگزاری تسنیم: انتشار مطالب خبری و تحلیلی رسانه‌های داخلی و خارجی لزوما به معنای تایید محتوای آن نیست و صرفا جهت اطلاع کاربران از فضای رسانه‌ای بازنشر می‌شود.