اولین گروه مستندساز ایرانی برای روایت «بحران داعش» یکشنبه به عراق میروند
خبرگزاری تسنیم: سالگرد شهادت هادی باغبانی بهانهای برای برگزاری نشستی با حضور سلیم غفوری و مرتضی شعبانی، دو مدیر فرهنگی و تهیهکننده فیلمهای مستند بحران بود. شعبانی در این نشست از سفر نیسی و صدری برای ساخت فیلم مستند در عراق خبر داد.
سالگرد شهادت هادی باغبانی، مستندساز ایرانی که در سوریه مورد اصابت گلولههای تروریستهایی قرار گرفت که امنیت و آرامش مردم سوریه را مورد تهدید قرار دادند، بهانهای بود برای دعوت از دو مدیر حوزه فیلمهای مستند و پرسش از آنها درباره وضعیت مستندسازی ایران در کشورهای بحران زدهای مانند سوریه و عراق.
مرتضی شعبانی، مدیر مرکز مستند حقیقت و سلیم غفوری، مدیر موسسه فرهنگی میثاق و مدیر بخش مستندسازی سازمان هنری رسانهای اوج دو مهمانی بودند که به نشست «مستندسازی بحران در کشورهای اسلامی» دعوت شدند. مدیرانی که هرکدام سابقه تهیهکنندگی فیلمهای مستند بحران زیادی در کشورهای مختلف از جمله سوریه را دارند.
حضور مرتضی شعبانی پیش از سلیم غفوری و آغاز نشست با حضور وی باعث شد که بخش اول این نشست به صحبتهای او اختصاص پیدا کند.
تسنیم: مرکز مستند حقیقت فعالترین مرکز در خصوص ساخت فیلمهای مستند در سوریه بود. حتی در این راه شهید هادی باغبانی را تقدیم به اسلام کرد. کمی در مورد توجه این موسسه به ساخت مستند در سوریه و دیگر کشورهای اسلامی توضیح دهید.
باید از ظرفیتهای خارجی هم برای تولید فیلم مستنداستفاده کرد
شعبانی: عموم کارهای ما براساس دو سیاست کلی است. بخش اول کارهای راهبردی و طولانی مدت است که خیلی کاری به موضوعات روز نمیتواند داشته باشد مانند موضوعات تاریخی که مدت زیادی از آنها گذشته است و بخش دوم مربوط به امور جاری است که بیش ترمربوط به اتفاقات، حوادث و رخدادهای منطقه است. البته این بخش برای مردم جذابتر است. در حقیقت ما تلاش میکنیم که کارهایمان این دو بخش را پوشش بدهد. منتهی در کارهای منطقهای تلاش میکنیم تا از توانمندیهای فیلم سازان داخلی و همچنین فیلم سازان خارجی استفاده کنیم. چرا که در مواردی دست فیلم ساز ایرانی بسته است، نمیتواند ویزا بگیرد و نمیتواند در آن منطقه حضور پیدا کند. ما نمیتوانیم دست روی دست بگذاریم، در نتیجه از توانمندیهای فیلم سازان اروپایی، آسیایی و کشورهای اطراف استفاده میکنیم و با آنها وارد کار میشویم. البته نه به این شکل که به او بگوییم برو و راجع به این موضوع فیلم بساز بلکه کاملا طرح بررسی میشود، تصویب میشود و در مراحل تدوین نیز نظارت میشود تا اثری که مد نظر ماست به دست آید. در این زمینه ما توانستیم تا مقداری موفق باشیم.
تاسیس و راه اندازی مرکز مستند حقیقت هم همزمان شد با تحولات منطقه که به قول ما بیداری اسلامی و به قول عربها بهار عربی است. ما کارمان را از همان ایام شروع کردیم. اولین کارمان هم «انقلاب بدون مرز» نام داشت. در آن پروژه کاملا از فیلم سازان غیر ایرانی استفاده شد. کارهایی که ساخته شد در ابتدا عربی بود چون نگاهمان این بود که این آثار بتوانند شبکههای غیر ایرانی همسو با ما و شبکههای مقاومت را پوشش بدهند. در ادامه نیز این آثار ترجمه و دوبله شد و در شبکههای خودمان پخش شد. به نظرم این آثار در آن ایام بسیار خوب بود. در این مجموعه دو قسمت راجع به مصر داشتیم، راجع به یمن و لیبی داشتیم و البته راجع به بحرین دو کار داشتیم که یکی از آنها را بچههای خود ما ساختند که اتفاقا بسیار بهتر هم بود. به هر حال سه قسمت را دوستان غیر ایرانی و یک قسمت را خودمان کار کردیم.
در اولین سفر سوریه، اجازه ورود دوربین را به ما نمیدادند
حوادث واتفاقات به گونهای جلو رفت که پای ما را به سوریه باز کرد. در ابتدا کار کردن در سوریه بسیار سخت بود. خاطرم است در اولین سفر که خود من هم حضور داشتم، بحران سوریه تازه شروع شده بود. حتی ما که میخواستیم از مرز لبنان وارد سوریه شویم اجازه نمیدادند که دوربین وارد خاک سوریه کنیم. در نهایت با وساطت یکی از دوستان که با وزیر اعلام و رئیس رادیو تلویزیون آنجا آشنایی داشت، توانستیم دوربین ببریم. البته در ابتدا هم معلوم بود که اتفاقات سوریه متفاوت با جاهای دیگر است. رویکرد ما از حضور درسوریه نیز همین بود.
با هلیکوپتر به منطقه تحت محاصره تروریستها رفتیم
اولین قسمت کار ما در سوریه «عیون علی سوریه» نام داشت که ترجمهی فارسی آن نگاهی به سوریه میشود. همچنین قسمت دوم «دروازه شهر» بود. با ساخت این آثار توانستیم کم کم با سیستمهای دولتی و رادیو تلویزیون سوریه ارتباط خوبی برقرار کنیم تا جایی که به ما اعتماد کردند و ما را وارد بخشی از ارتششان کردند. برای مثال مستند «حلب، استقامت تا پیروزی» نتیجه همین ارتباط بود. ما در حالی مستند «نبل و الزهرا» را ساختیم که به هیچ مستندساز غیر سوری اجازه ورود به نبل داده نمیشد. دوستان ما را به نبل بردند که در آن زمان بیش از یک سال در محاصره بود. ما را با هلیکوپتر به آنجا بردند و بعد از 4 روز ما را برگرداندند. البته کارهایی هم که تولید شد، مورد استقبال شبکههای خود سوریه قرار گرفت و پخششان کردند.
تنها اثری که کمی دربارهی آن ملاحظه داشتند مستند «آقای ژنرال» بود که در شبکههای سوری پخش نشد. این موضوع به دلیل این بود که نمیخواستند بعضی از افراد بزرگ شوند. این در حالی بود که همین مستند به دفعات زیاد از شبکه خودمان پخش شد. البته در جریان این تولیدات، آنها از ما درخواست کردند که دربارهٔ «حرب تشنه» هم کاری بسازیم که ما هم قبول کردیم. در حقیقت اثر «حرب تشنه» محصول مشترک ما و سوریه بود. به همین صورت حوادث سوریه تاکنون ما را به خود مشغول کرده است. اما الان و در این زمان مستند سازی در سوریه نداریم. اما عمدتا توجه به سوریه برای موسسه ما وجود داشته و تلاش کردیم تمام حوادث و اتفاقات را پوشش بدهیم و این کار را تا این لحظه توانستیم به خوبی انجام بدهیم.ما تا انتخابات سوریه در آنجا مستند تولید کردیم و الان هم یک مجموعه 13 قسمتی را در دست تدوین داریم اما کار جدیدی را شروع نکردیم.
تسنیم: هنوز هم میخواهید در سوریه به فیلمسازی ادامه دهید؟
غربیها و اسرائیل نمیگذارند سوریه آرام شود
شعبانی: به نظر من موضوع مقاومت در سوریه ادامه دار است و این گونه نیست که اتفاقات در سوریه به سرعت تمام شود. حتی اگر فرض کنیم که حوادث سوریه به اتمام برسد، برای مستند ساز باز هم موضوع برای ساخت فیلم وجود دارد. بازگشت مردم به زندگی و ساختن مملکت میتواند به عنوان موضوع برای مستند سازی مورد استفاده قرار گیرد. همان چیزی که در جنگ ما هم وجود داشت. دیدیم که با اتمام جنگ، بخش ساماندهیها شروع شد و مردم به زندگی برگشتند. بازگشتن همه جانبه به گونهای که در بحث توسعه ما توسعه دانشگاهها، توسعه فیزیکی شهرها و خیلی چیزهای دیگر را داشتیم. به طور کلی این اتفاقات برای کشوری که بخواهد روی پای خودش بایستد وجود دارد و سوریه هم که جزو محور مقاومت است نیز چنین شرایطی دارد. اما غربیها و اسرائیل نمیگذارند که سوریه آرام شود.
تسنیم: با توجه به تثبیت نسبی داعش در سوریه و عراق، آیا شما به بحث عراق هم توجه دارید و مستندسازی را در آنجا شروع کردید؟
پخش فیلمی از مرکز مستند حقیقت در مورد داعش
شعبانی: یک مجموعه 10 قسمتی کوتاه در مورد عراق داریم که 3 قسمت اول آن به زودی آماده میشود. کار مستند سازی در عراق بیشتر آرشیوی است تا تولیدی، چرا که فضا در آنجا به گونهای است که نمیتوانیم وارد منطقه شویم و تصویر برداری را انجام دهیم. ما هم ساکت نشستیم و آن چیزی که از دستمان بر میآمد را انجام دادیم. یک تیم نویسنده، کارگردان و تدوینگر را آماده کردیم تا این مجموعه 10 قسمتی را آماده کنند. بازه زمانی برای ما در این کار مهم نبود. مهم این بود که بتوانیم در این بازه زمانی موضوع را جا بیاندازیم و حق مطلب را ادا کنیم. فکر میکنم بتوانیم این مجموعه را از هفته آینده از شبکههای اتحادیه رادیو تلویزیونهای کشورهای اسلامی پخش کنیم.
ماجد نیسی و محمد صدری برای ساخت فیلم به عراق میروند
ما سفری به عراق داشتیم. در این سفر با بعضی از شبکههای عراقی جلسه مشترک برگزار کردیم تا بتوانیم با هم کار انجام دهیم. در این سفر به این نتیجه رسیدیم که مرکز ما، گروه مستندسازی به عراق بفرستد و آنها در آن منطقه از مستند سازان ما حمایت کنند، چرا که اگر تیم ایرانی بدون مقدمه به عراق برود نمیتواند کاری کند. در کشوری که بحران وجود دارد و درگیری و ناامنی است نمیتوان به تنهایی کار کرد. کار مستند سازی برای گروه ایرانی که زبان هم نمیداند بسیار سخت است. علاوه بر این در عراق قومیتها و گروههای مختلف سیاسی وجود دارد که هر کدام نیاز به مجوزهای مختلف دارند، مگر آنکه با خود شبکههای عراقی تعامل داشته باشیم. در حقیقت ما سعی کردیم تا بتوانیم این ارتباط را برقرار کنیم و توانستیم با برقراری ارتباط، دو گروه مستند ساز شامل ماجد نیسی و محمد صدری را تا یکشنبه هفته آینده به عراق بفرستیم.
در فیلمهایی که در عراق قرار است ساخته شود، خیلی از موارد میتواند به عنوان موضوع انتخاب شود. در کشوری که بحران وجود دارد، آوارگان هستند و ناامنی است، دست مستند ساز برای موضوع باز است. مستندسازان با توجه به تعامل با شبکههای عراقی، به موضوعاتی دسترسی پیدا میکنند و میتوانند روی آن کار کنند. این فیلمها را میتوان هم در داخل جبهههای عراق و هم خارج از آن ساخت. برای مثال در زمان جنگ ایران و عراق هم اگر کسی نمیخواست به مناطق جنگی برود، در همین تهران هم میتوانست فیلمهای مستند خوبی راجع به دفاع مقدس بسازد. اکنون هم دید ما همین است اگر مستند سازان در بغداد هم باشند میتوانند مستندهای خوبی بسازند.
تسنیم: خود عراقیها هم در حوزه مستند سازی فعال هستند؟
مستندسازی دومین شغل سخت دنیاست
شعبانی: آنها بیشتر در حوزه خبر و گزارش فعالیت میکنند. البته همه میدانند که کار مستند سازی کار بسیار سختی است و هرکسی نمیتواند از عهده ان بربیاید. در دنیا بعد از کار معدن، مستندسازی دومین شغل سخت است. در نتیجه آنها به راحتی نمیتوانند مستند سازی کنند و علاوه بر آن بخش مستند سازی بحران، درگیری و جنگ مقولهای جدا است که سختی کار را مضاعف میکند. البته تعداد بسیار محدودی مستند ساز نیز دارند که تعدادشان خیلی کم است. همان طور در ایران هم تعداد مستند سازان بحران کم است. اگر توجه کنید میبینید که در این بحرانها که در چند سال اخیر در کشورهای اطرافمان رخ داد، افرادی که به کشورهای عراق، سوریه، لبنان و پاکستان رفتند در دایرهای محدود قرارمیگیرند. اما باز هم به نسبت کشورهای اطرافمان، از مستندسازان بیشتر و بهتری برخورداریم. ولی این تعداد کافی نیست.
تسنیم: مرکز مستند حقیقت برای آموزش مستند سازان در داخل و خارج از کشور برنامهای دارد؟
با 4 سال دانشگاه رفتن کسی فیلمساز نمیشود
شعبانی: در طی همین اعزام مستند سازان ایرانی به عراق، یکی از تعاملات این بود که طرف عراقی هم یک مستند ساز یا کسی که علاقهمند به این کار است را در کنار مستندساز ما بفرستند تا تجربه کسب کند. اما اگر بخواهیم مستقیما کار آموزش را انجام دهیم خیلی سخت است. چرا که کار مستند سازی و اصولا کار هنری نتیجهی دانشگاه و فعالیت آکادمیک نیست. دانشگاه میتواند کمک کند و استعداد را پرورش دهد اما همهی کار را نمیتواند کند. اگر این گونه بود که باید سالی 30 تا 40 فیلم ساز و نویسنده داشتیم. اگر شخصی 8 سال پزشکی بخواند پزشک میشود اما تضمینی نیست که کسی با 4 سال دانشگاه رفتن فیلم ساز شود. او میتواند تکنیک و اصول کار را یاد بگیرد اما نمیتواند هنر را با دانشگاه به دست بیاورد. در حقیقت اگر بخواهیم افرادی را آموزش بدهیم معلوم نیست بتوانیم نتیجهی مطلوب را بگیریم. برنامه ما در مرکز مستند حقیقت این گونه است که افرادی که علاقهمند به کار مستند سازی هستند و الفبایی از این کار را بلد هستند، در کنار مستند سازان خودمان استفاده میکنیم تا کار کنند و تجربه به دست بیاورند.
اخیرا خانه مستند یک دوره 6 ماهه برگزار کرد که نتایج آن بد نبود. یعنی در کشورمان نیز چنین برنامههایی هست. خاطرم هست در زمان جنگ در سال 66 شهید آوینی دورهای برگزار کردند که جماعتی نزدیک به 50 نفر دراین دوره مستند سازی شرکت کردند اما چون این افراد عموما کارمند ارگانهای مختلف بودند، بعد از جنگ همه آنها رفتند و فقط تعداد کمی از آنها برای کار مستندسازی باقی ماندند. رضا برجی و شهید فلاحت پور جزو همان افراد بودند. اما تعدادشان بسیار کم بود. البته بعدها هنرستانی در روایت فتح تاسیس شد که در طول عمر سه چهار ساله خود مستند سازان خوبی را پرورش داد. اما بعد از آن سیستم به صورت استاد شاگردی بود که افراد در کنار همدیگر رشد کردند. اما اینکه سازمانی مستمرا کار آموزش مستندسازان را برعهده بگیرد تاکنون نبوده است.
مستندسازی نه امنیت شغلی دارد، نه پول و نه شهرت
به نظر من دورههایی که برای آموزش فیلمساز گذاشته میشود قطعا مفید است اما سینما با مستند سازی بسیار متفاوت است. در مستند سازی شهرت وجود ندارد، پول و عنوان وجود ندارد. ممکن است شخصی علیرغم تولید کارهای مستند قوی تا پایان عمر شناخته نشود. اما فیلمسازازن با تولید یکی دو تا کار داستانی و تبلیغات مورد توجه قرار میگیرند. در حقیقت کسی که میخواهد مستند ساز شود باید از خیلی از چیزها بگذرد. علاوه بر آن فعالیت در این حوزه عشق و علاقه بسیاری میخواهد و اعتقاد به مسیری را میخواهد که شخص از خیلی چیزها بگذرد. کار مستندسازی امنیت شغلی خوبی هم ندارد. متاسفانه در کشور ما مستند ساز حمایت نمیشود. اگر قرار باشد شخصی زندگیاش از راه مستند سازی بگذرد برایش خیلی سخت است. به همین دلایل ممکن است عدهای استعداد این کار را هم داشته باشند اما سمتش نیایند.
مستندسازان حرفهای هم از سفر به سوریه و عراقسربازمیزنند
خود من دیدهام برخی افراد که سوژه فیلم مستند هستند وقتی به صحنه فیلمبرداری راه پیدا میکنند، زود خسته میشوند. چرا که کارگردان کلی مقدمات را فراهم میکند تا فقط چند دقیقه فیلم برداری کند. اما آن شخص تحمل نمیکند که دو ساعت بشیند تا چند دقیقه فیلم برداری انجام شود. این تنها یک نمومنه از سختیهای کوچک کار مستندسازی است. خیلیها هستند که ذهنیتی از کار فیلم سازی و مستند سازی دارند اما بعد از شرکت در کلاسهای مستندسازی ترجیح میدهند که این شغل را ترک کنند و سراغ کار دیگری بروند. بعد از این ریزشها تعداد افرادی که میمانند بسیار کم میشود. باید خطرات مستندسازی بحران را هم به این لیست اضافه کرد. برای مثال در مستند سازی بحران، اولین چیز این است که مستند ساز باید جانش را کف دستش بگذارد و برود تصویر برداری کند. ما حتی خودمان مستند سازی داریم که کار حرفهای انجام میدهد اما به راحتی حاضر نیست که به سوریه یا عراق برود. در نتیجه اعتقاد به مسیر خیلی تاثیر گذار است.
تسنیم: آیا راهی وجود دارد که بتوان برای مستندسازان امنیت شغلی ایجاد کرد؟ مستندسازی لزوما یک شغل کم درآمد نیست، برای مثال در آمریکا فیلمهای مستندی ساخته میشود که دارای اکرانهای پرفروش سینمایی هستند. به نظرتان با حرکت به این سمت میتوان برای مستندسازان امنیت شغلی ایجاد کرد؟
مستندسازان نیاز به حمایت جدی مسئولین دارند
شعبانی: بسیار سخت است. برای مثال در همین آمریکا که مثال زدید اگر کسی بخواهد خلاف جریان آب حرکت کند نمیتواند ادامه دهد. خاطرم هست در جشنوراه مقاومت چند سال قبل، مستندی حضور داشت که توسط یک خانم استرالیایی دربارهی غزه ساخته شده بود. کارگردان این فیلم میگفت این جشنواره اولین جشنوارهای است که اثر من در آن پذیرفته شد. در حقیقت فیلمی که مخالف جریان موجود در جهان ساخته شود، امکان نمایش پیدا نمیکند. اصلا نمیگذارند در جشنواره راه پیدا کند، چه برسد به اینکه بخواهند به آن جایزه بدهند. بنابراین این موارد کار را سخت میکند. یعنی اگر کسی بخواهد به صورت مستقل فیلم بسازد آنها از او حمایت نمیکنند.
به نظرم یکی از راهها رسیدن به این مطلوب این است که در کشورمان یک نظام توسط تلویزیون یا وزارت ارشاد شکل بگیرد که از مستند سازان خوب، حمایت کند. این اتفاق تا کنون رخ نداده است. برای مثال دو سه سال پیش در زمان معاونت سینمایی قبل، تعدادی از مستندسازان را که رزومه داشتند، بیمه کردند. البته حق بیمه را از خودشان میگرفتند اما همین هم قابل تقدیر بود. ممکن است مسئولین به مناسبتی هدیهای به مستندسازان بدهند اما تاکنون حمایت جدی از آنها نکردند و در نتیجه مستند ساز باید روی پای خودش بایستد.
تسنیم: با توجه به اینکه تلویزیون، مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی و نهادهای خصوصی و دولتی دیگر که در زمینه ساخت فیلمهای مستند مشغول هستند دارای سرمایه خوبی هستند که در صورت تجمیع میتواند اثر گذاری بیشتری داشته باشد، آیا تاکنون تعاملی بین این مجموعهها برای حل مشکلات صنفی مستندسازان یا ایجاد یک موج فیلم های مستند صورت گرفته ست؟
فیلمسازان ما جهانی فکر نمیکنند
شعبانی: به نظرم فعالیت این مراکز متفاوت است. مثلا مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی وظیفه حمایت از مستند سازان جدید را برعهده دارد. یعنی کسانی که تازه میخواهند مستند ساز بشوند باید این مرکز از آنها حمایت تجربی کند، در نتیجه هدفشان ممکن است خیلی با مرکز مستند حقیقت متفاوت باشد. صدا و سیما برای تامین برنامههای مختلفی که در شبکههای مختلفش نیاز دارد باید برنامه سازی کند و فیلم مستند تولید کند. بنابراین تلویزیون کار خودش را انجام میدهد و بعضا از همان مستند سازانی که در همین مراکز مستندسازی مثل میثاق و مرکز مستند حقیقت رشد کردهاند، استفاده میکند. تلویزیون بیشتر بهره بردار عرصه مستند است اما مرکز گسترش یک سازمان حمایت کننده است که تولیداتشان هم عموما در جشنوارهها پخش میشود و کمتر آثارشان به تلویزیون میرسد. مراکز دیگر نیز ماموریتی جداگانه دارند.
مراکز دیگر مستندسازی نیز که در حوزه پخش بین الملل کار میکنند، ماموریت دیگری دارند. فیلم سازی برای شبکههای غیر ایرانی دید و نگاه دیگری میخواهد که متاسفانه در میان سینماگران، نویسندگان و مستند سازان ما وجود ندارد. ما در چارچوب مملکت خودمان فکر میکنیم و مستند سازی میکنیم. یعنی به دنبال مستندی هستیم که از شبکههای خودمان پخش شود. هیچ وقت به این فکر نکردیم که مستندی تولید کنیم که فلان شبکه مهم دنیا آن را پخش کند. چرا که فیلم سازی دولتی است، یعنی مثلا من فیلمساز فکر میکنم که باید یک قراردادی با شبکه یک ببندیم و یک طرحی بدهیم. برای نوشتن این طرح هم در چارچوب همین مملکت خودمان به آن فکر میکنیم و فقط نیاز خودمان را میبینیم. مستند ساز باید افقش را بلندتر کند و موضوعات بین المللیتری را انتخاب کند. او در این صورت موفقتر است.
تسنیم: منظور شما این است که ایدئولوژیک به مسائل نگاه نکنیم؟
با نگاه انسانی فیلمساز میتوان در آمریکا هم فیلم پخش کرد
شعبانی: نه. قطعا هر مستندساز ایدئولوژیک فکر میکند. هیچ کس در دنیا وجود ندارد که بگوید من ایدئولوژیک فکر نمیکنم؛ حتی غربیها هم که در مورد حیات وحش فیلم میسازند، ایدئولوژیک به مسئله نگاه میکنند. همان طور که ما میبینیم یک برنامه ساز خوش ذوق ایرانی مثلا باز شدن گل را با یک آیه قرآن پخش میکند. منظور من این نبود که ایدئولوژیک فکر نکند، منظورم این بود که خودمان را محدود به مرزهای جغرافیایی نکنیم. اگر خودمان را محصور به مرزهای جغرافیایی کنیم، فیلم ما بردش کوتاه میشود. برای مثال فیلم محمد رسول الله را تصور کنید که چندین بار از تلویزیون ما و شبکههای مختلف دنیا پخش شده است. در این فیلم اسلامی میبینیم که حتی بیشتر از ما مرزها را رعایت کردهاند. ما حتی شاید در بعضی آثارمان چهره معصوم را هم نشان دهیم. اما انها حرفهای عمل کرده و علاوه بر اینکه چهره معصوم را نشان نمیدهند، چهرهی غیر معصوم را هم به خاطر احترام نشان نمیدهند. در حقیقت آنها بین المللی فکر کردهاند. اگر ما میخواهیم دربارهی حضرت رسول فیلم بسازیم یا راجع به حوادث تاریخیمان فیلم بسازیم، میتوانیم نگاهمان را کمی بین المللیتر کنیم.در غیر این صورت فیلممان از مرزهای جغرافیایی بیرون نمیرود و شبکههای دیگر دنیا نمایش نخواهند داد.
اگر بین المللی فکر کنیم راهکارهایی پیدا میشود که برد فیلممان بسیار بیشتر میشود. برای مثال چرا فیلم مریم مقدس این قدر زیاد توفیق داشت. خاطرم هست در لبنان یک فروشگاه زنجیرهای بود که جدیدترین فیلمها و کتابهای دنیا را به فروش میرساند. این فروشگاه، فیلم مریم مقدس را در سراسر فروشگاه چیده بود تا مردم آن را بخرند و مردم هم میخریدند. این فیلم در شبکههای لبنان هم پخش شد و مشکلی پیش نیامد. ما چند فیلم اینچنینی داشتیم که در دنیا پخش شود؟ مجید مجیدی توانست فیلم «رنگ خدا» را در آمریکا پخش کند چون این فیلم نگاه انسانی داشت. فیلمهای سینمایی که در ایران ساخته میشوند اکثرا اجازهی پخش در جاهای دیگر را پیدا نمیکنند چون برای ساخت آنها ایرانی فکر کردیم.
تسنیم: آیا کارهای مرکز مستند حقیقت بجز ایران در دیگر شبکههای دنیا پخش شدهاند؟
شعبانی: ما خودمان برای این کار اقدام نکردیم. ما به قدری بازوهای بلندی نداریم که فیلمی که خودمان تولید کردیم را در فلان شبکه اروپایی پخش کنیم. اما این کار به وسیله بسیاری از شبکههای اجتماعی انجام شده که کار سادهای است. برای مثال ما یک فیلم دربارهی سوریه ساختیم که پرس تی وی آن را به انگلیسی دوبله و پخش کرد. شخصی این فیلم انگلیسی را روی یوتیب قرار داد؛ تا یک ماه پیش این فیلم 650 هزار بار دانلود شده بود. مشکل پخش شبکههای خارجی به رعایت قانون کپی رایت در ایران هم برمیگردد. آنها دقت میکنند تا شما فیلم را به آنها بفروشی و قرارداد بنویسی تا بعدا نتوانی از آنها شکایت کنی و 10 برابر از آنها پول بگیری. در حالی که ما به دلیل رعایت نکردن قانون کپی رایت، فیلمی را بدون خرید پخش میکنیم. در حقیقت سیاست کاری یک شبکه خارجی به گونهای است که باید مستند ساز و تهیه کننده فیلم را پیدا کند و فیلم را بخرد وسپس پخش کند، در حالی که ما برای شبکههای اروپایی و فرا منطقهای چنین کاری نکردیم.
تسنیم: اتفاق مهمی که در چند وقت اخیر درخصوص فیلم مستند افتاد، تاسیس شبکه افق بود. شبکهای که در پخش آزمایشی خود نشان داد که توجه ویژهای به آثار مستندسازان دارد و کنداکتور خوبی را در اختیار آنها قرار میدهد. به نظر شما این شبکه میتواند گام مهمی در زمینه ایجاد امنیت شغلی برای مستندسازان بر دارد؟
تامین امنیت شغلی برای مستندسازان نیاز به عزمی ملی دارد
شعبانی: امنیت شغلی مستند سازان فقط با تاسیس یک شبکه اتفاق نمیافتد. مگر شبکه افق تا چه اندازه میتواند از ظرفیت مستندسازان استفاده کند. به نظرم این کار عزم بالاتری میخواهد. شبکه افق هم یکی از آن شبکههایی است که میتواند پروژههای بیشتری برای مستندسازان فراهم کند. اما ظرفیتی که ما در ایران داریم خیلی بیشتر است. ما در شهرستانها مستند سازان خوبی داریم که نمیتوانیم از آنها استفاده کنیم. مستند سازانی که دستشان به جاهایی که کار مستند سازی را برعهده دارند نمیرسد. البته این افراد استعداد بالایی هم در کار مستند سازی دارند. مثلا من کسانی را میشناسم که کارهای مستند خوبی هم انجام دادند و سطح کارشان هم بالاست اما چون در شهرستان هستند و دسترسی به شبکه ندارند استعدادشان محدود در آنجا میماند.
شبکه افق میتواند به این کار کمک زیادی کند اما قطعا عزم بالاتری میطلبد. یک سازمان و نهاد بالاتری را میخواهد که امنیت شغلی مستند سازان را سازماندهی کند. شبکه افق به تنهایی نمیتواند تمام مستند سازان را بیمه کند و یا به همه حقوق بدهد اما میتواند از ظرفیت آنها استفاده کند که هم اکنون این استفاده را میکند.
انتهای پیام/