ترنم «توانایی» در شب رویایی ایتام استثنایی تهران


خبرگزاری تسنیم: این کوچک‌مردان بزرگ علی‌رغم همه تنگناهای جسمی، روحی و اجتماعی، دلی به وسعت همه انسان‌ها دارند که هرگز لب به شِکوه نگشودند و نقص خود را دلیلی برای انزوا، عُزلت و مطرود شدن از جامعه نمی‌دانند.

 به گزارش گروه "رسانه‌های دیگر" خبرگزاری تسنیم،مراسم معنوی و با صفای افطاری 400 دانش‌آموز ایتام استثنایی دختر و پسر مقاطع مختلف تحصیلی شهر تهران شب گذشته در فضایی از مهربانی،صمیمیت و همدلی با حضور وجیه‌الله پرویزی مدیر آموزش و پرورش استثنایی شهر تهران در تالار شب برگزار شد و شبی به یاد ماندنی برای دانش‌آموزان ایتام استثنایی رقم زد.

...........

وقتی وارد تالار شدیم، باورهای ذهنی‌مان کامل‌تر شد؛ باورهایی که قبل از حضور در مراسم از ایتام استثنایی در ذهن‌مان مرور ‌شد و ما را با دنیایی از معصومیت، صداقت و در عین حال مظلومیت این کودکان که نه، فرشتگان زمینی، آشناتر ‌ساخت.

از کودک معلول ذهنی گرفته تا جوان جسمی _حرکتی و بیمار اوتیسمی که همه آنها علی‌رغم مشکلات فراوان در بعضی از ویژگی‌ها اشتراک داشتند مانند نداشتن سایه بزرگ و امنی به نام پدر و امید به یاری پدر معنوی ایتام امام علی (ع)، در این مراسم حضور داشتند.

وقتی با آنها همکلام شدیم آنچنان صحبت ‌کردند و از دنیای علائق و احساس خود ‌گفتند که استثنایی‌ بودنشان را نه تنها ضعفی برای آنها قلمداد ‌نکردیم بلکه وقتی با آن همه مشکلات جسمی و روحی که آن هم در پس بعضی سهل‌انگاری و کوتاهی‌های دیگران ایجاد شده بود، دریافیتم آنها به واقع استثنا و بی‌همتای امور بسیاری بودند.

در این ضیافت افطاری از دختر نوجوانی که علی‌رغم مصرف دارو با تأسف بسیار از اینکه نتوانسته روزه بگیرد و احساس خجالت و شرم کرده تا دانش‌آموز دیگری که به روزه نصف و نیمه خود افتخار می‌کرد حضور داشت و همه جملگی از بودن در این جمع احساس رضایت کردند.

 مراسم با نزدیک شدن به اوقات ملکوتی اذان و وقت افطار شکل رسمی‌تری به خود ‌گرفت و خانواده‌ها سالن اصلی و فرعی تالار را پر کردند و با هم بودن و در کنار هم بودن در سالن موج زیبایی ایجاد کرد.

چند دقیقه به افطار مانده نوای گرم مداحی و ذکر یا علی یکی از مداحان اهل بیت(ع) فضا را پر کرد و شور و شعف خاصی به محفل بخشید؛ وقتی نغمه آسمانی اذان طنین‌انداز شد، حاضرین روزه‌دار در فضایی  که در کنار فرزندان دلبندشان بودند افطار کردند و هنگام افطار غذا خوردن ایتام استثنایی در کنار یکدیگر یکی بر روی ویلچر و دیگری نزد مادران خود دیدنی بود.

بعد از صرف افطار، برنامه‌ها شکل رسمی و جذابی به خود گرفت؛ از موسیقی سنتی و پاپ گرفته تا شادی کودکانه نوجوانان استثنایی؛ کودکانی که در حال و هوای خود به ابراز شادی‌های کودکانه پرداختند و آقا قلقلی برنامه کودک که با نمایش‌های شاد و مفرح خود بر جذابیت این شب به یاد ماندنی افزود.

آری این کودکان نیز حق دارند شاد باشند چرا که آنها نیز مثل دیگران هستند و معلولیت به معنای محرومیت نیست.

درد دل‌های دانش‌آموزان ایتام استثنایی را با هم می‌خوانیم:

شهرام سلیمانی، دیپلم انسانی 27 ساله و از منطقه 9 که با ویلچر در کنار سفره افطار حضور دارد نخستین کسی است که هم‌صحبتمان می‌شود و در پاسخ به این‌پرسش که «برای چه در این مراسم شرکت کرده‌ای؟،با کمی مکث‌ گفت: این یک جشن بسیار خوبی است که در اینجا برگزار شده است.

وی ادامه داد: پدرم را در سن 22 سالگی از دست داده‌ام و از اینکه اینجا دوستان خود را دیدم  و در کنار سفره افطار هستم خوشحالم و خوشحالی دیگرم این است که اینجا به چشم آدم‌های دیگر به من نگاه نشد و همه مثل هم هستیم.

از سلیمانی پرسیدیم «قصد ادامه تحصیل داری؟»، با ناراحتی جواب داد: من به خاطر مشکل مالی و هزینه رفت و آمد دیگر قصد ادامه تحصیل ندارم؛ چرا که در ایران به معلولان اهمیت داده نمی‌شود و آنها را در نظر نمی‌گیرند؛ او با لحنی که همراه با تأسف شدید است، گفت من دوست داشتم و آرزو دارم  مثل آدم‌های عادی زندگی کنم و کارهای خودم را خودم انجام دهم  و دستم توی جیب خودم باشد  و از دولت می‌خواهم به ما توجه کند؛ چرا که ما نیز مثل دیگران احساس و روح داریم و مشکل ما ناتوانی ماست و دوست داریم خیلی کارها را انجام دهیم اما ناتوانیم.

 

*از اینکه نتوانستم روزه بگیرم خجالت می‌کشم

آذر هاشم‌خانی، 18 ساله دانش‌آموز اول دبیرستان مدرسه کوشاست که در سن 3 سالگی پدرش را از دست داده است و یک معلول جسمی _ حرکتی است؛ وی به سختی می‌تواند حرف بزند و به ناچار از خواهرش می خواهیم در گفت‌‌وگو کمکش کند؛ آذر با صدای لرزان و بریده بریده خود از اینکه در مراسم افطاری حضور دارد خیلی خوشحال است و گفت: از اینکه نتوانسته‌ام روزه بگیرم خجالت کشیدم.

وی ادامه داد: هدف از درس خواندنم این است که دارای شغلی بشوم و از مسئولین خواستار مدرسه در حد دبیرستان‌های عادی هستم.

هاشم‌خانی اضافه کرد: دوست دارم به کلاس‌های ورزشی و هنری بروم؛ اما هزینه آن بالاست و هزینه ماهانه برای رفت و آمد به مدرسه نیز 200 هزار تومان است که در توانمان نیست و انتظار ما داشتن یک سرویس رایگان برای رفتن به مدرسه است.

سمانه بهرامی، 20 ساله دانش‌آموز سوم دبیرستان از منطقه 4 نیز گفت: از اینکه در این مراسم شرکت کردم خیلی‌ خوشحال هستم، چون جشن خیلی خوبی است.

او با قاطعیت گفت در سال 94 دیپلمم را خواهم گرفت و قصد دارم بعد از آن به کلاس کامپیوتر بروم و در آینده پرستار شوم و از مریض‌ها پرستاری کنم.

امیرحسین پویان، دیپلم قالیبافی از مدرسه پیروزی منطقه یک دارد و معلول ذهنی است که در حال شادی و غرق در فضای هیجانی میهمانی است و مادرش نیز در حال تصویر برداری از شادی‌های اوست؛ وی نیز در پاسخ به این پرسش که «برای چه در این مراسم شرکت کرده‌ای؟»، گفت: حضورم در این مراسم برای این است تا شاد باشم چون در ماه رمضان و نزدیک عید فطر هستیم؛ همیشه نماز خود را با توجه به شرایطی که دارم خوانده‌ام و این شادی‌هایی که دارم به خاطر عید سعید فطر است.

پویان گفت عاشق موسیقی هستم و قصد دارم اگر بتوانم در آینده در این رشته تحصیل کنم.

او در حالی که به سختی حرکت می‌کرد، گفت: عاشق حضرت محمد (ص)، امام حسین (ع) و حضرت علی (ع) هستم و در ماه محرم هم همراه سینه‌زن محله‌مان حضور دارم.

وی با ناراحتی ادامه داد: در سن 10 سالگی پدرم را در اثر سکته مغزی و قلبی از دست داده‌ام.

 

آرش شریفی، 18 ساله دانش‌آموز سال سوم دبیرستان ارشاد منطقه گیشاست که در رشته قالیبافی درس خوانده است.

وی گفت: از اینکه در این مراسم و در کنار دوستان خود هستم بسیار خوشحال هستم و دوست دارم‌ در آینده آهنگر شوم و عاشق موسیقی نیز هستم.

به طبقه زیرین تالار رفتیم و با مریم طهماسبی، 22 ساله دانش‌آموز دوم دبیرستان رشته خیاطی منطقه 14 هم کلام شدیم که تمام روزه‌هایش را نیز گرفته‌ است.

گلی طهماسبی 65 ساله مادر این دانش‌آموز که سنگ صبور فرزندش در مریضی و نبود سایه پدری است و در کنار فرزندش حضور دارد، گفت: دخترم با همین وضعیت مریضی که داشت در ماه رمضان روزه گرفت و همیشه نگران روزه گرفتن من نیز خست.

وی ادامه داد: خدا را شکر می‌کنم و از خدا می‌خواهم بعد از من، فرزندم بتواند لااقل خودش به خانه رفت و آمد کند.

طهماسبی اضافه کرد: از مسئولین انتظار دارم در تابستان و ایام تعطیل، مرکزی برای این دانش‌آموزان ایجاد کنند تا آنها در آن مرکز سرگرم باشند.

 

*از خدا داشتن خانه مستقل را آرزو می‌کنم

زهرا پورمرتضی، 16 ساله دانش‌آموز دوم دبیرستان در رشته مشبک‌سازی از منطقه 14 که نسبت به دیگر دانش‌آموزان در شرائط بهتر جسمی است، نیز اظهار داشت: در ایام ماه مبارک رمضان برای شفای همه مریض‌ها دعا کردم.

وی به فعالیت قرآنی خود اشاره کرد و ادامه داد: در مسابقات قرآن مدرسه نیز رتبه اول را کسب کردم.

پورمرتضی اضافه کرد: از اینکه در این مراسم حضور پیدا کرده‌ام احساسی عالی و همراه با خوشحالی دارم.

فاطمه صمدی مادر این دانش‌آموز، گفت: فرزندم دیر‌آموز است و از دانش‌آموزان استثنایی بالاتر و از دانش‌آموزان عادی در سطح پایین‌تری قرار دارد اما مدرسه خاص خودش را ندارد و من نگران بیکاری او بعد از گرفتن دیپلم هستم.

زهرا از آرزوهایش گفت و اینکه قصد دارد در آینده معلم مشبک و معرق شود؛ اما متاسفانه امکانات برای او بسیار ناچیز است.

پورمرتضی خاطرنشان کرد: از خدا خواستارم  هرچه زودتر خانه مسکونی مستقلی داشته باشیم؛ چرا که در منزل پدربزرگ مادری‌ام زندگی می‌کنیم و شفای همه مریض‌ها و بهتر شدن خودم را آرزو دارم.

*ماهی یک میلیون تومان خرج فرزندم می‌کنم

امیرعلی محمودی فراهانی، 13 ساله دانش‌آموز دبستان پیک هنر منطقه 6، آخرین دانش‌آموز استثنایی است که مشکل اوتیسم دارد و توانایی صحبت کردن و درک سؤالات را ندارد.

فاطمه امیری، مادر امیرعلی که خود یک فرهنگی است، گفت: مشکلات بسیاری در خصوص فرزندم دارم؛ مانند هزینه بالای کلاس‌های توانبخشی و اینکه باید در هر ماه یک میلیون تومان خرج فرزندم کنم؛ فرزندی که در سن 7 سالگی پدرش را از دست داده است.

وی افزود: متاسفانه هیچ کس جویای حال فرزندم نیست؛ وقتی او دچار به هم ریختگی روحی _ روانی است کنترلش بسیار سخت است و هیچ جای نگهداری نیز برای بیماران اوتیسم وجود ندارد و باید ما از بسیاری احتیاجات زندگی‌مان صرفنظر کنیم تا بتوانیم به فرزندم خدمات دهیم.

امینی خاطرنشان کرد: بیماران اوتیسمی مشکلات فروانی دارند مانند اینکه روش‌های تدریس آنها مثل مدارس دیگر استثنایی است که این درست نیست و باید سرویس مدارس دانش‌آموزان اوتیسمی نیز خاص باشد تا راننده هنگام به هم ریختگی این دانش‌آموزان بتواند خودرو را کنترل کند و حادثه‌ای شکل نگیرد.

....

عقربه‌های ساعت زمان خداحافظی را نشان داد و بزرگمردان روشن‌ضمیر همراه اعضای خانواده با در آغوش گرفتن یکدیگر و گرفتن عکس یادگاری، یک به یک محفل به یادماندنی خود را ترک کردند و با دنیایی از خاطرات به امید دیدار و ضیافت دیگری با یکدیگر خداحافظی کردند و ما را با دنیایی از پرسش‌های بی‌پاسخ روبرو ساختند که راستی آیا ما ناشکر الطاف خالق خویش هستیم یا آنها شاکری بزرگ؟!

چرا که این کوچک‌مردان بزرگ علی‌رغم همه تنگناهای جسمی، روحی و اجتماعی دلی به وسعت همه انسان‌ها دارند که هرگز لب به شِکوه نگشودند و خود را ناتوان نمی‌دانند و نقص خود را دلیلی برای انزوا، عُزلت و مطرود شدن از جامعه نمی‌دانند؛ اما خواسته‌ای به حق از مسئولین دارند که عنایتی نه از سر ترحم بلکه از جانب وظیفه به عنوان جزئی از جامعه و ذینفع از حقوق شهروندی در جهت آسایش و رفاه دارند تا نکند صدای ناشنیده و بی‌توجه دانش‌آموز ایتام استثنایی، عرش الهی را بلرزاند و غضب و خشم خداوندی دامن‌مان را گیرد.

منبع:فارس

انتهای پیام/
خبرگزاری تسنیم: انتشار مطالب خبری و تحلیلی رسانه‌های داخلی و خارجی لزوما به معنای تایید محتوای آن نیست و صرفا جهت اطلاع کاربران از فضای رسانه‌ای بازنشر می‌شود.

بیشتر بخوانید...