«نه» به تعامل با آمریکا چرا؟
خبرگزاری تسنیم: تخصص و تجربه مدیریت ارشد این دستگاه، می تواند سرمایه خوبی برای تطبیق دهی دستگاه دیپلماسی کشور با الزامات یک دیپلماسی موفق و کارآمد باشد که رهبری آنها را تعیین و تبیین فرموده اند.
آیتالله خامنهای در دیدار با مقامات دستگاه دیپلماسی کشور ضمن مرور مذاکرات هستهای در دور جدید و با تاکید بر نسبت این مذاکرات با سیاستهای خصومت آمیز آمریکا با کشورمان، در مورد چشم انداز این مذاکرات نکات مهمی را اشاره فرمودند. رهبرانقلاب بخش پایانی سخنانشان را در این دیدار به موضوع تعامل با جهان اختصاص دادند. موضوعی که محور اصلی دولت یازدهم در سیاست خارجی به حساب می آید. در این رابطه ایشان تعامل با رژیم صهیونیستی را موضوعاً منتفی خواندند و درباره آمریکاییها هم گفتند: «تا وقتی وضع کنونی یعنی دشمنی امریکا و اظهارات خصمانه دولت و کنگره آمریکا درباره ایران ادامه دارد تعامل با آنها نیز هیچ وجهی ندارد.» این مسئله میتواند رمزگشایی دیگری از حدود و خطوط قرمز ترسیمی توسط رهبر انقلاب برای سیاست خارجی کشورمان باشد. سیاستی که برابر قانون اساسی، دولت و دستگاههای مربوطه موظف به اجرای آن هستند.
بر این اساس پایههای آنچه را که میتوان امید غرب به یافتن امکان تعامل کامل با تهران در شرایط حفظ دشمنیها و بیاعتمادیها دانست، منتفی شده و منطق در پیش گرفتن چنین مشربی در میان کارشناسان و مدیران کشور نیز نقد شده است. یکی از عبارات کلیدی و مهم بیانات رهبر انقلاب در دیدار وزیر امور خارجه، سفیران و مسئولان نمایندگیهای ایران در خارج از کشور، فقدان وجاهت تعامل با آمریکا تا زمان وجود دشمنی و اظهارات خصمانه دولت و کنگره آمریکا درباره ایران است. باید درنظر داشت که اساسا در صحنه بینالملل اصلی وجود دارد که اگر آن را درک کنیم، دلایل مخالفت مذاکره با آمریکا مشخص خواهد شد. طبق این اصل، در روابط بینالملل، 2 واحد سیاسی و یا کشور، زمانی میتوانند با هم به مذاکره و تعامل بپردازند و در نهایت به توافق یا توافقاتی نائل آیند که به لحاظ قدرت، دارای موازنه باشند. به عبارت دیگر، به لحاظ سطح و میزان قدرت در شرایط توازن باشند. اگر یک طرف میز مذاکره نسبت به طرف مقابل در سطح بالاتری از قدرت باشد، دلیلی نمیبیند که در صورت حصول به توافق، به تعهداتش عمل کند. لذا در این شرایط ضمانت اجرایی برای عمل به تعهدات وجود نخواهد داشت.
همین یک نکته نشان میدهد مذاکره ایران با آمریکا حتی در صورت رسیدن به توافق، به دلیل فقدان ضمانت اجرای موثر، بدون پشتوانه بوده و مطابق تجربیات و واقعیات تاریخی محکوم به شکست است. اگر این واقعیت حاکم بر روابط بینالملل را در نظر داشته باشیم به صورت شفاف و صریح به این نتیجه خواهیم رسید که مذاکره با آمریکا لااقل برای ایران نتیجهای دربر نخواهد داشت. حال سوال اینجاست که آیا این به معنای نفی مذاکره ایران با آمریکا در چارچوب مذاکرات 1+5 نیز خواهد بود؟ اگر اصلی که در بالا شرحش رفت را مدنظر داشته باشیم پاسخ به وضوح روشن خواهد بود و این به نوع، محل و چارچوب مذاکرات ربطی ندارد. تا زمانی که طرفین مذاکره در سطح موثری از توازن قدرت نرسند، ابزار و ضمانت اجرای موثری نیز برای عمل به تعهدات طرفین وجود نخواهد داشت. علاوه بر مضراتی که رهبر انقلاب در خصوص مذاکره با آمریکا به آنها اشاره کردند مضرات و آسیبهای جدی دیگری نیز برای ایران مترتب و متصور است. آیتالله خامنهای فرمودند از مذاکرات سال گذشته تاکنون با آمریکا نه تنها فایدهای عاید نشد بلکه لحن آمریکاییها تندتر و اهانتآمیزتر شدو از سوی دیگر، توقعات طلبکارانه بیشتری را در جلسات مذاکرات و تریبون های عمومی بیان کردند و حتی تحریمها را تشدیدکردند.
و همانطور که اشاره شد اینها بخشی از فهرست بلندبالای مضرات مذاکره با آمریکا است که رهبر انقلاب آنها را تصریح کردند. از آنجا که مطابق اصول مصرح قانون اساسی، دستگاه سیاست خارجی موظف و مکلف به تبعیت از سیاستهای کلان اعلامی از سوی رهبری است، در غیر اینصورت مجموعه اقدامات آن هم خلاف قانون اساسی است و هم فاقد مشروعیت. لذا در هر مذاکره و رابطهای اگر این خطوط قرمز رعایت شوند و بدانیم که در این مذاکرات به دنبال حقوق مسلم خود هستیم و نه بیشتر، موضع ما به روشنی و وضوح روشن خواهد بود. در این شرایط باید دید که آیا طرف مقابل حاضر است موضوع را به این روشنی ببیند یا خیر؟ در پایان باید گفت دولت محترم می بایست این درس را دریافت کند که زمانی که رهبر انقلاب برای برقراری رابطه با آمریکا پیشقدم نشده است، تلاش برای ایجاد رابطه با آمریکا، حرکت در پازل دشمن است. حرکتی که میتواند ناشی از اشتباه محاسباتی طراحان آن باشد و ضروری است نسبت به رفع این اشتباه محاسباتی اقدام نمود. از این نظر، علاوه بر ابعاد و مولفههائی که به محیط خارجی مربوط میشود، دستگاه دیپلماسی باید به ارزیابی ترکیب انسانی اعم از کارشناسی و مدیریتی، ساختار و سازماندهی، طرح و برنامه و همچنین فرایند نظارت و بازخوردگیری بپردازد. شاید در این ارزیابی ها، لزوم تحول در ساختار این دستگاه نیز همانند سایر نهادهای اجرائی کشور در اولویت قرار گیرد.تخصص و تجربه مدیریت ارشد این دستگاه، می تواند سرمایه خوبی برای تطبیق دهی دستگاه دیپلماسی کشور با الزامات یک دیپلماسی موفق و کارآمد باشد که رهبری آنها را تعیین و تبیین فرموده اند.
انتهای پیام/