امیرعلی دانایی از همکاری با مهرجویی می‌گوید


خبرگزاری تسنیم: این بازیگر در فیلم تازه افخمی بازی نرم، ملموس و روانی را در نقش فرهاد ارائه می‌کند، به طوری که انگار شاهد بخشی از زندگی واقعی او در فیلم هستیم.

به گزارش خبرگزاری تسنیم همان موقع که با بازی در نقش فرخ مجموعه «کلاه پهلوی» درخشید، می‌شد حدس زد که بزودی او را در آثار و نقش‌های مهم دیگری نیز خواهیم دید. این موفقیت با حضور در فیلم‌های دو کارگردان سرشناس سینما یعنی «اشباح» داریوش مهرجویی و «آذر، شهدخت، پرویز و دیگران» بهروز افخمی که این روزها بر پرده سینماست، ادامه پیدا کرد.

دانایی که پیش از بازیگری چهره‌اش به عنوان مدل روی تابلوهای تبلیغاتی دیده می‌شد، متولد سال 1359 و فارغ‌التحصیل رشته مهندسی صنایع است. کارنامه او در بازیگری گرچه طولانی نبوده، اما تا همین جا هم کاملا حساب شده در هنر گام برداشته است.

این بازیگر در فیلم تازه افخمی بازی نرم، ملموس و روانی را در نقش فرهاد ارائه می‌کند، به طوری که انگار شاهد بخشی از زندگی واقعی او در فیلم هستیم.

به نظر می‌رسد روند خوبی را در بازیگری طی می‌کنید؟

چطور؟

چون با کارگردان‌های مهم و بزرگی چون داریوش مهرجویی، بهروز افخمی و ضیاءالدین دری همکاری داشتید.

بله، از همان ابتدای ورودم به حرفه بازیگری یعنی پانزدهم تیر 85 با بازی در مجموعه «کلاه پهلوی» نگاهم به این حرفه این بود که باید مخاطب و نظرش را جدی گرفت.

می‌شود بیشتر توضیح دهید؟

الان دیگر دوره‌ای نیست که چهره و فیزیک یک بازیگر به تنهایی ملاک باشد. کسی در دوره فعلی می‌تواند به معنای واقعی بازیگر باشد که بازی‌اش کیفیت لازم را داشته باشد. در کلاه پهلوی من این شانس را داشتم که با بخشی از بزرگان سینمای ایران همبازی باشم که این همکاری حدود هشت سال طول کشید؛ البته در طول این هشت سال رویای کار کردن با بزرگان را همراه خود داشتم که خدا را شکر تاکنون بخشی از آن محقق شده است.

چرا حضور در عرصه تبلیغات را کنار گذاشتید؟

کنار نگذاشته‌ام، حضور چهره‌های سرشناس در تبلیغات ممنوع است.

کار در بخش تبلیغات هم جذابیت‌های خاص خود را دارد، چرا کار بازیگری را به آن ترجیح دادید؟

به نظرم بازیگری جنبه‌های هنری برجسته‌تری دارد و خوشبختانه مسیر هم برای من هموار شد و کارم را در این زمینه با پروژه خاص و ویژه‌ای آغاز کردم.

برای ادامه کار بازیگری برنامه‌ریزی شده گام برمی‌دارید یا این‌که تمایل دارید بیشتر تجربه کنید؟

در این مدت که کار کردم می‌توانستم باری به هر جهت‌تر حرکت کنم، ولی چگونگی مسیر حرکت برای من بسیار حائز اهمیت است. حتی در زمان فیلمبرداری کلاه پهلوی پیشنهادات زیادی داشتم که بعد از پخش هم ادامه پیدا کرد، اما من ترجیح دادم برای ارتقای سطح بازیگری‌ام تئاتر کار کنم. زمانی که مشغول بازی در دومین کار تئاترم بودم، از آقای بهروز افخمی پیشنهاد بازی برای فیلم آذر، شهدخت، پرویز و دیگران را دریافت کردم.

به دنبال ایده‌آل و هدف خاصی در سینما هستید؟

کاملا. هشت سال از بهترین دوران زندگی‌ام را صرف بازی در کلاه پهلوی کردم که زمان کمی نیست، البته از حضور در آن کار، تجربه خوبی کسب کردم.

حضورتان در اشباح مهرجویی چگونه اتفاق افتاد؟

من از زمان ساخته شدن فیلم «سنتوری» با آقای مهرجویی آشنا هستم. قبل از کلاه پهلوی آقای شریفی‌نیا وقتی تابلوهای تبلیغاتی‌ام را در سطح شهر دیده بود، مرا برای بازی در نقش اصلی «سنتوری» به آقای مهرجویی معرفی کرد. همان‌طور که می‌دانید این نقش گزینه‌های زیادی برای بازی داشت، اما از آنجا که زمان کمی به شروع فیلمبرداری مانده بود، باید تمرین زیادی برای این نقش می‌شد. آقای مهرجویی معتقد بود نقش علی سنتوری نقش سختی است و باید یک بازیگر حرفه‌ای ایفای این نقش را به‌عهده بگیرد. خلاصه حضورم در آن فیلم نشد تا این‌که بعد از کلاه پهلوی اول با آقای افخمی همکاری کردم و بعد بازی در اشباح پیش آمد. برایم رویا بود که نقش جوان اول فیلم مهرجویی را بازی کنم. شنیده بودم آقای مهرجویی برای نقش اول جوان فیلم خود به دنبال بازیگر است. برای همین به رضا درمیشیان که سال‌ها دوستی نزدیکی با او دارم، گفتم به آقای مهرجویی بگوید که چهره مرا هم برای نقش ببیند. رضا گفت باشد، ولی این موضوع را به آقای مهرجویی نگفت! من از او ناراحت شدم. نمی‌دانستم آقای مهرجویی بازیگر مدنظرش را انتخاب کرده. بعد از گذشت مدتی رضا به من زنگ زد که آن بازیگر مدنظر آقای مهرجویی برای بازی انتخاب نشده. رضا به من گفت آن موقع به مهرجویی نگفتم، چون تصویر شخص دیگری در ذهن او نقش بسته بود. وقتی به دفتر آقای مهرجویی رفتم، ایشان رفتار بسیار شایسته و خوبی با من داشت، حتی به من گفت در آینده ستاره سینما می‌شوی. در عین حال ایشان به من گفت باید ببینم برای بازی در این نقش چهره‌ات بر نقش و در جمع بازیگران می‌نشیند یا نه. خوشبختانه در نهایت قرعه به نام من افتاد؛ البته حس خاصی از قبل به من می‌گفت در فیلم مهرجویی بازی می‌کنم.

چطور؟

قبل از کار با آقای مهرجویی، یک دفتر فیلمسازی از من دعوت به همکاری کرد که من نمی‌خواستم در فیلم آنها بازی کنم. بنابراین عذرخواهی کردم و گفتم قرار است در فیلم آقای مهرجویی بازی داشته باشم، در حالی که هیچ قراری برای بازی در آن فیلم نداشتم و اصلا به دفتر آقای مهرجویی هم نرفته بودم!

تعداد زیادی از منتقدان معتقدند فیلم اشباح افول سینمای مهرجویی است. شما در این باره چه نظری دارید؟

درباره این فیلم نظرات متفاوتی وجود دارد. عده‌ای می‌گویند از فیلم‌های گذشته مهرجویی بهتر است و عده‌ای نظر دیگری دارند، اما برای من بازیگر تازه‌کار که بتازگی وارد سینمای ایران شده، کار کردن با داریوش مهرجویی افتخار است.

من از مهرجویی، استاد بزرگ سینما نکاتی را آموختم که شما آنها را در بازی‌های بعدی من خواهید دید. قطعا بدانید همکاری با این کارگردان برجسته سینما در ادامه مسیر بازیگری‌ام موثر است. برعکس روال بعضی از طرح‌های سینمایی، اول برای نقش در فیلم اشباح انتخاب شدم و بعد فیلمنامه را خواندم. هدفم این نبود که در چه شرایطی و در چه کاری با مهرجویی همکاری می‌کنم، من فقط به دنبال همکاری با این بزرگمرد سینمای ایران بودم. کمتر کسی از بازیگران سینمای ایران را سراغ داریم که پیشنهاد بازی در فیلم مهرجویی را رد کند. نباید این نکته را فراموش کنید فیلمسازی پروسه‌ای بسیار سخت و دشوار است. این‌که فیلمی خوب یا بد است سلیقه‌ای است و همیشه نظرات متفاوتی در این ارتباط وجود دارد.

بازی در آذر، شهدخت، پرویز و دیگران چطور پیش آمد؟

زمان پخش مجموعه کلاه پهلوی در تئاتری بازی می‌کردم به نام «رویاهای رام نشده» به کارگردانی ایوب آقاخانی. بعد از آن در نمایش دیگری به نام «نام همه مصلوبان عیسی است» حضور پیدا کردم. البته مردد بودم در این تئاتر بازی کنم یا نه، چون با چند پیشنهاد سینمایی و تلویزیونی در آن زمان روبه‌رو شدم.

کارگردان تئاتر دوم چه کسی بود؟

کارگردان آن تئاتر هم ایوب آقاخانی بود. حسی به من می‌گفت بازی در این تئاتر را بپذیر که نهایتا پذیرفتم و در آن با مرجان شیرمحمدی همبازی شدم. یک شب همراه همه عوامل این نمایش بعد از تمرینات برای شام بیرون رفتیم که آقای افخمی هم مهمان ما بود. همان‌جا به آقای افخمی گفتم دوست دارم در فیلمی از ایشان بازی کنم. او گفت در فیلم جدیدم نقشی برایت ندارم، ولی در فیلم بعدی حتما خودم هم دوست دارم با هم کار کنیم. گذشت تا این‌که دو هفته مانده به این‌که تئاتر ما تمام شود از طرف آقای افخمی پیشنهاد بازی در فیلم آذر، شهدخت، پرویز و دیگران را دریافت کردم.

فیلمنامه فیلم آقای افخمی تغییر کرده بود که نظرش را عوض کرد؟

نه، ابتدا سن نقش من در این فیلم بالا بود و آقای افخمی سن را برای حضورم در این فیلم پایین آورد. وقتی این پیشنهاد را دریافت کردم برای بازی در این فیلم مردد بودم. نمی‌دانستم بپذیرم یا نه. دلم می‌خواست بعد از بازی در کلاه پهلوی در نقش اول پروپیمان و خاصی بازی کنم، اما بعد با خودم فکر کردم مگر چقدر می‌توانم در سینمای ایران فرصت همکاری با بهروز افخمی را پیدا کنم و شاید دیگر این فرصت برایم به‌وجود نیاید. با خودم خیلی کلنجار رفتم. اصلا فکرش را هم نمی‌کردم که این فیلم در چند بخش جشنواره نامزد دریافت جایزه شود و در نهایت سیمرغ بلورین بهترین فیلم را دریافت کند.

همکاری‌تان با بهروز افخمی و تعامل‌تان با او چگونه بود؟

بسیار سریع خواسته‌های ایشان را می‌گرفتم و خیلی راحت به نقش فرهاد رسیدم.

موقع فیلمبرداری برداشت‌های زیادی داشتید؟

بعضی صحنه‌ها را با یک برداشت هم می‌گرفتیم، مثلا صحنه داخل ماشین با مرجان شیرمحمدی را فقط یک بار گرفتیم و با این‌که در عمرم اصلا بولینگ بازی نکرده بودم، اما صحنه بازی بولینگ را در دو برداشت ضبط کردیم.

یکی از نکات خوب بازی شما این بود که جنس بازی‌تان به زندگی بسیار نزدیک است.

بله، نوع بازی من این‌طور است.

البته در کلاه پهلوی خیلی حساب شده گام برمی‌داشتید.

بله، چون یک کار تاریخی بود و فضای اثر این را ایجاب می‌کرد. من در کلاه پهلوی نقش فرخ را با شرایط و فضای کار تاریخی و همان‌طور که آقای دری می‌خواست زندگی کردم.

به نظر می‌آید شخصیت فرهاد در فیلم آذر، شهدخت، پرویز و دیگران جای کار و پرداخت بیشتری داشت.

به چنین چیزی فکر نکرده بودم. در هر صورت کار بسیار پر شخصیت و پر بازیگر بود و آقای افخمی هم سعی کرد به رمان همسرشان وفادار باشد. ضمن این‌که باید نقش هم به همه در صورت نیاز می‌رسید. به نظرم به نقش فرهاد همان‌طور که در فیلمنامه بود پرداخت شده بود.

به عنوان پرسش پایانی می‌توانید بگویید این فیلم چه مفهوم و منظوری را دنبال می‌کرد؟

چنین پاسخی در حیطه کاری من نیست، اما همین‌قدر می‌دانم که آقای افخمی قصد نمایش و روایت داستان یک خانواده را داشت که در کنار آن حرف‌های روان‌شناسانه‌ای را هم در فضای مفرحی بیان می‌کند. به نظرم جای ساخت چنین فیلم‌هایی در سینمای ایران بسیار خالی است و سینمای ما به داشتن چنین آثاری نیاز دارد. آخر چقدر فیلم‌های تاریخی، چقدر فیلم‌های غمناک اجتماعی!

منبع: باشگاه خبرنگاران جوان

انتهای پیام/