«العزا»؛ عکاسی که حتی گلوله اسرائیلی او را از ثبت حقایق بازنداشت
خبرگزاری تسنیم: در آوریل سال گذشته، گلولهای به صورت محمد العزا، عکاس ۲۳ ساله اصابت کرد که توسط یک سرباز اسرائیلی به طرف او شلیک شد. گلوله از گونهاش و زیر چشم راستش گذشت و جمجمهاش را شکافت اما...
به گزارش خبرگزاری تسنیم، عکاسان جدید زندگی خود را به خطر میاندازند تا جهان بیرون و واقعیتهای اشغال اسرائیل از کرانهٔ باختری غزه را به دیگران نشان دهند و هژمونی و تسلط نظامی را به چالش بکشند. در زمانی که رسانههای مهم جهان پای خود را بیرون از صحنه گذاشتهاند، رسانهها و شبکههای اجتماعی دست به کار شدهاند. عکاسان در سایه وسایل ارتباط جمعی امروزی، درگیری اسرائیل-فسلطین را به وضوح پوشش دادهاند. کار آنها درگیری موجود را توسط روایتها و تصاویر نشان میدهد.
برای سالهای متمادی، غالب روایتها، روایتهایی از اسرائیل بود و روایت فلسطینیها، در سکوت نقل میشد. هرچند این امر در حال تغییر است. یکی از دلایل عمده این تغییر، استفاده از رسانههای اجتماعی برای نشان دادن واقعیت اشغال کرانه باختری و نوار غزه توسط اسرائیل است.
پیش از این، حرفه عکاسی برای بسیاری، حرفه هزینه بری بود که همین موضوع وارد شدن به آن را دشوار میکرد. اما در سالهای اخیر، دوربینهای ارزان قیمتی، که بسیاری از آنها از اسرائیل به صورت دست دوم وارد بازارهای فلسطین میشوند، منجر به مشارکت تعداد زیادی از جوانها شده است. جوانان زیادی که وابستگی به هیچ حزبی ندارند، شروع به ثبت و مستند کردن شرایط زندگی فلسطینیها در شرایط اشغال کردهاند. برخی به عنوان عکاسان فعال اجتماعی و برخی به عنوان عکاسان خبری حرفهای.
«هارون ابو الراح» که در رام الله سکونت دارد، زمانی که فقط 9 سال داشت با دوربین قدیمیای شروع به عکاسی کرد و از همان موقع میدانست عکاسی راه زندگی او خواهد بود. در کافه رام الله، واقع در شهر رام الله با هم صحبت میکردم، او به من گفت: «همیشه حس میکردم که میخواهم این کار را بکنم. هیچ وقت نمیخواستم مشهور شوم.» هارون در مرکز Jenin Freedom Theatre دانشجوی جولیانو میر خمیس است. او اعتقاد دارد: «رسانههای اجتماعی، به ویژه فیس بوک، تبدیل به پنجرههای اصلی شدهاند که رو به جهان بیرون باز میشوند. شما حتی میتوانید ایدههای خود را در فیس بوک بسنجید و ببینید که آیا آدمها آنها را میپسندند یا نه.»
ابو الراح پیش از این سه سال در نروژ زندگی کرده و میگوید که پوشش نادرست رسانهها از درگیری اسرائیل – فلسطین او را بر این داشته که خودش حقیقت را به دنیا نشان دهد. او میگوید «چیزهایی که من در اخبار میشنیدم، کاملا جعلی بود و کاملا منزجرکننده. آنها واقعیت را تحریف میکردند و حقیقت را نابود میکردند:» هارون این را هم به رسانههای اسرائیلی و هم به رسانههای دولتی فلسطین نسبت میدهد. او میگوید: «هر دو طرف پوشش نادرست میدهند و هیچ کس صدای آدمها در خیابانها را نمیشنود و هیچ کس حقیقت را نمیبیند، به جز آنهایی که خودشان در آنجا حضور دارند و همه چیز را از نزدیک میبینند.»
الراح یکی از بسیار عکاسان جوانی است که تمام تظاهرات و فعالیتهای اجتماعی که هر هفته در فسلطین روی میدهد را ثبت و مستند سازی میکند. گرچه، الراح بر روی اهمیت ثبت وقایع روزانه هم تاکید زیادی دارد، نه فقط ثبت راهپیماییها و فعالیتهای اجتماعی. او میگوید «میخواهم از عکسهایم فیلمی تهیه کنم به نام یک روز معمولی، میخواهم فیلم را از جایی شروع کنم که یک نفر بلند میشود، به دستشویی میرود، مسواک میزند، آماده میشود، بیرون میرود، از جنین به رام الله میرود، از نقاط بازرسی رد میشود، و خانوادهاش با او تماس میگیرند و میگویند که برادرت دستگیر شده است. یا با او تماس میگیرند و میگویند که دوستت کشته شده. من میخواهم مردم همه این چیزها را درک کنند.»
عمان محمد، 26 ساله که ساکن غزه است، حرفهاش به عنوان عکاس خبری را از 19 سالگی آغاز کرد. او میگوید نشان دادن زندگی روزانه مردم بسیار مهم است و این چیزی است که در تیتر هیچ خبری سخنی از آن گفته نمیشود. عمان زندگی خانواده خدریس را در طی یک دوره دو ساله مستند کرده است. او میگوید: «داستان آنها داستانی است که تمام درگیری اسرائیل – فلسطین را میتوان در آن خلاصه کرد. در جنگ سالهای 2008 – 2009 توسط نیروهای اسرائیلی بمبی به خانه آنها اصابت میکند و به جای اینکه خانهشان که سالها در آن زندگی کرده بودند را ترک کنند، خانواده تصمیم میگیرد که در همان خرابهها به زندگی خود ادامه دهد و بچههایشان را در همان خرابهها بزرگ کنند و چند پرنده هم دارند.» عمان از زندگی آنها مستندی ساخته است. او میگوید این یک داستان تلخ و شیرین است.
همانند هارون، عمان هم معتقد است رسانههای اجتماعی برای گسترش کارش، بسیار به او کمک کرده است. «من اولین کار واشنگتن پستام را توسط فیس بوک گرفتم، میدانم که خنده دار است.» اما او میگوید که این میتواند یک شمشیر دولبه باشد، چون به این صورت هر کسی میتواند ادعا کند که یک عکاس خبری است، وقتی که هر کسی با یک وب سایت ادعا میکند که یک عکاس خبری است، دیگر کسی تو را آنطور که باید جدی نمیگیرد. اما با همه این اوصاف، با ارائه آزادانه کارش، او توانسته کارش را در رسانهها به چاپ برساند. او هم اکنون در امریکا خودش را برای مصاحبهای با TED در مورد عکاسی خبری و جنگ آماده میکند، به عنوان بخشی از پروژهای که خودش به راه انداخته به نام iWar.
عمان همچنین برای کارهایش جوایز بین المللی دریافت کرده است، اما هیچگاه تصور نمیکرده که کارهایش تا این اندازه مخاطب پیدا کند. در طی سالهای اخیر، علاقه بسیار زیادی به عکسهای خبری که از فلسطین گرفته شده نشان داده شده است – تغییری که به زعم عمان از سالهای حمله اسرائیل به غزه در سالهای 2008 و 2009 روی داد. عمان میگوید: «قبلا (خبرگزاریهای بین المللی) میگفتند، آره.. شاید بخواهیم ببینیم.. ممکن است جالب باشد. اما بعدا گفتند میشه ما این رو ببینیم؟ میشه باز هم به ما نشان بدهید؟ ما میخواهیم بیشتر درباره این موضوع بدانیم.» عمان تنها نیست. برخی به شرط اینکه بینام باشند، گفتند که شاهد این بودند که رسانهها در سالهای اخیر علاقه بیشتری به کار آنها نشان دادهاند.
مرزها همچنان پابرجا هستند. در یک جامعه محافظه کار مانند غزه، عمان به عنوان یک عکاس خبری زن، با موانع زیادی روبرو است. عمان میگوید: «در غزه این خجاالت آور است که یک عکاس خبری خانم باشی. و دقیقا نقطه مقابل هر چیز آبرومندانهای است و آدمها عکاس خبری را برای زنها بد میدانند. هنوز بسیاری این حرفه را حرفهای مردانه میدانند، بر خلاف سابقه طولانی تاریخی زنان در این رشته، که حتی به تاریخ عثمانی برمی گردد.» عمان اعتقاد دارد «این از طرفی به دلیل نگاه محافظه کارانه مردان به کار کردن زنان است و از طرف دیگر به دلیل اینکه این حرفهای خشن است. حرفهای است که در میان جنگها، اشغالها، حملات هوایی و چنین چیزهایی شکل میگیرد.»
برای عکاسان خبری در غزه و عکاسان فعال اجتماعی در کرانه باختری، خطر بسیار نزدیک است. فلسطینیها و غیر فلسطینیها بارها در تظاهرات، توسط ارتش، زیر آتش رفتهاند. ابوالراح میگوید سربازان اسرائیلی او را ترساندهاند و میگوید: «یک بار به یک تظاهرات رفته بودم و یک سرباز مرا تهدید کرد که اگر آنجا را ترک نکنم به من شلیک خواهد کرد.» سایر عکاسان هم آزار و اذیت شدهاند، هرچند که تجربیاتشان، توسط سازمانهای حمایت از خبرنگارها نادیده گرفته نشده، مانند خبرگزاران بدون مرز، که این حملات را ثبت و محکوم کردهاند.
در آوریل سال گذشته، گلولهای به صورت محمد العزا، عکاس 23 ساله اصابت کرد که توسط یک سرباز اسرائیلی به طرف او شلیک شد، این اتفاق طی حمله اسرائیلیها به پناهگاه ایدا در بیت لحم صورت گرفت یعنی جایی که او زندگی میکند. گلوله از گونهاش و زیر چشم راستش گذشت و جمجمهاش را شکافت. اما هم اکنون او کاملا بهبود یافته و بدون ترس هنوز کارش را ادامه میدهد.
عکاسی العزا در رسانههای اجتماعی بسیار مورد توجه قرار گرفته و وی در 23 سالگی توانسته جوایز بسیاری برای عکاسیاش دریافت کند. او در نوجوانی، زمانی عکاسی را شروع کرد که مرکز لاجی در کمپ ایدا بین نوجوانان دوربینهای عکاسی توزیع میکردهاند و از آنها خواسته شده بوده که از زندگیهایشان عکس بگیرند. با اینکه او عکاسی خودآموخته است و آموزش حرفهای ندیده، اما اکنون به جوانهای هم محلیاش، آموزش عکاسی میدهد و تا به حال چند نمایشگاه داخلی و در کمپ و همچنین خارج از مرزهای فلسطین برگزار کرده است. همچنین نمایشگاه عکسهای خود العزی در کشورهای خارجی، مانند بلژیک و فرانسه بسیار مورد استقبال واقع شده است. او یکی از عکاسانی است که وضعیت زندگی در وطنشان را به دنیا نشان میدهند، عکاسانی که شمارشان روز به روز بیشتر میشود.
العزا هم مانند ابو الراح اعتقاد دارد که پوشش خبری رسانههای بزرگ، وقایع را آنطور که باید نشان نمیدهند. او میگوید: «زمانی که رسانهها به اینجا میآیند آنها میخواهند درباره کمپ حرف بزنند، برای چند دقیقه میآیند، فیلم میگیرند و بعد میروند.» اما راه حل جایگزین برای وی این است که خودش شروع به ثبت آنچه اتفاق میافتد کند، «زمانی که میخواستم کار رسانهای انجام دهم، میخواستم همه چیز را نشان دهم و از همه چیز فیلم بگیرم.»
او همچنین یکی از چندین عکاس فعال اجتماعی است که از فیس بوک به عنوان جایگاهی برای منتشر کردن عکسهایش استفاده میکند. «من از فیس بوک استفاده میکنم به دلیل اینکه آن تحت کنترل خودت است. راههای زیادی هست که از فیس بوک به نفع خودمان استفاده کنیم. افراد زیادی عکسهای من را دیدند و متوجه شدند که اوضاع به چه شکل است.
همچنین راه بسیار خوبی است برای اینکه بتوانیم با سایر فعالان در کمپهای پناهندگی دیگر ارتباط برقرار کنیم. چند سال پیش جوانان در کمپ ایدا در کنار دیوارهایی که کمپ را محاصره کردهاند تظاهراتی ترتیب دادند. که در آن جوانها تایرهای کنار دیوارها را آتش زدند و آنها را سوراخ کردند که البته با حمله سربازها تظاهر کنندهها پراکنده شدند. من عکسهایی که از این آتش سوزی گرفتم را در فیس بوک به اشتراک گذاشتم و سایر فعالان یکی یکی آنها را به اشتراک گذاشتند و به این صورت در معرض نمایش عموم قرار گرفت و در تمام فلسطین همه در سایر کمپها همین کار را کردند. ما میتوانیم از یکدیگر یاد بگیریم که چه کار کنیم.»
با اینکه العزا روزانه توسط ارتش تهدید میشود اما همچنان به کار خود ادامه میدهد. او تنها کسی نیست که به قدرت عکاسی برای به چالش کشیدن هژمونی ارتش پی برده است. طی انتفاضه دوم، عکاسان نقطههایی را دیدند و عکسهایی را به جهان مخابره کردند که رسانههای بزرگ خبری آنها را نادیده گرفته بودند و با این کار توانستند جانهای زیادی را نجات دهند. ابو الراح میگوید: «آنها (عکاسان) تبدیل به قهرمان میشوند. آنها جان افراد را نجات میدهند. اگر ما در انتفاضه دوم عکاس یا دوربین نداشتیم ممکن بود آدمهای بیشتری جان خود را از دست بدهند. این به این دلیل است که زمانی که سربازها میدانند که کسی آنها را زیر نظر دارد، بیشتر روی رفتارشان دقت میکنند. چون زمانی که تنها هستید، راحتتر میتوانید چیزی را خراب کنید تا زمانی که احساس کنید کسی شما را میبیند، آن موقع احساس گناه میکنید و از کارتان دست میکشید.»
منبع: مرکز فرهنگی میثاق
انتهای پیام/