«فرگوسن»؛ فریاد اعتراضی صد ساله علیه تبعیض و کشتار نژادی در آمریکا
خبرگزاری تسنیم:قتل یک نوجوان سیاهپوست ۱۸ ساله به نام «مایکل براون» توسط پلیس در شهر «فرگوسن»، آتش اعتراضات گستردهای را در آمریکا شعلهور کرده و گستره اعتراضات به سایر ایالات آمریکا و بیش از ۱۰۰ شهر گسترش یافته است.
به گزارش خبرگزاری تسنیم، قتل یک نوجوان سیاهپوست 18 ساله به نام «مایکل براون» توسط پلیس در شهر «فرگوسن»، آتش اعتراضات گستردهای را در آمریکا شعلهور کرده و گستره اعتراضات به سایر ایالات آمریکا و بیش از 100 شهر گسترش یافته است.
به اعتقاد برخی تحلیلگران، این اعتراضات را میتوان با اعتراضهای جنبش وال استریت مقایسه کرد. جنبش وال استریت در اعتراض به مسائلی همچون فقر، بیکاری، قدرت و نفوذ شرکتهای بزرگ، نابرابری اجتماعی، جنگهای خاورمیانه، بدهی دانشجویان و پاداشهای زیاد برای مجریان وال استریت، صورت گرفت. تظاهرکنندگان همچنین خواهان وضع مالیات بیشتر بر طبقه ثروتمند و پاسخگویی بانکها در قبال اقداماتشان بودند که به بحران اقتصادی آمریکا دامن زده بود.
هماکنون نیز ادامه اعتراضات در ایالت میسوری و کشیدهشدن آن به بیش از 100 شهر آمریکا ازجمله نیویورک، بوستون، سنت لوئیز و فیلادلفیا، ضمن نشان دادن اعتراض مردم به عملکرد نیروهای پلیس، نارضایتی آنها از فقر، بیعدالتی و تبعیض، بهویژه در مناطق حاشیهای را نیز مشخص میسازد. ادامه خشونت و تظاهرات این واقعیت را برجسته کرده است که فقر با بیشترین سرعت در حومههای شهرهای آمریکا در حال گسترش است و این مناطق به محل زندگی اکثریت فقرای آمریکا تبدیل شدهاند. نوشتار زیر به بررسی علل و چشم انداز این تحولات مینگرد.
قتل «مایکل براون» نوجوان 18 ساله آمریکایی توسط پلیس در شهر فرگوسن ایالت میسوری، منجر به شکلگیری اعتراضات وسیعی در شهرهای مختلف آمریکا (بیش از 100 شهر) شده است که دامنه آن همچنان در حال گسترش است. این نوجوان سیاهپوست پس از یک بحث و جدل ساده با افسر پلیس، هفت بار مورد اصابت گلوله قرار گرفت. معترضان بهعلت شلیک مرگبار پلیس به مایکل براون نوجوان سیاهپوستی که کاملاً غیرمسلح بود و خود را تسلیم پلیس کرده بود، سر به اعتراض برداشته و خواستار متوقفشدن کشتار رنگینپوستان در آمریکا و پایان تبعیض شدید و دیرینه نژادی در این کشور هستند. آنچه بر همگان روشن است این حقیقت است که افسر پلیس آمریکا برای کشتن براون هیچ دلیل قانعکنندهای نداشته و همواره روایتی مبهم از ماجرایی که گذشته است از سوی پلیس آمریکا مطرح شده است. در واقع براون تنها بهدلیل رنگ پوست تیرهاش مورد ظن واقع شده و افسر پلیس به سمت این جوان 18 ساله شلیک کرده و وی را با این وهم و خیال پوچ که از اراذل و اوباش میباشد، به قتل رسانده است. شهر فرگوسن یکی از شهرهای حاشیهای میسوری است، سهچهارم جمعیت آن سیاهپوست هستند و 53 نفر جمعیت پلیس این شهر است اما تنها 3 نفر آنها سیاهپوست هستند، یعنی شهری که اکثریت جمعیت آن سیاهپوست هستند، توسط اداره پلیسی مدیریت میشود که سفیدپوست هستند و اینگونه است که تنشهای نژادی که سالیان سال در آمریکا وجود دارد، در چنین محیطهایی که سفید علیه سیاه سازماندهی شده است خود را نشان میدهد. قتل مایکل براون تصویری از کل ایالات متحده آمریکا است که نشان میدهد جامعه آمریکا با زرق و برق فریبنده خود همچنان از تبعیض نژادی بهخصوص بر علیه سیاهپوستان رنج وافر میبرد. جالب است، در این بین پلیس آمریکا نیز که تاکنون به خاطر قتل این نوجوان سیاهپوست رسماً عذرخواهی و اظهار ندامت نکرده است، برای مقابله با معترضان به آنچه نباید متوسل شود یعنی «خشونت و سرکوب» دست زده است. البته نکتهای که در این زمینه باید به آن توجه ویژه مبذول داشت این است که خشونت و زور و سرکوب سه مشخصه بارزی هستند که نیروهای پلیس آمریکا از سالها پیش با آن عجین شده و این موضوع باعث شده تا پلیس آمریکا بهجای اینکه حافظ و تأمینکننده امنیت مردم باشد به نهادی برای سلب امنیت فیزیکی و روانی مردم تبدیل شده است.
ریشهیابی اعتراضات کنونی در سراسر آمریکا
اعتراضات کنونی که در حال گسترش به سرتاسر آمریکاست، گرچه در ظاهر به خاطر قتل یک نوجوان سیاهپوست توسط پلیس فرگوسن شکل گرفته است ولی نباید فراموش کرد که این اعتراضات در ذات و ماهیت خود نه یک اعتراض صرف به قتل یک سیاهپوست که اساساً فریاد اعتراض و مخالفت با تبعیض و ناعدالتیهایی است که همواره در عرصههای مختلف وجودی بر سیاهپوستان این کشور اعمال میشود. چراکه هنوز هم در این کشور هستند مدارسی که از ثبتنام کودکان سیاهپوست به دلایلی واهی امتناع میکنند.
در این چارچوب باید خاطرنشان کرد: نژادپرستی در ایالات متحده آمریکا مقولهای است که با تاریخ این کشور از بدو تأسیس و بردهداری و حتی قبل از تأسیس و زمان مستعمره بودن، گره خورده و بیشترین تأثیر آن نیز روی سیاهپوستان بوده است. بهگونهایکه در عصر کنونی نیز ایالات متحده برای افراد سیاهپوست جایی ندارد. اکنون با گذشت سالها از سخنرانی معروف «مارتین لوتر کینگ» با عنوان «رویایی دارم»، سیاهپوستان آمریکا همچنان بهدلیل سیاستهای نژادپرستانه دولت این کشور که بزرگ مدعی حقوق مدنی و آزادیهای اجتماعی در جهان میباشد! در محدودیت و محرومیت بهسر میبرند. کما اینکه شرایط نابسامان سیاهپوستان آمریکا و برخوردهای تبعیضآمیزی که با آنها صورت میگیرد، ازجمله معضلاتی است که نگرانی بسیاری از فعالان حقوق بشر را بهدنبال داشته است.
واقعیت این است که تبعیض نژادی و نژادپرستی در آمریکا آنقدر دارای اشکال متنوعی است که شرح آنها در یک کتاب نمیگنجد. اما در اینجا برای درک بهتر موضوع تنها بهگوشهای از آنها اشاره میکنیم. همانطور که آمارها نیز حکایت دارد، حدود یک میلیون نفر از مجموع دو میلیون و 300 هزار نفر زندانی آمریکا را سیاهپوستان تشکیل میدهند و این در حالی است که شمار آمریکاییهای سفیدپوستی که مواد مخدر مصرف میکنند، 5 برابر بیشتر از سیاهپوستان است!
همچنین از نظر امکانات مالی و رفاهی، سیاهان در شرایط بسیار پائینتری نسبت به سفیدپوستان قرار دارند. بهگونهایکه میانگین ثروت یک خانواده سفیدپوست (113 هزار دلار)، 20 برابر درآمد یک خانواده سیاهپوست است و 18 درصد از سیاهپوستان زیر 25 سال آمریکایی، از بیمه درمانی محروماند.
نحوه برخورد پلیس با سیاهان یکی دیگر از اشکال تبعیض نژادپرستانه در آمریکاست. چنانکه گسترش نژادپرستی در بخشهای دولتی آمریکا باعث شده بسیاری از افسران پلیس در ایالات مختلف همچنانکه در ماجرای فرگوسن دیدیم به مظنونان سیاهپوست خود شلیک کنند و آنان را به قتل برسانند. بر اساس آمارهای منتشر شده، در این کشور بهطور متوسط هر 36 ساعت یک سیاهپوست به دست پلیس کشته میشود!
بازداشتهای گسترده سیاهپوستان از دیگر اشکال نژادپرستی در آمریکاست. طبق آخرین آمار حدود 12 درصد از کل جمعیت آمریکا را سیاهپوستان تشکیل میدهند، این در حالی است که حدود 40 درصد از کل بازداشتهای این کشور را شامل میشوند! جالب است گفته شود در آمریکا سیاهپوست مسلمان دو برابر بیشتر از سیاهپوست غیرمسلمان مجرم شناخته میشود.
باید اذعان کرد فاصله طبقاتی و افزایش شکاف ثروت و بهصورت کلی همهچیز در آمریکا بهنوعی با رنگ پوست افراد گره خورده است.
در حقیقت آمریکا کشوری است که توزیع ثروت و خدمات براساس نژاد و رنگ پوست صورت میپذیرد. سفیدپوستبودن بهخودیخود عاملی برای برخورداری هرچه بهتر از امکانات و سیاه یا سرخ بودن دلیلی ناموجه برای فقر و محرومیت از امکانات تلقی میشود که این امر باعث شده تا چهره فقر و نابرابری بیش از اینکه یک مسأله اقتصادی صرف قلمداد شود به مثابه یک موضوع سیاسی- فرهنگی نمایان شود.
در نتیجه تبعیض علیه این اقشار در جامعه آمریکا نمادی از دموکراسی پوشالی و فقدان عدالت اجتماعی در این کشور است. کوتاه آنکه نرخ بیکاری بالا، میانگین حداقلی درآمد، بیخانمانی، افزایش فقر، خشونت بر علیه سیاهان و سایر مؤلفهها، همگی علائمی از اوضاع نابسامان معیشتی رنگینپوستان آمریکاست که میتواند به منبعی از بیثباتی و آشوب در این کشور تبدیل شود.
وضعیت سیاهان و اقلیتهای نژادی در آمریکا
در سیستم حقوقی و قانونی ایالات متحده زمینههای این اعمال تبعیض و بیعدالتی نیز بهوفور یافت میشود و خود بهوجودآورنده بسیاری از حوادث ناگواری است که هر از چند گاهی علیه سیاهان اتفاق میافتد. بهعنوان مثال قانون «دفاع مرگبار» که بر طبق آن هر شهروند حق دارد در صورت ورود غیرمجاز افراد دیگر به ملک یا حریم شخصی خود علیه متجاوز اقدام مسلحانه انجام دهد، زمینههای زیادی از خشونتهای افسارگسیخته علیه اقلیتها و بهخصوص سیاهان بهوجود آورده است. این مسأله از آنرو اهمیت مییابد که بدانیم اکثریت سفیدپوستان آمریکایی دید نامطلوب و منفی نسبت به سیاهان دارند و از اینرو طبیعی است که امکان استفاده از این ابزار قانونی در برخورد با سیاهان بسیار خطرناکتر میشود، مسألهای که در سال 2013 به کرات اتفاق افتاده بود.
در سال 2013 در شهر سنفورد ایالت فلوریدا جورج زیمرمن نگهبان یک محله، «مارتین ترایون» نوجوان 17 ساله سیاهپوست را به قتل رساند. این قتل در حالی رخ داد که مقتول حامل هیچ سلاح سرد و یا گرمی نبوده و از خرید فروشگاه به خانه برمیگشت. دادگاه با استناد به قانون دفاع مرگبار، جورج زیمرمن را تبرئه کرد و اعتراضات زیادی را در این ایالت و سراسر آمریکا موجب شد. این قتل و رای دادگاه به یکی از مهمترین نمادهای نژادپرستی در این کشور تبدیل شد.
در مورد دیگری «میریام کاری» زن سیاهپوستی که در اطراف ساختمان کنگره و کاخ سفید در حال رانندگی بود، توسط پلیس با این ظن که وی قصد حمله به کنگره را دارد هدف گلوله قرار گرفت و به قتل رسید. این زن سیاهپوست که به همراه فرزند خردسالش در خودروی خود در حال رانندگی بود، مسلح نبود. بسیاری از مدافعان حقوق بشر و مردم آمریکا این برخورد پلیس را کاملاً غیرعادلانه خوانده و اظهار داشتند که رفتار پلیس غیرمسؤولانه بود.
نمونه دیگر، قتل «داریوس سیمونز» 13 ساله نوجوان سیاهپوست است که توسط یک مرد سفیدپوست 76 ساله در شهر میلواکی به قتل رسید. قاتل سفیدپوست پس از اینکه گمان میبرد سیمونز اسلحههای او را دزدیده است و بدون آنکه مدرکی داشته باشد، وی را از فاصله نزدیک به قتل میرساند. هیچ مدرکی دال بر گناهکاربودن سیمونز بهدست نیامد و هرچند قاتل به قتل درجه یک محکوم شد اما این موضوع صورت مسأله را که همان نگاه منفی و نژادپرستانه علیه سیاهان است تغییر نمیدهد.
برخوردهای پلیس آمریکا نیز شاهد محکمی بر این تبعیض میباشد. طبق گزارشی که «جنبش مردمی مالکوم ایکس»، یک سازمان ضد نژادپرستی در ماه می 2013 منتشر کرده، تخمین زده میشود که در سال 2013 در هر 28 ساعت یک آمریکایی توسط پلیس یا نیروهای امنیتی کشته شده است. در حالی که طبق گزارشهای قبلی این سازمان، تا قبل از جولای سال 2012، هر 40 ساعت یک سیاهپوست در آمریکا کشته میشد. طبق همین گزارش، 41 درصد از کسانی که از سال 2009 تا سال 2013 با اسلحه و یا شوکر پلیس کشته شدهاند، سیاهپوست بودند و این در حالی است که سیاهپوستان در این مدت تقریباً 13 درصد از جمعیت آمریکا را تشکیل میدادند.
رفتارهای تبعیضآمیز و خشونتهای افسارگسیخته پلیس آمریکا علیه سیاهان موجب آن شد که حتی باراک اوباما رئیس جمهور سیاهپوست ایالات متحده به این موضوع اذعان کند که «تقریباً تمامی سیاهپوستان آمریکا تجربه تلخ برخورد شکاکانه و نامناسب مأموران امنیتی را تجربه کردهاند».
این تبعیض نهفته در سیستم قانونی و حقوقی علیه سیاهپوستان و همچنین ریشههای محکم نژادپرستی در اذهان مردم آمریکا که سابقه تاریخی زیادی هم دارد، تناقضی اساسی با مدعیان حقوق بشری ایالات متحده پیدا میکند. تقریباً هر ساله وزارت امور خارجه ایالات متحده گزارشهای حقوق بشری در خصوص کشورهای مختلف جهان منتشر میکند و در بیشتر موارد هم کشورها را متهم به نقض حقوق بشر میکند. بیانیههایی که هر از چند گاهی بهصورت کاملاً سلیقه ای و البته در اکثر موارد بدون استنادات محکم علیه نقض حقوق بشر در سراسر جهان توسط آمریکا منتشر میشود، بهعنوان ابزارهایی برای فشار و نیل به مقاصد سیاسی خود مورد استفاده قرار میگیرند.
جای دوری نرویم، هماکنون در فلسطین یکی از وسیعترین و فجیعترین قتلعام انسانی و نقض مشهود حقوق بشر در جریان است و از اوایل هجمه گسترده اسرائیل علیه شهروندان بیدفاع غزه، ایالات متحده یکی از معدود کشورهایی به شمار میرود که از این قتلعام گسترده و نسلکشی دفاع کرده است. باراک اوباما بهصراحت این حملات را حق اسرائیل دانسته و کنگره این کشور میلیونها دلار کمک نظامی برای تقویت سیستم دفاعی و تهاجمی این رژیم انجام داده است. بسیاری از مردم آمریکا در اکثر شهرها و ایالتها تظاهرات انجام دادهاند و این حمایتهای دولت آمریکا را محکوم کردهاند. حتی اخیراً در فضای مجازی و نشریات این کشور، مردم این مسأله را مطرح میکنند که چرا مالیات آمریکائیان صرف جنایت رژیم اسرائیل میشود؟ این نقض گسترده حقوق بشر توسط اسرائیل که از سالیان پیش وجود داشته و اخیراً بسیار تشدید شده است، هیچگاه از سوی مقامات آمریکا محکوم نشده است و برعکس مورد حمایت دولتمردان این کشور قرار گرفته است. برای بسیاری این سؤال پیش میآید که این نگاه تبعیضآمیز و استفاده ابزاری از حقوق بشر چرا از سوی آمریکا تمامی ندارد؟
کاملاً واضح است که این مدعیان حقوق بشری چندان قابل اعتماد نیستند و اکنون بسیاری از مدافعان مستقل حقوق بشر در سراسر دنیا و ازجمله در خود آمریکا این مسأله را مطرح می کنند که نقض حقوق بشر بهصورت مشهودی علیه اقلیتهای آمریکایی، سیاهپوستان، مهاجرین، مسلمانان و بسیاری دیگر از اقشار اجتماعی آمریکا اتفاق میفتد و دولت این کشور باید نخست به فکر چارهای برای حل این موارد باشد. در حالی که بسیاری از سازمانهای حقوق بشری تحت نفوذ دولت این کشور قرار دارند، معدود سازمانهایی که بهصورت مستقل در این زمینه فعالیت میکنند اخیراً چندینبار ایالات متحده را محکوم نمودهاند. در خصوص مرگ مایکل براون کمیته ضد تبعیض نژادی سازمان ملل در اطلاعیهای برخورد تبعیضآمیز دولت و پلیس آمریکا را محکوم کردند. حتی چندی پیش کمیته حقوق بشر سازمان ملل در بیانیهای عدم اعطای حق رای به مردم واشنگتن را منافی دموکراسی و نافی حقوق بشر دانسته است. بسیاری از تحلیلگران معتقدند که یکی از دلایل عدم اعطای حق رای به مردم واشنگتن، نگاههای نژادپرستانه است. زیرا بیش از 60 درصد مردم این ایالت را سیاهپوستان تشکیل میدهند. در موارد دیگری نیز سازمان ملل و برخی از نهادهای فعال حقوق بشری علیه مواردی همچون زندانیان گوانتانامو، نقض حقوق زندانیان میسیسیپی و کالیفرنیا، نقض حقوق کودکان، نقض حقوق بومیان آمریکا، نقض حقوق مسلمانان و.. بیانیههایی علیه دولت این کشور صادر کردند.
نمونههایی چون قتل مایکل براون که هر از چند گاهی در ایالات مختلف آمریکا اتفاق میفتد، بیانگر تناقض رفتاری و گفتاری دولت این کشور در زمینه حقوق بشر میباشد که هم ریشه تاریخی و هم ریشه حقوقی و قانونی دارد و به عقیده بسیاری از صاحبنظران، ریشههای این تبعیض نژادی در میان سفیدپوستان نهادینه شده و به این زودیها از بین نخواهد رفت و جامعه آرمانی مد نظر «مارتین لوتر کینگ» همچنان باید آرمان سیاهان باقی بماند.
وضعیت سیاهان و اقلیتهای نژادی در آمریکا بسیار دشوار است و آمار جرم و جنایت در میان اقلیتها بسیار بالاست و به همین علت هم اقلیتها بیشتر بازداشت و دادگاهی و در نهایت زندانی یا مجازات میشوند. همه این مشکلات ریشه در تاریخ چند صد ساله آمریکا دارد و از زمانی شروع شد که بردگی در آمریکا وجود داشت. اقلیتها بهویژه آفریقاییتباران آمریکا هنوز نتوانستهاند از فقر و مشکلات اقتصادی که نتیجه نظام بردگی در آمریکا بوده است، نجات پیدا کنند. بنابراین بیشتربودن جرم و جنایت در میان سیاهپوستان نتیجه فقر و مشکلات اقتصادی آنهاست که باعث شده است بسیاری از آنها بیکار باشند و دچار افسردگی و ناامیدی شوند.
در واقع تعداد مردم فقیر ساکن در مناطق حومهای محروم آمریکا، از سال 2000، از دو برابر نیز بیشتر شده است، در حالی که این روند در شهرها 50 درصد بوده است. میزان فقر در فرگوسن در سال 2012 حدود 22 درصد بوده است، در حالی که بنا بر اعلام دفتر دادههای سرشماری آمریکا این رقم در سال 2000 حدود 2/10درصد بود.
مناطق حومهای در حاشیه آتلانتا تا کلرادو اسپرینگز، ارقام مشابهی داشتهاند. در حال حاضر بیش از نیمی از 46 میلیون نفر آمریکایی که در فقر بهسر میبرند، در مناطق حومه شهرهای بزرگ زندگی میکنند. علاوه بر این موارد، رشد اقتصادی اندک، نرخ بیکاری بالا و چشمانداز رکود اقتصادی جدید، وضعیت معیشتی میلیونها خانواده آمریکایی را سختتر کرده است. در چنین شرایطی خطر ناآرامیهایی مانند تظاهراتی که فرگوسن را تکان داد بیشتر شده است. این در حالی است که دولت آمریکا با داعیه رهبری دهکده جهانی و تنها ابرقدرت باقیمانده! در صدد اعمال کنترل بر سراسر جهان است.
ادامه چنین ناآرامیهایی علاوه بر امکان افزایش بودجههای رفاهی دولت آمریکا در سالهای آینده، بیشک بر سیاست خارجی این کشور نیز تأثیر خواهد داشت و احتمالاً کاهش مداخلات نظامی و مستقیم آمریکا در دیگر مناطق بحرانی جهان را بهدنبال خواهد داشت.
جامعه آمریکا اگرچه طی سالهای گذشته تلاش کرده تا وضعیت اقتصادی و به تبع آن وضعیت اجتماعی خود را ثبات بخشد ولی آمارهای رسمی دولت این کشور و همچنین مطالعات دانشگاهی نشان میدهد شکاف طبقاتی در جامعه آمریکا در چند دهه گذشته تشدید شده است. تازهترین آمارهای منتشرشده نشان دهنده آن است که درآمد ثروتمندترین افراد جامعه (5 درصد کل جمعیت) طی 20 سال گذشته با در نظر گرفتن تورم، 11 درصد رشد داشته و در برابر، درآمد 20درصد از جمعیت که در طبقه متوسط قرار دارند، کمتر از 5 درصد بالا رفته است.
همچنین در حالی نرخ بیکاری در آمریکا به 6 و نیم درصد رسیده که این نرخ در میان سیاهپوستان 11 درصد گزارش شده است. در این چارچوب، گسترش خشونت در سطوح مختلف جامعه آمریکا نشان از نهادینهشدن خشونت در درون این جامعه دارد و این موضوع یکی از ناکامیهای دولت اوباما در طی این سالها محسوب شده که هنوز نتوانسته بر چالشهای آن غلبه کند.
رخداد شهر فرگوسن آمریکا و رخدادهای دیگر مانند این، بار دیگر نشان داد که شکاف هویتی-نژادی و همچنین اقتصادی- اجتماعی در جامعه آمریکا در سطحی گسترده، بیشینه شده و جامعه این کشور بهدلیل همین شکافهای مختلف، دچار بحرانهای هویتی- خشونتی میشود بهنحوی که یک رخداد کوچک در شهری دورافتاده میتواند به یک درگیری گسترده تبدیل شود.
انتهای پیام/1