رفتارشناسی رهبران عربی در بزرگ ترین کشتار فلسطینیان


خبرگزاری تسنیم: در هیچ جنگی فلسطینیان یک جا بیش از هزار و ۵۰۰ کشته نداده اند و تلفات زنان و کودکان در این جنگ بی سابقه ترین تلفات انسانی جهان عرب در دوران مدرن است.

به گزارش گروه "رسانه‌های دیگر" خبرگزاری تسنیم، «رفتارشناسی رهبران عربی در بزرگ ترین کشتار فلسطینیان»عنوان سرمقاله روزنامه جوان به قلم دکتر عبدالله گنجی است که در آن می​خوانید؛

شیمون پرز، رئیس سابق رژیم صهیونیستی از همراهی دولت های عربی در حمله به غزه تشکر کرد و آن را بی سابقه خواند.

شیمون پرز، رئیس سابق رژیم صهیونیستی از همراهی دولت های عربی در حمله به غزه تشکر کرد و آن را بی سابقه خواند. شاید برخی گمان کنند که این یک جنگ روانی است که با هدف اختلاف در جهان اسلام عنوان می شود، اما حقیقت این است که پرز از تحقیرشدگی اعراب لذت می برد و در قبال این تحقیرشدگی آبنباتی هم تقدیم می کند. بحران اخیر غزه پر تلفات ترین و بزرگ ترین کشتار فلسطینیان در 70 سال گذشته است.

در هیچ جنگی فلسطینیان یک جا بیش از هزار و 500 کشته نداده اند و تلفات زنان و کودکان در این جنگ بی سابقه ترین تلفات انسانی جهان عرب در دوران مدرن است. حال در قبال این جنایات هولناک نه تنها رهبران عربی تحریک نمی شوند و نه تنها سکوت کرده اند که در پشت پرده کاری کرده اند که پرز از آنان تشکر می کند. حقیقتاً چرا رهبران عربی خفت و خواری خویش را با تولید مسائل فرعی و بی ربط مخفی می کنند و چرا جرئت ندارند کوچک ترین موضع سیاسی در مسئله فلسطین اتخاذ کنند و چرا صهیونیست ها اینقدر نسبت به بی تفاوتی جهان عرب اطمینان خاطر دارند؟ عمده دلایلی که می توان برای آن برشمرد به شرح ذیل است.

1- اعراب در جنگ های 1949، 1967، 1973 و 1982 به صورت جمعی از معدودی صهیونیست شکست خورده اند و کابوس آن شکست آنان را از هر گونه تحرک باز می دارد. شکست های پی درپی آنان را نسبت به عدم توفیق در میدان نظامی اقناع نموده است که نبرد نظامی فقط یک دستاورد دارد و آن هم شکست است. اشتباه راهبردی اعراب در این زمینه این است که از تغییر ایدئولوژی مبارزه غافل هستند. آن روز که پی درپی شکست می خوردند به علت این بود که ایدئولوژی مبارزه ناسیونالیسم عرب بود و آنان به همراه رهبران ساف برای «وطن عربی» می جنگیدند. اما پیروزی در جنگ های 33 روزه، 22 روزه، هشت روزه و جنگ اخیر نشان می دهد که ایدئولوژی اسلام می تواند الهام بخش، انگیزه ساز و پیش برنده باشد. قدرت ایدئولوژی اسلام به حدی است که می تواند یک گروه چریکی را با سلاح های سبک و نیمه سنگین بر یکی از بزرگ ترین و مجهز ترین و با اطلاعات ترین ارتش های جهان پیروز کند. بنابر این اگر اعراب تغییر ایدئولوژی مبارزه را باور کنند در هر جنگی به پیروزی خواهند رسید.

2- عامل دیگری که دولت های عربی را به سکوت یا همراهی با غاصبان و جنایتکاران تاریخ همراه کرده است، نداشتن پشتوانه مردمی است. آنان بیم دارند با یک حرکت کوچک در مسئله فلسطین رشد اسلام دامن خود آنان را نیز بگیرد. بنابر این مشاهده می شود که برای تجهیز و اعزام شهروندان خود به سوریه و عراق بسیار تلاش می کنند اما هیچ فردی را برای مبارزه در فلسطین ترغیب و تشویق و اعزام نمی کنند، هیچ فتوایی در تقدیس مبارزه با صهیونیسم در جهان عرب صادر نمی شود. اما در مبارزه با دولت عراق و سوریه فتوا صادر و نیروی انسانی، پول و تجهیزات توأمان ارسال می شود.

3- ترس از امریکا از مهم ترین عوامل این سکوت یا همراهی است. البته این ترس به یک عامل داخلی هم بر می گردد و آن نبود پشتوانه مردمی داخلی است. اگر کشوری از حمایت ملت خود مطمئن باشد بدون تردید در مقابل قلدران عالم ایستادگی خواهد کرد و حتی اگر در این راه تلف هم بشود به عنوان قهرمان و اسطوره ملی و تاریخی در بستر تاریخ ثبت خواهد شد. اعراب می دانند که اگر دست از پا خطا کنند خط کش ها و استانداردهای جهانشمول غربی را بالای سر خود خواهند دید. اگر اعراب در مقابل صهیونیست اخم یا ترش نمایند بلافاصله از امریکا خواهند شنید: دموکراسی شما کجاست؟ حقوق بشر کو؟ حقوق زنان را چرا رعایت نمی کنید؟ و چرا به تروریست ها کمک می کنید؟ بنابر این برای فرار از پاسخ های مذکور صورت مسئله را پاک می کنند و از اول به صورت شفاف خود را درگیر مسئله نمی کنند تا خواب آشفته نبینند.


4- عامل دیگر حسادت و تحقیرشدگی در مقابل میدان داری ایران اسلامی است. وقتی ایران فارس و شیعی خود را برای فلسطین سنی و عرب هزینه می کند تحقیرشدگی اعراب بیشتر می شود و همین جاست که بهانه ها را به میدان می فرستند که این جنگ نیابتی ایران است و ما به چنین جنگی کمک نمی کنیم. باور کنید اگر تشکر پرز درست باشد، کمک اعراب به آنها صرفاً برای حال گیری از ایران است، نه کمک به تقویت صهیونیست ها. آن روی سکه برایشان مهم تر از آینده صهیونیسم است.

5- برخی کشور های عربی همچون قطر و عربستان کمک های مالی قابل توجهی به فلسطینیان می کنند اما با آنان شرط می کنند که این کمک ها بشردوستانه است و باید صرف بهداشت و تحصیل و... شود و نباید در جنگ به کار گرفته شود، لذا این موضوع هم نشان دهنده تعهد اعراب به غرب مبنی بر بیزاری از هرگونه جنگی با صهیونیست هاست. بنابر این مرجعیت مالی اعراب به مرجعیت اعزام نیروی انسانی یا حمایت از جنگ نظامی گروه های مقاومت تبدیل نمی شود و علت آن ترس از وارد شدن به میدانی است که عاقبت تاج و تخت های موروثی را به باد خواهد داد.

بنابر این اعراب امروز مأموریت خود را «معکوس سازی تحقیر» علیه ایران می دانند. بدین معنی که تحقیر خود در مقابل صهیونیست ها را (که موجب خاطرجمعی صهیونیست ها شده است) به لجاجت علیه ایران تبدیل کرده اند و به جای حمایت از منافع اعراب و ضربه به منافع صهیونیسم به دنبال ضربه به منافع ایران و هم پیمانان آن هستند. روی دیگر این سکه نیز تأمین منافع صهیونیست هاست و شاید تشکر پرز از آنان به همین دلیل باشد. وقتی سوریه و حزب الله وارد یک جنگ ناخواسته و فرسایشی می شوند، وقتی عراق در آتش و خون می سوزد، معنی اش آن است که پول و نیروی انسانی اعراب در صدد حذف یا کاهش قدرت مقاومت در مقابل صهیونیست هاست و باید گفت اعراب در تضعیف جبهه مقاومت در مقابل صهیونیست ها قدری توفیق داشته اند. بنابر این دلیل قدردانی پرز را باید در این نقطه فهمید. پرز آدم واقع گرایی است و این را بارها نشان داده است.

همانگونه که اعتراف کرد خمینی در پشت مرز های اسرائیل خیمه زده است، امروز نیز از سران عرب تشکر می کند. تشکر بابت چی؟ بابت قول سکوت در ماجرای غزه و به راه انداختن جنگ در عراق و سوریه و لبنان برای تحلیل رفتن جبهه مقاومت. آقای پرز قدردانی شما بجاست نمک نشناسی نکردی. رهبران اعراب را خوب تنظیم می کنی و خوب مدیریت می کنی. ما در اینجا شما را به عنوان دشمن خود تحسین می کنیم.

انتهای پیام/
خبرگزاری تسنیم: انتشار مطالب خبری و تحلیلی رسانه‌های داخلی و خارجی لزوما به معنای تایید محتوای آن نیست و صرفا جهت اطلاع کاربران از فضای رسانه‌ای بازنشر می‌شود.